به گزارش مشرق، برنامه "ساعت بیست و چهار و یک دقیقه" در قسمت سوم از فصل دهم این مجموعه برنامه با موضوعِ تعادل شناختی، رسانه، علوم شناختی و ایجاد تعادل محتوایی و میدانی، نیازسازی های ۵ گانه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی در جامعه با حضور دکتر علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و محمدهادی فکری، فعال رسانه روانه آنتن رادیو گفتوگو شد.
*رسانه باید نیاز مخاطب را مدیریت کند
داودی بحث را با تشریح پارامتر نیاز در حوزه شناختی آغاز کرد: ابتدا باید دانست که مخاطب تجربیات و بایسته هایی دارد که بر اساس آن به دیدگاهی رسیده و در پروسه زمان، دستخوش تغییراتی می شود که به نتیجه رسیده یا در ذهن مخاطب بدون پاسخ رها خواهد شد.
نتیجه بخش بودن از مدیریت یکسری مفاهیم ناشی می شود؛ ولی رها شدگی شروعِ ساخت نیازهای جدیدی را شکل می دهد. چون انواع نیاز در ذهن مخاطب، در مواجه با رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است به داده های خطرناک و بدون پشتوانه تبدیل شود؛ از این رو مخاطب باید در حوزه نیازها به خویش-کنترلی برسد.
*تولد فتنه ۱۴۰۱ از دل نیاز کاذب
در اینجا مفهوم نیاز کاذب و واقعی شکل می گیرد. وقتی ادراکات بر بستر نیازهای احساسی باشد، شکلی کاذب به خود می گیرد. مثل سال ۱۴۰۱ که بخشی از اتفاقات بر اساسِ نیازهای کاذب و احساسی شکل گرفت و ناشی از رها شدگی فرهنگی بود.
در مفهوم دوم به ساختار و سازمانی باز می گردیم که رسانه به عنوان یک سیستم ارگانیک بر بستر تنظیم و مدل مواجهه با نیازها در جامعه شکل می دهد. اما مدل مقاومت، در برابر نیازهای کاذب با مواجهه با نیازهای واقعی متفاوت است؛ چراکه نیازهای واقعی باید براورده شود ولی نیاز کاذب در صورت برآورده شدن، به نیازِ برهم زننده مبدل خواهد شد.
*چرا مخاطب بی بی سی نگاه می کند؟
مجری: در حقیقت مرتفع کردن نیازهای کاذب پیامدهای بسیار خطرناک و مخلی دارد؟
داودی در پاسخ گفت: این کار اساسا نیازهای مضاعفی را ایجاد می کند که از توان فرد خارج است. این مسئله در بسیاری حوزه های فرهنگی و سیاسی دیده می شود.
در این بین مرحله سوم زمانی رخ می دهد که در رابطه ی خدمت متقابل رسانه و مخاطب ایجاد می شود. اما آیا نیاز مخاطب در جامعه ایرانی به بی بی سی فارسی حقیقی یا کاذب است!؟
*وقتی مردم به ماهواره "نه" گفتند...
وی معتقد است برخی نیازها بر مبنای زیستی تعریف می شود چون وقتی به بی بی سی در حوزه رسانه نیاز پیدا می کنیم، این شبکه ها –بر حسب این که کاذب یا واقعی باشد- لزوما از نیاز مخاطب ناشی نشده و به یک انتظار باز می گردد. بنابراین اساسا نیازی در کار نیست.
داودی با ذکر مثالی از شبکه فارسی-وان گفت: این رسانه نیاز به پخش فیلم های ۲۴ ساعته را ایجاد کرد و در برابر رسانه ملی، شبکه نمایش و آی-فیلم را تاسیس و مبادرت به پخش ۲۴ ساعته فیلم و سریال کرد. از آن پس مخاطب در ترازِ نیاز خود به جمع بندی رسید که شبکه داخلی را ببیند.
در این جا شبکه فارسی وان یک نیاز سازِ کاذب بود ولی مواجهه منطقی رسانه ملی، نیاز کاذب را از بین برد و یک نیاز حقیقی و متناسب با فرهنگ و اجتماع بومی را جایگزین کرد.
*نقش صداوسیما؛ از برهنگی تا انتخابات
هر جایی که شناخت متقابل رسانه و مخاطب ایجاد شود، یعنی نیاز کاذب در حال شکل گیری است که ممکن است خانمان برانداز باشد. مثال آن خبرِ آزادسازی ۶۰ متر از سواحل دریای مازندران است که دارای تبعات مخرب اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود. رسانه ۲ ماه پای کار آمد و اندیشمندان می پرسیدند آیا این طرح ملی مورد نیاز سواحل جنوبی هم هست؟
در این جا برای یک اقدام انحرافی و برای رسیدن به یک پنل تبلیغاتی نیاز کاذب شکل گرفت که تبعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن حقیقی بود. از آن پس باید درباره پوشش و حجاب هم فکری می شد اما رسانه این ها را رها کرد. در نتیجه نیاز کاذب از سوی رسانه اثری گذاشت که روزی در انتخابات و نا به سامانی روانی و ادراکی و نیز نارضایتی مردم شمال کشور از ولنگاری و بی بند و باری، تبلور یافت.
*رسانهی تکصدا؛ ماحصل عقبماندگیِ مسئولان
فکری هم با ورود به بحث گفت: در دهه های اخیر از رسانه ی تک سویه گذرکردیم. رفته رفته ماهواره به عنوان پایگاهی برای جهت دهی به نیاز جدید شکل گرفت که فضای رسمی رسانه ای ما توان پاسخگویی به آن را نداشت. فضای اینترنتی هم کنش گریِ موثری را ایجاد نکرد و رسانه ای که توسط بخش رسمی در کشور اداره می شد، به منبعی تبدیل شد که این بار باید توسط افراد مدیریت می شد.
هر کس شبکه رسمی خود را ایجاد کرده و فضا نیز تعاملی تر شده است. اما بخش عمده ای از فضای حاکمیتی در حوزه رسانه بر پاشنه قبلی می چرخد و [عده ای می خواهند] رسانه همچنان تک صدایی باشد و به برخی موضوعات پرداخته نشده و بدان ضریب ندهیم. این روند موجب سکوت در برابر سوال می شود که اتفاقا از سوی رسانه های معاند و کنش گران در فضای داخلی پاسخ داده می شود.
*مخاطب در زندان الگوریتم ها
امروز شبکه های اجتماعی بر اساس یک الگوریتم سلیقه و سبک زندگی مخاطب را شناسایی کرده و مرتب او را بمباران می کنند و در این میان مطالبِ مورد نظر خود را هم در ذهن مخاطب جا می اندازند.
ما توانستیم در محور مقاومت قدرت های کلاسیک دنیا را شکست دهیم و جنگ نامتوازن را مدیریت کنیم و این کاری است که در حوزه رسانه، به شدت از آن غافلیم. در حوزه انقلاب بسیاری گروه های پارتیزانی را رها کرده ایم که موجب شده در حوزه ادراک سازی به مشکل بخوریم.
*تحریم انتخابات و طیف خاکستری
عدم ارتباط درست با کنش گران موثر در فضای مجازی، خود را در حوادثی نظیر ۱۴۰۱ و انتخابات نشان می دهد. امروز با طیفی خاکستری رو به رو هستیم که به رهبری و انقلاب باور دارند ولی احساس می کنند شرکت در انتخابات فایده ای ندارد. این ذهنیت از طریق همین کنش گران جدید شکل گرفته که دست به نیازسازی می زنند.
ما سراغ مخاطب نمی رویم و او خوراک فکری خود را از شبکه های اجتماعی می گیرد و کم کم معانی جدیدی برای او شکل می گیرد؛ لذا ادبیات نسل جدید را درک نمی کنیم که بر اساس سبک زندگیِ شبکه های اجتماعی قالب بندی شده است.
*رسانه چه زمانی ضد امنیتملی میشود؟
داودی هم گفت: در بسیاری مواقع رسانه در تولید "مفهوم نیاز" دچار لکنت می شود. جامعه به دلیل تغییر نسل و شرایط و تبدیل رسانه به شبکه های نوین، تفاوت بسیاری نسبت به قبل پیدا کرده و همین مسئله نیاز نا متقارن را شکل داده که نیاز اصلی تلقی می شود و لذا باید مراقب رسانه نامتقارن باشیم تا به لحاظ ادراکی نامتوازن نشده و از مرحله تعادل خارج نشود. خود را ضد امنیت ملی و منافع مردم و خود را در برابر ایدئولوژی چند هزار ساله کشور تعریف نکند و مقابل میهن پرستی و ملی گرایی قرار نگیرد.
در این صورت وحدت رویه در انتخابِ راهِ براورده شدن نیازها باید از سوی رسانه پیش گرفته شود و به جز رسانه، نمی توان این ها را راهبری کرد.
*"وحدت" در رسانه تعطیل است
در زمان جنگ بمباران می شدیم ولی پ پایدار بودیم. در آن زمان شیر فروش محل، نوار چسبی که روی شیشه می چسباندیم و حتی خانم خامنهی مجری و شهدا و مسجد، هر یک برای خود رسانه بودند. مجموعه این ها به ما می گفتند اگر موشک به شما برخورد کرد، نگران نباشید چون خمینی و رزمنده ها هستند.
امروز رسانه های بسیاری در اختیار داریم ولی وحدت رویه در حوزه استقرار را شاهد نیستیم چون وحدتِ در عین کثرت در رسانه تعطیل است و به مرحله ای رسیده که به جای فاعلیت در سطح مفعولیت قرار بگیرد.
*بی آبرویی؛ به خاطر یک مُشت فالوور
فکری سخنان داودی را تکمیل کرد: کنش گران فضای مجازی، نیازهایی دارند که اگر به این نیاز بی تفاوت باشیم، آن را از جایی دیگر مرتفع خواهند کرد. در فضای اینستاگرام کنش گرانی که چندین میلیون فالوور دارند، رفتار های خجالت آوری انجام می دهند؛ چون کثرت کنش گر زیاد است و وارد ر قابت با یکدیگر شده تا خود را بیش از سایرین مورد پسند مخاطب قرار دهند؛ حال آن که از نظر شئونات و پرستیژ رفتاری ناپسند دارند.
*ورزشکار چادری هم یک رسانه است
رهبری مسئله مشارکت را بیش از انتخاب یک کاندید مهم می دانند چراکه این مسئله نشان از وحدت و درک مشترکی از یک نوع کنش در جامعه است.
گاه از اینفلوئنسرها یا کارگردان یا دوبلور و مجری و برنامه ساز و سینماگران و فعالان تئاتر رفتارهایی خاص سر می زند و هرچه به سطح اینفلوئنسرها نزدیک می شویم، این رفتارها عجیب تر می شود. حتی ورزشکاران هم رسانه هستند. مثلا خانمی که با چادر مدال خود را دریافت کرده یا فردی که در زمان قهرمانی سجده می کند، وجهی از رسانه را نمایان می سازد.
*تعادل رسانهومیدان؛ شاخهای مجازی را توجیه کنید!
امروزه یکی از نگرانی های رژیم صهیونیستی آسیب خوردن به چهره اسرائیل در المپیک است چراکه ممکن است رفتارهایی همه گیر از سوی جامعه ورزشکار بروز و ظهور کند.
در داخل اما بسیاری ورزشکاران ما قصد دیده شدن نزد حاکمیت را دارند. وقتی یک خواننده رپ را تحویل می گیریم و با او به سخن می نشینیم، احساس دیده شدن پیدا می کند و دنبال ارتباط گرفتن با حاکمیت است.
فکری در نتیجه این بحث گفت: رهبری تاکید کردند در حوزه وحدت غفلت جدی داشتیم و با توجه به محتوای این برنامه در رادیو گفتوگو، باید از تعادل مناسبی میان رسانه و میدان صحبت کنیم. در این خصوص می بایست به کنش گران میانی توجه کرده و این بدنه باید نسبت به مسائل شناختی توجیه شوند. وقتی با این ها تعامل برقرار کنیم، [جریانِ نیازهای واقعی] در بدنه عموم مردم هم رسوخ خواهد کرد.
*انقلابیهایی که از رقابت، میدان جنگ ساختند
داودی هم گفت: برخی افراد نیاز دارند در جامعه یا خانواده، افرادی مهم قلمداد شوند ولی وقتی در این روند اخلال ایجاد می کنیم، رقابت سالم را تبدیل به جنگ بینابینی کردیم. مثلا یک جریان خاص در کشور که دیگران را فاقد فهم می داند و با [دم زدن از انقلاب] پنل رقابت سالم را به جنگ تبدیل می کند. بنابراین ممکن است یک خواننده بر اساس تعریف این جریان خاص، به صورت خودکار از قافله عقب بماند.
لذا در حوزه شناختی باید دقت کنیم اصل و مبنای یک رسانه برای شکل گیری وحدت عالی، ایجاد تعادل در برآورده شدنِ نیازِ مهم شمرده شدن و تبدیل نشدن رقابت سالم به جنگ بینابینی است.
*انسان ۲۵۰ساله؛ نقشه راه رسانه
از طرفی نیاز را باید یک فرایند در نظر بگیریم نه پروژه و مادامی که بسیاری مسائل را به حادثه گره می زنیم، نتایجی نظیر فتنه ۱۴۰۱ را شاهد خواهیم بود.
وی افزود: رسانه هایی نظیر بی بی سی، فاکس نیوز و سی ان ان و... سعی در کنترل مخاطب دارند ولی ما سند انسان ۲۵۰ ساله را در اختیار داریم و باید برای ۵ نسل بعد از او نیز تاثیر گذار باشیم و در این جا دیگر نیاز به هالیوود و اف بی آی و... نداریم.