به گزارش مشرق، سیدعبدالله متولیان در روزنامه جوان نوشت:
امریکاییها بعد از فروپاشی شوروی تا زمان حاضر در اندیشه نظام تک صدایی و نظم نوین امریکایی بوده و وجود کشورهای قدرتمند را یکی از موانع اصلی رؤیای نظام تکقطبی میدیدند و جمهوری اسلامی ایران را به دلیل «قدرت و نفوذ معنوی ولایت فقیه»، «فرهنگ ضدسلطه و ضداستعماری مردم ایران»، «قدرت دیپلماسی عمومی و تأثیر بر افکار عمومی جهان»، «موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک»، «عمق راهبردی ایران»، «قدرت مسلط و نفوذ راهبردی و عملیاتی ایران بر محور مقاومت»، «اراده مستحکم مردم ایران در غلبه بر موانع، مشکلات و تحریمها»، «نقشه راهبردی و فرایند پنج مرحلهای جمهوری اسلامی برای تحقق تمدن نوین و بزرگ اسلامی»، «قدرت نفوذ ایران در جنبشهای آزادیخواه و ضد سلطه در سطح جهان» و... در صدر کشورهای قدرتمند در برابر خود دیده و برای نابودی استقلال و اضمحلال تمامیت ارضی ایران برنامه ریزی کردهاند و در هر توطئه و فتنه گری به لطف خداوند به دلیل خطای محاسباتی با شکست سنگین و مفتضحانه مواجه شده و تهدیدهای آنان برای جمهوری اسلامی خلق موقعیت و فرصت نموده است. در حقیقت نظام سلطه به این حقیقت پی برده که جمهوری اسلامی ایران قلب جبهه ضداستکباری و دال مرکزی و نخ تسبیح کشورها و مردم ضد سلطه جهان است که سقوط و فروپاشی جمهوری اسلامی به منزله نابودی و سقوط علم مبارزه و بازگشت غرب به هژمون و سیادت از دست رفته خود بر جهان است.
رهبر معظم انقلاب در مراسم دانش آموختگی دانشگاههای افسری بر همین نکته مهم تأکید کرده و درباره اهداف غرب از ایجاد و دامن زدن به اغتشاشات اخیر فرمودند: «با صراحت میگویم این حوادث طراحی امریکا، رژیم صهیونیستی و دنبالهروهای آنها است. مشکل اصلی آنها با ایران قوی و مستقل و پیشرفت کشور است. ملت ایران در این حوادث کاملاً قوی ظاهر شد و در آینده نیز هر جا که لازم باشد، شجاعانه وارد میدان خواهد شد». شکی نیست که هدف از اغتشاشات «بی ثباتسازی نظام» است و بر اساس تجربه توطئهها و فتنههای گذشته ائتلاف «غربی، عبری، وهابی» به این نتیجه قطعی رسیدهاند که نظام جمهوری اسلامی ایران را هرگز نمیتوانند سرنگون کنند، به همین دلیل برنامه بی ثباتسازی ایران را بهعنوان مقدمه فروپاشی از درون در دستور کار خود قرار داده اند.
ائتلاف اشرار غربی، عبری، وهابی به این حقیقت انکارناپذیر پی بردهاند که یک فیل بزرگ فقط در صورت لقمه لقمه شدن قابل بلعیدن و هضم کردن است و اقتدار امریکا و سلطه مجدد بر جهان از مسیر تجزیه و تبدیل ایران به لقمههای قابل هضم میگذرد و فروپاشی و تجزیه ایران از مسیر جنگی ترکیبی و تمام عیار مرکب از جنگ شناختی و ادراکی از یکسو و راه اندازی تحرکات تجزیهطلبانه قومی از سوی دیگر عبور میکند. این سناریوی تکراری آنان در تمامی فتنههای پیشین و از جمله اغتشاشات اخیر است که به بهانههایی نظیر «اعتراض به نتیجه انتخابات»، «اعتراض به گرانیها»، «گشت ارشاد» و... مردم را به کف خیابانها کشانده و از طرف دیگر بر طبل جداییطلبی و تجزیه ایران بکوبند. در اغتشاشات اخیر نیز در سناریوی کشتهسازی قویاً در پی کشتن افرادی از اقوام کرد، لر، بلوچ، عرب، آذری و... بودند تا بتوانند مشعل تجزیهطلبی را در استانهای مختلف شرقی و غربی کشور روشن کنند. ائتلاف اشرار طی هفتههای اخیر با تولید هزاران دروغ و ضریب دادن میلیونی به دروغهای خود در دنیای مجازی و جنگ هشتگی دلقکهای لندنی تلاش کردند با تحریک احساسات و هیجان برخی از آینده سازان موج سواری کرده و با برپایی و گسترش اغتشاشات زمینه تجزیه ایران را فراهم آورند.
ائتلاف اشرار غربی، عبری، وهابی از ملت ایران به شدت عصبانی هستد و دمیدن در کوره اغتشاشات اخیر در واقع از دو جهت انتقام از ملت ایران است. جهت اول اینکه دعوای غرب بر سر حق انتخاب ملت ایران است. غرب میداند ملت ایران صاحب اصلی کشور بوده و با داشتن حق انتخاب بین استقلال و وابستگی به غرب، استقلال را انتخاب کردهاند و این انتخاب برای برنامههای سلطهطلبانه غرب بسیار سنگین و هزینه ساز بوده است و به همین علت تلاش میکنند به هجمه و حمله به استقلال و تمامیت ارضی ایران، ملت ایران به ٤٤ سال قبل برگردانند و جهت دیگر اینکه در تمامی توطئه، دسیسهها و فتنههای غرب ملت ایران با بصیرت و حضور انقلابی توطئه دشمن را خنثی و باعث شکستهای پی در پی و مفتضحانه غرب شده اند.
امریکا در برهههای زمانی مختلف که امکان توافق با ایران وجود داشته با خطای فاحش محاسباتی مسیر غلط را انتخاب کرده و به بخت خود برای رسیدن به توافق خوب با ایران لگد زده است. در زمان خاویرسولانا (نماینده عالی اسبق اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی) ایران با اتحادیه اروپا به توافق خوب دست یافت، اما امریکاییها به طمع فروپاشی جمهوری اسلامی از طریق کودتای رنگی و فتنه سبز این فرصت طلایی را از کف دادند. این وضعیت در زمان خانم اشتون و خانم موگرینی نیز تکرار شد و امریکاییها هربار با طناب اطلاعات دروغین اپوزیسیون خارج نشین ایران و مشخصاً اطلاعات غلط منافقین و سلطنتطلبان فرصت به دست آمده را با دمیدن در کوره اغتشاشات عوض کردند. در اغتشاشات اخیر نیز شواهد و قرائن از توافق خوب ایران با نماینده اتحادیه اروپا خبر میداد، اما سردمداران احمق امریکا در دام طرح براندازی رئیس سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) گرفتار شده و مانند دفعات پیشین با خطای فاحش محاسباتی فرصت طلایی توافق با ایران را سوزاندند و به این ترتیب یک بار دیگر در طبل حماقت خود در جهان کوبیدند.
همه این وقایع و اتفاقات ۳۴ سال گذشته که امریکا علیه ایران وارد فضای جنگ نرم و در سالهای اخیر وارد جنگ شناختی و اندیشه و ادراک ملت ایران شده دو دلیل مشخص دارد اول آنکه غرب از استقلال، اقتدار و قدرت ایران به شدت در هراس بوده و خوب میدانند ایران به نقطه قدرتی رسیده که در آستانه قدرت بزرگ جهانی قرار گرفته و کمربندی را از شامات تا آفریقا فتح کرده و هیچ ابزاری برای مقابله با ایران ندارند به همین دلیل استقلال و قدرت ایران را به منزله نابودی رؤیای نظم نوین امریکایی میدانند، و دوم آنکه امریکاییها همواره در دام اطلاعات غلط اپوزیسیون خارجنشین ایران و دسیسههای رژیم صهیونیستی و بلندپروازی رژیم سعودی حاکم بر حجاز گرفتار شده و با خطاهای مکرر محاسباتی بدترین تصمیم را گرفتهاند. ائتلاف اشرار غربی، عبری، وهابی در اوج عصبانیت و با بهت و حیرت نظاره گر موفقیتهای اقتصادی پی در پی ایران از جمله عضویت در شانگهای و انعقاد قراردادهای مختلف با چین و... و ورود ایران به باز هفت هزار میلیارد دلاری و حرکت در مسیر بی اثرسازی تحریمها هستند. آنان به عیان میبینند که ایران با تکیه بر موقعیت ژئوپلتیکی خود در حال تبدیل به بزرگترین مسیر ترانزیت آسیا/اروپا است. از این رو است که باید گفت این اغتشاشات نه به دلیل توانمندی غرب در غائلهسازی برای ایران بلکه نشانه قدرت روزافزون و اقتدار ملت ایران و تبدیل شدن ایران به قدرت بزرگ بینالمللی است.