کد خبر 1429887
تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۶
سقوط دولت لیز تراس چه پیامی دارد؟

محصور کردن جریان قدرت در انگلیس بین ۲ حزب کارگر و محافظه‌کار مصداق نگاه و قرائتی سطحی از تحولات مهم و عمیق در این کشور است.

به گزارش مشرق، حنیف غفاری طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: لیز تراس پس از ۶ هفته از سمت خود استعفا کرد؛ به همین راحتی! سقوط پی‌درپی دولت‌ها در خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت به اندازه‌ای برای مخاطبان عام و خاص تحولات سیاسی انگلیس عادی شده است که حتی برخی رسانه‌ها مانند یورونیوز و ایندیپندنت نیز از انعکاس آن به عنوان خبر اصلی و اول صفحات الکترونیک خود اجتناب می‌کنند. حالا سران حزب محافظه‌کار نخست‌وزیر بعدی را هم انتخاب کردند: ریشی سوناک سیاستمدار هندی‌الاصل سرمایه‌دار. اما اساسا مهم نبود چه کسی در راس هرم قدرت اجرایی در لندن قرار می‌گیرد. آنچه در برهه کنونی اهمیت دارد، ماهیت تحولات جاری در انگلیس است و نه روبنای آن!

محصور کردن جریان قدرت در انگلیس بین ۲ حزب کارگر و محافظه‌کار مصداق نگاه و قرائتی سطحی از تحولات مهم و عمیق در این کشور است. بدون شک عبارت «تفرقه بینداز و حکومت کن» را بارها شنیده‌ایم. خلق اولیه این عبارت یا مثل معروف را به «فیلیپ مقدونی دوم» نسبت می‌دهند. هر چند بعدها این عبارت تبدیل به یک نگاه کلان در حوزه تصمیم‌سازی سیاستمدارانی مانند ژولیوس سزار و ناپلئون بناپارت شد اما این نگاه و رویکرد کلان، در حوزه سیاست داخلی و خارجی انگلیسی تبدیل به یک «استراتژی» شد. هر چند این استراتژی قبل از دوران حضور وینستون چرچیل در مسند قدرت نیز در میان صاحبان قدرت در این کشور نضج یافته بود اما شصت‌ویکمین نخست‌وزیر انگلیس نقش بسزایی در تثبیت این راهبرد کلان در تار و پود جامعه سیاسی کشورش داشت. به عبارت بهتر، چرچیل سیاست تفرقه‌اندازی را به یک شاخصه و نقطه تمایز در حوزه سیاست خارجی و داخلی کشورش تبدیل کرد.

اکنون ۸ دهه از دوران نخست‌وزیری چرچیل سپری شده است. در طول این مدت طولانی، سران احزاب کارگر، محافظه‌کار، لیبرال- دموکرات و حتی احزاب تازه تولد یافته مانند ملی‌گرایان (حزب یوکیپ)، یکی از مؤلفه‌های اصلی اثبات توانمندی خود در حوزه پنهان قدرت را تفرقه‌افکنی در بطن دولت‌ها و جوامع می‌دانستند. بر این مبنا، سیاستمداران، احزاب، نهادهای امنیتی و حتی نهادهای فرهنگی انگلیس در صدد «تجزیه قدرت‌های متمرکز» در سرتاسر جهان هستند، بویژه ساختارها و جوامعی که بر خلاف خواسته‌ها و اهداف لندن در نظام بین‌الملل گام برمی‌دارند. آنها معتقدند «تجزیه قدرت‌های متمرکز» یا «در هم شکستن ساختارهای فرهنگی - سیاسی» در جوامع هدف، قدرت مانور آنها را در جهان سیاست تضمین خواهد کرد. دوگانه‌سازی میان مردم و حکومت‌ها، ایجاد شکاف‌های درون حکومتی و در نهایت، خلق لایه‌های بحران‌ساز در سطوح اجتماعی، روش‌های مألوف انگلیسی‌ها ذیل استراتژی «تفرقه بینداز و حکومت کن» محسوب می‌شود.

اما به نظر می‌رسد این بار کوزه‌گران انگلیسی با کوزه شکسته خود مواجه شده‌اند! در یک سوی ماجرا، ملی‌گرایان اسکاتلند و طرفداران شین بث در ایرلند گام‌های محکمی را جهت جدایی از انگلیس و تبدیل شدن به کشورهای مستقل برداشته‌اند و در سوی دیگر ماجرا، تعمیق دوگانه «سلطنت - جمهوریت» سبب شده طرفداران کاخ باکینگهام دیگر نتوانند سر خود را در برابر کسانی که خواستار اضمحلال نهاد سلطنت و پادشاهی هستند بالا گرفته و از کارآمدی این نهاد دفاع کنند. نکته مهم‌تر اینکه در پیشبرد استراتژی مشابه «تفرقه بینداز و حکومت کن»، سیاستمداران انگلیسی همواره سعی کرده‌اند حدود و ثغور شکاف‌اندازی‌ها و اختلاف‌افکنی‌ها را متناسب با منافع و راهبردهای خود تعیین کنند اما قطعا تنظیم پیچ ماجراهایی که اکنون در داخل انگلیس رخ می‌دهد، از عهده اتاق‌های فکر و حتی MI۶ و دولتمردان این کشور خارج است. تفرقه ایجادشده در داخل انگلیس، نه تصنعی است و نه مقطعی! از سال ۲۰۱۶ میلادی یعنی برگزاری همه‌پرسی برگزیت در انگلیس و خروج آن از اتحادیه اروپایی، جامعه انگلیس چند تکه شد و جابه‌جایی قدرت میان احزاب سنتی این کشور نیز دیگر جذابیتی برای شهروندان ندارد. به همین میزان، مناسبات قدرت در هر ۲ حوزه پنهان و آشکار انگلیس نیز مشمول دگردیسی شده است. اتفاقا یکی از اصلی‌ترین دلایل بروز این دگردیسی، تمرکز خاص انگلیسی‌ها بر معادلات بین‌المللی و اطمینان خاطر کاذب آنها نسبت به زیرساخت‌های محکم قدرت در کشورشان بوده است.

در این معادله، دیگر تفاوتی ندارد چه کسی در حزب محافظه‌کار به عنوان نخست‌وزیر جدید انگلیس انتخاب شده یا حتی حزب کارگر در پی برگزاری یک انتخابات زودهنگام، قدرت را در دست بگیرد! آنچه در این میان موضوعیت دارد، پیش‌فرض‌ها و قواعدی است که دیگر (حتی اگر انگلیسی‌ها عزم خود را جزم کنند) ماهیت و حتی شکل خود را از دست داده‌. بدیهی است عقلانیت سیاسی فردی مانند ریشی سوناک کشش و ظرفیت ادراکی لازم برای فهم این تحول عمیق را ندارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • وطن فردا IR ۱۸:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۸/۰۴
    0 0
    حصور کردن جریان قدرت در ایران بین ۲ جریان اصلاج طلب و اصول گرا مصداق نگاه و قرائتی سطحی از تحولات مهم و عمیق در این کشور است.
    • IR ۱۰:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۰۵
      0 0
      حنیف غفاری را مسخره می کنی یا روزنامه وطن امروز ؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس