کد خبر 213234
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۸

رئیس‌جمهور سابق قرقیزستان با اشاره به نارضایتی «کاخ سفید» از بحث تعیین مدت حضور پایگاه ماناس در زمان ریاست جمهوری وی، اعلام کرد مخالفت با استقرار هواپیمای جاسوسی آمریکا در این پایگاه از سوی واشنگتن به عنوان چالش پذیرفته شد.

به گزارش مشرق، «عسکر آقایف» رئیس جمهور سابق قرقیزستان در گفت‌وگو با  فارس، با اشاره به تلاش‌های واشنگتن برای اجرای انقلاب‌های رنگی در قلمرو شوروی سابق، تصریح کرد: «انقلاب رنگی» سال 2005 در قرقیزستان یک کودتا بود که با مدیریت مستقیم آمریکا صورت گرفته است.

به ‌اعتقاد آقایف، وقوع «انقلاب‌های رنگی» در فضای شوروی سابق و مشخصا در اوکراین، گرجستان و قرقیزستان منجر به ‌محکومیت مردم برای تجربه کردن بحران‌های طولانی شد که این مسئله قرقیزستان را برای مدت طولانی ‌عقب انداخته است.

وی با توجه به ‌تلاش‌های کشورهای غربی برای تشدید اوضاع در ایران و پیرامون آن، خواهان فائق آمدن مردم ایران بر فشارهای خارجی بوده و امیدوار است که مردم کشورمان در انتخابات قریب‌الوقوع ریاست جمهوری در چارچوب منافع ملی جمهوری اسلامی انتخاب خود را انجام خواهند داد.

* معمولا انقلاب‌ها در کشورهایی رخ می‌دهند که از یک نوع رشد اقتصادی برخوردارند و به‌ گونه‌ای تحول مثبتی وجود دارد ولی همزمان انتظارات مردم فراتر و بیشتر از این‌هاست که از این شرایط ‌گروه‌های خارجی و مخالفین داخلی بهره‌برداری می‌کنند. به ‌نظر شما در حوادث 24 مارس سال  2005 اعتراض سیاسی بر اساس این قاعده پیش رفت یا خیر؟

آقایف: آمریکایی‌ها به ‌ایجاد سابقه «انقلاب‌های رنگی» در آسیای مرکزی نیاز داشتند. آیا آن‌ها می‌توانستند چنین انقلاب‌هایی را در ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان ایجاد کنند؟ البته که نه. تنها قرقیزستان برای چنین کاری مناسب بود زیرا برای تکنولوژی‌های «رنگی» همه چیز وجود داشت. رسانه‌های مستقل، چاپخانه و «خانه آزادی» (Freedom House) که در آن همه روزنامه‌های مخالف به‌ طور رایگان منتشر می‌شدند. جامعه مدنی نیز وجود داشت. بنابراین قرقیزستان به‌ عنوان «قربانی» انتخاب شد.

تکنولوژی‌های «نارنجی» منجر به ‌فروپاشی کشورها می‌شوند. یوگسلاوی از هم فرو پاشید و در این فروپاشی «انقلاب مخملی» نقش بزرگی داشت.

با ادامه وضع موجود، قرقیزستان می‌تواند در ردیف کشورهای ناموفق قرار گیرد. ممکن است «سناریوی افغانستان» تحقق یابد (هرج و مرج و به حاشیه رانده شدن کشور). اگر در رابطه با ‌مدل حاکمیت ملی موجود قرقیزستان سخن بگوییم، نمی‌توانم از آن به ‌عنوان ایده‌آل یاد کنم.

در حقیقت پارلمان‌تاریسم در قرقیزستان فقط اعلام شده است. در مورد استقرار واقعی آن هنوز صحبت زود است. البته پارلمان‌تاریسم در برخی از کشورهای جهان وجود دارد ولی این مسئله پس از چند دهه و یا حتی صدها سال کاربرد عملی و پشت سر گذاشتن موانع بسیاری، توانسته است استقرار پیدا کند.

حاکمانی که پس از ماه مارس سال 2005 در رأس قرقیزستان قرار گرفتند ضمن اعلام شعارهای بلند‌بالایی در مورد سرنوشت مردم، در اصل تنها به ‌فکر منافع خود بودند.

در زمان ریاست جمهوری باقی‌اف تمایل برای موروثی کردن قدرت به‌ شکل خانی‌گری ‌‌مشاهده می‌شد. ایده‌های «رزا آتون‌بایوا» در مورد سیستم مدیریت پارلمانی تجربه تاریخی کشور را مبنا قرار نداده بود و بعید است که در نهایت بتواند نتایجی را که وعده کرده‌اند، به ‌بار بیاورد.

به هر حال، بعد از حدود 23 سال استقلال، کشور بر سر دو‌راهی قرار گرفته است.

* به‌ نظر شما چه چیزی در حوادث مارس سال 2005 نقش کاتالیزاتور را اجرا کرد؟

آقایف: پس از حادثه 11 سپتامبر، آمریکا اقدامات گسترده‌ای را علیه تروریسم دنبال کرد. البته ما پایگاه هوایی واگذار کردیم زیرا این یک تصمیم هماهنگ در جهت حمایت از آمریکا برای مبارزه با تروریسم در افغانستان بود.

در آن موقع هیچگونه تجارتی وجود نداشت. این به نوعی سهم ما برای مبارزه با تروریسم بود اما آمریکایی‌ها همه چیز را وارونه کردند. اگر آن‌ها صادقانه عمل می‌کردند و اگر تلاش‌های خود را بر روی مبارزه با تروریسم در افغانستان متمرکز می‌‌کردند، شاید می‌شد تروریسم را شکست داد.

ولی هدف اصلی چیز دیگری بود. موقعی که من بحث تعیین زمان حضور را مطرح کردم، از سوی کاخ سفید نارضایتی مشاهده شد.

علاوه بر این، (حالا دیگر در این باره می‌شود گفت) دولت آمریکا از من تقاضای اجازه فرود هواپیمای جاسوسی در فرودگاه ماناس را کرده بود. من بلافاصله گفتم که این موضوع بررسی نخواهد شد.

آن هواپیما با پرواز بر فراز ماناس قادر به‌ رصد کل غرب چین بود. این منطقه برای چین دارای اهمیت است و ما نمی‌توانستیم برای هدف قرار دادن آن کمک کنیم. چین همسایه بزرگ ماست. چگونه می‌توان علیه کشور همسایه و دوست گام برداشت؟ و این همه را آمریکایی‌ها به ‌عنوان چالش پذیرفتند.

*شما همکاری قرقیزستان با روسیه، آمریکا و چین پس از سال 2005 را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آقایف: بیش از هر چیزی من را وجود علائمی از بروز تنش در روابط قرقیزستان با روسیه نگران کرده است. به ‌نظر می‌رسد که مقامات به ‌صورت آگاهانه مردم ما را در رابطه با ‌مواضع روسیه به ‌اشتباه می‌اندازند.

اینگونه القائات شک و تردید ایجاد می‌کند. پشت سر آن‌ها می‌تواند دست‌های مغرضانه‌ای از آن سوی اقیانوسی‌ها (یعنی آمریکایی‌ها) قرار داشته باشد. در حال حاضر دیگر همه چیز بستگی به ‌سیاست‌های کسانی دارد که امروز و در آینده در رأس قدرت قرار خواهند داشت.

قبل از هر چیز، مردم چرخش به ‌سوی آمریکا در ازای لطمه دیدن دوستی‌ با روسیه را تحمل نخواهند کرد. مسکو برخلاف واشنگتن در کشور ما اهداف خود‌خواهانه را دنبال نمی‌کند.

در ضمن، ارزش‌های فرهنگی و معنوی آمریکا با ما خیلی فاصله دارند و خط‌مشی سیاسی واشنگتن برای کاشتن «بزر دموکراسی» در زمین قرقیزها برای مردم مصائب زیادی را به ‌بار آورد.

آمریکایی‌ها در تلاش برای تحکیم جای پای خود در قرقیزستان در سال 2005 تحت لوای «انقلاب لاله»، کودتا به راه انداختند، رژیم از نظر خودشان مناسب باقی‌اف را به ‌قدرت رساندند و آن را سخاوت‌مندانه تغذیه کردند.

سپس باران «احسان آمریکایی» بر سر رزا آتون‌بایوا بارید. کسی که تمایل وی به ‌آمریکا حرف جدیدی نبوده و مکتوم داشتن آن نیز غیرممکن است.

آتون‌بایوا کمک کرد تا «الماس‌بیک آتامبایف» به ‌عنوان رئیس جمهور انتخاب شود...

* گفته می‌شود که مدیریت فعلی قرقیزستان قادر به ‌تحقق منافع اصیل ملی این کشور نبوده و تحت تأثیر اطرافیان و همچنین غرب از جمله از طریق مقامات ترکیه قرار دارد. بر این پیچیدگی‌ها وجود سیستم پارلمانی نیز افزوده شده است. پس چه باید کرد؟

آقایف: در تهیه و تدوین قانون اساسی فعلی قرقیزستان دست غرب احساس می‌شود. من بر این باورم که این مسئله باز هم آزمایش دیگری برای کشور است زیرا در شرایط قرقیزستان این قانون اساسی جواب نخواهد داد.

مردم پس از این همه حوادثی که در مدت هشت سال اخیر گذشت، نیاز به‌ دولتی قوی دارند. منظور من  دیکتاتوری نیست بلکه قدرت قوی است.

پارلمان‌تاریسم برای آن عده از کشورهایی مناسب است که نخبگان سیاسی آن قادر به‌ گوش دادن به‌ حرف‌های یکدیگر و عموم مردم بوده و برای پیدا کردن راه‌حل تمایل دارند.

من از وجود چنین نخبگانی در قرقیزستان اطلاع ندارم. پارلمان‌تاریسم فعلی کشور به‌ نیازهای زمان پاسخ نمی‌گوید. شاید پس از 50-100 سال قرقیزستان به ‌آن سطح برسد ولی نه اکنون.

* شما اقدامات خود در وضعیت موجود در سال 2005 را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آقایف: ما و شما از نظر ماهیت حوادث ماه مارس سال 2005 را یکسان ارزیابی می‌کنیم و در درجه نخست به‌ فکر سرنوشت کشور می‌باشیم.

من با قدردانی می‌توانم از این مسئله یاد کنم که کنیازوف در پایان کتاب خود که قبلا به‌ آن اشاره شد، چنین نوشته‌ بود: «همه اشتباهات و کاستی‌ها عسکر آقایف در زمان ریاست جمهوری‌اش در برابر اشتباهات فعلی و آتی «پیروزشدگان» رنگ باخته‌اند.» پیروز‌شدگان «قادر به ‌انجام هیچگونه تغییر کیفی در توسعه کشور و در زمینه‌های مختلف حیات جامعه نمی‌باشند.»

اکنون درباره رفتار من در آن موقع، در بحرانی‌ترین لحظه زندگی خود آخرین دستور من به ‌عنوان رئیس جمهور این بود: «شلیک نکنید!» و از این موضوع پشیمانی نیستم.

چنانچه در 24 مارس به ‌دستور من خونی ریخته می‌شد، آتش جنگ داخلی سراسر کشور را فرا می‌گرفت و مناطق همجوار را نیز به ‌کام خود فرو می‌برد. من نمی‌خواستم برای قدرت چنین قیمتی را بپردازم. بعید است که غیر این را می‌توانستم انجام دهم.

در 24 مارس سال 2005 گروه‌های تخدیرشده به ‌پایتخت سرازیر شده بودند که برای درگیری، کشتار، قتل‌وعام و غارت آمادگی کامل داشتند. آن‌ها را تنها سلاح می‌توانست متوقف کند.

من چنین ایده‌ای را به ‌صراحت رد کردم و پشیمان نیز نیستم. من برای حفظ قدرت، خون هموطنانم را نریختم و وجدان من در برابر مردمم پاک است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس