به گزارش مشرق به نقل از شرق، پسر جوانی بعدازظهر روز هفتممرداد سال گذشته نزد ماموران انتظامی کرج رفت و از ناپدید شدن پدر 68سالهاش به نام موسی خبر داد. او گفت: «پدرم تنها زندگی میکند اما من هر روز به او سر میزدم. امروز صبح چند بار به پدرم تلفن زدم اما جواب نداد برای همین نگران شدم و به خانهاش رفتم اما در آنجا هم هرچه زنگ زدم کسی در را باز نکرد.
با کلیدیدکی که داشتم وارد منزل شدم و دیدم خودرو پرایدش در حیاط نیست بعد هم تمام خانه را گشتم اما اثری از پدرم پیدا نکردم. این در حالی است که تلفن همراه او نیز خاموش است و من حدس میزدم اتفاق ناگواری رخ داده باشد چون امکان نداشت پدرم بدون اطلاع من جایی برود.»ماموران بعد از تشکیل پرونده جستوجوهای خود را برای یافتن موسی آغاز کردند اما ردی از این مرد به دست نیامد تا اینکه سه روز بعد پسر او بار دیگر نزد ماموران رفت و خبر تازهای داد. او گفت: «از تلفن همراه پدرم پیامکی برای من فرستاده و در آن از قول پدرم نوشته شده به شیراز سفر کرده است. وقتی این پیامک را دریافت کردم بلافاصله با موبایل او تماس گرفتم اما گوشی خراب بود.»
کارآگاهان که حدس میزدند این پیامک تلاشی برای منحرف کردن مسیر تحقیقات باشد به تجسسهای خود ادامه دادند. چند روز بعد چوپانی که گوسفندان خود را برای چرا به روستایی در اطراف ماهدشت برده بود، جنازه مردی مجهولالهویه را که دست و پایش بسته شده بود، یافت و بعد از انتقال جسد به پزشکیقانونی پسر موسی، پیکر پدرش را شناسایی کرد. به این ترتیب تحقیقات وارد مرحله تازهای شد و ماموران این بار خودرو پراید موسی را در نمایشگاه اتومبیل کشف کردند. مرد نمایشگاهدار وقتی تحتبازجویی قرار گرفت، گفت: «پراید را مردی به نام محمود برایم آورد و گفت خودرو متعلق به یکی از دوستانش است که نمیتواند خودش از خانه بیرون بیاید چون مدارک ماشین کامل بود، آن را خریدم.» ماموران در گام بعدی سراغ محمود رفتند.
او که بنگاه معاملات املاک داشت و از دوستان موسی بود، وقتی تحت بازجوییهای تخصصی قرار گرفت اسرار مرگ دوستش را فاش کرد و گفت: «من و موسی چند ماه قبل با هم آشنا شده بودیم و او هر روز به مغازهام میآمد و با هم گپ میزدیم و مشروب میخوردیم. روز حادثه نیز همین اتفاق افتاد اما موسی در نوشیدن مشروب زیادهروی کرد و بدحال شد. سریع او را سوار پراید کردم و به سمت بیمارستان راه افتادم در راه چند بار صدایش زدم اما جواب نداد و فهمیدم فوت شده است. درحالیکه ترسیده بودم از مغازهای مقداری طناب خریدم و دست و پای موسی را بستم و به روستایی در اطراف ماهدشت رفتم و جسد را از روی پلی به پایین انداختم.»وی ادامه داد: «خودرو موسی را به خانهام بردم.
چند روز بعد به طور اتفاقی پسرش را دیدم و او گفت ماجرای گم شدن موسی را به پلیس اطلاع داده است. برای اینکه او را از پیگیری موضوع منصرف کنم از گوشی موسی پیامکی فرستادم تا همه تصور کنند وی به شیراز رفته است بعد هم با جستوجو در پراید دیدم همه مدارک داخلش است. برای همین ماشین را به مرد نمایشگاهداری به مبلغ پنجمیلیونتومان فروختم. موقع فروش خودرو ادعا کردم مالک آن بیمار است و برای تامین هزینه درمان خود به پول نیاز دارد.
پرونده متهم 36ساله بعد از اتمام تحقیقات اولیه با صدور کیفرخواست قتل عمدی به دادگاه کیفری استان البرز ارجاع شد. در جلسه رسیدگی به اتهام محمود، نماینده دادستان جرم وی را محرز دانست و اولیایدم مقتول نیز خواستار قصاص این مرد شدند. سپس محمود با انکار اتهام قتل عمدی گفت: «آن روز موسی به دلیل زیادهروی در مصرف مشروب بدحال شد. من و دو نفر از دوستانم او را سوار خودرو کردیم و به بیمارستان رفتیم در آنجا به ما گفتند امکانات کافی را برای مداوای مریض ندارند و باید او را به بیمارستان دیگری برسانیم اما در بین راه موسی فوت شد.
بعد من طناب خریدم و دست و پایش را بستم و از روی پل به پایین انداختم.»متهم در برابر این سوال که چرا قبلا درباره حضور دو نفر دیگر در روز حادثه حرفی نزده بود، سکوت کرد و درباره اینکه علت مرگ موسی زیادهروی در مصرف مشروب بود، چه دلیلی داشت که وی دست و پای مرد مسن را ببندد، گفت: «من در حالت مستی بودم و اصلا دلیلی برای کارهایم نداشتم.»
در این هنگام قاضی دادگاه از متهم پرسید: «اگر تا این حد مست بودی چه طور توانستی به سلامت مسافتی نسبتا زیاد را رانندگی کنی و چگونه توانستی طناب بخری؟»
متهم در برابر این سوال نیز سکوت کرد و در نهایت ختم جلسه اعلام شد و هیات قضات بعد از شور محمود را به قصاص محکوم کردند.
مردی که متهم است دوستش را به قتل رسانده و خودرو وی را به سرقت برده بود، با حکم قضات دادگاه کیفری استان البرز به مرگ محکوم شد.