آرتین

چه زمزمه می کرد؛ نگاهش نگران و مستاصل بود، مستاصل چه، نمی دانم! شاید دخترِ تازه عروس و دو پسر کوچک و همسرش را به خدا می سپارد. مادر با همان چادر سفید گُل گُلی که غرقِ به خون بود رویِ زمین افتاد.

به گزارش مشرق،  الناز رحمت‌نژاد، نویسنده، سردبیرخبرگزاری بسیج البرز و از اعضای فعال کانون ادبی بانوی فرهنگ روایتی داستانی درباره آرتین نوشت و در اختیار مشرق قرار داده است که در ادامه می‌خوانید.

هر چهار نفر خوش حال بودند و می خندیدند،

از همه بیشتر پسر بچه ای که به نظر می رسید تَه تَغاری خانواده باشد.

.

دست هایِشان پُر از کیسه هایِ پلاستیکی رنگی رنگی بود.

یک دِلِ سیر خرید کرده بودند. لباس، کَفش، چادُر

.

تَه تَغاری خانواده یکی از کیسه ها را از دست پدرش کشید و گفت: بابا می شه کفشی که خریدمو همینجا تو شاهچراغ پام کنم؟"

پدر خنده ای کرد:" عجله نکن پسر کوچولویِ من، ببین داداشت آرشام صبر کرده کفش‌هاشُ هفته دیگه عروسی آبجی بپوشه، اما تو می خوای الآن اینجا بپوشی"

آرشام نگاهی به آرتین  کرد:" آره داداش آرتین، صبر کن عروسیِ آبجی با هم می پوشیم"

.

چیزی به اذانِ مغرب نمانده  بود و شاهچراغ کم کم شلوغ می شد. مادر از وضوخانه آمد و گفت:" بریم زیارت، نماز بخونیم، دعایی کنیم و بعد بریم خونه"

.

آرتین و آرشام همراهِ پدر داخل حرم شدند و مادر هم تنها رفت.

.

پدر دورِ ضریح طواف می کرد و دعا.

مادر سجاده ای گوشه ای از حرم پهن کرده، دستانش را رو به آسِمان گرفته و نجوا می کرد:" خدایا به حق خانم فاطمه زهرا همه جَوونها، عروس و دامادها خوشبخت بشن، دختر و دامادِ منم تو اونا"

.

آرتین و آرشام مشغول صحبت کردن و نقشه کشیدن برایِ پوشیدنِ لباس ها و کفش هایشان در عروسی بودند که با صدای گلوله و جیغِ زنان هر دو از جا پریدند و به پدر چسبیدند.

صداها در شبستان می پیچید.  نه صدای جیغ ها قَطع می شد و نه صدایِ گلوله ها.

هر کس از ترس یکی را صدا می زد. یکی یا حسین می گفت. دیگری یا صاحب الزمان و آن یکی یا باب الحوائج ...

.

مردی که لباس سیاه تنش بود،  فقط شلیک می کرد! نگاه نمی کرد زن است یا مَرد؟ پیر است؟ یا کودک؟ یا جوان؟

فقط می زد!

آقایی  از وسط جمعیت گفت:"داعش حمله کرده، خدا لعنتتون کنه"

گلوله ای سمتش زد و دیگر صدایِ آقا نیامد.

.

مادرِ آرتین هَراسان و تَرسان، دَوان دَوان، با رنگ و رویی پَریده و لب های خُشک از پای سجاده اش بلند شده و سمت بچه هایش می آمد،

آغوشَش را باز کرد تا آرتین و آرشام از پدر جدا بشوند و به آغوشِ مادر پناه بیاورند که دست مرد سیاه پوش رفت رویِ ماشه، رحم نکرد و زد.

گُلوله ای رفت و نشست وسط قلب مادر آرتین و آرشام...

.

مادر برای آخرین بار خیره خیره آرتین و آرشام را نگاه می کرد و چیزی زیرِ لبش زمزمه.

چه زمزمه می کرد، نمی دانم!

نگاهش نگران و مستاصل بود، مستاصل چه، نمی دانم!

شاید دخترِ تازه عروس و دو پسر کوچک و همسرش را به خدا می سپارد.

مادر با همان چادر سفید گُل گُلی که غرقِ به خون بود رویِ زمین افتاد.

.

پدر آرتین و آرشام نامردِ بلندی گفت و آمد سمتِ مرد سیاه پوش که اسلحه را از دستش بگیرد تا بیشتر از این به کُشتار ناجوانمردانه و بی رحمانه اش ادامه ندهد که گلوله ای به سمتش آمد و کنار همسرش افتاد رویِ زمین.

.

همه جا غرقِ به خون شده بود، چادر نمازهایِ سفیدِ گُل گُلی، مُهر و تسبیح ها، کتاب های ادعیه.

زمین پُر بود از شیشه های شکسته و خورد شده،

.

مرد سیاه پوش دستش روی ماشه بود و برنمی‌داشت که رسید به آرشام و آرشام را هم زد.

آرشام کنارِ پدر و مادر افتاد و حالا رسیده بود به آرتین.

اطرافش را نگاه می کرد تا بلکه راهِ فراری پیدا کند. همانطور که دنبال راه فرار بود دست هایِ کوچکِ آرتین را زد و رفت.

.

آرتین، ته تغاریِ خانواده به پدر و مادر و برادرش نگاه می‌کرد و کفش هایی که قرار بود با آرشام عروسیِ خواهرش بپوشند و با صدایی که انگار از ته چاه بیرون بیاید زیر لب گفت:" اومده بودیم زیارت، داشتیم می رفتیم سوار ماشین بشیم بریم پیش آبجی که با تفنگ زدن ...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 23
  • در انتظار بررسی: 2
  • غیر قابل انتشار: 6
  • IR ۰۹:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
    12 3
    طرح و روایتی بسیار غم انگیز. احسنت بر نویسنده
    • IR ۱۱:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      6 2
      این داعشی های وطنی گوش بفرمان اصلاح طلبان و اغتشاش طلب تحت حمایت بن سلمان هستند. علی مطهری در برنامه زنده تلویزیونی نابودی داعش در سوریه توسط ایران را محکوم کرد. دفاع اصلاح طلبان از داعشی های خارجی و وطنی اثبات کننده دستور گرفتنشان از بن سلمان است.
    • IR ۱۲:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      4 5
      باریکلا بتو که سه سوته علی مطهری وبقیه رو شناسایی و قضاوت و محکوم کردی. هر اتفاقی و حادثه‌ای هم افتاد فورا یه کلمه داعشی بچسبون بهشون و هرچی دلت خواست تهمت بزند بعد با وقاحت تمام ادعای عدل و عدالت امام علی ( ع) داشته باش.
  • IR ۱۰:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
    4 18
    خوب داستان سر هم میکنین... تا دیدین ملت مهسا رو دارن آرتین رو علم کردین!
    • IR ۱۰:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      12 3
      شغال زوزه کش تو از خونآشامی عاقبت به شر خواهی شد- وای به این قلب سخیف و سنگ و نفرین شده ی تو - هره از این حرفها بزنید جبهه حق را مسمم تر از گذشته خواهید یافت
    • حسن IR ۱۰:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      12 3
      کود اضافی نخور؛ ملت نه یه سری اراذل اوباش بی وجود که تا دستگیر میشن انقد ..... ندارن که خودشون رو خیس نکنن و به التماس نیفتن و روی حرف خودشون بایستن
    • IR ۱۱:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      10 2
      خاک بر سر داعشیت کنن
    • نگار IR ۱۳:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      6 2
      خاک بر سرت. ما ایرانیا چه بر سرمون اومده که انقدر از انسانیت دور شدیم. تو اصلا دلت برای مهسا نسوخت بلکه شاد شدی از مرگش و کماکان تشنه خون مهساهایی.
    • IR ۱۴:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      6 1
      خدا لعنتت کنه عشق لخت شدن و رقصیدن تو کوچه و خیابون و هرزگی چشمتونو کور کرده الهی تاوانشو بزودی پس بدی
    • مجید IR ۰۸:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
      0 0
      واقعا بیشعور هستی و ابله و جواب ابلهان خاموشی
    • IR ۰۹:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
      1 0
      درد و بلای آرتین بخوره تو سر تو امثال تو
  • علی IR ۱۰:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
    9 2
    پدرم می‌گفت اول انقلاب بچه های مذهبی با گروهک ها درگیر بودن و گاهی بحث ها به زد و خورد می‌رسید و شهید مطهری میفرمودن اینها ظالم هستن شما خیلی دقت کنید با برخوردتون ظالم رو مظلوم نکنید چون ( تیغ مظلوم برنده هست ) الان این شبکه های لندنی و اینستاگرام و سلبریتی ها فقط با مظلوم نمایی در چشم جهان دارن کارشون رو پیش میبرند اینا ظالم هایی هستند که متاسفانه از این قضایا بسیار سو استفاده کردند ، اگر این شهدای شاه چراغ مال آنها بود در تمام دنیا داد مظلوم نمایی راه می انداختند ما متاسفانه ندای مظلومیت مردم و انقلاب و رهبرمون رو نتونستیم به زیبایی نشان دهیم
    • IR ۱۳:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      3 11
      پدرت از ظالم های غیر گروهکی هم حرفی زد یا این قسمتشو سانسور کرد.
    • IR ۱۴:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      2 5
      عزیز دل برادر از پدرت سوال کن بستن اینترنت جهانی و از کارو کاسبی انداختن ۸۵ میلیون ایرانی بخاطر چندتا دختر بچه معترض ظلم نیست یا هست؟ یا اینکه بخاطر چندتا بی نماز باید در مسجد را بست؟
  • بهاره IR ۱۱:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
    12 2
    لعنت بر کسی که آنقدر قلبش سیاه است که می گه آرتین را علم کردید
    • IR ۱۲:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      1 7
      قلب سياه شما ها چرا مرگ اين همه جوون رو نميبينه؟ اين قصه ها هم داستان خودتونه که علمش کردين
    • IR ۱۴:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      5 1
      ۱۲:۱۶ هرکی با خودکشی و اوردوز الکل و قرص برنج و تصادف و سکته مُرد چسبوندن به نظام یه مشت احمق سیاهدل عشق رقص و لخت‌شدن هم مثل تو باور کردن چون دوست داشتن باور کنن ولی کور خوندید حجاب چندهزار ساله تو ایران هست تا ابدم تو ایران میمونه حالا خودتونو جر و واجر بدین👊😏😂
  • محمد IR ۱۱:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
    7 1
    خاک بر سرت فریب خورده مهسا با ارتین قابل مقایسه نیستن.کاش تو جای خونواده ارتین رفته بودی تا تورو علم میکردیم..با اینکه لیاقتشو نداشتی
  • م IR ۱۲:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
    6 1
    ان‌شاءالله نابودی دشمنان اسلام کاش این داستان در سال آینده در کتاب‌های درسی بچه‌ها بیاید و کودکان ما با ظلم و ستم دشمنان و مظلومیت شهداء این حادثه آشنا بشن و انتقام خون آنها رو بگیرن
    • IR ۱۴:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
      0 2
      ای بابا ، آیه یاس نباش بهتره که بجای این حرفهای ناراحت کننده آرزو کنیم که دیگه از این اتفاقات ناگوار رخ نده و در کتابهای درسی موضوعات مفید خوب و قشنگ و دلگرم کننده نوشته بشه .
  • زهرا IR ۱۲:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
    6 1
    احسنت ، بسیار تاثیر گذار 💔😔
  • IR ۱۶:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
    3 1
    خداوند لعنت کند وامیدوارم ریشه هرچی حرام لقمه و نطفه حرام هست ریشه کن کند تا مسلمانان یک نفسی بکشند امیدوارم خداوند به خانواده شهدا صبر بدهد
  • خ IR ۰۰:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
    3 0
    تو این مملکت کم داعش وطنی نداریم،نمونه اش همون کفتارهایی که ریختن سر آرمان علی وردی وشهید کردن بریده باد گیس زنان بی آبرو که امنیت مردم رو ازبین بردن

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس