به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: حمید ابوطالبی که معاونت سیاسی دفتر روحانی در زمان ریاست جمهوری را هم بر عهده داشته، نوشت: «اسرائیل و لبنان دررابطه با مرزهای دریایی خود پس از چهل سال مخاصمه و جنگهای ویرانکننده به توافق رسیدند؛ توافقی که حزبالله در آن، نه تنها نقش تسریعکننده را از طریق پهپادها داشت، بلکه آن را نیز تایید نمود. و اینک اسرائیل، لبنان، و حزبالله، درآستانه ترک مخاصمه با یکدیگر هستند.
توافقی در راستای «توافقات ابراهیم»؛ آغازی برای پایان همه عملیات نظامی اعلامی جبهه مقاومت علیه اسرائیل؛ شروعی برای به رسمیت شناختن؛ و دگرگونیهایی تعیینکننده از مراکش تا افغانستان. بحرانهای اقتصاد و انرژی، وضعیتهای استراتژیک را اینگونه متحول و حزبالله را پیرو منافع ملی خود میکند.
آیا وقت آن نرسیده که سیاست خارجیِ سردرگم ایران نیز خود را بازیابد؟ آیا وقت آن نرسیده که منافع ملّی ما هم در معادلات جهانی و منطقهای در اولویّت قرار گیرد؟ آیا وقت آن نرسیده که دیپلماسی ما، «میدانِ دیپلماتیک» خود را دریافته و به یاری مردم برای حل مشکلات پیچیدهشان بیاید؟ آیا...».
برخلاف ادعای آقای ابوطالبی، هم حزبالله لبنان و هم صهیونیستها در حالت آمادهباش کامل نظامی قرار دارند و هیچ ترک مخاصمهای صورت نگرفته است. دیگر این که همین آمادگی و تهدید نظامی حزبالله موجب شد صهیونیستها از بلعیدن میدان گازی مورد اختلاف لبنان و رژیم صهیونیستی عقبنشینی بکنند و این جزو معدود دفعاتی است که اسرائیل در مقایل یک کشور عربی- آن هم کشور کوچکی مانند لبنان- عقبنشینی میکند و شکست را میپذیرد جالب این که صهیونیستها مدعی بودند میدان گازی مورد اختلاف تماما متعلق به آنهاست. در حقیقت آنچه اتفاق افتاد پیروزی لبنان به خاطر قدرتنمایی نظامی و تهدید قاطع جناب سیدحسن نصرالله بود و نه حاصل دیپلماسی و مذاکره انفعالی صرف که معمولا از سوی غربگرایان نسخهپیچی میشود.
همچنین برخلاف ادعای ابوطالبی، توافق دولت لبنان و رژیم صهیونیستی نه بخشی از پیمان ابراهیم (تسلیم کشورهای عربی) بلکه برخلاف آن روند قدرتنمایی تلآویو بوده است.
درباره بند پایانی تحلیل مشاور آقای روحانی، گفتنی است که تامین منافع ملت لبنان از متن ایستادگی قاطع حزبالله صورت گرفت وگرنه صهیونیستها بنا داشتند با محاسبه شرایط بیثبات سیاسی لبنان که حتما دستهای خارجی در آن دخیل است، میدان گازی مورد مناقشه را درسته ببلعند. و این درسی برای غربگرایان است که اگر مقاومت جانانه در میدان کنار دیپلماسی نباشد و نفی شود، مذاکره محض جز به خسارت ختم نمیشود.
متاسفانه غربگرایان در کشور ما با وجود اقتدار سیاسی و امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران و متحدان آن، و به جای این که از موضع عزت و اقتدار مذاکره کنند و پای میز مذاکره این اقتدار را به رخ دشمن بکشند، اقدام به تخطئه مقاومت کردند و توافق خسارت باری را رقم زدند که میتواند در آکادمیهای سیاسی و روابط بینالملل بهعنوان یک عبرت و نمونه یه توافق بد تدریس شود.
نکته تلخ ماجرا که به شخصیتشناسی امثال آقای ابوطالبی کمک میکند این است که درست در دوره مثلا ماه عسل اجرای برجام، دولت «مؤدب»(!) اوباما، همین معاون دفتر آقای روحانی را که بهعنوان نماینده کشورمان در سازمان ملل منصوب شده بود، تروریست خواند و برای وی ویزا صادر نکرد. اما با همه اینها، وی با مرعوبیت و حقارت کامل، منطق زورگویانه آمریکا و غرب را توجیه و تاویل میکند!