سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**مبارزه سردار سلیمانی با داعش فاقد دیپلماسی بود!
روزنامه اعتماد در مطلبی به نقل از «محسن امین زاده» معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ نوشت:«ایران میتوانست در رابطه با مبارزه با داعش با جامعه جهانی و اروپا مذاکره کند و در قبال این مسئله موقعیت بینالمللی خود را تقویت کرده و کشورهای غربی را وادار به دادن امتیاز بکند. اما متاسفانه مبارزه با داعش فاقد دیپلماسی بود. ایران میتوانست در مذاکرات مقتدرانه با امریکا و جامعه جهانی نه تنها در قبال مبارزه با داعش امتیاز و اعتبار بینالمللی به دست آورد، بلکه فشارهای اسراییل و عربستان سعودی به امریکا را خنثی و مانع خروج امریکا از برجام شود...با حذف دیپلماسی ایران، عملا پس از شکست داعش نه تنها هیچ کشوری از ایران قدردانی نکرد، بلکه امریکا از برجام خارج و اتهامات مختلف علیه حضور منطقهای ایران مطرح شد».
امین زاده در ادامه گفت:«در زمان حمله امریکا به افغانستان و عراق، ایران توانست با دیپلماسی قوی و مدبرانه، بدون کمترین هزینه انسانی و نظامی، صرفا با دیپلماسی خردمندانه امتیازات بسیار مهمی به دست آورد. امتیازاتی که باعث افزایش قدرت منطقهای ایران شد و درهای زیادی در سطح جهان را به روی توسعه ملی ایران گشود و ایران بدون خسارت و هزینه، به اهداف مورد نظر خود در مقابل رژیم صدام و رژیم طالبان رسید».
محسن امین زاده تاکید کرد:«پیروزی جو بایدن در انتخابات امریکا، بهترین فرصت برای مذاکره با این کشور است...فرصتی که میتواند زمینهساز توسعه ملی در ایران و بازسازی اقتصاد در حال سقوط کشور باشد...در روابط بینالمللی نه دشمن ابدی وجود دارد و نه دوست ابدی و این شرایط حال است که معین میکند که چه سیاستی برای برونرفت از بحران و ارتقای منزلت بینالمللی کشور باید اتخاذ شود...هیچ دولتی از مذاکره نمیگریزد. دولت مقتدر مقتدرانه مذاکره میکند و مقتدرانه امتیاز میگیرد، حتی در مذاکره با دولت مخالف یا دشمن خود. مذاکرههراسی در ایران محصول تفکر جریانی است که بقای خود را در بحران و تحریم و تهدید میبیند».
وی در ادامه گفت:«امروز قدرت نظامی به تنهایی نقش بازدارندگی ندارد و هیچ کشوری نمیتواند با اقتصادی نابسامان و بحرانهای اجتماعی و صرفا با اتکا به قوای نظامی در سطح جهان مدعی عزت و قدرت شود... وظیفه نظامیان آمادگی مقتدرانه و مواجهه مقتدرانه نظامی با دشمن در وضعیت ضروری است. متقابلا وظیفه دیپلماسی، مذاکره مقتدرانه و کسب حداکثر امتیازات در جهت منافع ملی و امنیت ملی بدون جنگ است».
امین زاده در مصاحبه مذکور مدعی شده است که مبارزه با داعش فاقد دیپلماسی بود. وی پیش از این در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود «نظامی ها نباید در سیاست منطقه ای ایران دخالت کنند»!.این در حالی است که نبرد با داعش به فرماندهی سردار حاج قاسم سلیمانی، در نهایت کمر این گروهک جنایتکار را شکست و سیلی محکم و دردناکی بر صورت آمریکا و حامیان اروپایی و منطقه ای داعش نواخت.
حاج قاسم سلیمانی در پاسخ به عده ای که مدعی بودند «سوریه و عراق و نبرد با داعش، دیپلماسی و مذاکره می خواهد» گفته بود:«چرا در بُعد حکومتی تصمیم گرفتیم در سوریه و عراق وارد شویم، بایستیم و کمک کنیم. چند مسئله مهم است و وجود دارد که اینها حلش از راه دیپلماسی غیرممکن است یعنی میخ دیپلماسی با هر چکشی به سنگ سخت این موضوع فرو نمیرود».
سردار سلیمانی در ادامه تاکید کرده بود:«اگر بعضی از کارها با دیپلماسی قابل حل بود، هیچکس مصلح تر از امیرالمومنین(ع) نبود، هیچکس مصلح تر از امام حسین(ع) نبود، چرا امام حسین و چرا امیرالمونین در بعضی جاها دست به شمشیر بردند و چرا امام حسین با خون خودش و فرزندانش آمد دفاع کرد از اسلام، با خون؛ چون آن منطق، منطق دیپلماسی نبود. در مورد تروریستهای منطقه راهی جز مقابله نیست، وقتی که منطق طرف مقابل این است که شما از نظر دینی واجبالقتل هستید و کشتن تو به هر تعداد بهشت را بر او واجب میکند، آیا امکانی برای این دیپلماسی وجود دارد؟».
حاج قاسم سلیمانی در اظهارنظری دیگر گفته بود:«گاهی از راه دیپلماسی اقداماتی می کنیم. اما برخی گره ها و حل برخی مشکلات فقط با دیپلماسی حل نمی شود. یک سری رفتارها با عبور از دیپلماسی، باعث پیوند می شود و صمیمیت و اخوت ایجاد می کند. خون شهید نصیری چنین ویژگی ای داشت. خون وی و خون دیگر نیروهای ایرانی از شمال بغداد تا موصل جاری شد، این خون تنها خون یک نفر نبود این پیمانه ای از خون ملت و وفای یک ملت در حمایت و پشتیبانی از یک کشور مورد ظلم و ستم واقع شده بود. کدام دیپلماسی می تواند همانند خون شهید نصیری، خون شهید جلال، خون شهید تقوی، خون شهید همدانی و صدها شهید که در این مسیر برای دفاع از بشریت جاری شد این صمیمیت و اخوت را ایجاد کند؟».
چندی پیش«ابوالفضل ظهرهوند» سفیر اسبق ایران در افغانستان گفته بود:«در دولت اصلاحات وزارت خارجه در ظاهر در دست کمال خرازی بود اما عملاً در دست محسن امینزاده بود یعنی وزیر سایه امینزاده بود...امینزاده بهدنبال این بود که از فرصت سیاست خارجی و مسأله طالبان و درگیری افغانستان، ایران را در مسیر نرمالیزاسیون (بهتعبیر آمریکاییها!) جلو ببرد، به همین خاطر بود که ایشان به ظرفیتهای نهضتی ما کاملاً بیتوجه بود و اصلاً اعتقادی نداشت، چه در پاکستان، چه در افغانستان و چه در هر جای دیگری... صلاحطلبان دستاوردهای ما در افغانستان را در کنفرانس بن تحویل آمریکا دادند...در دوره اصلاحات، امثال امینزاده در مسائلی همچون افغانستان یا مذاکرات سعدآباد با اعتماد بیش از حد به آمریکا منافع ملی را به خطر انداختند».
گفتنی است دولت اصلاحات- در زمان حضور امین زاده در کسوت معاون وزیر خارجه- به واسطه برخی قول و قرارهای پنهان، به آمریکا در مقابله با طالبان کمک کرد اما به جای تشکر و دستخوش، اتهام عضویت در محور شرارت را دریافت کرد. در همان روزگار - سالهای ۸۲ تا ۸۴- توافق سعدآباد و پاریس و بروکسل میان ایران و ۳ کشور اروپایی امضا شد که با وجود انجام همه تعهدات از سوی ایران، تعهدات طرف اروپایی کاملاً زیرپا نهاده شد و تقریبا هیچ دستاوردی عاید ایران نشد.
دولت اصلاحات با اعتماد به آمریکا و اروپا، صنعت هسته ای ایران را به حالت تعلیق درآورد ولیکن این قبیل اقدامات هیچگاه به لغو تحریم ها منتهی نشد.
دولت روحانی علیرغم این تجربه پرهزینه، در موضوع برجام- بدون توجه به ۲۸ شرط ابلاغی و از جمله ۹ شرط مدنظر رهبر معظم انقلاب- دقیقا همین رویکرد را اجرا کرد و سرنوشت آن به همان سرنوشت دوران اصلاحات منتهی شد.
**سانسور «شروط ترامپی تیم بایدن» در روزنامه های اصلاح طلب
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم «حسن بهشتی پور» فعال سیاسی اصلاح طلب نوشت:«عده ای بر این عقیده پافشاری میکنند که فرقی میان بایدن و ترامپ وجود ندارد و در نتیجه عاملیت و تأثیری برای آن در حل مسائل کشور قائل نیستند...در پاسخ به کسانی که می گویند میان رئیس جمهور مستقر و منتخب امریکا نباید فرقی قائل بود نخست باید گفت که در درجه اول شکست انتخاباتی رئیس جمهوری که بدترین و گسترده ترین تحریمهای طول تاریخ را از اردیبهشت ۹۷ علیه ملت ایران اعمال کرده و در سبعانه ترین اقدام دستور ترور سردار شهید قاسم سلیمانی را صادر کرده اتفاق مثبتی است که نباید نادیده گرفت».
بهشتی پور در ادامه نوشت:« روسای جمهور آمریکا...در موضوع تأمین منافع امریکا با یکدیگر اختلافی نداشته اند اما درباره اینکه در مورد ایران یا کشورهای دیگر چه سیاستی اتخاذ کنند و چگونه رفتار کنند، متفاوت بوده اند و ما به عنوان کشوری که خواه ناخواه از این تغییرات منتفع یا متضرر میشویم باید این اختلافها را خیلی خوب بشناسیم و متناسب با آن برنامه ریزی کنیم».
ارگان رسانه ای دولت و رسانه های منتسب به اصلاح طلبان، اظهارات روز گذشته عضو ارشد ستاد بایدن درباره ایران را سانسور کردند.
«تونی بلینکن» مشاور سیاست خارجی جو بایدن و گزینه احتمالی وزارت امور خارجه، دیروز در مصاحبه با شبکه سیبیاس گفت:«اگر بایدن به قدرت برسد و اگر ایران به اجرای کامل تعهداتش بازگردد، آمریکا هم چنین خواهد کرد. اما ما از آن (برجام) به عنوان یک سکو استفاده خواهیم کرد، با متحدان و شرکای خود همکاری خواهیم کرد تا آن را تقویت و بلندمدتتر کنیم. به این ترتیب زمینه بهتری برای «فشار جمعی» علیه سایر فعالیتهای بیثباتکننده ایران فراهم میشود و اطمینان حاصل میشود که وقتی بحث این فعالیتها به میان آمد، این ایران است که منزوی میشود، نه آمریکا».
مشاور سیاست خارجی بایدن تاکید کرده است که رئیس جمهور منتخب آمریکا در پی آن است تا محدودیت های برجامی ایران را دائمی کرده و صنعت موشکی و قدرت منطقه ای ایران را نیز به برجام اضافه کند.
این دقیقا همان خواسته ترامپ و دولت وی درباره برجام است. به عبارت دیگر، اظهارات مشاور سیاست خارجی بایدن، تکرار همان ۱۲ شرط ضدایرانی پمپئو است.
باراک اوباما و جان کری نیز پیش از این دقیقا موارد مذکور را درباره برجام مطرح کرده بودند.
جمهوری خواهان و دموکرات های آمریکایی در مسئله ایران دارای وحدت استراتژیک هستند. ساختار حاکمیتی آمریکا در مقابله با کشورهای دیگر سه گزینه را انتخاب می کند؛ تحریم، جنگ، مذاکره.
تجربه موشک باران پایگاه عین الاسد و اسقاط پهپاد متجاوز ترایتون و ارسال نفتکش های ایرانی به ونزوئلا و پرتاب اولین ماهواره نظامی ایران به فضا و...بیش از پیش ثابت کرد که گزینه نظامی علیه ایران روی میز مقامات آمریکایی نیست.
علاوه بر این، مقامات آمریکایی صراحتا اذعان کرده اند که در مسئله ایران، تحریم ها به سقف خود رسیده و تحریم های جدید صرفا جنبه نمادین دارد. این در حالی است که هدف اصلی آمریکا از اعمال تحریم های ضدایرانی، برآورده نشده است.
در این میان، مذاکره و توافق، تنها گزینه ای است که پیش روی مقامات آمریکایی برای مواجهه با ایران وجود دارد. اما آیا آمریکا در مذاکره و توافق به دنبال «برد-برد» و لغو تحریم ها و گشایش اقتصادی برای مردم ایران است؟! پاسخ قطعا منفی است.
ساختار حاکمیتی آمریکا- جمهوری خواهان و دموکرات ها- در پی آن هستند تا اهدافی را که نتوانستند از طریق جنگ و تحریم به آن دست یابند، به وسیله مذاکره تحقق ببخشند.
برجام مصداق روشن این رفتار آمریکاست. به واسطه برجام در صنعت هسته ای ایران بتن ریخته شد، اما تحریم ها در سر جای خود باقی ماند. برای همین بود که «وندی شرمن» عضو ارشد تیم مذاکره کننده در دولت اوباما صراحتا گفت:«کاری که برجام با برنامه هسته ای ایران کرد، جنگ هم نمی توانست انجام دهد».
باراک اوباما نیز- دی ۹۵-(در روزهای آخر ریاست جمهوری اش) گفت:«برنامه هسته ای ایران را بدون شلیک حتی یک گلوله تعطیل کردیم»!
**صالحی امیری: دولت نمیتواند با خزانه خالی به انبوه مطالبات پاسخگو باشد
«رضا صالحی امیری» رئیس کمیته ملی المپیک که در دولت روحانی در مقاطع مختلف وزیر ارشاد، سرپرست وزارت ورزش و رئیس کتابخانه ملی بوده و همچنین در سالهای گذشته معاون محمدعلی نجفی در شهرداری تهران نیز بوده، در مصاحبه با روزنامه شرق گفت:«میتوان اینطور در نظر گرفت که دولت به دلیل محدودبودن منابع امکان پاسخگویی به حجم مطالبات را ندارد. فراموش نکنید که دولت نمیتواند با خزانه خالی به انبوه مطالبات پاسخگو باشد. پدر خانواده وقتی هزینه خانواده پنج میلیون و درآمدش یک میلیون تومان است، حتما ۸۰ درصد کاستی دارد. این یک واقعیت تلخ است که امروز با آن مواجهیم».
صالحی امیری در ادامه گفت:«وقتی خزانه خالی میشود باید همه سازوکارهای موجود را روی کاغذ بنویسیم و منابعش را هم داشته باشیم. بدیهی است که اگر دولت منابع داشت شرایط متفاوت بود...من معتقدم اگر بتوانیم افکار عمومی را نسبت به واقعیتهای موجود آگاهسازی کنیم بعد اقناعسازی کنیم که واقعیت تلخی است که فشار خارجی و کمبود منابع داخلی داریم، جامعه با ما اجماع خواهد کرد».
بیان اظهارات بدون سند و ارسال پالس ضعف به دشمن، نه تنها هیچ تاثیر مثبتی بر شرایط اقتصادی ندارد، بلکه دشمنان مردم ایران را در تشدید فشار، گستاخ تر می کند؛ ادعای خالی بودن خزانه نیز دقیقا در همین پازل تعریف می شود.
براساس گزارش های منتشر شده، در طول دولتهای یازدهم و دوازدهم ۲۳۷۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید در اقتصاد کشور ایجاد شده و حجم نقدینگی نسبت به پایان دولت دهم ۶ برابر شده است؛ به عبارت دیگر ۸۳ درصد حجم نقدینگی فعلی در اقتصاد کشور در دولت روحانی ایجاد شده است.
در سوی مقابل، برداشت ۷۵ هزار میلیارد تومان از صندوق توسعه ملی در سال گذشته و انتشار ۱۲۵ هزار میلیارد تومان اوراق بدهی مازاد در سال جاری توسط دولت، هزینه سنگینی به اقتصاد کشور تحمیل کرد که اکثر تبعات آن در سال های آتی و دولت های بعدی مشخص خواهد شد.