سرویس ورزش مشرق- فوتبال ورزشی با مخاطبان گسترده و کم نظیر در میان تمامی رشته ها، به موضوعی چندبعدی و فرامتنی تبدیل شده که هر روز نیز بر دامنه عمق و فرم آن افزوده می شود. نگاهی به میزان مخاطبان و گستره دربرگیری این ورزش دلالت بر منحصر به فرد بودن آن دارد. به همین میزان، رشد و توسعه صنعت و اقتصاد آن نیز شگفت انگیز و خاص بوده است.
اگرچه درباره مباحث فوق می توان به گفتگو پرداخت و نوشتارهای زیادی داشت اما نسبت آن با فوتبال کشورمان چگونه بوده و هست؟ این پرسشی است که تامل در آن دلالت بر این دارد که صنعت و اقتصاد فوتبال در کشورمان دچار مشکلات حاد و عدیده ای است که تا امروز نیز حل نشده اما طرح برخی مسائل مانند قراردادن سقف در پرداخت ها و بودجه های باشگاه ها، نشان می دهد که چه بیراهه هایی مقابل این پدیده وجود دارد. در واقع، ناتوانی در اداره و حکمرانی بر برخی بخش های این حوزه موجب شده تا چنین تدابیر غیرعقلانی و سستی در دستور کار قرار گیرد که آثار ویرانگر اجرای قبلی آن هنوز در اذهان باقی مانده است.
بحث های جدید در برخی بخش های فدراسیون درباره سقف قرارداد یا سقف بودجه باشگاه ها را می توان گل به خودی دانست که موجب فروپاشی این رشته خواهد شد اما در پس پرده چه می گذرد و چرا موضوعات غیرعلمی مطرح می شود؟
* طرحی بدون پشتوانه علمی و تاریخی
شاید اولین نکته ای که به ذهن هر پرسشگری متبادر شود، این است که اگر قراردادن سقف قرارداد روش معقول و علمی جهت اصلاح و تغییر است، چرا سایر کشورها که در حوزه مدیریتی فوتبال دهه ها و فرسنگ ها از ما پیش هستند، به آن اقبالی نداشته اند؟ پاسخ همین پرسش دلالت بر این دارد که چگونه فوتبال کشورمان اسیر گفتمان و رویکردی شده که از پایه پوچ و بی محتوا بوده و هست. اگر نابسامانی وجود دارد که الحق هم وجود دارد، با چنین نسخه ای درمان خواهد شد یا بیمار کر را کور هم خواهد کرد؟ پاسخ به وضوح قابل دریافت و فهم است.
اکنون که برخی بخش های فوتبال که در یک سال گذشته نیز از ایفای ساده ترین وظیفه خود ناتوان بوده اند، با طرح چنین موضوعات ساده انگارانهای، نشان میدهند که چرا وضعیت فوتبال کشور چنین آشفته و برهم خورده است. وقتی اشخاصی بر مسند امور حضور دارند که فاقد دریافت و ادراک درست مسائل و موضوعات هستند، نه تنها نمی توانند موجب سامان یافتن امور شوند که خود عامل انحراف و پریشان حالی این حوزه نیز می شوند. اکنون، طرح چنین موضوعی که فاقد استدلال علمی و تاریخی است، چه دستاوردی غیر از فروپاشی این رشته در حوزه های مختلف خود دارد؟
فوتبال کشور که هم اکنون با مشکلات زیادی مواجه است، چرا باید به سمت فقیرتر شدن و ناتوانی عمدی حرکت کند و در پی تبعات چنین طرح های خام و خامه ای، سرمایه اجتماعی خود را به ورطه سقوط بکشاند؟
* خیز برای نابودی و فروپاشی فوتبال؟
طرح قراردادن سقف در قراردادها و بودجه باشگاه ها را می توان آغاز یک فروپاشی درونی و ساختاری در فوتبال کشور دانست. در تجربه قبلی که شاهد اجرای این رویکرد بودیم، انواع و اقسام پیچش ها و انحرافات مالی و بودجه ای روی داد که تبعات آن تا سال ها دامن گیر باشگاه ها بود. اما چه قوه عاقلی در پی آن است تا فوتبال کشور و توان اقتصادیش را که در بسترهای مختلفی رشد و افزایش داشته، تضعیف کرده و موجب عقبگرد آن شود؟ چرا بایستی در جهت فقیرتر کردن و از بین بردن توسعه روی داده، چنین مباحثی مطرح شود؟ شاید تاملی در آن بتواند گویای پشت پرده چنین طرح ویرانگری باشد.
البته، ویرانگری چنین طرحی آنقدر خواهد بود که فوتبال را دچار یک ضربه مهلک کرده که هم زمینه ساز نابودی داخلی آن شده و هم در بعد بین المللی نیز تبعات بسیاری دارد. تصور کنید که باشگاه های کشورمان که هم اکنون هم تاب مقاومت و رقابت با رقبای منطقه ای و قاره ای را ندارند، بودجه شان هم محدود شود! تصورش هم ویرانگر و نگران کننده است.
بار دیگر تاکید می شود که چنین طرحی همین پیکر نیمه جان فوتبال کشور را نیز به ورطه سقوط می کشاند اما بایستی درنگ کرد که چرا چنین موضوعی در شرایط کنونی مطرح شده و چه غایتی را در پی دارد. به نظر می رسد باید به صورت جدی نگران بود.