به گزارش مشرق، پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله خامنهاي در مطلبي به حاشيههاي مراسم عزاداري در حسينيه امام خميني(ره) پرداخته و نوشته است:
بيشتر از يک ساعت به اذان مغرب مانده، اما اعلام ميکنند حسينيه پر شده. بقيه بايد بيرون بنشينند. نزديک 20 سال است که اين اتفاق تکرار ميشود؛ فاطميه و محرم. اما باز هم فرقي نميکند. خيليها ساعتها زودتر خودشان را به محل مراسم ميرسانند، بلکه چند ساعتي را در کنار رهبرشان اقامه عزا کنند. تمام شيريني اين سختي هم به همين است؛ حتي اگر ناچار شوند ساعتها سرپا بايستند و آخر هم مجبور شوند در هواي سرد پاييز و زمستان، در فضاي باز بنشينند. همه ميدانند که ظرفيت حسينيه امام خميني(ره) محدود است و فقط قسمت عده کمي ميشود. هزاران نفر مجبورند بيرون از حسينيه بنشينند. و اين هزاران نفر، هرسال بيشتر ميشود.
خيليها به هر دري ميزنند، بلکه بتوانند راهي به حسينيه باز کنند، اما حسينيه پر شده است و ناچار، مينشينند به انتظار. انتظار اين که نماز تمام شود و جمعيت سرازير شود به جلوي حسينيه براي ديدن رهبر و نصف حسينيه خالي شود و درها را دوباره باز کنند و عدهاي را به داخل راه بدهند.
خيليها هم با موضوع کنار ميآيند. در همان فضاي بيرون حسينيه مينشينند. توي خيابانهاي اطراف؛ توي مدرسههاي جنب بيت رهبري. فضاهايي که سال به سال امکاناتش بهتر ميشود. از برگزاري نماز جماعت مستقل گرفته تا پرده و ويدئو پروژکتور. چندسالي هم هست که بخشهايي را با برزنت پوشاندهاند تا بخاريهاي بزرگ گازي بتواند کمي جلوي سرما را بگيرد. هرچند که چارهاي براي زمين سرد و باد و باران نيست. هرچند که اين بخشها هم حداکثر جمعيتي در حد حسينيه را پوشش ميدهند. هرچندکه باز هم هزاران نفر ناچارند در فضاي باز بنشينند. همان هزاران نفري که هر سال بيشتر ميشوند.
همسايهها هم کمکم عادت کردهاند به اين وضع؛ به شلوغي و مشکلاتش. گرچه برايشان يکي دو پارکينگ، بيرون محوطه عزاداري در نظر گرفتهاند تا ازدحام جمعيت، مانعي براي ترددشان ايجاد نکند. گرچه هرشب، بعد از برنامهها هم برايشان شام ميبرند. اما به هر حال نميشود گفت همه مشکلات رفع شده. پس چارهاي نيست جز عذرخواهيهاي مکرر مسوولين بيت از آنها. کاري که هر سال و در شب آخر هر برنامه تکرار ميشود. بعضي وقتها هم که دعوتشان ميکنند تا افطاري کنار هم بخورند و رهبر با آنها همکلام شود.
اذان که ميشود، کمي از ازدحام و همهمه جمعيت کم ميشود. هرکس سعي ميکند خودش را به نزديکترين نماز جماعت برساند و کمکم همانجا جاگير ميشود. بعد از نماز، شعارها شروع ميشود. همان شعارهاي هميشگي که البته بعد از فتنه پارسال، داغتر شده و خالصتر.
و ناگهان همه برميخيزند و جمعيت متراکم، موج ميخورد به سمت جلوي سالن. فرقي هم نميکند که داخل حسينيه باشند يا زير برزنت يا در فضاي باز. مرد و زن ندارد. شعارها به هم ميريزد. هرکس حرف دلش را ميزند. رهبر آمده است. کمي طول ميکشد تا دوباره شعارها يکي شود و منظم؛ اما وقتي منظم شد، انگار ديوارها ميلرزد!
اولين مداح، روضهاش را شروع ميکند. جداي از مداحي، آرام کردن جمعيت و نشاندن آنها از وظايف اين مداح است. هرچقدر هم که در کارش موفق باشد، تا دقايقي نميتواند جلوي "سرکشي " مردم را بگيرد. مردم "سر "شان را ميکشند بلکه رهبرشان را ببينند. فرقي هم نميکند توي حسينيه باشند يا زير برزنت يا فضاي باز، براي ديدن رهبر از توي پرده نمايش يا حتي تلويزيون. چشم خيليها با همين نگاهها باراني ميشود.
حالا نوبت سخنران است. سخنرانهايي که علاوه بر ذکر مصيبت، سعي ميکنند مسائل روز را هم مطرح و بعضا با وقايع تاريخي شبيهسازي کنند. خيال مستمع هم راحت است که علاوه بر کارداني سخنران، فضاي جلسه نيز اجازه هرنوع حرفزدني را به سخنران نميدهد. آنها ميدانند که رهبر منبع حرفها و احاديث را از آنها خواهد پرسيد. پس ناچارند با مطالعه در جلسه حاضر شوند.
اين اتفاق براي مداح بعد از سخنران هم ميافتد. او هم ميداند که اينجا جلسه شخصي و هيات هرروزهاش نيست. پس بايد اشعارش را حسابشده بخواند و به سينهزني سنگين اکتفا نمايد؛ اصلا خيليها به همين خاطر ميآيند بيت رهبري. براي اين که حرف حساب بشنوند و صادقانه اشک بريزند و بر سر و سينهشان بزنند.
از محرم امسال، موضوع جديتر هم شده. از همان شب اول که رهبر انقلاب، آقاي ضرغامي را وسط مداحي صدا کردند و جلوي جمعيت نکاتي را به او تذکر دادند و گفتند: "حال و هواي هر مراسمي اقتضاهاي خودش را دارد و لزومي ندارد تمام آن عينا از صدا و سيما پخش شود؛ بايد افرادي بنشينند و بخشهايي از اينها را که قابل استفاده در فضاي عمومي هست، براي پخش جدا کنند. "
چندسال پيش هم، ايشان در ديدار با مسئولان صداوسيما درباره پخش برنامه هاي عزاداري در صدا و سيما اينطور گفته بودند: "براى مراسم دينى، اعياد و عزاداريها برنامهريزي هوشمندانه بشود... اگر برنامههاى دينى، خوب ادا شود، فايده دارد؛ اما اگر بد ادا شود، خنثى نيست؛ نتيجهي بد دارد! مثل داستان آن مؤذن بد صدا. "
اصلا همه اتفاقات اين جلسه خاص است. هر اتفاق کوچکي در آن، کلي حرف و حديث درست ميکند. از همين صدا کردن آقاي ضرغامي بگير تا آمدن يا نيامدن اين شخصيت و آن مسوول. مردم حواسشان به خيلي چيزها هست و البته بازار شايعه هم داغ. کافي است يک نفر رفتار خاصي بکند تا براي فردا، نقل پچپچها مهيا شود.
دعاهاي مداح تمام شده و نشده، اتفاقات اول جلسه تکرار ميشود. همه ميدانند تا دقايقي ديگر رهبر از مجلس خارج ميشود، پس دوباره روي پا بلند ميشوند تا بار ديگر امامشان را ببينند. مداح هم بايد تمام تلاشش را بکند که شور سينهزني را سرد کند تا مبادا جمعيت به جلوي حسينيه هجوم ببرد و مشکل امنيتي پيش بيايد.
دعاهاي مداح که تمام ميشود، رهبر براي مردم دست تکان ميدهد و از حسينيه خارج ميشود. جمعيت روي زمين مينشيند تا سفرهها پهن شود براي شام. بيرونيها شامشان را همان وسط سينهزني گرفتهاند تا زودتر محل را تخليه کنند و ازدحام بيش از 50 هزار نفر جمعيت، مشکلي ايجاد نکند. البته خيليها خبر ندارند که رهبر هم در ساختماني در پشت همين حسينيه، شامش را با تعدادي از همين ميهمانان ميخورد. و بعد هم براي شرکتکنندگان و برگزارکنندگان مراسم دعا ميکند. مثل اين دعاهاي آخرين شب عزاداري امسال:
"پروردگارا دلهاي ما را با انوار اين شبها و يادها، منوَّر و مصفّا بگردان "
"پروردگارا دلهاي ما، جانهاي ما، رفتار ما، اعمال ما را متاثر از ياد شهداي کربلا و سالار شهيدان قرار بده "
"ما را جزء ياوران آنها محسوب بفرما "
"پروردگارا به محمد و آل محمد(ص) قلب اولياءت را از ما راضي و خشنود کن "
"پروردگارا به محمد و آل محمد(ص) ما را در عمل و در گفتار و در نيت و فکر پيرو اين بزرگواران قرار ده "
"پروردگارا به محمد و آل محمد(ص) شهداي ما را با شهداي صدر اسلام و با شهداي کربلا محشور کن "
"امام بزرگوار ما را با سيدالشهداء(ع) محشور بفرما "
"قلب مقدس وليعصر(عج) را از ما راضي و خشنود کن "
"رحمالله من قراء فاتحه مع الصلوات... "