به گزارش مشرق، داستان ورود بازیگران به حوزه اجرا و بالعکس، داستان جدیدی نیست و اتفاقا در این چند سال اخیر با استقبال مخاطبان از شبکه نمایش خانگی، این داستان جلوه بیشتری در این پلتفرم ها پیدا کرده است و اسپانسرها و حمایت کننده های مالی این VODها معمولا ترجیح می دهند تا برنامه های گفت و گو محور خود را با اجرای یک بازیگر چهره و محبوب به آنتن و دست مخاطب برسانند.
شهاب حسینی با «همرفیق»، پژمان جمشیدی با «پیشگو»، مجید صالحی با «ام شو» و قرار است سیامک انصاری با «جوکر» و یوسف تیموری نیز با اجرای یک تاکشو و مسابقه به جمع این لیست و گروه اضافه شوند.
در شبکه نمایش خانگی به دلیل سرمایه گذاری که برای تولید هر برنامه انجام می شود، طبیعی است که جهت بازگشت این سرمایه نیاز به استفاده از المان هایی برای جذب هر چه بیشتر مخاطب احساس شود و مجری، میهمان، دکور و حتی آیتم های خاص برنامه همه از عواملی هستند تا مخاطب را قانع کنند تا برای دیدن این برنامه هزینه کند.
اما در این چند سال اخیر، صدا و سیما و تلویزیون نیز به بهانه های نبودن بودجه که گاها بهانه هایی تکراری و کلیشه ای شده، در بسیاری از برنامه ها و مسابقات خود به جای استفاده از مجری های توانمند، شاید در رقابت با شبکه نمایش خانگی، ترجیح داده اند که از بازیگران و هنرمندان استفاده کنند؛ درصورتی که به گواه بسیاری از کارشناسان این حوزه و حتی رئیس سابق سازمان صدا و سیما، درآمد این سازمان از آگهی های بازرگانی معمولا به چندین برابر بودجه های مصوب این سازمان عریض و طویل می رسد.
وقتی حضور سرمایه گذار و حمایت کننده مالی با قانون، ضابطه و نظارت همراه نباشد، نتیجه و خروجی آن اجرا شدن سیاست های همان اسپانسر به جای سیاست های معقول آن سازمان خواهد شد. رویه ای که شاید در لایه ظاهر آن حضور بازیگران به جای مجریان با سابقه و یا حضور خوانندگان در قامت نقش اول سریال های شبکه نمایش خانگی است؛ اما در لایه های عمیق تر ماجرا، آنتن فرصتی برای اجرا شدن سیاست های آن سرمایه گذار تبدیل خواهد شد.
رسانه ملی در سال های دور و نزدیک خود مجریان توانمندی همچون فرزاد جمشیدی، علی درستکار، محمدرضا شهیدی، عادل فردوسی پور، فرزاد حسنی، علی ضیا به مخاطب معرفی کرده و همه آنها با سال ها ممارست و سختی های فراوان به یک پختگی و توانمندی در اجرا رسیده اند که تهیه کننده و مدیر یک شبکه با خیال راحت می تواند آنتن و برنامه زنده خود را به آنها بسپارد.
با مرور برنامه های همه این اسامی می توان ردپای عدم سعه صدر مدیران آن شبکه ها را برای چالش هایی که در برنامه های آنها صورت گرفته به راحتی مشاهده کرد که نتیجه آن ستاره سوزی افرادی است که خود آن سازمان به آنها پر و بال پرواز داده و در ادامه به جای دیدن برنامه های جذاب و وزین گذشته، باید شاهد روی کار آمدن مجریانی باشیم که مرزی بین توهین و احترام به مخاطب قائل نیستند و برای وایرال شدن در شبکه های اجتماعی و دیده شدن برنامه، از هر ادبیاتی استفاده می کنند و نهایتا با یک عذرخواهی مجددا به کارشان ادامه می دهند.
با آمدن رئیس جدید سازمان صدا و سیما و تغییراتی که چه در بدنه مدیران و چه در سیاست های این سازمان در حال انجام شدن است، این امید وجود دارد که با بازنگری در حوزه اجرا، شاهد بازگشت باشکوه رسانه ملی به دوران طلایی آن باشیم.