وضعیت زرد

کارگردان سریال «وضعیت زرد» گفت: یادم است قبل از شروع کار چندین کار به این سبک را دیدیم از سریال فرندز گرفته تا تئوری بیگ بنگ تا ۵۰. البته قصدمان کپی نبود بلکه ایرانیزه اش کردیم.

به گزارش مشرق،سریال «وضعیت زرد» به کارگردانی مجید رستگار و تهیه کنندگی حامد بامروت نژاد  به همت خانه فرهنگ انقلاب تهیه و تولید شده است.سازندگان آن معتقدند این اثر در فضای سیتکام و در ژانر کمدی به مسائل روز فضای مجازی و غیره می پردازد. به همین مناسبت خبرگزاری فارس میزبان حامد بامروت نژاد تهیه کننده، مجید رستگار کارگردان، محمدرضا شهبازی بازیگردان، محمد مهدی رضایی و بهار داورزنی از بازیگران این سریال بود.

** آقای بامروت نژاد سریال وضعیت زرد به شیوه سیتکام ساخته شده، آیا فکر می کردید این نسخه در ایران با این شکل و شمایل جواب بدهد؟

بامروت نژاد: در ابتدا یاد و خاطره آقای سرور رجایی را گرامی می دارم. آقای شهبازی در دفتر مطالعات در قالب های طنز حضور داشتند و زمزمه هایی بود که می توانیم وارد طنز دراماتیک شویم. ما هم گفتیم به سمت طنز نمایشی برویم و جلسه هایی برگزار شد و جنس طنز سیتکام برای این کار در نظر گرفته شد یکی از مزیت های سیتکام این بود که تولیدی بود و به دلیل تولیدی بودن از نظر زمان، فاصله نگارش تا رسیدن به مخاطب کم می شد و این برای ما مهم بود. از طرفی این هم برایمان مم بود که فضای جامعه علمی را بازنمایی کنیم. جنس فضای سیتکامی پیرنگ اصلی ندارد و مخاطب در قدم اول با شخصیت ها مرتبط می‌شود و این برای ما مهم بود از طرفی به این نتیجه رسیدیم که این جنس قالب می تواند به کار ما نزدیک باشد و یکی از معیارهای اصلی مان این بود که برای مخاطب ایرانی سریال می سازیم. کار مهمی که اتفاق افتاد این بود که قالب های سیتکام و طنز مختلف داخلی و خارجی را بررسی کردیم و حتی در جلسه های ابتدایی دلیل عدم موفقیت یکی از طنزهای سیتکامی را با حضور سازنده اش بررسی کردیم.

 روی مرز خط قرمزها راه رفتیم/ تیغ نقدمان کُند نمی شود/ تلویزیون به جوانان اعتماد کند

** آقای رستگار شما هم در این زمینه بفرمائید که چطور نقاط ضعف و قوت را در فضای سیتکام بررسی کردید؟ مخصوصا در این سبک سریال ها که پیرنگ داستانی کمتر است و قصه ادامه داری دیده نمی شود.

رستگار: کلیه عوامل این کار تقریبا تجربه اولشان بود و برایمان سخت بود و مهم بود که کیفیت خوبی داشته باشد و قابل قبول باشد و باید کارهای مشابه اش را می دیدیم تا بتوانیم کار خوبی بسازیم و نقاط قوت و ضعفش را بررسی می کردیم. نیاز به این بود تا در اتاق فکرهایمان بتوانیم خیلی از مشکلات را بررسی کنیم. از طرفی انتخاب بازیگران نیز خیلی برایمان مهم بود که سلبریتی نباشند و افرادی باشند که با تمام وجود برای شما مایه بگذارند. به همین دلیل ۴ بازیگر اصلی مان که تا به حال فرصت دیده شدن در تلویزیون نداشتند و بیشتر در تئاتر کار کردند را آوردیم و یک ماه تمرین کردیم تا جایی که توانستیم کار را شروع کنیم. یکی از سختی های کارمان این بود که وارد فضایی شدیم که درباره بازخورد مخاطبان ذهنیتی نداشتیم اما خداراشکر با یک دستی که بین عوامل وجود داشت اما خب این اتفاق به بهترین شکل ممکن خود رقم خورد.

** درباره انتخاب بازیگران گفتید. هماهنگ کردن بازی بازیگرها از تئاتر به تلویزیون چطور بود؟

شهبازی: دوستان غالبا تجربه کار مقابل دوربین را دارند و سریال و بعضا سینمایی هم بازی کردند. قالب سیتکام بین تئاتر و سریال است و دیالوگ ها، حفظ راکوردهای شوخی ها، حس بازیگر حین شوخی در این قالب خیلی مهم است‌. نکته ای که در انتخاب بازیگرها به آن دقت داشتیم علاوه بر غیر سلبریتی بودنشان، این بود که شاید بازی هایشان در قالب سریال های رایج تلویزیون شکل نگرفته باشند ما بازیگرهای نسبتا معروف تری هم در این سریال داشتیم که کار با آنها سخت تر بود. آنها شکل گرفته بودند و در سریال هایی که بازی کرده بودند به فیلم نامه پای بند نبودند و این موضوع برایشان رایج بود و خودشان می گفتند عموما کارگردان به آنها فضای کلی را توضیح می داده و آنها بداهه می گفتند. اما در این سریال چنین کاری امکان پذیر نبود و یک بداهه شاید می توانست شوخی های بعدی را از بین ببرد. به همین خاطر عادت نکرده بودند به آن نوع سریال بازی کردن و پذیرفتن آن. مخصوصا چون در ایران سیتکام رواج ندارد ما بازیگرش را هم نداریم. اما در کشورهای دیگر بازیگرها برای بازی در سریال های سیتکامی آموزش می بینند. یکی از ملاحظات اصلی ما در انتخاب بازیگرها همین بود که به نتیجه خوبی هم رسید.

** خانم داورزنی درباره تفاوت بازی ها در سینما تئاتر و تلویزیون بفرمائید و اینکه در ایران بازیگر سیتکام نداریم، چگونه توانستید خود را با این شیوه که الگوی داخلی هم ندارد، هماهنگ کنید؟

داورزنی: خیلی سال است که دیگر تفاوت بازی در تئاتر سینما و تلویزیون از بین رفته است. حتی در صحنه تئاتر هم به ما می گویند که واقعی بازی کنید نه غلو شده.درباره سیتکام ما هم نمونه‌های خارجی که دیده بودیم کمکمان کرد و برایمان سخت بود چون تجربه نشده بود اما با همدلی گروه به نتیجه خوبی رسیدیم و گفت و گوهایی که با کارگردان و تهیه کننده درباره شخصیت ها داشتیم که نباید این شخصیت که در این قالب قرار گرفته از قالب خود خارج شود و به سمت چیز دیگری رود. شخصیت فرزانه هم نباید به سمت کاراکترهایی می‌رفت که تا به حال در تلویزیون مشابه آن را دیده بودیم.

** اگر به آن سمت می‌رفتید کاراکتر تکراری می شد؟

داورزنی: بله دقیقا همین طور است و به سمت پرخاشگری هایی می رفت که در کارهای قبلی دیده بودیم و به سمت کارهای تئاتر قدیمی می رفت. فرزانه تیپ نیست، او دختری است که زندگی اجتماعی و شخصی اش را تعریف می کند و مستقل است و خیلی کاراکتر تیپیکالی ندارد اما فرزانه شخصیتی بود که دو سه حساسیت داشت که به حساسیتش به زبان فارسی برمی گشت.

 روی مرز خط قرمزها راه رفتیم/ تیغ نقدمان کُند نمی شود/ تلویزیون به جوانان اعتماد کند

** آقای رضایی شما درباره حضورتان در این سریال و تجربه جدیدی که کسب کردید بفرمایید.

رضایی: خوشحالم از اینکه این سریال دیده شد بدون اغراق باید از آقای رستگار، شهربازی و بامروت نژاد تشکر کنم که برای شخصیت سامان وقت گذاشتند. این سریال کار بسیار خوبی بود در عین حال فضای سیتکام سخت هم بود. نمی‌شد بگوییم که بداهه می‌گوییم و آقای شهبازی و رستگار در این زمینه کمک مان می‌کردند. به نظر من مخاطب ویژه این سریال افراد و خانواده هایی هستند که دوست دارند موقعیت طنز ببینند نه لودگی و شوخی های سخیف و خدا را شکر می‌کنم این اولین کاری بود که توانست در فضای مناسبی مردم را بخنداند.

** آقای بامروت نژاد، شما به فضای جامعه دینی اشاره کردید. می شود بیشتر توضیح دهید که قرار بود مخاطب در این سریال چه چیزی را ببیند؟  و هدف گذاری تان چه بود؟

بامروت نژاد: ما باید آسیب شناسی داشته باشیم نسبت به بازنمایی دین در آثار نمایشی و آثار رسانه ای. عموما دین کارکرد قدسی و منزهی دارد. شما می‌بینید در آثار طنز معمولاً بیشتر با زندگی عمومی مردم در ارتباط است می بینم که المان های دینی به این بهانه که به آنها جسارت نشود کاملا کنار گذاشته شده است. در بهترین حالت تصویر منزهی از دین با قاب بندی از تصویر نماز خواندن نشان می دهند.

برای مثال سکانسی داشتیم که باید در اتاق یک دانشمند هسته‌ای که شاگرد شهید شهریاری بود ضبط می شد و قرآن یکی از ضروریات آن اتاق بود. یکی از دوستان پشت صحنه ای که تجربه کار طنز داشت می گفت همیشه المان دینی از سریال‌های طنز حذف می‌شود به این بهانه که به اینها توهین نشود. در نهایت وقتی در نتیجه بازنمایی رسانه ای را در جامعه می بینید متوجه می شوید که همان دین سکولاری که در حوزه سیاسی دارید از آن دوری می کنید در حوزه بازنمایی رسانه ای دارید ترویجش می کنید. یعنی دین را از زندگی بیرون می کشید از طرفی می بینید بازنمایی محدودی در رسانه از زندگی ها شکل گرفته است. در تیپ های محدودی مثل حاجی بازاری و چند زنه و یا خشک مقدس. اما اخیراً تیپ های امنیتی سیاسی به سریال های جدید اضافه شده است. از طرفی می شود تیپ مذهبی طنز دوست داشتنی هم داشته باشیم و قصدمان افزایش تنوع بود که در نگارش سختی هایی هم داشت و کلیشه هایی هم بود. نویسنده هم بر اساس آنچه در دوران تحصیل خود در رشته هسته ای دیده بود سریال را نوشت. این تصویرها در سریال های ما کلیشه ای بود و چون تنوع ندارد تحریف می شود.

 روی مرز خط قرمزها راه رفتیم/ تیغ نقدمان کُند نمی شود/ تلویزیون به جوانان اعتماد کند

**‌و شما شوخی از این دست خانواده ها را نمی بینید.

بامروت نژاد: بله. این سختی از متن شروع می شد و اینکه چطور این حرف ها را بزنیم که کلیشه و هجو نشود. در این سریال دو سکانس داریم که در بستر  نماز شوخی شده است. در پرداخت، کارگردانی و بازی و نگارش قصدمان این نبود که نشانه های نماز را سخیف کنیم. قصدمان این بود که این نشانه های دینی را در زندگی عادی بریزیم. عامدانه سکانس شوخی در هیئت گذاشتیم تا بگوییم اگر داریم چنین جامعه ای را بازنمایی می کنیم صلوات فرستادن و نماز خواندن در آن امری عادی است. هم می خواستیم چنین بازنمایی کنیم و هم اینکه باید مواظب باشیم به سمت کلیشه ها نرویم.

در بین بازیگرهای مرد ۴ نفر داشتیم که می توانستیم با آنها رنگین کمانی از شخصیت های جامعه داشته باشیم که هر کدام یک طیف از مردم جامعه بودند. اما شخصیت فرزانه فقط یکی بود و تنوع نداشت و کار ما را سخت می کرد که به سمت کلیشه ها و محافظه کاری نرویم هم اینکه از آن سمت بازنمایی درستی از این شخصیت داشته باشیم. 

قصدمان از طراحی لباس فرزانه، صدای اذان گوشی دایی سامان، هیئت، صدقه دادن، پرچم ایران، تصویر حرم امام رضا (ع)، مسجد و ... از سر عادت نبود و کاملا آگاهانه بود که چه گفته شود و چگونه گفته شود که درست دربیاید. که در قدم اول می شود که هم کار جذابی ساخت هم کاری ساخت که مدعی این باشیم سویه مذهبی داشته باشد؟ سویه ارزشی انقلابی دارد؟ آیا می شود اینها را با هم جمع کرد؟ امیدمان این بود که بتوانیم نمونه ای ادامه دهیم که حرف هایمان را بزنیم و هم جذاب باشد.

 روی مرز خط قرمزها راه رفتیم/ تیغ نقدمان کُند نمی شود/ تلویزیون به جوانان اعتماد کند

** در این سریال دیدیم که شما به سمت فردی رفتید که دانشمند هسته ای است و این خود به خودی خود موضوع حساسی است و ما در این حوزه شهدایی داشتیم که بیشترین شناخت مردم از شخصیت این افراد به شهدا برمی گردد. اما شما به سمت این افراد رفتید که تعدیل هم شده و این انگار شوخی سنگینی با چنین کاراکترهایی است.

شهبازی: مشکلی که ما در بعد رسانه ای در سریال‌سازی داریم این است که اتفاقات را ثبت دراماتیک نمی‌کنیم در حالیکه مواردی در ذهن مخاطب ثبت می شوند که تبدیل به آثار دراماتیک شوند. یادم است زمانی که دانش آموز بودم درس تاریخ مدرسه مان دقیقا با پخش سریال امام علی هم زمان شده بود و ما به سریال امام علی بیشتر اعتماد داشتیم یا کارهای دیگری که در این سال ها ساخته شده و در ذهن مردم ماندگار شده است. وقتی دنبال موضوع محوری برای سریال طنز بودیم‌ به این نتیجه رسیدیم که اتفاقی که در این هشت سال درباره وضعیت هسته‌ای افتاده نیاز دارد طور دیگری و از زاویه دیگری به آن پرداخته شود  در فضا و زبان دیگری به آن نگاه شود. البته این که نویسنده ما تحصیل کرده فیزیک هسته‌ای بود هم اتفاق خوبی برای مان به شمار می رفت شاید هم بهترین اتفاق این سریال این بود که نویسنده ما متوجه شد در حوزه هسته ای نمی تواند کسب درآمد کند و به سمت نویسندگی آمد.

 روی مرز خط قرمزها راه رفتیم/ تیغ نقدمان کُند نمی شود/ تلویزیون به جوانان اعتماد کند

** چقدر قبل از طراحی شخصیت های سریال روی آن فکر کرده بودید؟ مثل شخصیت های خبرنگار، دانشمند، روانشناس و ...

شهبازی: ما از مسائل به مشاغل رسیدیم که به محیط و آدم ها رسیدیم. اینکه چه مسائلی را می خواهیم مطرح می کنیم و در کدام محمل می شود به آنها پرداخت. در نهایت به جمعی رسیدیم که  می توانستند مسائل بیشتری را برای پرداخت به ما بدهند.

** اینکه گفتید شوخی های ما محدود است شاید به خاطر ترس از واکنش ها است چون که ممکن بود خبرنگارها و روانشناس ها به شما بگویند که چرا با ما شوخی کردید.

شهبازی: جالب است که صفحه اینستاگرام ما ریپورت شده چرا چون که با گربه خانگی شوخی کردید. یا به ما گفته شده که از علوم پایه حمایت نکردید و اینها نقشه های صهیونیست است. یا درباره نماز و اینکه گفتند در کار طنز روحانی نباید باشد و این را شنیدم که یکی از مدیران گفته است. هم در مدیران و گروه تولید جسارتیی باید وجود داشته باشد. تصویری که از مردم ایران در سریال ها می‌بینیم متفاوت می شود و همین می شود که در سال ۸۸ به ما می گویند شما اصلا کجا بودید که ۲۴ میلیون رای دادید؟ و گفتند شما نهایتا جمعه ها بروید نماز جمعه و ما شما را ندیدیم و این تصوراتی است که سالیان سال شکل گرفته و این واقعیت و افراد مذهبی را در سریال ها نشان ندادیم که در سال ۸۸ اینطور با ما برخورد می‌شود! اما شجاعت در این گروه بودم آمده بودیم تا برای کارهای درست سریال هم فحش بخوریم.

** آقای رستگار وقتی می خواستید کار را شروع کنید این را می دانستید که قرار است به چه مسائلی پرداخته و با چه افرادی شوخی شود و تسلط کامل به موضوع داشتید؟

رستگار: وقتی به گروه اضافه شدم جلساتی برگزار شد و کاملاً به فضا اشراف داشتیم و اگر نکاتی هم بود اضافه می شد ما در اتاق فکر ما با همدیگر تعامل داشتیم قسمت سوم که نوشته شد تولید ما شروع شد و ۱۱ قسمت از نگارش مانده بود قسمت آخر حین تولید نوشته شد و این را می دانستم که چه اتفاقی قرار است بیفتد. همیشه گفتم وقتی اعتقادی به کاری نداری بی خود می کنی می‌سازی اما من پشت این کار هستم و از آن دفاع می کنم. در هر زمینه ای کار ساخته شود حرف هایی وجود دارد و فرقی نمی کند چه کسی بسازد و ارگان ها نقدهایی می کنند. نمی شود هم حرف نزد بحث این نیست که نقد نباشد. می گویند اگر فضا جدی باشد ممکن است گارد بگیرند. اگر شوخی هم باشد سخت است. ما هم با آمادگی کامل پیش رفتیم و مردم شوخی را راحت تر قبول می کنند و در ذهنشان بیشتر می نشیند.

 روی مرز خط قرمزها راه رفتیم/ تیغ نقدمان کُند نمی شود/ تلویزیون به جوانان اعتماد کند

** در این کار با اغلب طیف های سیاسی هم شوخی شده نقدهایی به دولت قبلی داشتیم و نماینده اصولگراها هم بود (حاج آقا مرزوقی) و تلاش شده بود به همه ضعف های موجود پرداخته شود.

رستگار: این سبک کارها تعارف برنمی دارد و برای مجموعه ما مهم مردم هستند و آنچه آنها می پسندند. نه اینکه این حالا جبهه اصولگرا است یا اصلاح طلب. یک خط فکری است که به سمت عدالت طلبی بین عامه مردم هست و نقص ها را بررسی می کند. این نیست که فقط به قشر خاصی بپردازد.

بامروت نژاد: ان شاء الله در فصل های بعدی شوخی های بیشتر و مهم تری می شود. در این فصل دستمان بسته بود و نگران بودیم آیا به اندازه حرفی که می خواهیم بزنیم محتوا هم داریم یا نه. بعد از فصل اول به نقاط ضعف و قوت مان پی بردیم.

** شوخی هایتان بعضی وقتها تعجب آور است و تا به حال در تلویزیون شبیه آن را ندیده بودیم.

رستگار: خودمان هم تعجب می کردیم (خنده)

بامروت نژاد: برای اصلاح همیشه باید لب خط قرمز ایستاد. ما از اول هم می گفتیم ممکن است چند شوخی کنیم اما یکی از آنها پخش شود و این آمادگی را داشتیم. قصدمان این نبود صرفا یک کاری بسازیم بلکه قصدمان این بود کاری صادقانه بسازیم و حرف هایی در آن زده شود. یکی از دلیل  های اینکه اعتماد مردم جلب شود همین بود. امروز آقای رئیسی گفتند باید با مردم حرف صادقانه زد. به نظرم حسی که مردم از صداقت کسب می کنند جذاب است و ما می خواستیم پشت صداقت بایستیم و این را هم می دانستیم که ممکن است سکانس هایی حذف شود و برخی سکانس ها را دو برداشته می گرفتیم که کار لطمه نبیند و اگر اصلاحیه خورد دستمان پُر باشد. علیرغم نقدهایی که به صداوسیما هست که می گویند مقصر همه چیز تلویزیون است و امروز هم حضرت آقا گفتند ما در جنگ نرم ضعیف هستیم اما خوشحالیم که صداوسیما در مورد سریال ما با سعه صدر برخورد کرد و حتی در سریال با صداوسیما شوخی هایی داشتیم که همین جای امیدواری دارد که اگر مسیری به سمت اصلاح هست حتما شروعش همین جا است و می شود نقد جدی کرد و جذاب بود.

 روی مرز خط قرمزها راه رفتیم/ تیغ نقدمان کُند نمی شود/ تلویزیون به جوانان اعتماد کند

** شما چقدر روان شناس ها را می شناسید؟

رضایی: مادرم روانشناس است و روزی که پیشنهاد نقش سامان را دادند از مادرم اطلاعاتی گرفتم و اصطلاح های رایج روانشناسی را از او پرسیدم. صنف روانشناسان به این نقش معترض نبودند. وقتی وارد کار شدم دیدم قرار نیست روانشناسی داشته باشیم که کلمات گنده ای می گوید. بیشتر این بود که جملات انگیزشی در اینستاگرام آنقدرها هم تاثیرگذار نیست که بخواهیم روی آن مانور دهیم. سامان روانشناس خیلی خاصی بود و شبیه به هیچکدام از روانشناس هایی که دیدم نبود. وقتی مادرم سریال را دید گفت آفرین و بعد گفت خط قرمزها را رعایت کن و زیاد نزدیکش نرو. اصطلاح هایی که پرسیدم خیلی به کارم نیامد. چون سامان روانشناس جدی پشت میز نشین نیست فقط نوشتاری خوب است و همه را حفظ کرده و کار عملی اش خیلی خوب نیست.

** خانم داورزنی شما تنها شخصیت خانم سریال بودید. این موضوع که باید جای خالی خانم ها را در سریال پر می کردید برایتان سخت نبود؟

داورزنی: شخصیت فرزانه شخصیت سختی به لحاظ بازی بود چونکه نباید به سمت کلیشه می رفت.  او در کنار همسرش در خانه و اجتماع حضور واقعی داشت. درآوردن شخصیت فرزانه سخت بود که با مشورت هایمان درآمد. می خواستم در جاهایی از بداهه استفاده کنم اما اجازه ندادند تا مبادا شوخی ها به سمت کارهای قبلی تلویزیون در حوزه طنز برود اما آنقدر همه گروه با هم همدل و یکرنگ بودند انگیزه و انرژی بالایی داشتیم.

رستگار: البته بچه ها ایده های خوبی می دادند و لحن هایی به کار اضافه می کردند که به کار کمک می شد و همه دوستان برای نقش هایشان زحمت کشیدند.

 روی مرز خط قرمزها راه رفتیم/ تیغ نقدمان کُند نمی شود/ تلویزیون به جوانان اعتماد کند

**آقای رستگار الگوی خاصی در کارگردانی سیتکام داشتید؟ یا اینکه نگاهی به کارهای غیر ایرانی داشتید؟

رستگار: یادم است قبل از شروع کار چندین کار به این سبک را دیدیم از سریال فرندز گرفته تا تئوری بیگ بنگ تا ۵۰ قسمت دیدیم. البته نه اینکه کپی کنیم بلکه ببینیم و ایرانیزه اش کنیم و با فرهنگ مردم خودمان هماهنگش کنیم و برایش یک دستی بوجود آوردیم.ولی اتفاقی که افتاد ساختار کارهای آنها و نوع افکت خنده و یا کارهایی که آنها در سریال هایشان انجام می دهند را نمی توانستیم انجام دهیم و بعدا که با تهیه کننده صحبت می کردیم می گفتند کمترش کن. در این بخش موتیف ها و موسیقی های یک ثانیه ای خیلی کمک مان کرد و با موتیف های سبک خودمان ایرانیزه اش کردیم. چون سیتکام سبکی است که خیلی از کشورها استفاده اش می کنند و حالا باید ذائقه ایرانی ها را به این سمت می بردیم. با تغییراتی که دادیم کمی جاهایش را به سمت سریال ها بردیم. با فضاهایی مثل رفتن تصویر روی اینستاگرام.در کل سعی کردیم فضاهای منحصر به فرد خودمان را داشته باشیم که شاید در سریال های دیگر در ایران نبینیم و منحصر به فرد بودنش شاید بتواند الگویی باشد.

** تیتراژ سریال شما هم برای خودش قصه ای دارد.

رستگار: آقای اشرفیان و بامروت نژاد تیتراژ را پیش بردند و من یک ماه در تولید بودم و خیلی درباره تیتراژ نمی دانم و تیتراژ سریال شخصیت های داستان را معرفی می کند.

بامروت نژاد: قصدمان این بود که تیتراژ به شخصیت پردازی کاراکترها و نزدیک شدن به فضای کار کمک کند. نوشتن المان ها روی تخته کم کم تبدیل شد به هویت بصری و گرافیکی کار و از وله های 15 ثانیه ای گرفته همه باعث شد به این تیتراژ برسیم. همین شد که آقای اشرفیان این ایده را اجرا کرد که با فضای بصری کار و با موسیقی آن همراه بود. معمولا در تلویزیون با این فضا مواجهیم که تلویزیون تبدیل می شود به محل تمرین و سیاه قلم روشن فکرها و همین بود و اگر برخی کارها را ما می ساختیم تا سالها ما را در سازمان راه نمی دادند و این پایان عمر کاری ما می شد. اما برخی ها کارهایی با تعداد قسمت بالا می سازند و در چند فصل پخش می شود و کاملا سعی و خطا می کنند و علیه تلویزیون موضع می گیرند و سلبریتی می شوند و همین ها می شوند دست و پا گیر خود رسانه و تلویزیون.

 روی مرز خط قرمزها راه رفتیم/ تیغ نقدمان کُند نمی شود/ تلویزیون به جوانان اعتماد کند

** علیه تلویزیون هم موضع می گیرند.

بامروت نژاد: بله و ادعای مستقل بودن و آزادی هم می کنند. ما در وضعیت زرد تلاش کردیم صرفا یک محصول تولید نکنیم و تلاش کردیم طوری اعتماد به نفسی در خودمان ایجاد کنیم که می شد با با کمک گروهی جوان کاری انجام داد. دلیل انتخاب بازیگران جوان این بود که مطمئن بودیم از جان و دل مایه می گذارند. ما با بسیاری از بازیگران چهره کار کردیم که حتی در سر صحنه نگاهی به فیلم نامه هم نمی کنند و خودشان را تکرار می کنند و ما این را نمی خواستیم. وضعیت زرد این اعتماد به نفس را به مدیران می  تواند بدهد که می شود به این گروه های جوان اعتماد کرد و صداوسیما باید به اینها میدان دهد و فرصت سعی و خطا دهد.

این کار خارج از سازمان صداوسیما تولید شد و نمی دانم اگر داخل سازمان تولید می شد چه سرنوشتی داشت.تا همین جایش هم صداوسیما خیلی جسارت به خرج داد. اما فرصتی برای سعی و خطا بود و اینکه از کارهای کارگردان های کار اولی خیلی جلوتر بود. باید اعتماد کرد سعی و خطا کرد و فرصت داد. همانطور که مقام معظم رهبری گفتند آدم ساختن مهم تر از کار ساختن است اما این اتفاق در صداوسیما دارد رخ می دهد و روشن فکر ساختن مهم تر از آدم ساختن است..

چندی پیش دیدم یکی از بازیگرهای یکی از سریال ها مصاحبه ای کرده بود و گفته بود نویسنده کار دو سه کتاب ترجمه نشده را خواندند و جالبش اینجا بود که اگر اینها نتوانند سیتکام دربیاورند دیگر کسی نمی تواند این کار را بکند. این اعتماد به نفسی که اینها دارند باعث عدم اعتماد به نفس مدیران ما می شود و کاملا در مقابل این تفکر وا می دهند و شما می بینید برخی از همین ها یک سریال در شبکه خانگی و یک سریال برای تلویزیون  و یک برنامه تلویزیونی هم دارند. لازم نیست ما کار انقلابی و ارزشی مان بشود بدون توقف و کار جذابمان بشود زوجی نو، دورهمی و خندوانه! اعتمادی که سازمان به جوان ها کرده خوب است و حتما گروه هایی هستند که می توانند کارهای قوی تری بسازند. شاید کار اول ما ضعیف باشد اما گروهی جوان آن را ساخته است. بسیاری گروه ها هستند که با دیدن برخی برخوردها و عدم اعتماد مدیران می مانند یا منفعل می شوند یا به سمت کارهای محافظه کارانه می روند..

** برنامه ای برای فصل بعدی دارید؟

بامروت نژاد: فصل اول را ساختیم که فصل های بعدی را بسازیم. جنس سیتکام هم در تعداد قسمت های بالا جواب می دهد و در تعداد قسمت های پایین چون شخصیت محور است تازه مخاطب تا قسمت های ۶ ام دارد با شخصیت ها آشنا می شود. وقتی با شخصیت ها انس پیدا کردید تازه می توانید تا قسمت های زیادی بروید. چون قصه پیرنگ اصلی ندارد و راحت تر می شود ادامه اش داد و از این جهت دستمان باز است. یکی از خوبی های زود پخش شدن کار برای ما این بود که زودتر بتوانیم به جمع بندی برسیم.

 روی مرز خط قرمزها راه رفتیم/ تیغ نقدمان کُند نمی شود/ تلویزیون به جوانان اعتماد کند

** از طرفی شوخی های به روزی هم داشتید.

بامروت نژاد: بله و خیلی خوب بود.

** شما در فصل بعدی با توجه به تغییر دولت همان جسارت در نقد کردن را ادامه می دهید؟ یا لحن تان تغییر می کند؟

بامروت نژاد: ان شاء الله کوتاه نیاییم و تیغ طنزمان کند نشود. هرچند تفاوت سال اول و هشتم دولت هم وجود دارد ولی امیدوارم از طرف ما این کندی رخ ندهد و با طنز بتوانیم به دولت کمک کنیم. امیدواریم سعه صدر سازمان در دولت بعدی هم ادامه داشته باشد.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس