سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** موشک هایمان را معامله کنیم تا گرانی از بین برود!؟
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم «فریدون مجلسی» دیپلمات سابق که اکنون خانواده اش ساکن آمریکا هستند، نوشت: «باید توجه داشت که طرف اصلی گفتوگوهای برجامی ایران و امریکا هستند و تا زمانی که امریکا مهر تایید بر توافق نزند، امکان دستیابی به تفاهم ممکن نیست...ایران باید بر سر مسائل منطقهای مذاکره کند. امریکا خواستار گسترش چتر گفتوگوها با ایران بر سر مسائل منطقهای است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «مساله اصلی آن است که مشکلات اقتصادی و معیشتی امروز فشار سنگینی را بر دوش دهکهای متوسط و محروم کشور ایجاد کرده است. قیمت اقلامی چون گوشت، برنج، مرغ، روغن و... امروز سر به فلک میزند و زمانی که با متولیان امر درباره چرایی بروز این مشکلات صحبت میشود از تحریمها و برجام سخن میگویند.»
این دیپلمات سابق مدعی شده است که «تا زمانی که امریکا مهر تایید بر توافق نزند، امکان دستیابی به تفاهم ممکن نیست» و در ادامه تاکید کرده است که «ایران باید بر سر مسائل منطقهای مذاکره کند». این فعال اصلاح طلب تاکید کرده که آمریکا در پی مذاکره بر سر مسائل منطقه ای است. اما طرف آمریکایی صراحتا اعلام کرده که مذاکرات تکمیلی باید حول توان موشکی و نظامی و قدرت منطقه ای ایران صورت گیرد.
به عبارت دیگر آمریکا در پی ضمیمه کردن توان موشکی و قدرت منطقه ای ایران به برجام است. اما نکته قابل توجه اینجاست که طرف مقابل به هیچ عنوان از لغو تحریم ها به واسطه برجام موشکی و منطقه ای سخن نمی گوید.
در روزهای گذشته «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته بود «اگر ایران خواهان لغو تحریم ها است، باید به نگرانی های فرابرجامی ما پاسخ دهد.» در این میان چند نکته قابل ذکر است:
اول اینکه، درست است که توان موشکی و قدرت منطقه ای ایران جزو نگرانی های آمریکا است، اما آیا ما باید هر آنچه موجب نگرانی آمریکا است را برچینیم و چوب حراج به آن بزنیم!؟ کدام کشور عزتمند و قدرتمند حاضر است بر توان دفاعی خود چوب حراج بزند!؟
دوم اینکه، بر فرض محال، ما آمدیم و حول توان دفاعی و قدرت منطقه ای خود معامله کردیم. به عبارت دیگر آمدیم و در صنعت موشکی و قدرت منطقه ای خود بتن ریختیم، چه تضمینی وجود دارد که آمریکا تمام تحریم ها لغو کند!؟ مگر با بتن ریزی در قلب راکتور هسته ای، تحریم ها به تاریخ پیوست!؟ آیا نگرانی های آمریکا به همین جا ختم می شود!؟ چه تضمینی وجود دارد!؟
سوم اینکه، همانطور که کارشناسان بارها تاکید کرده اند، تحریم ها نهایتا ۲۰ الی ۳۰ درصد در مشکلات سهیم است و ۷۰ الی ۸۰ درصد رشیه مشکلات در مسائل دیگر نهفته است. در دولت قبل مواردی از قبیل واردات واکسن، قطعی برق و قطع گاز و فروش نفت و صادرات و...همگی به برجام و FATF ربط داده می شد، اما همه موارد مذکور در دولت سیزدهم دچار تغییرات اساسی شد، آن هم در شرایطی که نه برجام احیا شده بود و نه تغییری در پرونده FATF رخ داده بود.
چهارم اینکه، عادی انگاری برچیده شدن توان دفاعی و قدرت منطقه ای ایران و اصرار بر ایجاد دوگانه دروغین «قدرت منطقه ای-معیشت» و «موشک-معیشت» از سر غفلت و ناآگاهی نیست، بلکه مصداق بارز خیانت و وطن فروشی است.
پنجم اینکه، جریان اصلاح طلب در سال ۹۲ با شعار چرخش همزمان چرخ کارخانه ها و چرخ سانتریفیوژها بر سر کار آمد اما با سوءمدیریت خود هم چرخ کارخانه ها را از کار انداخت و هم چرخ سانتریفیوژها را.
** فاضل میبدی:این همه عقبماندگی بخاطر این است که کار دست کاردانان نیست
روزنامه شرق در یادداشتی با عنوان «علی، عدالت و امنیت» به قلم «محمدتقی فاضل میبدی» فعال اصلاح طلب که پیش از این مدعی شده بود که «چون مرگ بر آمریکا گفتیم زاینده رود خشک شد»! نوشت: «متأسفانه تخصص و کارشناسی و دانش کار، در جوامع دینی چندان جایگاهی ندارد. امام علی میفرماید: العلم اصل کل خیر، الجهل اصل کل شر، دانش ریشه هر خوبی است و نادانی ریشه هر بدی است. در بیانی دیگر میفرماید: من عمل علی غیر علم کان ما یفسد اکثر مما یصلح، هرکس بر پایهای جز دانش رفتار کند، خرابی کارش بیش از درستی آن است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «چرا جامعه ما به این مطالب وقعی نمینهد؟ چرا خطکشیهای سیاسی بر خطکشیهای علمی و دانایی مقدم است؟ با این ثروت انبوه و از سویی با این همه عقبماندگی برای این است که کار دست کاردانان نیست. در پایان امید است قدری از شعارها و هزینههایی که در راه اعتلای این شعارها داده میشود، کاسته شود و جای آن آموزههای امام علی، سیره و سرنوشت جامعه شود.»
جریانی که حداقل در ۸ سال گذشته تمام امور اجرایی را دربست در اختیار گرفته بود و فساد صندوق ذخیره فرهنگیان و فساد هفت تپه و دلار ۴۲۰۰ تومانی و خسارت توتال و تبعات خسارت کرسنت و مدیران نجومی بگیر و مرغ ۴۰ هزارتومانی و دلار ۳۲ هزارتومانی را به مردم تحمیل کرد، حالا از دانایی و علم و پیشرفت سخن می گوید!
کدام کاردان امضای دشمن را تضمین قلمداد می کند!؟ کدام کاردان رئیس جمهور آمریکا را فردی مودب و باهوش خطاب می کند!؟ کدام کاردان مدیر حرام خوار را ذخیره نظام می نامد!؟
کدام کاردان مشارکت ۸۵ درصدی مردم در انتخابات را به التهاب و آشوب خیابانی بدل می کند!؟ جریان تندرو اصلاح طلب که فتنه ۸۸ را در کارنامه خود دارد به هیچ عنوان صلاحیت اظهارنظر درباره کاردانی و دانایی و پیشرفت را ندارد.
طیفی که نه جنبه شکست در انتخابات را دارد و نه ظرفیت پیروزی در انتخابات، به هیچ عنوان شایستگی اظهارنظر درباره امور کلان را ندارد. جریانی که وقتی در انتخابات می بازد با دروغ تقلب، آشوب و التهاب را به مردم تحمیل می کند و وقتی پیروز می شود با دروغ هایی همچون اختیارات محدود، به مطالبات مردم دهن کجی می کند.
خوشبختانه در ۸ ماه اخیر به واسطه اقدامات مثبت دولت سیزدهم، شاهد بهبود اوضاع هستیم. این دولت تنها در یک قلم ماهیانه حدود ۱۰ هزارمیلیارد تومان از بدهی «دولتِ اصلاح طلبان» را تسویه می کند.