به گزارش مشرق، زمستان سال گذشته مرد جوانی با مراجعه به پلیس از سرقت تلفن همراهش خبر داد و گفت: با همسرم در ایستگاه اتوبوس در محدوده بزرگراه نواب نشسته بودم که به یکباره پسر جوانی تلفن همراهم را قاپید، در یک لحظه قبل از فرارش بلافاصله کمر او را گرفتم و با هم درگیر شدیم اما ناگهان دو موتورسوار به سمتم آمدند و یکی از آنها من را هل داد و دیگری هم با قمه به سمتم حمله کرد و پس از زدن چند ضربه به دست و سرم و در حالی که بشدت خونریزی میکردم به سمت همسرم رفت و او را هم مورد ضرب و شتم قرار داد و بسرعت تلفن ما را برداشته و متواری شدند.
در حالی که مأموران به دنبال سارقان مسلح بودند، شکایتهای دیگری از سوی مالباختگان مطرح شد و تعداد شاکیها به ۶۰ نفر رسید و در ادامه تحقیقات سرانجام دو سارق که در محدوده میدان قزوین از سوی مردم دستگیر شده بودند به مأموران پلیس تحویل داده شدند و مشخص شد سارقان قصد داشتند تلفن همراه زن جوانی را سرقت کنند اما در حین سرقت وی را تا یکقدمی مرگ کشانده بودند.
زن جوان در توضیح ماجرا به مأموران گفت: در حال صحبت با تلفنم بودم که به یکباره یکی از سارقان از پشت گوشی تلفن همراهم را قاپید و بسرعت سوار موتورسیکلت شد، در یک لحظه برای فرار با موتورشان به من کوبیدند و من ناخودآگاه با یک دست یقه لباس مرد موتورسوار و با دست دیگرم فرمان موتور را گرفتم تا مانع فرارشان شوم اما آنها حدود ۵۰ متر مرا روی زمین کشاندند و مرگ را با چشمان خودم دیدم ولی بالاخره مردم به کمکم آمدند و آنها را دستگیر کردند.
با دستگیری دو سارق در تحقیقات اولیه مشخص شد آنها از اتباع بیگانه هستند و با پلاک جعلی و بدون داشتن گواهینامه با موتورسیکلت دست به اعمال مجرمانه میزدند. بعد از آن هر دو نفر تحت بازجویی قرار گرفتند و به ۶۰ فقره سرقت در محدوده نواب و خیابان قزوین و گمرک اعتراف کردند.
در مرحله بعد مالباختگان در مواجهه حضوری با سارقان آنها را شناسایی کردند.
با اعترافات متهمان و گزارش پلیس و تکمیل تحقیقات، کیفرخواست پرونده متهمان به اتهام شروع به قتل عمدی، ضرب و جرح با سلاح سرد، سرقت، جعل پلاک، نداشتن گواهینامه و ورود غیرقانونی به ایران صادر و برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه که با حضور تعداد زیادی از شاکیها برگزار شد همگی برای متهمان درخواست اشد مجازات کردند.
سپس متهم ۲۱ ساله به جایگاه رفت و گفت: غیر از اتهام سرقت گوشی خانم جوان، سایر سرقتها را قبول ندارم. در مورد اتهام شروع به قتل نیز مالباخته خودش به موتور آویزان شد و خود را جلوی موتور انداخت و من هم از ترس زمین خوردم. من هیچکدام از مالباختگانی که در اینجا حضور دارند را نمیشناسم بنابراین اتهام سرقت از آنها را هم قبول ندارم.
قاضی به متهم گفت: شما در همه مراحل بازجویی چه در آگاهی و چه در دادسرا به سرقتها اعتراف کردی؟
متهم جواب داد: من فقط یک بار سرقت کردم و گیر افتادم. در اداره آگاهی هم ناچار به اعتراف شدم.
قاضی پرسید: چه زمانی و به چه صورتی وارد ایران شدی؟
متهم جواب داد: حدوداً چند ماه پیش از سرقتم و به صورت قاچاقی وارد ایران شدم.
پس از آن متهم دیگر پرونده به جایگاه رفت و در دفاع از خودش گفت: من هم اتهام سرقت از خانم جوان را قبول دارم و قصدی هم برای کشتن او نداشتم. آن روز قرص آرامبخش مصرف کرده بودم و در حال خودم نبودم. در یک لحظه تلفن همراه شاکی را دیدم و سرقت کردم که بلافاصله دستگیر شدم.
قاضی پرسید: مگر نمیگویی قرص آرامبخش مصرف کرده بودی پس چرا به جای آرام شدن دست به سرقت زدی؟
متهم گفت: در حالت طبیعی نبودم، اشتباه کردم. البته نمیدانم چرا این همه شاکی داریم چون من و دوستم تنها از یک نفر سرقت کردیم و بقیه سرقتها را قبول ندارم.
پس از آن وکلای متهمان به جایگاه رفتند و به دفاع از موکلانشان پرداختند.
سپس شاکیها به بیان جزئیات سرقتها پرداختند و اظهار داشتند چهره متهمان را شناسایی کردهاند و اطمینان دارند که این دو متهم همان سارق اموالشان هستند که با زور و تهدید و به کارگیری سلاح سرد اقدام به سرقت تلفن همراهشان کردهاند.
پس از پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.