مردی در آتش، چهره‌ای مسیح‌گونه از جان کریسی به دست می‌دهد. در فیلم شباهت‌های زیادی میان جان کریسی و مسیح (به قرائت رایج مسیحیان) دیده می‌شود. او تنها وارد شهر می‌شود، مفسدان را عقوبت می‌کند و درحالی‌که برگ برنده در دست اوست به نحوی غیرطبیعی خود را تسليم دشمن می‌کند تا بمیرد.

گروه فرهنگی مشرق -  فیلم مردی در آتش Man on Fire/ 2004 ساعت 24 پنج‌شنبه 27 تیر از شبکه سوم سیما برای چندمین نوبت پخش شد. شاید حالا که مخاطبان بیشتری آن را دیده‌اند فرصت مناسبی باشد برای پرداختن به این فیلم و لایه‌های زیرین آن که در نسخۀ تلویزیون حذف شده بود. مردی در آتش (2004) ساختۀ تونی اسکات است که بیشترین اعتبار خود را مدیون فروش فیلم‌هایی مانند تاپ گان (1988) و دشمن ملت (1998) است، و همچنین برادری به نام رایدلی که بیش از ده فیلم مشهور در کارنامه دارد. این فیلم که توسط یک کارگردان و تهیه کنندۀ یهودی ساخته شده است در ورای ظاهر خود مسیحیان و حضرت عیسی(ع) را تمسخر می‌کند.

 
***خلاصه داستان
ماجرا در زمان حال اتفاق می‌افتد. در پی کودک ربایی‌هایی که در مکزیک اتفاق می‌افتد ساموئل راموس مردی به نام جان کریسی John Creasy (دنزل واشنگتن) را برای محافظت از دختر 9 ساله‌اش پیتا (داکوتا فینینگ) استخدام می‌کند. کریسی که یک نظامی سابق امریکایی است در همان روزهای نخست شروع کار خود، قصد خودکشی دارد اما گلوله شلیک نمی‌شود. کم‌کم پیتا علاقه به زندگی را در کریسی تقویت می‌کند. کمی بعد وقتی پیتا ربوده می‌شود کریسی جانفشانی فوق العاده‌ای می‌کند و چند تیر می‌خورد. پدر پیتا که یک کارخانه‌دار است حاضر می‌شود ده میلیون دلار به فدیه آزادی دخترش بپردازد. اما پول‌ها در میانۀ راه دزدیده می‌شوند و نتیجتاً سارقان دختر را می‌کشند.
 
کریسی به کمک یک خبرنگار به نام ماریانا (راشل تیکوتین) و رابطی که او در پلیس دارد سرنخ‌هایی به دست آورده و همۀ حلقه‌های واسطه در این آدم‌ربایی را می‌کشد. آنها در یک باند به نام «برادری» فعالیت می‌کنند. یکی از آنها پلیس فاسدی است به نام ویکتور فوئنتس (عیسی اوچوا)، همان که پول‌ها را در میانۀ راه دزدیده است. او قبل از آنکه به دست کریسی منفجر شود فاش می‌کند که به جای 10 میلیون، فقط 5ر2 میلیون دلار در کیسه‌ها بوده است. او جردن کالفوس (میکی رورک) وکیل خانوادۀ راموس را مقصر می‌داند.

کریسی به سراغ جردن می‌رود و می‌بیند که او در خانه‌اش کشته شده است. سپس به نزد راموس و همسرش می‌آید و از خیانت راموس پرده برمی‌دارد. پدر اعتراف می‌کند که دزدیدن دخترش با نقشۀ وکیلشان بوده است. اما چون ماجرا آنطور که او گفته بود پیش نرفت لذا وی را کشته است. وکیل از این معامله 5ر2 میلیون و راموس نیز پنج میلیون دلار سود می‌برده است. لیسا (رادها میچل) از کریسی می‌خواهد تا شوهرش را بکشد. آنگاه کریسی همان گلولۀ عمل نکرده خود را به او می‌دهد و راموس خودش را می‌کشد.

ماریانا علی‌رغم تهدید شدن به قتل، تصویر رئیس این باند مشهور که به «صدا» (The Voice) ملقب است را در روزنامه منتشر می‌کند. کریسی برادر رئیس را می‌یابد و با گروگان گرفتن او و خانواده‌اش، «صدا» را وادار می‌کند تا با او معامله کند. صدا خبر می‌دهد که پیتا زنده است و او می‌خواهد دختر را در ازای برادر خود و شخص کریسی معاوضه کند. کریسی نیز می‌پذیرد و به همراه لیسا و گروگان به آنجا می‌رود. پیتا آزاد می‌شود و به نزد مادرش برمی‌گردد. کریسی نیز خود را تسلیم کرده و در راه به سبب جراحت‌هایی که در این چند روز تحمل کرده در صندلی عقب اتومبیل جان می‌دهد.
 
***مختصری دربارۀ کارگردان و نویسندگان
تونی اسکات (2012-1944) کارگردان و تهیه کنندۀ انگلیسی در 16 اوت سال گذشته با پریدن از روی یک پل در کالیفرنیا خودکشی کرد. او کارگردان شانزده فیلم سینمایی کارگردانی بوده که از میان آنها می‌توان به این آثار اشاره نمود: تاپ گان (1988)، دشمن ملت (1998)، جاسوس بازی (2001)، گرفتن پلهام 123 (2009). تونی همچنین در پنجاه فیلم مختلف به عنوان تهیه کننده فعالیت داشته است.

رایدلی اسکات هفت سال زودتر از برادرش تونی به دنیا آمد. از میان فیلم‌های معروف و فراوانی که ساخته می‌توان به اینها اشاره کرد: بیگانه (1979)، بلید رانر (1982)، تلما و لوئیز (1991)، 1492: فتح بهشت (1992)، سرباز جین (1997)، گلادیاتور (2000)، سقوط شاهین سیاه (2001)، ملکوت آسمان (2005)، گانگستر امریکایی (2007)، مجموعۀ دروغ‌ها (2008)، پرومتئوس (2012). رایدلی همچنینی تهیه کنندۀ بیش از هفتاد فیلم مختلف بوده است.

فیلیپ نیکُلسون (2005-1940) که این فیلم بر اساس داستانی از او ساخته شده، یک رمان نویس انگلیسی است که رمان‌هایش را با نام مستعار کوئینل  (A.J. Quinnell) می‌نوشت. مردی در آتش (1981) نخستین رمان منتشرۀ اوست که دو نوبت برای ساخت فیلم از آن اقتباس شده. تاکنون فیلم دیگری از داستان‌های این نویسنده ساخته نشده است. نسخه قبلی مردی در آتش، محصول سال 1987 کشورهای فرانسه و ایتالیا بود. نویسنده در پاسخ به سؤالی جواب داده که ماجرای این رمان در سال 1975 در ایتالیا به وقوع پیوسته است. کریسی در داستان او زنده می‌ماند. لذا او توانست چهار دنباله برای این رمان بنویسد. تا سال 2005 هشت میلیون نسخه از نسخۀ اصلی کتاب و ترجمه‌های آن در جهان به فروش رفته است.

کوئینل همچنین یک رمان ضداسلامی به نام مهدی (1981) نوشته است که در آن مأموران انگلیسی و امریکایی به دنبال یافتن حضرت مهدی هستند تا از طریق او جلوی بنیادگرایی اسلامی را بگیرند و از قطع نفت کشورهای عربی به اروپا ممانعت کنند. این رمان در اغلب نقدها ضعیف ارزیابی شد.

بریان هلگلند نویسندۀ فیلمنامه مردی در آتش، برای نوشتن فیلم‌های محرمانه لس‌آنجلس (1997) برندۀ اسکار بهترین فیلمنامه شد و برای فیلمنامۀ رودخانۀ مرموز (2004) نامزد دریافت این جایزه.

آرنون میلخان تهیه کننده این فیلم، در سال 1944 در فلسطین به دنیا آمد و هم‌اکنون نیز در فلسطین اشغالی اقامت دارد. او که از صهیونیست‌های افراطی است سال‌ها به جاسوسی برای دولت متبوعش اشتغال داشت. سپس در سال 1982 یک شرکت فیلمسازی در امریکا دایر کرد و از سال 1991 نام آن را به ریجنسی (Regency) تغییر داد. او تاکنون تهیه کنندۀ 125 فیلم و سریال بوده است. برخی از معروف‌ترین فیلم‌هایی که میلخان تهیه کرده اینها هستند: روزی روزگاری در امریکا (1984)، زن زیبا (1990)، جی.اف.کی (1991)، سقوط (1993)، قاتلین بالفطره (1994)، موکل (1994)، مخمصه (1995)، وکیل مدافع شیطان (1997)، محرمانه لس‌آنجلس (1997)، باشتگاه مشت‌زنی (1999)، بی‌وفا (2002)، آقا و خانم اسمیت (2005)، شوالیه و روز (2010)، نوح (2014).

در اوت سال 2011 کتابی دربارۀ میلخان منتشر شد که از فعالیت‌های جاسوسی او برای اسرائیل پرده برمی‌داشت. نویسندۀ این کتاب جوزف گلمن است: «محرمانه: زندگی آرنون میلخان مأمور مخفی‌ای که به غول هالیوود تبدیل شد»1.  خلاصه‌ای از این کتاب را می‌توانید در این صفحه بخوانید: جاسوسی که تهیه‌کننده هالیوود شد .
 
***نقد و نظر
رمان مردی در آتش (1981) اولین مرتبه در سال 1987 برای فیلم اقتباس شد. آن نسخه نیز توسط آرنون میلخان تهیه شده بود. قصۀ کتاب و نسخۀ نخست فیلم، در ایتالیا می‌گذرد که در آن یک مأمور سابق سازمان سیا به نام جان کریسی به مقابله با مافیا می‌رود. ولی در نسخۀ اخیر محل وقوع ماجرا به مکزیک انتقال داده شده است. مردی در آتش (2004) سکانس غیراخلاقی ندارد که نیازمند به سانسور باشد. ولی در عوض پر است از نمادهای مسیحی که در مکزیک و عقاید مسیحیان کاتولیک این کشور نمود و بروز دارد، و این همان چیزهایی است که تماماً از نسخۀ پخش‌شده از شبکه سوم سیما حذف شده است. فیلم، یک جامعۀ فاسد با پلیس‌هایی فاسدتر را تصویر می‌کند که همه‌شان مسیحی هستند. کریسی نیز همۀ آن مفسدان را می‌کشد لکن برای آزاد کردن پیتا در حالیکه برتری با اوست، خودش را به دشمنانش تسلیم می‌کند.


 
1. تمسخر مسیحیان
اما این فقط ظاهر ماجرا است و فیلم لایه‌های عمیق‌تری نیز دارد. کریسی خسته و تنها وارد شهری در مکزیک می‌شود و به سراغ دوستش پل ری‌بورن (کریستوفر والکن) می‌رود و از او می‌پرسد آیا خداوند ما را می‌بخشد؟ پاسخ هر دو منفی است. پل به او پیشنهاد می‌کند تا به نگهداری از فرزند خانوادۀ راموس مشغول شود مردی که صاحب یکی از کارخانه‌های اتومبیل‌سازی مکزیک است.

بعد از اشتغال، کریسی یک خودکشی ناموفق را از سر می‌گذراند. با مدیر مدرسه کاتولیک پیتا در مورد جمله‌ای از نامۀ پولس به رومیان 12/ 21 صحبت می‌کند (مغلوب بدی مشو بلکه بدی را به نیکویی مغلوب ساز)، و معلم متعجب می‌شود از اینکه کریسی کتاب عهد جدید را به خوبی می‌شناسد. در خانه کتاب مقدس می‌خواند. پیتا که به کریسی علاقمند شده، یک گرن‌بند یهودای مقدس به او هدیه می‌کند تا بر گردن بیاویزد و محافظ او باشد. کریسی بعد از دزدیده شدن پیتا، از مجرمان این ماجرا انتقام می‌گیرد. تقریباً همۀ کسانی که در دزدی پیتا دست داشته‌اند آدم‌هایی مذهبی هستند که انواع و اقسام نشانه صلیب را یا با خودشان حمل می‌کنند یا در اتومبیل و دیوار خانه آویخته‌اند. راموس (پدر پیتا) یک محراب عبادت در منزل ساخته است که چیزی کم از کلیسا ندارد. او نهایتاً وقتی فسادش علن می‌شود در همان محراب خودکشی می‌کند. به این ترتیب، فیلم مردی در آتش، مسیحیان و خصوصاً کاتولیک‌ها را واضحاً تمسخر می‌کند و آنها را مقصر اصلی در ناامنی و فساد بیرون و درون خانواده‌ها معرفی می‌کند.


 
2. تمثیل عیسی(ع)
اما این نیز همۀ ماجرا نیست. مردی در آتش، چهره‌ای مسیح‌گونه از جان کریسی به دست می‌دهد. در فیلم شباهت‌های زیادی میان جان کریسی و مسیح (به قرائت رایج مسیحیان) دیده می‌شود. او خسته و تنها به شهری وارد می‌شود، مفسدان را عقوبت می‌کند و در حالیکه برگ برنده در دست اوست به نحوی غیرطبیعی خود را به دشمنانش تسلیم می‌کند تا بمیرد.

کریسی عهد جدید و انجیل‌ها را بلد است و از همان ابتدا از گناهان بشر سؤال می‌کند که آیا خداوند چگونه ما را می‌بخشد. قصد می‌کند خودش را بکشد اما چاشنی گلوله ایراد دارد و اسلحه شلیک نمی‌کند. در بالای تخت او یک صلیب بر دیوار نصب است و نهایتاً وقتی رئیس باند «برادری» در قبال آزادی پیتا، تسلیم شدن خودِ کریسی را علاوه بر آزادی برادرش که نزد او گروگان است می‌خواهد، او به راحتی می‌پذیرد. کریسی لحظاتی بعد از تسلیم شدن بر اثر کثرت جراحات وارده می‌میرد.

نام «جان کریسی» (John Creasy) تداعی کنندۀ عیسی مسیح (Jesus Christ) است. اولاً که هر دو نام (کریسی و کریست)، مشابه هستند. ثانیاً مخفف هر دو نام (JC) است که یکی از علائم رایجی است که به عیسی(ع) اشاره دارد. ثالثاً از آنجا که حروف آغازین نام حضرت یحیی(John) و حضرت عیسی (Jesus) شبیه است و این دو نبی خدا نیز همعصر بوده‌اند گاهی فیلمسازان از این قرابت‌ها استفاده می‌کنند تا از طریق حضرت یحیی به حضرت عیسی(ع) اشاره کنند.

برای نمونه، آرنولد شوارتزنگر در فیلم‌ ترمیناتور 2 از آینده به زمان حال فرستاده می‌شود تا از جان کانر (John Connor) به عنوان منجی عالم بشریت محافظت کند. نام «جان کانر» یادآورندۀ نام «عیسی مسیح» است. برای نمونه‌ای دیگر می‌توان از فیلم دالان سبز (1999) نام برد که شخصیت جان کافی (John Coffey) در آن فیلم به عنوان تمثیلی از عیسی(ع) از منظر یهود، طراحی شده است. می‌دانیم که یهودیان نه‌تنها این پیامبر بنی‌اسرائیل را به نبوت قبول ندارند بلکه حتی او را انسان راستگویی نیز نمی‌دانند. در این فیلم، پل اجکامب (تام هنکس) همچون پیلاطس در انجیل‌ها که عیسی را برای اعدام به او سپرده‌اند درصدد آزادی او برمی‌آید لکن علی‌رغم میلش نهایتاً مجبور می‌شود خودش او را اعدام کند.
 
3. چرا کریسی خود را تسلیم می‌کند؟
در فیلم مردی در آتش، تسلیم شدن کریسی به رئیس تبهکاران غیرمعقول است و این مسئله در متن رمان و نسخۀ نخست فیلم نیز وجود ندارد. کریسی در نسخۀ کنونی، از همان ابتدا می‌خواهد بمیرد و فیلم با اضافه کردن خودکشی ناموفق او به داستان، قصد نموده تا این مسئله را منطقی جلوه دهد. همچنین در فیلم دالان سبز نیز جان کافی به طرز نامعقولی از پل می‌خواهد تا او را اعدام کند برای آزادی او تلاش ننماید. این مسئله گرچه بر خلاف منطق درام و داستان‌پردازی است اما با عقیدۀ کاتولیک‌ها موافق می‌آید که می‌گویند حضرت عیسی(ع) خودش را تسلیم دشمنانش کرد که او را بکشند تا گناهان بشر کفاره شود.


 
4. عیسای حقیقی
ادعای کفاره شدن حضرت عیسی(ع) برای گناهان بشریت، جزو بدعت‌های پولس بوده است و ما در مقالات قبلی خود در این باره به قدر کفایت سخن گفته‌ایم (نگا. بند 6 از مقالۀ ذیل: چرا پولس فرستادۀ حضرت عیسی(ع) نیست؟) حقیقت آن است که در همان شام آخر چهرۀ یهودای خائن به معجزۀ خدا شبیه عیسی(ع) شد و سربازان او را به جای حضرت عیسی(ع) دستگیر کردند. کفرگویی‌های یهودا در آن لحظات دستگیری، سبب شد تا اغلب مردم از ایمان به حضرت عیسی(ع) خارج شوند. آنها تا حکم قتل او را از پیلاطس نگرفتند آرام ننشستند. و این در حالی بود که تا پیش از این، کاهنان به سبب اعتبار و محبوبیت عیسی(ع) دشمنی خود را با آن حضرت کتمان می‌کردند. در نهایت حضرت عیسی(ع) چند روز بعد از تصلیب در اورشلیم ظاهر شد و حقیقت مصلوب شدن یهودا و زنده بودن خود را علن نمود.

در این ماجرا آبروی کاهنان یهود ریخته شد و لذا است که آنها هنوز هم سعی دارند به انحای مختلف حضرت عیسی(ع) را مؤسس فرقه‌ای جدید بدانند. در حالیکه حضرت عیسی(ع) همچون حضرات داوود و سلیمان یکی از پیامبران یهود بود که خود را پیرو تورات موسی(ع) می‌دانست. پیروان واقعی عیسی(ع) و شاگردان حقیقی او، نصارا نام داشتند و در فلسطین و خاورمیانه ساکن بودند و با ظهور دین اسلام به سرعت مسلمان شدند. اما پولس در یونان و روم توانسته بود بدعت خود را بنیان بگذارد و عیسی(ع) را پیامبر خاتم (ماشیح/ مسیح موعود) معرفی کند در حالیکه آن حضرت هیچکدام از چهل خصوصیت پیامبر موعود در تورات را دارا نبوده و خصوصاً که خود عیسی(ع) نیز چنین ادعایی نیز نکرده است بلکه بر خلاف آن ماشیح را از خود و از یهود نفی کرده بود (متی 24/ 5 ـ متی22/ 41 تا 45). پولس که چندین سال برای کاهنان خدمت می‌کرد همچنین عیسی(ع) را در شهرهای یونان و روم، مصلوب و رسوا معرفی می‌نمود.
 
5. چرا یهودیان فیلم نمادین می‌سازند؟
فیلم‌های زیادی به صورت نمادین در خصوص حضرت عیسی(ع) ساخته شده است. ویلیام آر. تلفورد در مقاله‌اش به نام «عیسی مسیح ستارۀ سینما»، سعی کرده تا برخی اقتباس‌های غیرمستقیم از زندگی حضرت عیسی(ع) در سینما را معرفی و شرح کند. او در میانۀ مقاله اینطور نتیجه گرفته است:

مجموعه‌ای متنوع از چهره‌های مسیح‌گونه در فیلم‌های دیگر نیز وجود دارند، از جمله گذشتن از مخمصۀ سه طبقه (1935) ساختۀ برتولت بیرتنل، محمولۀ لاک و مهرشده (1940) از فرانک بورزیگ، فراری (1947) اثر جان فورد، چهره (1958) ساختۀ اینگمار برگمان و غیره. ان. پی. هارلی در کتابش در سال 1982 مدعی شد که بیش از شصت نمونه از این گونه «تجلی‌های سینمایی» مسیح را شناسایی کرده است. 2

در فهرست فیلم‌هایی که بنده در سال 1385 از فیلم‌های سمبولیک مذهبی صورت داده‌ام فقط چهل عنوان به موضوع حضرت عیسی(ع) اختصاص دارد. جالب این است که بیش از نود درصد از این فیلم‌ها از سوی فیلمسازان و کمپانی‌های یهودی هالیوود، در تمسخر این نبی خدا ساخته شده‌ است.

یهودیان به علت کثرت پیروان حضرت عیسی(ع) مجبورند این فیلم‌های تمسخرآمیز را به طور سمبلیک و نمادین بسازند. هرچند ارجاعات واضح دو فیلم از این قبیل، اعتراض کلیسای کاتولیک را نیز درآورده است: زنده باد مریم (1985) ساختۀ ژان لوک گدار و همچنین راه رفتن مرد مرده (1995) ساختۀ تیم رابینز.3 

بنده رمان مردی در آتش را نخوانده‌ام اما اصولاً خود نویسندۀ رمان زمینۀ این تمثیل و نمادپردازی در خصوص حضرت عیسی(ع) را فراهم کرده است (انتخاب نام جان کریسی و...) این وقایع از این نویسندۀ التقاطی که داستانی نیز علیه مسلمانان و امام دوازدهم شیعیان نوشته است، دور از انتظار نیست. او در پاسخ به سؤال یکی از خوانندگان کتابش پاسخ داده است که شخصیت کریسی ترکیبی است از شخصیت‌هایی که او در دهۀ 1960 و 1970 در افریقا و ویتنام دیده است.
 
6. علت ماندگاری حضرت عیسی(ع) از منظر یهود
یهودیان در پاسخ به این سؤال که سبب ماندگاری و علت تأثیر حضرت عیسی(ع) در اذهان چیست جواب‌های مختلفی می‌دهند. اغلب آنها این تأثیر را احساسی می‌دانند. ئی.تی (1982) ساختۀ استیون اسپیلبرگ، نمونه‌ای از این نوع فیلم‌ها است. یک موجود کوتولۀ کریه المنظر از آسمان به زمین می‌آید و با چشمانش عده‌ای کودک را مسحور می‌کند. او سپس می‌میرد اما کمی بعد زنده شده و به کمک همان بچه‌ها به آسمان فرستاده می‌شود.

 
برخی مانند فیلم دالان سبز (1999) حتی اعتراف می‌کنند که حضرت عیسی اهل کرامت و معجزه نیز بوده است. اما آنها از سوی دیگر همان عیسای مورد نظر خود را زشت و بدصدا و ابله تصویر می‌کنند و مدعی هستند که او در مواضع اتهام وارد می‌شده است. این مسئله بازتاب آن واقعۀ اناجیل است که نقل است که حضرت عیسی به منزل فقرا و گناهکاران وارد می‌شد تا آنها را توبه دهد.

فیلم مردی در آتش (2004) نیز جان کریسی را یک عیسای مدرن تصویر می‌کند که در کشتن و به هم ریختن جامعه تخصص دارد و بسیار علاقمند است که بمیرد و نهایتاً خود را در آغوش دشمنانش می‌اندازد و بر اثر جراحات وارده در این مدت از سوی آنها جان می‌سپارد. این عیسای معوج در اینجا بر مشابهت فیلم ئی.تی موفق شده است تا علاقۀ یکی از کودکان را به خود جلب کند.




پی نوشت‌ها

1. Joseph Gelman, Confidential: The Life of Secret Agent Turned Hollywood Tycoon- Arnon Milchan, Gefen Books, New York, 2011, 297 pages

2. کلایو مارش و دیگران، کاوشی در الهیات و سینما، ترجمه امید نیک‌فرجام و دیگران، انتشارات بنیاد سینمایی فارابی، 1384؛ ص 152

3. همان

امیر اهوارکی





نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 26
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • ۱۴:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۱
    0 0
    نقد جالبی بود! اما به هر جال با تمام لایه های پیدا و پنهان و دروغ پردازی های فیلم های هالیوودی،اون ها اکثر مواقع در جذب مخاطب خیلی خیلی موفقن! کاری که سینمای ما متاسفانه عاجزه!
  • ۱۵:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۱
    1 0
    به نظر من كه فيلمش خيلي عالي بود واقعا فوق العاده بود. من كه به اين چيزاش كار ندارم. مگه وقتي هاليوود مسلمونا رو تمسخر ميكنه مسيحيها غمشونه كه براي ما باشه.
  • یار غریب ۱۵:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۱
    0 0
    نقد فوق العاده عالی بود ! با این حجمش کم بود ولی لایه های زیرین رو به زیبایی تشریح کرده بود .
  • مسعود ابراهیمی ۱۵:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۱
    0 0
    با سلام و عرض احترام به نظرم برادر یا خواهر عزیزی که این فیلم رو نقد کرده، آخر فیلم را باید بیشتر مورد توجه قرار دهد. صدا به کریرسی میگه که بیاد تا دختر رو رها کنه و وقتی پیتا به مادرش رسید مادره داداش صدا رو ول کنه. کریسی میاد تاصدا ببینتش و تک تیرانداز اون رو مجبور کنه همونجا بیاسته و پیتا رو آزاد میکنه. مادر پیتا هم وقتی به پیتا میرسه داداش صدا رو رها میکنه. داداش صدا برمیگرده پیشش و کریسی هم مجبور میشه بره پیش صدا. چون مجالی برای فرار نداره، به علت اینکه لیزر تک تیرانداز صدا روی قلبشه.
  • موسی ۱۶:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۱
    0 0
    پیشنهاد تسلیم شدن کریسی در همان پشت بام و در پشت تلفن به او گفته شد و او نیز قبول کرد. لذا او طبق توافق خودش را تسلیم کرد.
  • ۱۸:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۱
    0 0
    البته چیزی که ما تو تلویزیون دیدیم حداکثر 50% فیلم بود!
  • دوست دار انقلاب ۱۹:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۱
    0 0
    فقط من عاشق این خلاصه ی داستانهاتون در نقد ها هستم کل داستان رو تعریف می کنید ولی ممنون
  • مـحـمـد ۰۰:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    برادر عیسی مسیح پیامبر ما هم هست، اسلام 124000 پیامبر رو تصدیق میکنه.
  • مهران ۰۱:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    دمت گرم !! یکی نیست بگه اگه امکان پخش اینجور فیلمها براتون مقدور نیست . چرا فیلم رو نابود میکنید ؟ من 3 بار این فیلم رو دیدم ولی اونشب فقط تماشا کردم هنر صدا و سیما رو تو ترکوندن فیلمها .اونای که نسخه بدون سانسور رو ندیدن میخوام بدونم که از این فیلم چه چیزی فهمیدن. البت چیزی هم برا سانسور نداشت. بگو خب
  • مهران ۰۱:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    1 0
    در ضمن بهش گفتن اگه دختر بچه رو میخواهی باید خودت رو تسلیم یا با اون معاوضه کنی. بعدش هم... کریسی آنقدر آدم کشته بود که به ته خط رسیده بود که میخواست خود کشی کنه. تحلیل تون به نظرم مغرضانست.
  • مهدی ۰۲:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    سلام نقد جالب بود اما آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند امام خمینی ره
  • ۰۷:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    نویسنده بهتر است در مورد فیلم حرف بزند و در مورد قرآن اظهار نظر نکند و ننویسدکه ". پیروان واقعی عیسی(ع) و شاگردان حقیقی او، نصارا نام داشتند و در فلسطین و خاورمیانه ساکن بودند و با ظهور دین اسلام به سرعت مسلمان شدند. "!!!!! در حالی که نصری همچنان که نزدیکترین گروه به مسلمانان معرفی شده اند همان کسانی هستند که عیسی را پسر خدا می دانند و قالت النصاری عیسی بن الله
  • یاابوالفضل ۰۹:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    نقد خوب بود اما همچنان جای کاردارد چون فیلم لایه های دیگری هم دارد .
  • ۱۱:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    مسلمونا به پیامبری حضرت عیسی (ع) اعتقاد دارند ولی اونا چنین اعتقادی رو نسبت به پیامبر مسلمانان ندارند. در ضمن نقد کارهای هالیوود کار بسیار ارزشمندی هست. چرا که زوایای پنهان اهداف یک سری آدم مرموز رو آشکار میکنه. با کنار هم چیدن قطعات دیگه پازل در میابیم که اساسا با خدا مشکل دارند.
  • راقم ۱۱:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    این مبحث یک تحقیق قرآنی، انجیلی و تاریخی مفصل دارد که در اینجا نمی توان به آن وارد شد مگر به اشاره. اولاً که شما آیه را اشتباه نوشته اید و صحیحش این است: و قالت النصاری المسیح بن الله (توبه/ 30). حقیقیت این است که «نصاری» به دو گروه مؤمن و کافر تقسیم می شدند. خداوند حکیم در سوره بقره/ 253 به تقسیم پیروان حضرت عیسی(ع) به این دو گروه و مقاتلۀ آنها سخن کرده است. در کتاب عهد جدید آمده که وقتی می خواستند پولس را در نزد فیلیکس والی روم محاکمه کنند او را «از پیشوایان بدعت نصاری» معرفی کردند (اعمال رسولان 24/ 5). این بدعتگذاران نصاری، خودشان را «مسیحی» می خواندند (اعمال 11/ 26) و این کلمه البته در قرآن به کار نرفته است. ولی واضح است که در فلسطین آنچه رسمیت داشته اصطلاح «نصارا» بوده و نه «مسیحی». نصارای حقیقی پیروان حضرت عیسی و حواریون بودند که در خاورمیانه و شمال افریقا اقامت داشتند. آنها با ظهور دین مبارک اسلام به سرعت مسلمان شدند و نجاشی نیز یکی از آنها بود. خداوند در قرآن ایمان آوردن ایشان با اشک چشم را توصیف کرده است (مائده/ 82 تا 86). اما نصارای بدعتگذار که همان مسیحیان باشند چون دین خود را از پولس گرفته بودند به ادعاهای او ایمان آورده، گمان بردند که عیسی(ع) همان پیامبر خاتم است و البته مصلوب. لذا به همانطور ماندند و جعلیات دیگری مانند تثلیث را نیز بر عقاید خود افزودند.
  • ۱۲:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    همش جرت و پرت ...اول يا اخر فيلم دقيقا يادم نيست مينويسه بر اساس يك داستان واقعي.
  • راقم ۱۳:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    یعنی چی که کریسی به ته خط رسیده بود و می خواست خودکشی کنه؟ این کلمات مبهم چیزی رو روشن نمی کند. او از همان ابتدا هم که به کار مشغول شد یک نوبت می خواست خودکشی کند که گلوله شلیک نکرد و همان نیمه شب به رفیقش زنگ زد و پرسید که آیا همچنین چیزی ممکن است. او هم گفت که چاشنی احتمالاً خراب بوده. کریسی آن گلوله را نگه داشت و به پدر پیتا داد و گفت شاید برای تو کار کند. لذا پدر پیتا همان گلوله را در اسلحه گذاشت و شلیک کرد و خودش را کشت. در ضمن کریسی می توانست پیتا را در عوض برادر رئیس باند معاوضه کند. یک مرد در مقابل یک بچه. اما چرا خودش را هم تسلیم کرد؟!!
  • مهران ۱۴:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    در جواب به راقم عزیز : منظور بنده این بود که کریسی بواسطه شغل قبلیش عذاب وجدان داشت و اقدام به خود کشی کرد . همین..... بگو خب
  • ۱۴:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    شغل قبلی این یارو رو شما از کجا فهمیدی؟
  • مهران ۱۵:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    نه فیلم رو دیدی نه نقد فیلم خوندی . داشتی از اینجا رد میشدی گفتی اگه نظر ندم شب خوابم نمیبره. متن رو بخون.... بگو خب.. "کریسی که یک نظامی سابق امریکایی است در همان روزهای نخست شروع... "
  • بیسمارک ۱۷:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    "مردی در آتش" ترجمۀ دقیقی نیست. شاید "مرد خشمگین" بهتر باشه. نقد خوبی بود...
  • امین ۲۰:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    شما همان سریال «بگو خب» را نگاه کنی برایتان بهتر است.
  • ۲۳:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۱
    0 0
    آیه 253 سوره بقره به هیچ وجه سوره نشان نمی دهد که نصری چه کسانی هستند. صرفا می گوید عده ای ایمان آوردند و عده ای کافر شدند. در آیه مذکور " الذین من بعدهم" به هیچ وجه منحصر در مسیحیان نیست. کاملا واضح است که عده ای به عیسی ایمان آوردند و عده ای مانند یهود و رومیان او را انکار کردند و بعد از آن هم درگیری و خونریزی بین آنها واقع شد. لزوما چنین برداشتی نمی شود کرد که الذین من بعدهم فقط نصاری هستند. نصاری همان کسانی بودند که برای خدا فرزند قایل بودند. همانهایی که با پیامبر می خواستند وارد مباهله شوند. اساسا کلمه مسیحی و عیسوی در قرآن نیست و قرآن همیشه از مسیحیانی که پیامبر با آنها برخورد داشته است به نام نصاری یاد کرده است. حتی اگر بپذیریم که نصاری فرقه خاصی از مسیحیان است ، نتیجه می گیریم که جز این فرقه از مسیحیان فرقه دیگری برای مسلمانان صدر اول شناخته نمی شده است. و لهذا همه مسیحیان را نصاری نامیدند. ادعای مسلمان شدن شدن ناگهانی این افراد بعد از اسلام هم جز برای قسیسن و رهبان واقعی خالی از حقیقت است. کافیست دقت کنید که در همان مثال نجاشی فقط شخص وی مسلمان شد و مردم کشورش حتی هنوز مسیحی مانده اند. مردم نجران هم تا سالها بعد - قبل از برخورد عمر با آنها- بر کیش خود ماندند. مردم بربر و مسیحیان شمال آفریقا نیز تا چند صد سال بعد هنوز بر کیش خود بودند. بنابراین برخلاف ادعای شما کسترش اسلام در میان آنها بسیار کند بوده است. هنوز قسمت قابل توجهی از مردم مصر بر کیش قبطی هستند که دقیقا همان نصاری می باشند. شما صرف اینکه عده ای از این افراد نصاری به سرعت ایمان آورده اند را نمی توانید به همه آنها بسط دهید. توضیح بیشتر اینکه آیه 83 سوره مائده هم در ادامه آیه 82 است و کسانی که ایمان می آورند و اشک چشمانشان جاری می شود به وضوح نه همه نصاری بلکه همان قسیسن و رهبان هستند که تکبر ندارند و حرف حق را می پذیرند. در حالی که بقیه نصاری ایمان نیاوردند. اینها حتی از پیامبر تحت هیچ شرایطی راضی نمی شوند مگر اینکه او را به کیش خود در آوردند: وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ( سوره بقره آیه 120) هیچ تریدی هم نیست که آنها خود را فرزندان خدا می دانستند که به طور قطع نشانه پیروی آنها از پولس است: وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاء اللّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُم بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ( سوره مائده آیه 18) پس نصاری قطعا معتقد به الوهیت عیسی و فرزندی او برای خدا هستند. نمونه اش هم نصاری نجران که توضیحش رفت. ضمنا پولس هم ادعا نکرده که عیسی آخرین پیامبر است. این ادعای برخی کلیساهای متاخر است. به نویسنده پیشنهاد می کنم برای پیدا کردن آن گروه واقعی از پیروان حواریون که به سرعت ایمان می آوردند نه به گروه نصاری بلکه به گروهی با نام "بوگومیل " ها اشاره کند. که اینها افرادی بودند که فورا به اسلام گرویدند.( مسلمانان بوسنی از نسل آنها هستند)
  • راقم ۱۵:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۲
    0 0
    مختصراً به سه مطلب اشاره می کنم: 1. از بقره/ 253 برمی آید که نزاع دو گروه از پیروان عیسی ع بعد از عروج آن حضرت بوده است و لذا بحث در یهود و رومی کافر نیست. زیرا طبق آل عمران/ 49 رسالت حضرت عیسی ع مخصوص به قوم یهود بوده است و اصلاً این پیامبر گرانقدر، مؤسس دین نبوده است. رسالت او نیز همچون حضرات داوود و سلیمان ع در ذیل رسالت حضرت موسی ع معنا می شود که شبیه است با جایگاه امام صادق ع در اسلام که شارح قرآن بود و بازگو کننده احادیث پیامبر اکرم ص که توسط خلفا نابود شده بود. 2. بر اساس آنچه در پاسخ اول آمد، مسیحیان فرقه ای خاص از گروه پرشمار نصاری هستند و نه بالعکس. مانند پیروان برخی فرق جعلی در اسلام که عنوان کلی «مسلمان» را نیز یدک می کشند. 3. قبطی با نصاری تفاوت دارد. قبطیان زبان و دین مصریان قدیم است، که از نسل فرعونیان بودند. در این زمینه البته اگر تحقیقاتی داشته باشید بنده متشکر خواهم شد تا از آنها استفاده کنم. (لطفاً با وبسایت بنده تماس بگیرید: http://ahvaraki.ir 4. توصیفی که در مائده/ 82 آمده شامل حال مسیحیان نمی شود. مضافاً که شأن نزول این آیات در خصوص نجاشی است که در افریقا و جزو نصاری بوده است. 5. بر خلاف آنچه که شما ادعا کرده اید پولس نخستین کسی بود که ادعای ماشیح (= پیامبر خاتم) بودن عیسی ع را مطرح کرد. در باب نهم از کتاب اعمال رسولان مذکور است که او این ادعا را در ابتدا در دمشق مطرح کرد. البته در ترجمه های فارسی لغت «ماشیح» را به «مسیح» ترجمه کرده اند که اشتباه است. این لغت عبری با «المسیح» قرآن تفاوت دارد که ظاهراً به معنای «ماسحاً فی الارض» یا «سیاح» است.
  • مسعود ابراهیمی ۱۵:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۲
    0 0
    با سلام هرکس دیگیری هم جای کریسی بود در اون لحظه توافق با صدا رو می پذیرفت. به این امید که پیتا رو آزاد کنه. به نظرم حس کریسی نسبت به پیتا صرفا یک حس حفاظتی نبود، بلکه به درجه بالاتر دست یافته بود. یعنی حس هم نوع دوستی. حس از خودگذشتگی. و از همه مهم تر کریسی طی فیلم بارها نشان داده بود که از زندگی که دارد خسته است. لذا برای اینکه پیتا و مادرش بتوانند در کنار هم باشند دست به فداکاری زد. همان کاری که خیلی ها انجام دادند تا ما راحت زندگی کنیم. دوستدار مشرق، مسعود
  • رضا ۰۷:۵۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۶
    0 0
    این فیلم یه نسخه هندی هم داره با بازی آمیتا باچان بجای کریسی. اتفاقا اون فیلم رو هم تلویزیون تو نوروز 86 پخش کرد. اما اسمش یادم نیست

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس