به گزارش مشرق ابوالفضل شکوری زنجانی استاد فقه اهلبیت رسولالله در حوزه و استاد علوم قرآنی و حدیث و رشته علوم سیاسی در دانشگاه تربیت مدرس طی نامهای به مولوی عبدالحمید امامجمعه مسجد مکّی زاهدان به انتقاد از راه و روش امامجمعه مسجد مکی در شهر زاهدان پرداخته است. در این نامه آمده است: برخی از مواضع امثال حضرتعالی که زمانی نماد مودّت و وحدت مسلمانان در ایران بودید، اندکی سوالانگیز شده است، چرا تأکید شدید و افراطی حضرتعالی و برخی دیگر از علما و روحانیون منتسب به شما بر تمایز روزافزون تسنن و تشیع و غیریّتسازیهای قومی و مذهبی که خواسته اصلی فتنه انگیزان دول استعماری و طماع در جهان اسلام است، نمود بیشتر پیداکرده است؟
این استاد دانشگاه در ادامه نامه خود نوشته است: جناب مولوی! هیچگاه دیده نشده است که از امراء و سلاطین مسلمان سرسپرده به آمریکا در منطقه که خاک سرزمین و اختیارات اساسی حکومتشان را بهطور کامل در اختیار این شیطان بزرگ قرار داده و حتی پول و هزینه کلان و هنگفت تأسیس و اداره پایگاههای آمریکایی در وطنشان را از بیتالمال مسلمانان میپردازند، انتقاد روشن و شفافی کرده و نهی از منکر نموده باشید!
جنابعالی بهعنوان یک روحانی اهل سنّت گویا همیشه نگران وضعیت مسلمانان سنّی در کنار مسلمانان شیعه هستید ولی از تسلّط روزافزون و حتّی قهرآمیز آمریکا در کشورهای سنّی مذهب همچون عربستان سعودی، بحرین، مصر و ... بر مسلمانان، هیچگونه اظهار ناراحتی نمیکنید. شما باعجله و شتاب به آیتالله سید علی سیستانی در مورد اهل سنّت عراق نامهای مینویسید، اما در مورد سرکوبهای خونین اهل سنّت در مصر توسط ژنرال سیسی کاملاً بیتفاوتید. چنانکه ستمهای رفته بر مسلمانان عربستان در نواحی شرقی (شیعیان) و نیز شاهزادههایی که در اسارتاند و ... را وقعی نمیگذارید و نیز در اعلام حرمت شرعی عملیات انتحاری تروریستی مسلمانان علیه یکدیگر بیاعتنا هستید.
ابوالفضل شکوری زنجانی در ادامه این نامه قابلتوجه مینویسد: جنابعالی در سنوات گذشته و در اوایل اشتهاریابی تان در ایران، محوریت سخنانتان بیشتر بر امّت اسلامی و ایجاد انس و الفت هرچه بیشتر میان مذاهب بوده ولی بهتدریج جهت مواضع و بیاناتتان در سالهای اخیر که با حمایت جمهوری اسلامی جایگاهتان تصویبشده، برجسته شدن مسئله شیعه و سنّی و قومیتها و مذاهب در ایران را نشان میدهد و مرتب از مظلوم واقعشدن اهل سنّت در ایران و امثال اینها سخن میگویید و حتی برخی از عوامل و معمّمین وابسته به شما اظهار میدارند که «چهل سال شما شیعهها در ایران حکومت کردید، چهار سال هم بدهید به ما و ببینید ما چگونه اداره میکنیم»
غافل از اینکه به مدّت ۱۴۰۰ سال همه جهان اسلام و حکومتهای آن در دست شما یعنی همکیشانتان بوده و هماینک نیز از حدود ۶۰ حکومت مستقر در بلاد اسلامی بهجز ایران، همه در دست امراء و علمای همفکر و همکیش شما قرار دارد، شما در آنجا چه گلی بر سر جوامع مسلمان زدهاید که در ایران میخواهید آن را تکرار کنید؟ آیا جز تولید ارعاب و تروریسم و رواج اندیشه شیطانی تکفیر مسلمانان بیگناه و کشتار بیقانون و سبعانه آنان دستاورد در کار بوده است؟
استاد الهیات دانشگاه شهید بهشتی در ادامه نامه خود با تحلیل مظلومیت شیعیان در کشورهای عرب منطقه و عزتمندی اهل تسنن در ایران مینویسد: حضرتعالی متناوباً از مظلومیت و محدودیت اهل تسنن در ایران داد سخن میگویید و آنها را رسانهای میکنید و برای همه این ادعاها از شایعات و حتی اکاذیب بهرهبرداری میکنید، جای تعجب دارد. ازجمله اینکه همیشه از عدم وجود مصلّی و نمازخانههای ویژه اهل سنت در تهران مثال میآورید، حقیقتاً امری غیرواقعی و مغلطهآمیز است.
اهل سنت نهتنها در تهران یک مسجد و یک نمازخانه، بلکه چندین نمونه بزرگ از آنها رادارند که شخص جنابعالی نیز گاهی در آنها حضور یافتهاید؛ مسلمانان عزیز اهل سنت در تهران دستکم ۹ مصلی و نمازخانه دایر و مورداستفاده بالفعل دارند که ویژه آنهاست و هیچکسی مزاحم آنان در استفاده از این مراکز مذهبی نیست، اما تهران یک مصلی عمومی مرکزی بزرگ هم دارد و آنهم به نام شیعه نیست، به نام اسلام است و به نام نماز جمعه است و درهایش به روی همه مسلمانان باز است و مانعی برای حضور هیچ فردی از مسلمانان اهل سنّت برای حضور در نمازخانهها و نماز جمعههای اختصاصی و ایضاً در این نماز جمعه عمومی وجود ندارد.
چنانکه ایرانیان در نماز جمعه مکه و مدینه حاضر میشوند و نمیگویند که این نماز مخصوص اهل سنّت است و یا تشیع و ما شیعهها باید نماز جمعه و جماعت جداگانه برگزار کنیم. مگر شیعیان عربستانی حاضر و ساکن در مکه که شاید اقلیت هم نباشند، مصلی و نمازخانه جداگانهای برای خوددارند؟ اما چنانکه میدانید این اماکن در تهران و مشهد هست و قابلستایش است. تسامحی که ایرانیان مسلمان اعم از شیعه و سنی نسبت به همدیگر دارند بینظیر است. آیا مشابه و نظیر مصلّی، مسجد و مدرسه مکّی زاهدان را که ویژه اهل سنّت هست در کشورهایی با حاکمیت سنّیها سراغ دارید؟ مردم بحرین ۹۰ درصدشان شیعه هستند ولی اجازه تأسیس چنین مسجدی را ندارند و مساجد موجودشان توسط حاکمان بحرین تخریب میشود.
ابوالفضل شکوری در ادامه نامه خود مینویسد: شما نامه سرگشاده خطاب به رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای حفظِ الله مینویسید و خیلی راحت مطالب نادرست با اهداف نامعلوم را مطرح میفرمایید و بازهم گلهدارید که من هیچ آزادی در ایران ندارم! نامهنگاری شماری از روشنفکران غافل در حمایت از شما بعد از انتشار نامه حضرتعالی که متأسفانه در آن فرقه ساختگی و استعماری بهائیت را نیز همردیف مسلمانان عزیز سنی بهصورت ناآگاهانه قراردادِ بودند، خود نشانهای از روش نادرست شما در نگارش و پخش عمومی این قبیل نامههاست که نه با اهداف مسلک سلفی دیوبندی شخص شما سازگار است و نه در راستای تأمین منافع عمومی اهل سنت ایران هست. نامهها و بیانیههای فرقهگرایانه، از هر طرف که باشد، زمینهساز تحریکات و فتنههای اجتماعی خواهد بود که در آن تر و خشک باهم بسوزند واقعه تأثرانگیز اخیر سراوان از آن نمونههاست که باید عبرت بگیریم.