به گزارش مشرق، سرگرد الهام ناصری در یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: موضوع فرار دختران و زنان در تهران به عنوان یکی از ناهنجاریهای اجتماعی، نوعی عارضه و بیماری است. وقتی آثار و عوارض آسیبها در جامعه رخ مینماید، این عوارض متفاوت بوده و به سرعت با الگوسازی که از آنها میشود، به صورت یک عارضه فراگیر در خواهد آمد. این موضوع محیط زیست و اجتماع شهری را دستخوش پیامدهایی کرده که امکان زندگی سالم و کم دغدغه را بخصوص در یک جامعه دیندار، از بین خواهد برد. امروزه مسئله فرار دختران و زنان از خانه، جنبه فوقالعادهای پیدا کرده و آمار آنان به طرز نگران کنندهای در حال افزایش است و بر اساس معاونت عملیات پلیس تهران، آمار دختران و زنان فراری هر ساله افزایش مییابد، که بیشتر دختران در سنین ۱۴ تا ۱۸ سال هستند.
این وضعیت میتواند نشانگر وجود اختلال در کارکرد نهاد خانواده یا سایر نهادهای جامعه باشد. در این راستا هرگونه برنامهریزی برای ارتقای کمی و کیفی جامعه و توسعه انسان محور، مستلزم وجود حداقلی از شرایط نظم اجتماعی و انتظام امور در حوزه عمومی جامعه است، در حالی که از دیدگاه کلان اجتماعی پدیده دختران و زنان فراری، نظم اجتماعی را مخدوش ساخته و پایههای آن را مورد تهدید جدی قرار میدهد. اگر به این اصل اساسی «پیشگیری همواره مقدم بر درمان است» نیز اعتقاد داشته باشیم، لازم است که جلوتر از برخورد با معلول و افراد آسیب دیده، علتها و ریشهها را شناسایی کنیم تا در پرتو این شناخت، رهنمودهای لازم جهت پیشگیری و کاهش آسیبها، مشخص شود.
در این گزارش اجتماعی نظر کارشناسان اجتماعی و فرهنگی نیز آورده شده و نتایج به دست آمده از مصاحبه با متهمان و مطالعه خلاصه پروندههای آنان مشخص کرد، عوامل مؤثر در فرار دختران و زنان از منزل به شرح ذیل است:
- دوران نوجوانی و بلوغ: محدوده سنی ۱۲ تا ۱۸ سالگی، آسیب پذیرترین دوره برای دختران است که احتمال آسیباجتماعی خانه گریزی را افزایش میدهد. از جمله زودرنجیها و حساسیتها، درون گرایی و انزوا طلبی و جلب توجه در این دوره شدت بیشتری دارد.
- ابتلا به اختلالات شخصیت: دختران مبتلا به اختلالات شخصیت به خصوص اختلالات شخصیت دسته B که با نشانههایی مانند عصبانیت و پرخاشگری، رفتارهای پر خطر و نابهنجار، مصرف مواد و خودزنی باعث میشود که بیشتر در معرض خانه گریزی قرار داشتهباشند.
- وجود اختلافات زناشویی و سردی در روابط خانوادگی: نداشتن امنیت روانی و عاطفی دختران در محیط خانواده از عوامل اصلی فرار از خانه است. اختلافات و تعارضات والدین در صورتی که به طور منطقی حل نشود و فرزندان هم درگیر این تنشها شوند، شرایط نامساعدی در محیط خانه ایجاد میکند که میتواند زمینهساز فرار دختران شوند.
- تعصبات و سختگیریهای زیاد والدین: برقراری روابط سالم و دوستانه با فرزندان بسیار اهمیت دارد تا آنها بتوانند مشکلات خود را به راحتی در میان بگذارند، خانوادهها باید توجه داشته باشند که تبعیض جنسیتی زیاد بین دختر و پسر در خانواده یا سختگیریهای بیش از اندازه میتواند دختران را به سمت نافرمانی و فرار از این شرایط سوق دهد.
- مرگ والدین و بد سرپرستی ناپدری یا نامادری: گاهی اوقات بدسرپرستی میتواند عامل فرار دختران باشد که این عامل به خصوص در خانوادههایی که یکی از والدین یا هر دو فوت شدهاند بارزتر است. گاهی ناپدری یا نامادری ممکن است، چنان شرایط دشواری را برای دختران ایجاد کنند که موجبات فرار آنها را رقم بزند.
- اعتیاد و بد سرپرستی والدین: اعتیاد والدین باعث میشود، کودکان در معرض انواع سوءاستفادههای جسمی، عاطفی و جنسی قرار داشتهباشند. شرایط نامساعدی که در این جو خانوادگی ممکن است وجود داشته باشد، در خانه گریزی دختران مؤثر است.
- افزایش ناهنجاریهای اجتماعی: دسترسی آسان به شبکههای اجتماعی بدون آموزشهای کافی در زمینه نحوه استفاده درست از این شبکهها ممکن است، موجبات ناهنجاریهای اجتماعی از جمله فرار دختران از خانه را فراهم کند. این معضل به خصوص برای نوجوانان که در صدد هویتیابی هستند، میتواند اثرات مخربی به همراه داشته باشد. تأثیرپذیری از دوستان عامل دیگری است که باعث میشود تا نوجوانان، شخصیت خود را بر اساس همین الگوهای غلط پایهریزی کنند و به هنجار شکنی و ستیز با خانواده و فرار از خانه منتهی شود.
- فقر اقتصادی: تهی دستی خانواده کودک را به سمت کار کردن در سن پایین، فراهم شدن شرایط برای کارهای خلاف و فرار دختران از خانه میکشاند. از طرفی دختری که به دلیل فقر توسط والدین نادیدهگرفته میشود. همچنین به علت نبود موقعیتهای رشدی مناسب به راحتی گول افراد تبهکار را میخورد.