به گزارش مشرق، سیدعباس صالحی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات با انتشار مطلبی در صفحه اینستاگرامی خود به نقل از ابوالفضل طریقه دار، نوشت:
در اتاق ویرایش نشسته بودم. تلفن زنگ خورد، برداشتم و سلام کردم. خودش را معرفی کرد و گفت: با آقای طریقه دار کار دارم. گفتم: خودم هستم. گفت: میخواهم پیش شما بیآیم. گفتم: شما آدرس بدهید تا خدمت برسم. نشانی موسسه ولی عصر را داد. همان روز به موسسه رفتم، به گرمی، پذیرایی کرد، روبه رویش نشستم. کتاب «انواع ویرایش» بنده، جلویش بود. گفت: از شما تشکر میکنم که این کتاب را نوشتهاید، ویرایش برای آثار فرهنگی و دینی، فن مفید و لازمی است و کتابها باید به صورت پاکیزه به دست علاقهمندان برسد. من مشغول مطالعه این کتاب شما هستم، جاهایی را که نفهمیدهام یادداشت کردهام تا از خودت بپرسم. میخواهم یکبار دیگر این کتاب را بخوانم و شما را خبر کنم تا از من امتحان ویرایش بگیرید. قصدم این نیست که ویراستار شوم، اما دوست دارم از موضوعات این فن، آگاه شوم و خودم هنگام نگارش، کمتر اشتباه کنم. وی جاهایی از کتاب را هم علامت زده بود و ابهامها و سوالهایی داشت که پرسید.
ایشان آیتالله شیخ ابوالقاسم خزعلی، عضو مجلس خبرگان و از فقهای شورای نگهبان بود. بنده هیچگاه با مواضع سیاسیاش، همسویی نداشته و ندارم، اما از روحیه دانشپژوهی و فنآموزیاش، شگفت زده شدم که چگونه در نود سالگی و با وجود مشکلات جسمی، ازجمله کمشنوایی، به دنبال یادگیری ویرایش است. با خود گفتم: اگر به جای ایشان بودم به دنبال عبادت و استغفار و راز و نیاز بیشتر میرفتم، اکنون چه وقت یادگیری ویرایش است؟! در این افکار بودم که به یاد خاطره فقیه نامدار، ابوالحسن علی بن عیسی از ابوریحان بیرونی افتادم، که نوشته است: « لحظههایی پایانی عمر ابوریحان بر بالینش حاضر شدم، در آن حال از من پرسشی علمی کرد، گفتم: اکنون چه جای این پرسش است؟ گفت: ای مرد! کدامیک از این دو کار بهتر است: این مسئله را بدانم و بمیرم یا نادانسته از دنیا بروم؟ من آن مسئله را باز گفتم و فراگرفت و از نزد وی بازگشتم. هنوز بخشی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانه او برخاست».