گروه بینالملل مشرق - سه سال پیش مخالفان سوری با ورود به خیابانها و روستاها و شهرک های مختلف اعتراضات خود را آغاز کردند و در خیابان های حلب و دمشق دو پایتخت مهم سوریه مستقر شدند و در مرزها نیز استقرار پیدا کردند، با این حال در تسلط بر قدرت دولت یا ایجاد مناطق بی طرف یا ایجاد گذرگاه هی انسانی ناکام ماندند. دولت توانست در این مدت آنها را مهار کرده و برنامه های آنها برای براندازی را از بین ببرد. بعد از مدتی با گذشت یک سال از روند درگیری ها که در آن زمان بیش از 60 درصد کشور در دست عناصر مخالف دولت بود و آنها بارها به پایتخت نیز نزدیک شده بودند تا دولت را در کنج خانه خود تهدید کنند، این بشار اسد بود که توانست معادله ها را به نفع خود تغییر دهد و توازن را در عرصه میدانی ایجاد کند.
آغاز بحران و معرکه عبور از غافلگیری
از آغاز درگیری ها و اقدامات نظامی در سوریه تا کنون می توانیم ببینیم که رسیدن معارضان به قدرت و براندازی دولت در این کشور غیرممکن بوده است، آنها حتی اگر در چند نقطه موفق به ایجاد تردید و شکاف در میان دولت و ارتش شده اند، اما نتوانستد کار را یکسره کنند، از سوی دیگر دولت توانسته موازنه قدرت را به نفع خود تغییر دهد، اما با این حال تا یکسره کردن عرصه درگیریها و تحقق پیروزی نهایی راه زیادی در پیش رو دارد.
از آغاز بحران سوریه و با افزایش اعتراضات و اقدامات نظامی مرزهای اطراف سوریه باز شد و اموال، سلاح و عناصر مسلح زیادی وارد این کشور شدند، دولت در برابر روند افزایش عناصر مسلح عقب نشینی کرد و تا حدی دچار فرار و شکاف در ارتش و پلیس و نیروهای امنیتی شد.
دولت سوریه البته با وجود عقب نشینی ها در برخی مواضع، به صورت کامل عرصه را خالی نکرد، بلکه با برنامه ریزی در برخی مناطق عقب نشینی کرد تا بتواند تمرکز خود را بر اساس گروه های نظامی ایجاد کرده و نقاط حساس را در شهرها و مناطق مختلف در دست داشته باشد و هماهنگی های لازم را از طریق این مراکز دنبال کند.
در ابتدا دولت کاملا محاصره شده بود و مخالفان حضور خود را در بیشتر مناطق مرزی تقویت کرده بودند، مرز اردن، عراق، ترکیه و لبنان، شهرهای درعا، دیر الزور، حلب، حمص، ادلب، حومه لاذقیه و سلسلسه جبال مرزی ترکیه و سلسله کوههای شرقی و .. تا سرحد حومه دمشق و حمص در اختیار نیروهای مخالف دولت بود.
مدتی بعد برخی بخش های هم مرز با پایتخت سوریه از جمله غوطه شرقی و غربی و کوههای مشرف به دمشق و مسیر بین المللی این شهر و طریق المطار و بخش های دیگر چسبیده به دمشق سقوط کرد. گروه های مسلح بر داریا که تنها 3 کیلومتر با کاخ ریاست جمهوری اسد فاصله داشت نیز مسلط شدند و مسیر اصلی دمشق حمص را نیز قطع کردند. مسیر دمشق به درعا و دمشق به حلب و دمشق به ادلب از دیگر مسیرهایی بود که تروریست ها آن را قطع کرده بودند.
تمام پادگان ها در حمص محاصره شده بود و ارتش از حوران و حلب و همچنین الرقه نیز عقب نشینی کرده بود. تقریبا 60 درصد سوریه در دست مخالفان مسلح بود و مناطق کمی از جمله کاخ ریاست جمهوری و کوههای قاسیون و پادگان های نظامی و مراکز حیاتی و برخی محلات کوچک در دست دولت باقی مانده بود. باقی مناطق شامل كدوما، القابون، برزة، التل، حرستا، جوبر، العسالي، دریای سیاه، يرموك و حتى وادي بردى یا سقوط کرده بودند یا اینکه عناصر مسلح به داخل آن نفوذ کرده بودند.
شکی نیست که دولت پیر و کارکشته سوریه که تهور و رفتارهای احساسی و هیجانی ندارد، می تواند حجم خطرات موجود را بدون کم و کاست درک کند. این کشور تجربه سالهای درازی را دارد و می داند با بحرانها چطور برخورد کند و چگونه حجم دشمنان خود را ارزیابی کند. در همین راستا بود که دولت سوریه تصمیم به سنگر گرفتن در مراکز اصلی خود کرد تا استراتژی دفاعی خود را برای پیروزی بر دشمنان بچیند. پایداری معجزه ای است که می تواند جنگ و حمله دشمن را به شکست تبدیل کند و هیچ فایده و افقی را برای مهاجمان باقی نگذارد تا آنها را ناامید کند.
این رویکرد با عملکرد ساختار دولتی سوریه نیز که سنگین و کند بود، تناسب داشت. به این ترتیب دولت مراکز اصلی نظیر کاخ ریاست جمهوری، فرماندهی ستاد ارتش، بانک مرکزی، ایستگاه رادیو تلویزیون و فرودگاه های نظامی و شهری و پادگان ها و دانشکده های نظامی و مراکز امنیتی پلیس و مراکز آموزش نظامی و وزارتخانه ها و زندان ها و تاسیسات حیاتی را در دست خود نگه داشت و از آنها محافظت کرد.
این تاسیسات به مراکز نظامی مستحکم دولت تبدیل شد که ارتباط و تماس مستمری با هم داشتند. این مراکز توان موشکی و گستره آتش بالایی نیز داشتند. دولت سوریه در تمامی استان ها چنین مراکزی را در دست خود نگه داشت، مراکزی که مانند لاک پشت مستحکم بود و می توانست عناصر داخل خود را از حملات حفظ نماید.
در إدلب وادي الضيف و الحامدية، در حلب کارگاه های وزارت دفاع و زندان مركزی، در حماه قلعة المضيق و كفر نبودة، در الرقة فرودگاه الطبقة و عين عيسى، در دير الزور پادگان های الشبيبة و الصاعقة، در الضمير پادگان القطيفة در اختیار دولت بود. حملات دولت بدون عجله و ریسک بالا و بر اساس روش هایی انجام شد که با امکانات ارتش تناسب داشت.
در سال اول با پیشروی های مخالفان و عقب نشینی های ارتش، دولت راهبرد ممانعت از گسترش نفوذ مخالفان را در دستور کار قرار دارد. این روش نیاز به وسایل دفاعی فعال داشت. تقویت خطوط دفاعی و استفاده از ضد حمله راهبرد اصلی ارتش در تقابل با نیروهای مسلح در سال اول درگیری ها بود.
راهبرد ارتش سوریه مبتنی بر دو مرحله بود:
الف: یک سامانه دفاعی پیچیده وجود داشت که شبیه تور صیادان بود. این سامانه عناصر مهاجم را فریب داده و در یک محور گاز انبری وارد می کرد که دیگر راه خروج برای آن امکان نداشت، بعد از این حمله، ضد حمله از سوی ارتش سوریه آغاز میشد.
ب: راه عناصر مسلح بدون توجه دادن به آنها برای پیشروی در مناطقی که تحت حمایت مستحکم ارتش قرار داشت، باز می شد. رسیدن دشمن به خط دفاعی واقعی سوریه باعث بروز خسارت های غیر قابل جبران در میان آنها می شد. هدف اصلی از این طرح جنگی طولانی کردن جنگ برای ایجاد ناامیدی در میان دشمن و در دست داشتن ابتکار عمل بود که در این حالت برای دشمن اینگونه به نظر می رسید که این جنگ قصد تمام شدن ندارد و پایان ناپذیر است.
با راهبرد ناامید کردن دشمن و ادامه بسیج اداری سوریه نیاز به صبر و مقاومت داشت، در این راستا سه مرحله از مبارزه با مخالفان مسلح در دستور کار دولت قرار گرفت.
-مرحله دفاعی
-مرحله توازن
-مرحله تعیین سرنوشت جنگ
مرحله دفاعی با مهار و کنترل هیجان عناصر مسلح آغاز شد، اهمیت ادامه این روند و کنترل ضربات دشمن و پایداری در بالاترین زمان ممکن بسیار بالا بود، پایداری تنها راه برای بازپس گیری محبوبیت مردمی و ایجاد تشکیلات نظامی منسجم و سازماندهی هواداران و بازسازی گارد نظامی و بالا بردن توان و تجربه نظامی و همچنین کسب تجربه از معرکه جدید است.
در مرحله توازن تعداد کافی از تشکیلات سازماندهی شده وجود دارد که می تواند ضربات سختی را به مهاجمین وارد کند و آنها را بعد از خستگی و فرسایش ناشی از مرحله قبل دچار ضربات مهلک نماید. در این زمان امید مهاجمان از بین فته و دچار سرخوردگی می شوند و نتیجه این مرحله حملات سختی است که مهاجمان را مجبور به تفرقه و تشتت می کند.
در مرحله سوم پاتک ها و جنگ نظامی سرنوشت ساز آغاز می شود. در این مرحله نیروهای مدافع بعد از فرسایش و توقف حرکات دشمن قادر به انجام حملات نظامی با تاثیر بالا علیه دشمن هستند. این مرحله بر گفتمان حرکت و حمله استوار است و نیروها از حالت سستی و رکود خارج شده و دفاع فعال و افزایش محبوبیت مردمی و سیاسی در سایه طولانی تر شدن جنگ علیه مهاجمان از جمله ویژگی های این مرحله است.
دولت سوریه در مراحل اول دوم پیروز شده است و ارتش دفاع ملی و کمیته های مردمی و گردان های حزب بعث را تشکیل داده تا نیروهای مردمی بیشتری را برای مقابله با عناصر تروریست سازماندهی کرده باشد.
طرح جنگی لبه چاقو
دولت سوریه در راهبردی نظامی خود استراتژی لبه چاقو را در پیش گرفت، در این طرح هر گونه اشتباه برای نیروهای مدافع کشنده خواهد بود، مانند اتفاقاتی که در برخی مناطق از جمله در جسر الشغور، فرودگاه مینگ، فرودگاه تفتناز، پادگان هنانو و پایگاه مرج السلكان روی داد. البته دولت در بسیاری جاهای دیگر پیروز عمل کرد و مانع از حملات و سقوط مراکز دفاعی خود شد.
این طرح دفاعی مختص نیروهای مدافع با حرارت و فعالیت بالا است. ارتش سوریه درگیری هایی را در شرایط سخت و پیچیده انجام داد، اما در نهایت موفق شد مبارزان افراطی را مهار کند و خسارت های زیادی را به آنها وارد کند و آنها را محاصره کند.
روند جنگ دولت سوریه علیه تروریست ها به این شرح بود: مخالفان در حمص پیشروی کردند و مناطق مختلف یکی پس از دیگری به اشغال آنها در آمد، شهر در آستانه سقوط و تبدیل شدن به پایتخت تروریست های سوری بود، بویژه اینکه مبارزان بر مرکز شهر تسلط یافته بودند.
اما ادامه پیروزی در برابر دیوار دانشکده نظامی در الوعر متوقف شد. این دانشکده به منطقه ای آتشین تبدیل شد و مناطق تحت تصرف تروریست ها را از هم جدا کرد. دولت از ترکیب طایفه ای مناطق مجاور برای جلوگیری از پیشروی تروریست ها استفاده کرد و پایداری دانشکده نظامی نیز در این زمینه بی تاثیر نبود. در طول یک سال مخالفان تلاش های زیادی را برای پیشروی در این محورها انجام دادند، اما فایده ای نصیب آنها نشد و آنها با سد محکم دیوار دانشگاه الارکان برخورد کردند، نیروهای دولتی سوریه مانع از سقوط این مراکز شدند.
تلاش مخالفان برای تسلط بر درعا نیز ادامه یافت؛ پادگان ملی المشفی در شمال انخل قلعه مستحکمی شد که مانع از پیشروی مخالفان در این شهر شد و پادگان الاعزاز نیز کمک زیادی در این راستا کرد، پادگان الرادار در النعیمه و پادگان الطبیه در شهر نوی و پادگان دفاع هوایی در السهوه نیز همین مأموریت را داشتند. درگیری ها به همین صورت ادامه پیدا کرد و به این ترتیب دولت از ادلب نیز حمایت کرد و بعد از اینکه یگانی ویژه از گارد ریاست جمهوری را در منطقه وادی الضیف مستقر کرد ، این مراکز به سد مستحکمی تبدیل شد که مانع از کامل شدن تسلط مخالفان بر شهر ادلب شد.
با وجود محاصره و قطع راههای امدادی، مدافعان قهرمانانه مبارزه خود را با دفاع در برابر حملات متوالی دنبال کردند. تنها راه ارسال آذوقه برای عناصر محاصره شده پرتاب آذوقه از بالگردهای نظامی برای محاصره شدگان بود؛ 250 نظامی مدافع این مراکز با 5 تانکی که در اختیار داشتند، پایداری خود را ادامه داده و موفق به شکستن محاصره این منطقه شدند.
همین روال در حلب نیز دنبال شد و کارگاه های دفاعی به منطقه ای برای مدافعان تبدیل شد که با حملات همه جانبه مهاجمان مقابله کنند. تمامی طرح های حمله مهاجمان بدون فایده دنبال می شد. مدافعان توپ های 60 میلیمتری را با زاویه 90 درجه نسبت به زمین نصب کرده بودند، در این حالت که ریسک بسیار بالایی نیز داشت، برد گلوله های توپ تنها به 100 متر می رسید، به این ترتیب آنها خط دفاعی مستحکمی را ایجاد کردند که با مسلسلها و کاتیوشاها نیز به صورت مستقیم مستحکم تر می شد و در مسافت کمی از دو طرف به این ترتیب با مهاجمان جنگیدند. زندان مرکزی نیز همین حالت را داشت. این منطقه حد فاصل رسیدن دو نقطه اشغال شده به یکدیگر شد و ارتش برای عملیات دفاعی خود حملات پیش دستانه ای را در دستور کار قرار داد.
در این طرح وقتی که مهاجمان حمله خود را آغاز می کردند، نیروهای ارتش سوریه نیز همزمان حمله می کردند، در این حالت مهاجمان که با این حمله سریع غافلگیر شده بودند، مجبور به عقب نشینی و فرو رفتن در لاک دفاعی می شدند تا بار دیگر نیروهای خود را سازماندهی کنند.
در درعا و دیر الزور نیز اوضاع به همین صورت بود. این مناطق نقاط مهمی بود که تبدیل به مراکز نظامی و مراکز مستحکم در برابر دشمنان شد.
در دمشق اوضاع سخت تر از این بود. لازم بود که این شهر پایگاه پشتیبانی دولت سوریه باقی بماند، اما با این وجود سخت ترین درگیری ها در این شهر روی داد. نیروهای دولتی مأموریت دفاع از مراکز امنیتی و نظامی را بر عهده داشتند و قلعه های مستحکمی را در آکادمی پلیس در ورودی برزه الکاراجات و دانشکده دفاع ملی و مرکز اطلاعات هوایی در حرستا و کلانتری امنیتی دولت در منطقه الملتحق جنوبی و سوق الهال در ورودی جوبر ایجاد کردند.
این یک اقدام بی سابقه بود، چرا که پادگان ها به جای مناطق استراحت نظامیان به خط مقدم مبارزه با دشمن تبدیل شده بودند. دولت موفق شد از نیروهای هوایی خود برای پشتیبانی ارتش استفاده کند و تجمع های دشمن را هدف قرار دهد و امداد و نجات را از فرودگاه ها دنبال کند و آشیانه های توپخانه ای و موشکی به دور از صحنه درگیری ها ایجاد کند. این موارد در فرودگاه ابو الشامات و پادگان الدراج و پایگاه القطیفه ایجاد شده بود.
در شکست حمله دوم تروریست ها به دمشق که در نوامبر سال 2012 انجام شد، کوه قاسیون نقش مهمی در تامین امنیت حملات موشکی و خمپاره ای به سمت مخالفان داشت و به عنوان قلعه های کوچکی عمل می کرد که در جغرافیای دمشق توزیع شده بود و هماهنگی کامل با طرح های ارتش داشت.
در این زمان دولت وارد مرحله توازن شد و ضرباتی را به مهاجمان وارد کرد. در این مرحله بابا عمرو و غرب العاصی و القصیر پس گرفته شد و مسیرهای حماه –حلب، السفيرة ـ خناصر، جبل الأربعين ـ إدلب، خربة الغزالة ـ درعا، العتيبة ـ ريف دمشق و مسیر قارة ـ دير عطيةـ النبك بازگشایی شدند. مخالفان سوری وارد مرحله رکود و در جا زدن شدند و دیگر نمی توانستند حملات خود را کامل کنند. وضعیت ارتش بهبود پیدا کرد و قادر شد حملات خود را با کیفیت بهتر از قبل دنبال کند تا وارد مرحله تعیین سرنوشت جنگ شود.
بحران سوریه از مرحله دفاع تا توازن
بعد از موفقیت دولت سوریه در تبدیل کردن پادگان ها و پایگاه های نظامی و مراکز امنیتی به جزیره های دفاع از کشور و مرحله توازن نظامی آغاز شد، در این مرحله که دومین مرحله از جنگ سوریه بود، موفقیت های زیادی در حمله به مراکز نظامی دشمن حاصل شد و عناصر مسلح ضربات سختی را دریافت کرد و این آغاز مرحله توازن نظامی بود با گذشت پایداری سه ساله از آغاز بحران سوریه تاکنون جواب می داد.
با آغاز این مرحله ارتش سوریه محاصره مناطق مورد هجوم را آغاز کرد و راههای کمک به تروریست ها را بست و آنها را در محاصره قرار داد. ارتش همچنین طرح های خود را در بخش های جنوبی و شرقی به خوبی به اجرا گذاشت و در بخش های شمالی نیز تلاش های خود را در این راستا ادامه داد تا به مرحله تعیین سرنوشت جنگ نزدیک شود.
انتقال از مرحله توازن به مرحله تعیین سرنوشت نهایی جنگ به اندکی زمان نیاز دارد. چرا که اقدامات جنگی در یک روند خاص نمی تواند جواب دهد و هر منطقه ای برای خود روش متفاوتی دارد. دولت سوریه از همان ابتدا به دنبال طولانی کردن روند جنگ و کاستن از هیجان کشوهای حامی تروریست ها و ایجاد خیزش مردمی در شهرها و روستاهای سوریه بود تا بتواند با نهایت اقتدار با عناصر مهاجم مقابله کند.
نیروهای دولتی سوریه در مراکز امنیتی خود مستقر شدند و با استراتژی دفاعی جنگ را دنبال کردند تا بتوانند در برابر هجمه بین المللی، منطقه ای و عربی که تروریست ها از حمایت آن برخوردار بودند، مقابله کنند. موفقیت دولت سوریه در دو مرحله اول راه را برای موفقیت در مرحله سوم یعنی برچیدن کامل دامنه های جنگ از سوریه باز کرده است.
البته هنوز مرحله توازن کامل نشده و به جای ایده آل خود نرسیده است. (چرا که باز پس گیری قاره در مقابل سقوط معلولا یا باز پس گیری النبک و واگذاری عدرا اقدام درستی نیست.) بنابراین این طرح هنوز ناقص است و باید به دولت قدرت حمله همزمان و فراگیر در چندین محور را بدهد.
در صورت ناتوانی دولت سوریه در پوشش این اشتباهات این مرحله به طول خواهد انجامید. در هر حال اوضاع به نفع دولت سوریه است، چرا که طولانی شدن بحران نیز به نفع این کشور است و بحران مخالفان را از ورود به این جنگ بی پایان افزایش خواهد داد. به مرور زمان کشورهای حامی تروریست ها دور آنها را خالی خواهند کرد و همین موضوع باعث فروپاشی و بروز اختلافات در میان عناصر مبارز می شود.
در طول سه سال گذشته مخالفان در مرحله صعودی قرار داشتند، اما به صورت اتوماتیک هنگامی که در تسلط بر حاکمیت ناکام ماندند، روند نزولی آنها آغاز شد، اما در مقابل دولت سوریه با پایداری خود در برابر هجمه های اولیه همبستگی و توان بیشتری پیدا کرده و در راه رسیدن به اوج عملیات نظامی خود است.
در پایان توجه به یک قاعده نظامی لازم است: موقف نشدن در هر حمله به معنی شکست در عملیات است و این مبنایی است که دولت سوریه در راهبرد خود علیه مبارزان برای تحقق پیروزی نهایی از آن استفاده می کند.
آغاز بحران و معرکه عبور از غافلگیری
از آغاز درگیری ها و اقدامات نظامی در سوریه تا کنون می توانیم ببینیم که رسیدن معارضان به قدرت و براندازی دولت در این کشور غیرممکن بوده است، آنها حتی اگر در چند نقطه موفق به ایجاد تردید و شکاف در میان دولت و ارتش شده اند، اما نتوانستد کار را یکسره کنند، از سوی دیگر دولت توانسته موازنه قدرت را به نفع خود تغییر دهد، اما با این حال تا یکسره کردن عرصه درگیریها و تحقق پیروزی نهایی راه زیادی در پیش رو دارد.
از آغاز بحران سوریه و با افزایش اعتراضات و اقدامات نظامی مرزهای اطراف سوریه باز شد و اموال، سلاح و عناصر مسلح زیادی وارد این کشور شدند، دولت در برابر روند افزایش عناصر مسلح عقب نشینی کرد و تا حدی دچار فرار و شکاف در ارتش و پلیس و نیروهای امنیتی شد.
دولت سوریه البته با وجود عقب نشینی ها در برخی مواضع، به صورت کامل عرصه را خالی نکرد، بلکه با برنامه ریزی در برخی مناطق عقب نشینی کرد تا بتواند تمرکز خود را بر اساس گروه های نظامی ایجاد کرده و نقاط حساس را در شهرها و مناطق مختلف در دست داشته باشد و هماهنگی های لازم را از طریق این مراکز دنبال کند.
در ابتدا دولت کاملا محاصره شده بود و مخالفان حضور خود را در بیشتر مناطق مرزی تقویت کرده بودند، مرز اردن، عراق، ترکیه و لبنان، شهرهای درعا، دیر الزور، حلب، حمص، ادلب، حومه لاذقیه و سلسلسه جبال مرزی ترکیه و سلسله کوههای شرقی و .. تا سرحد حومه دمشق و حمص در اختیار نیروهای مخالف دولت بود.
مدتی بعد برخی بخش های هم مرز با پایتخت سوریه از جمله غوطه شرقی و غربی و کوههای مشرف به دمشق و مسیر بین المللی این شهر و طریق المطار و بخش های دیگر چسبیده به دمشق سقوط کرد. گروه های مسلح بر داریا که تنها 3 کیلومتر با کاخ ریاست جمهوری اسد فاصله داشت نیز مسلط شدند و مسیر اصلی دمشق حمص را نیز قطع کردند. مسیر دمشق به درعا و دمشق به حلب و دمشق به ادلب از دیگر مسیرهایی بود که تروریست ها آن را قطع کرده بودند.
تمام پادگان ها در حمص محاصره شده بود و ارتش از حوران و حلب و همچنین الرقه نیز عقب نشینی کرده بود. تقریبا 60 درصد سوریه در دست مخالفان مسلح بود و مناطق کمی از جمله کاخ ریاست جمهوری و کوههای قاسیون و پادگان های نظامی و مراکز حیاتی و برخی محلات کوچک در دست دولت باقی مانده بود. باقی مناطق شامل كدوما، القابون، برزة، التل، حرستا، جوبر، العسالي، دریای سیاه، يرموك و حتى وادي بردى یا سقوط کرده بودند یا اینکه عناصر مسلح به داخل آن نفوذ کرده بودند.
شکی نیست که دولت پیر و کارکشته سوریه که تهور و رفتارهای احساسی و هیجانی ندارد، می تواند حجم خطرات موجود را بدون کم و کاست درک کند. این کشور تجربه سالهای درازی را دارد و می داند با بحرانها چطور برخورد کند و چگونه حجم دشمنان خود را ارزیابی کند. در همین راستا بود که دولت سوریه تصمیم به سنگر گرفتن در مراکز اصلی خود کرد تا استراتژی دفاعی خود را برای پیروزی بر دشمنان بچیند. پایداری معجزه ای است که می تواند جنگ و حمله دشمن را به شکست تبدیل کند و هیچ فایده و افقی را برای مهاجمان باقی نگذارد تا آنها را ناامید کند.
این رویکرد با عملکرد ساختار دولتی سوریه نیز که سنگین و کند بود، تناسب داشت. به این ترتیب دولت مراکز اصلی نظیر کاخ ریاست جمهوری، فرماندهی ستاد ارتش، بانک مرکزی، ایستگاه رادیو تلویزیون و فرودگاه های نظامی و شهری و پادگان ها و دانشکده های نظامی و مراکز امنیتی پلیس و مراکز آموزش نظامی و وزارتخانه ها و زندان ها و تاسیسات حیاتی را در دست خود نگه داشت و از آنها محافظت کرد.
این تاسیسات به مراکز نظامی مستحکم دولت تبدیل شد که ارتباط و تماس مستمری با هم داشتند. این مراکز توان موشکی و گستره آتش بالایی نیز داشتند. دولت سوریه در تمامی استان ها چنین مراکزی را در دست خود نگه داشت، مراکزی که مانند لاک پشت مستحکم بود و می توانست عناصر داخل خود را از حملات حفظ نماید.
در إدلب وادي الضيف و الحامدية، در حلب کارگاه های وزارت دفاع و زندان مركزی، در حماه قلعة المضيق و كفر نبودة، در الرقة فرودگاه الطبقة و عين عيسى، در دير الزور پادگان های الشبيبة و الصاعقة، در الضمير پادگان القطيفة در اختیار دولت بود. حملات دولت بدون عجله و ریسک بالا و بر اساس روش هایی انجام شد که با امکانات ارتش تناسب داشت.
در سال اول با پیشروی های مخالفان و عقب نشینی های ارتش، دولت راهبرد ممانعت از گسترش نفوذ مخالفان را در دستور کار قرار دارد. این روش نیاز به وسایل دفاعی فعال داشت. تقویت خطوط دفاعی و استفاده از ضد حمله راهبرد اصلی ارتش در تقابل با نیروهای مسلح در سال اول درگیری ها بود.
راهبرد ارتش سوریه مبتنی بر دو مرحله بود:
الف: یک سامانه دفاعی پیچیده وجود داشت که شبیه تور صیادان بود. این سامانه عناصر مهاجم را فریب داده و در یک محور گاز انبری وارد می کرد که دیگر راه خروج برای آن امکان نداشت، بعد از این حمله، ضد حمله از سوی ارتش سوریه آغاز میشد.
ب: راه عناصر مسلح بدون توجه دادن به آنها برای پیشروی در مناطقی که تحت حمایت مستحکم ارتش قرار داشت، باز می شد. رسیدن دشمن به خط دفاعی واقعی سوریه باعث بروز خسارت های غیر قابل جبران در میان آنها می شد. هدف اصلی از این طرح جنگی طولانی کردن جنگ برای ایجاد ناامیدی در میان دشمن و در دست داشتن ابتکار عمل بود که در این حالت برای دشمن اینگونه به نظر می رسید که این جنگ قصد تمام شدن ندارد و پایان ناپذیر است.
با راهبرد ناامید کردن دشمن و ادامه بسیج اداری سوریه نیاز به صبر و مقاومت داشت، در این راستا سه مرحله از مبارزه با مخالفان مسلح در دستور کار دولت قرار گرفت.
-مرحله دفاعی
-مرحله توازن
-مرحله تعیین سرنوشت جنگ
مرحله دفاعی با مهار و کنترل هیجان عناصر مسلح آغاز شد، اهمیت ادامه این روند و کنترل ضربات دشمن و پایداری در بالاترین زمان ممکن بسیار بالا بود، پایداری تنها راه برای بازپس گیری محبوبیت مردمی و ایجاد تشکیلات نظامی منسجم و سازماندهی هواداران و بازسازی گارد نظامی و بالا بردن توان و تجربه نظامی و همچنین کسب تجربه از معرکه جدید است.
در مرحله توازن تعداد کافی از تشکیلات سازماندهی شده وجود دارد که می تواند ضربات سختی را به مهاجمین وارد کند و آنها را بعد از خستگی و فرسایش ناشی از مرحله قبل دچار ضربات مهلک نماید. در این زمان امید مهاجمان از بین فته و دچار سرخوردگی می شوند و نتیجه این مرحله حملات سختی است که مهاجمان را مجبور به تفرقه و تشتت می کند.
در مرحله سوم پاتک ها و جنگ نظامی سرنوشت ساز آغاز می شود. در این مرحله نیروهای مدافع بعد از فرسایش و توقف حرکات دشمن قادر به انجام حملات نظامی با تاثیر بالا علیه دشمن هستند. این مرحله بر گفتمان حرکت و حمله استوار است و نیروها از حالت سستی و رکود خارج شده و دفاع فعال و افزایش محبوبیت مردمی و سیاسی در سایه طولانی تر شدن جنگ علیه مهاجمان از جمله ویژگی های این مرحله است.
دولت سوریه در مراحل اول دوم پیروز شده است و ارتش دفاع ملی و کمیته های مردمی و گردان های حزب بعث را تشکیل داده تا نیروهای مردمی بیشتری را برای مقابله با عناصر تروریست سازماندهی کرده باشد.
طرح جنگی لبه چاقو
دولت سوریه در راهبردی نظامی خود استراتژی لبه چاقو را در پیش گرفت، در این طرح هر گونه اشتباه برای نیروهای مدافع کشنده خواهد بود، مانند اتفاقاتی که در برخی مناطق از جمله در جسر الشغور، فرودگاه مینگ، فرودگاه تفتناز، پادگان هنانو و پایگاه مرج السلكان روی داد. البته دولت در بسیاری جاهای دیگر پیروز عمل کرد و مانع از حملات و سقوط مراکز دفاعی خود شد.
این طرح دفاعی مختص نیروهای مدافع با حرارت و فعالیت بالا است. ارتش سوریه درگیری هایی را در شرایط سخت و پیچیده انجام داد، اما در نهایت موفق شد مبارزان افراطی را مهار کند و خسارت های زیادی را به آنها وارد کند و آنها را محاصره کند.
روند جنگ دولت سوریه علیه تروریست ها به این شرح بود: مخالفان در حمص پیشروی کردند و مناطق مختلف یکی پس از دیگری به اشغال آنها در آمد، شهر در آستانه سقوط و تبدیل شدن به پایتخت تروریست های سوری بود، بویژه اینکه مبارزان بر مرکز شهر تسلط یافته بودند.
اما ادامه پیروزی در برابر دیوار دانشکده نظامی در الوعر متوقف شد. این دانشکده به منطقه ای آتشین تبدیل شد و مناطق تحت تصرف تروریست ها را از هم جدا کرد. دولت از ترکیب طایفه ای مناطق مجاور برای جلوگیری از پیشروی تروریست ها استفاده کرد و پایداری دانشکده نظامی نیز در این زمینه بی تاثیر نبود. در طول یک سال مخالفان تلاش های زیادی را برای پیشروی در این محورها انجام دادند، اما فایده ای نصیب آنها نشد و آنها با سد محکم دیوار دانشگاه الارکان برخورد کردند، نیروهای دولتی سوریه مانع از سقوط این مراکز شدند.
تلاش مخالفان برای تسلط بر درعا نیز ادامه یافت؛ پادگان ملی المشفی در شمال انخل قلعه مستحکمی شد که مانع از پیشروی مخالفان در این شهر شد و پادگان الاعزاز نیز کمک زیادی در این راستا کرد، پادگان الرادار در النعیمه و پادگان الطبیه در شهر نوی و پادگان دفاع هوایی در السهوه نیز همین مأموریت را داشتند. درگیری ها به همین صورت ادامه پیدا کرد و به این ترتیب دولت از ادلب نیز حمایت کرد و بعد از اینکه یگانی ویژه از گارد ریاست جمهوری را در منطقه وادی الضیف مستقر کرد ، این مراکز به سد مستحکمی تبدیل شد که مانع از کامل شدن تسلط مخالفان بر شهر ادلب شد.
با وجود محاصره و قطع راههای امدادی، مدافعان قهرمانانه مبارزه خود را با دفاع در برابر حملات متوالی دنبال کردند. تنها راه ارسال آذوقه برای عناصر محاصره شده پرتاب آذوقه از بالگردهای نظامی برای محاصره شدگان بود؛ 250 نظامی مدافع این مراکز با 5 تانکی که در اختیار داشتند، پایداری خود را ادامه داده و موفق به شکستن محاصره این منطقه شدند.
همین روال در حلب نیز دنبال شد و کارگاه های دفاعی به منطقه ای برای مدافعان تبدیل شد که با حملات همه جانبه مهاجمان مقابله کنند. تمامی طرح های حمله مهاجمان بدون فایده دنبال می شد. مدافعان توپ های 60 میلیمتری را با زاویه 90 درجه نسبت به زمین نصب کرده بودند، در این حالت که ریسک بسیار بالایی نیز داشت، برد گلوله های توپ تنها به 100 متر می رسید، به این ترتیب آنها خط دفاعی مستحکمی را ایجاد کردند که با مسلسلها و کاتیوشاها نیز به صورت مستقیم مستحکم تر می شد و در مسافت کمی از دو طرف به این ترتیب با مهاجمان جنگیدند. زندان مرکزی نیز همین حالت را داشت. این منطقه حد فاصل رسیدن دو نقطه اشغال شده به یکدیگر شد و ارتش برای عملیات دفاعی خود حملات پیش دستانه ای را در دستور کار قرار داد.
در این طرح وقتی که مهاجمان حمله خود را آغاز می کردند، نیروهای ارتش سوریه نیز همزمان حمله می کردند، در این حالت مهاجمان که با این حمله سریع غافلگیر شده بودند، مجبور به عقب نشینی و فرو رفتن در لاک دفاعی می شدند تا بار دیگر نیروهای خود را سازماندهی کنند.
در درعا و دیر الزور نیز اوضاع به همین صورت بود. این مناطق نقاط مهمی بود که تبدیل به مراکز نظامی و مراکز مستحکم در برابر دشمنان شد.
در دمشق اوضاع سخت تر از این بود. لازم بود که این شهر پایگاه پشتیبانی دولت سوریه باقی بماند، اما با این وجود سخت ترین درگیری ها در این شهر روی داد. نیروهای دولتی مأموریت دفاع از مراکز امنیتی و نظامی را بر عهده داشتند و قلعه های مستحکمی را در آکادمی پلیس در ورودی برزه الکاراجات و دانشکده دفاع ملی و مرکز اطلاعات هوایی در حرستا و کلانتری امنیتی دولت در منطقه الملتحق جنوبی و سوق الهال در ورودی جوبر ایجاد کردند.
این یک اقدام بی سابقه بود، چرا که پادگان ها به جای مناطق استراحت نظامیان به خط مقدم مبارزه با دشمن تبدیل شده بودند. دولت موفق شد از نیروهای هوایی خود برای پشتیبانی ارتش استفاده کند و تجمع های دشمن را هدف قرار دهد و امداد و نجات را از فرودگاه ها دنبال کند و آشیانه های توپخانه ای و موشکی به دور از صحنه درگیری ها ایجاد کند. این موارد در فرودگاه ابو الشامات و پادگان الدراج و پایگاه القطیفه ایجاد شده بود.
در شکست حمله دوم تروریست ها به دمشق که در نوامبر سال 2012 انجام شد، کوه قاسیون نقش مهمی در تامین امنیت حملات موشکی و خمپاره ای به سمت مخالفان داشت و به عنوان قلعه های کوچکی عمل می کرد که در جغرافیای دمشق توزیع شده بود و هماهنگی کامل با طرح های ارتش داشت.
در این زمان دولت وارد مرحله توازن شد و ضرباتی را به مهاجمان وارد کرد. در این مرحله بابا عمرو و غرب العاصی و القصیر پس گرفته شد و مسیرهای حماه –حلب، السفيرة ـ خناصر، جبل الأربعين ـ إدلب، خربة الغزالة ـ درعا، العتيبة ـ ريف دمشق و مسیر قارة ـ دير عطيةـ النبك بازگشایی شدند. مخالفان سوری وارد مرحله رکود و در جا زدن شدند و دیگر نمی توانستند حملات خود را کامل کنند. وضعیت ارتش بهبود پیدا کرد و قادر شد حملات خود را با کیفیت بهتر از قبل دنبال کند تا وارد مرحله تعیین سرنوشت جنگ شود.
بحران سوریه از مرحله دفاع تا توازن
بعد از موفقیت دولت سوریه در تبدیل کردن پادگان ها و پایگاه های نظامی و مراکز امنیتی به جزیره های دفاع از کشور و مرحله توازن نظامی آغاز شد، در این مرحله که دومین مرحله از جنگ سوریه بود، موفقیت های زیادی در حمله به مراکز نظامی دشمن حاصل شد و عناصر مسلح ضربات سختی را دریافت کرد و این آغاز مرحله توازن نظامی بود با گذشت پایداری سه ساله از آغاز بحران سوریه تاکنون جواب می داد.
با آغاز این مرحله ارتش سوریه محاصره مناطق مورد هجوم را آغاز کرد و راههای کمک به تروریست ها را بست و آنها را در محاصره قرار داد. ارتش همچنین طرح های خود را در بخش های جنوبی و شرقی به خوبی به اجرا گذاشت و در بخش های شمالی نیز تلاش های خود را در این راستا ادامه داد تا به مرحله تعیین سرنوشت جنگ نزدیک شود.
انتقال از مرحله توازن به مرحله تعیین سرنوشت نهایی جنگ به اندکی زمان نیاز دارد. چرا که اقدامات جنگی در یک روند خاص نمی تواند جواب دهد و هر منطقه ای برای خود روش متفاوتی دارد. دولت سوریه از همان ابتدا به دنبال طولانی کردن روند جنگ و کاستن از هیجان کشوهای حامی تروریست ها و ایجاد خیزش مردمی در شهرها و روستاهای سوریه بود تا بتواند با نهایت اقتدار با عناصر مهاجم مقابله کند.
نیروهای دولتی سوریه در مراکز امنیتی خود مستقر شدند و با استراتژی دفاعی جنگ را دنبال کردند تا بتوانند در برابر هجمه بین المللی، منطقه ای و عربی که تروریست ها از حمایت آن برخوردار بودند، مقابله کنند. موفقیت دولت سوریه در دو مرحله اول راه را برای موفقیت در مرحله سوم یعنی برچیدن کامل دامنه های جنگ از سوریه باز کرده است.
البته هنوز مرحله توازن کامل نشده و به جای ایده آل خود نرسیده است. (چرا که باز پس گیری قاره در مقابل سقوط معلولا یا باز پس گیری النبک و واگذاری عدرا اقدام درستی نیست.) بنابراین این طرح هنوز ناقص است و باید به دولت قدرت حمله همزمان و فراگیر در چندین محور را بدهد.
در صورت ناتوانی دولت سوریه در پوشش این اشتباهات این مرحله به طول خواهد انجامید. در هر حال اوضاع به نفع دولت سوریه است، چرا که طولانی شدن بحران نیز به نفع این کشور است و بحران مخالفان را از ورود به این جنگ بی پایان افزایش خواهد داد. به مرور زمان کشورهای حامی تروریست ها دور آنها را خالی خواهند کرد و همین موضوع باعث فروپاشی و بروز اختلافات در میان عناصر مبارز می شود.
در طول سه سال گذشته مخالفان در مرحله صعودی قرار داشتند، اما به صورت اتوماتیک هنگامی که در تسلط بر حاکمیت ناکام ماندند، روند نزولی آنها آغاز شد، اما در مقابل دولت سوریه با پایداری خود در برابر هجمه های اولیه همبستگی و توان بیشتری پیدا کرده و در راه رسیدن به اوج عملیات نظامی خود است.
در پایان توجه به یک قاعده نظامی لازم است: موقف نشدن در هر حمله به معنی شکست در عملیات است و این مبنایی است که دولت سوریه در راهبرد خود علیه مبارزان برای تحقق پیروزی نهایی از آن استفاده می کند.