به گزارش مشرق، پاییز سال ۱۳۹۵ گزارش یک نزاع جمعی در یک کارگاه چوب بری به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل کارگاه در حوالی رباط کریم رفتند و با بررسیهای اولیه دریافتند درگیری میان چند مرد جوان رخ داده و پسر ۲۵ سالهای از ناحیه دست چپ آسیب جدی دیده است. با انتقال وی به بیمارستان از آنجا که چند انگشت وی دچار پارگی و شکستگی شدیدی شده بود او را تحت عمل پیوند قرار دادند اما در نهایت پزشکان ناچار شدند یکی از انگشتان دستش را قطع کنند و دو انگشت دیگر او هم به خاطر شدت ضربه به عصب از کار افتاد.
مرد جوان بعد از بهبودی نسبی و ترخیص از بیمارستان از ضارب خود که پسری ۲۸ ساله و نگهبان کارگاه بود، شکایت کرد. تحقیقات اولیه حاکی از آن بود که متهم از مجرمان سابقهدار بوده و در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت داشته است.
به این ترتیب وی بازداشت شد و در همان بازجوییهای اولیه به درگیری اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه رسیدگی
در ابتدای جلسه شاکی برای متهم درخواست اشد مجازات کرد.
سپس متهم به جایگاه رفت و در تشریح ماجرا گفت: از چند ماه قبل از حادثه من با پسرعموی شاکی اختلاف داشتم تا اینکه شب حادثه من در کانکس نگهبانی بودم که به یکباره شاکی و پسرعمویش و چند نفر از دوستانشان به کارگاه حمله کردند و قصد داشتند اموال آنجا را سرقت کنند که من برای دفاع از خودم با چوب به آنها حمله کردم.
در پایان قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و متهم را به خاطر نقص عضو به پرداخت دیه و حبس محکوم کردند.
شکسته شدن حکم
پس از آن قضات به بررسی پرونده پرداختند و در نهایت با اعلام این موضوع که متهم در همه مراحل بازجویی و دادگاه به صراحت عنوان کرده که در آن درگیری چوب در دست داشته و با آن به شاکی و دوستانش حمله کرده نه با شمشیر، لازم است تحقیقات بیشتری صورت گیرد چراکه قطع شدن انگشت بر اساس گزارش پزشکی قانونی باید با جسمی برنده و تیز انجام شده باشد، بنابراین پرونده برای بررسی بیشتر به دادسرا برگردانده شد.
با بررسیهای تکمیلی و اظهارات شاهدان که به اتفاق بر این باور بودند متهم در زمان درگیری شمشیر دست ساز داشته و با آن حمله کرده و ضربه زده، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
دومین جلسه دادگاه
در ابتدای این جلسه شاکی به جایگاه رفت و گفت: من کشاورزم و آدم خلافکاری هم نیستم. روز حادثه پسرعمویم با من تماس گرفت و مدعی شد با نگهبان کارگاه چوب بری اختلاف پیدا کرده است. من هم برای اینکه اختلافشان به درگیری منجر نشود همراهیاش کردم. آن شب وقتی به کارگاه رسیدیم متهم بدون هیچ مقدمهای با یک شمشیر دست ساز به ما حمله کرد و آسیب جدی به دستم زد و علاوه بر قطع یکی از انگشتانم، دو انگشت دیگرم هم کاملاً از کار افتاده به طوریکه بعد از ۸ سال دیگر قادر به انجام کاری نیستم. حالا هم درخواستم اشد مجازات برای متهم است.
بعد از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: باور کنید من اصلاً شاکی را نمیشناختم. من با پسرعمویش از مدتها قبل بر سر یک دختر اختلاف داشتیم. شب حادثه آنها به قصد سرقت از کارگاه با چاقو و قمه به من حمله کردند و من به ناچار برای دفاع از خودم با شمشیر دستساز به سمتشان حمله کردم. اما آنها هم من را زخمی کردند.
قاضی پرسید: اگر در آن درگیری زخمی شدی چرا علیه شان شکایت نکردی؟
متهم جواب داد: شکایت کردم اما پیگیر آن نشدم. حالا هم پشیمانم و از شاکی میخواهم من را ببخشد.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.