کد خبر 308747
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۸

یک اندیشکده آمریکایی در مقاله‌ای به تحلیل منطقی جنگ سایبری پرداخته است. در این گزارش آمده است این نوع جنگ ابزاری برای تکمیل جنگ‌افزارهای سنتی و به نفع کشورهای قدرتمند خواهد بود.

به گزارش مشرق، اندیشکده «مرکز علوم و امور بین‌الملل بلفر» در مقاله‌ای به قلم «اریک گارتزک» می‌نویسد: اخطار وزیر دفاع آمریکا، «لئون پانتا» مبنی بر اینکه ممکن است «پرل‌هاربر بعدی» از طریق اینترنت رخ دهد مورد توجه بسیاری قرار گرفته است.

■ اینترنت نقطه ضعف نظم کنونی جهان است ■ 

اینترنت ابزاری انقلابی دانسته می‌شود زیرا همتراز کننده –کاهنده مزایای نظامی غرب- است و وابستگی به اینترنت، کشورهای پیشرفته را بیشتر مستعد حمله می‌سازد. این اعتقاد که اینترنت پاشنه آشیل نظم کنونی جهان است بر پایه مفاهیم دقیق آسیب‌های بالقوه شکل گرفته است. اینترنت نمی‌تواند عملکردهایی را که به شکل سنتی به نیروی نظامی اختصاص یافته‌اند انجام دهد. در مقابل، جنگ سایبری مزیت دیگری برای کشورهای قدرتمند و منافع کنونی ایجاد می‌کند.

گزارش اندیشکده آمریکایی از جنگ جهانی سایبری

■ جنگ سایبری نیازمند انگیزه‌ای منطقی است ■ 

تفاوت ابزارها و اهداف

توان آسیب‌رسانی، همه‌جا وجود دارد. هر کسی می‌تواند در خیابان با مشت به شما حمله کند. با این حال، خشونت بسیار نادر است زیرا اغلب روش‌های اعمال خشونت اگرچه عملی هستند اما احتمالاً موثر نیستند. متخلفان نه تنها باید از خود بپرسند که «چه آسیبی می‌توانم وارد کنم؟» بلکه باید بگویند «از ایجاد آسیب چه سودی عایدم می‌شود؟» . جنگ سایبری، همچون هر رفتار دیگری، نیازمند منطق نتایج است.

دولت‌ها، گروه‌ها و افراد تهدید به اعمال خشونت می‌کنند تا پیروز شوند، دیگران را به همکاری وادارند، یا مانع از تجاوز شوند. همچنین برخی عوامل از خشونت برای تغیر توازن قدرت استفاده می‌کنند. به هر حال، اگر آسیب‌های خشونت موقتی باشد، اقدام اولیه خشونت باید با اقدامات بعدی ادامه یابد وگرنه حمله به هیچ هدفی نخواهد رسید. اقداماتی مثل حمله به بندر پرل‌هاربر موجب «ایجاد فرصت» ، یعنی تغییر موقت در توازن قدرت می‌شوند اما تهاجمی با آسیب موقتی تنها در صورت مفید است که طرحی برای بهره‌برداری از این فرصت در ادامه آن اجرا شود.

■ جنگ سایبری مورد مبالغه قرار گرفته است ■ 

 همانطور که «کارل فون کلاسویتز» سعی کرده بیان کند، جنگ روندی سیاسی است و عملی مجزا و جداگانه نیست. حتی بازنده یک درگیری نیز فرصتی برای آسیب‌زدن دارد. بنابراین جنگ سایبری نیازمند توضیحی است که بیان کند چگونه یک طرف می‌تواند از طریق اینترنت به هدفی دست یابد که بسیار دشوار به نظر می‌رسد. ترس شدید از مشت خوردن اگر تنها بر پایه توانمندی‌ها بنا شده باشد ممکن است باعث گمراهی شود، و به همین ترتیب اگر شواهد یا دلیلی دال بر اینکه چگونه تجاوز اینترنتی می‌تواند به اهداف مفید برای متجاوز بالقوه دست یابد، جنگ سایبری نیز می‌تواند مورد مبالغه قرار گیرد.

■ جنگ سایبری در مقایسه با جنگ سنتی بسیار ضعیف است ■ 

جنگ سایبری یک جنگ نیست

اینترنت برای رسیدن به اهدافی که عموماً از طریق تهدید یا استفاده از خشونت نظامی به دست می‌آیند، ضعیف است. توانمندی‌های نظامی سنتی مشهود هستند. ارتش‌ها در کنار دروازه شهرها دیده می‌شوند. موشک‌ها را می‌توان در محل پرتاب مستقر و آماده پرتاب کرد. توانمندی نظامی بدان دلیل ترسناک است که نتایج آن را می‌توان پیش‌بینی کرد. برای آنکه شهروندان یک شهر عملی بودن و نتایج یک حمله را درک کنند، نیازی به حمله واقعی نیست. تهدید سایبری از این نظر دشواری‌های بیشتری دارد زیرا بدون کاهش توان حمله، تعیین توانمندی‌های آن دشوار است. اهداف بدون وجود اطلاعاتی در مورد جزئیات کلیدی حمله سایبری برنامه‌ریزی شده، نمی‌توانند ارزیابی دقیقی از اعتبار حمله به عمل آورند. در عین حال، مهاجمان نمی‌توانند بدون تضعیف تأثیر حملات بالقوه خود این اطلاعات را با مدافعان به اشتراک بگذارند. به علاوه، اگر یک مدافع با تهدیدهای تایید نشده رضایت دهد، موجب مجموعه‌ای از ادعاهای نادرست می‌شود.

■ استفاده از حمله سایبری برای تهدیدهای بعدی دشوار است ■ 

آسیب وارده را می‌توان برای تهدید به آسیب‌های آینده به کار گرفت، اما این تنها در صورتی است که یک اقدام آسیب‌رسان شاخص خوبی از تأثیر حملات آینده باشد. این روش در زمانی که حملات شامل تیپ‌های پیاده‌نظام، فیل‌های جنگی یا موشک‌های پرسرعت باشد، که توانمندی آنها به دلیل دانش دشمن از وجودشان تغییر نمی‌کند، بسیار موثر است. به هر حال، موفقیت تجاوز سایبری معمولاً تا حد زیادی به شرایط غافلگیری وابسته است. استفاده از عملکرد گذشته برای ایجاد اجبار نیز دشوار است؛ حتی یک مهاجم اینترنتی که در گذشته موفق شده باشد، برای فریبکاری وسوسه می‌شود.

■ تأثیر حملات سایبری موقتی است ■ 

به هر حال، مسئله مهم‌تر در حملات اینترنتی آن است که تأثیر این حملات موقتی است. برخلاف حملات موشکی به یک پالایشگاه نفت یا نابودی عوامل نظامی دولت، حمله سایبری عموماً شامل «قتل نرم» ، یا ناتوانی موقتی است که می‌تواند به سرعت و با هزینه متوسط معکوس شود. بدون تأثیر مستقیم یا ماندگار به توازن قدرت، تجاوز اینترنتی تنها می‌تواند محرک یا مکمل یک حمله نظامی سنتی‌تر باشد.

فرض کنید که چند حمله سایبری نامعین مراکز ارتباطات یا حمل و نقل کشور هدف را ناتوان کند. بعد چه؟ هدف اگرچه دچار مشکل شده اما در نهایت برق را دوباره وصل کرده و وسایل نقلیه را راه‌اندازی می‌کند. سپس هدف به تلاش برای تلافی می‌پردازد. آسیب دائمی از طریق اینترنت می‌تواند دشمن را هم تضعیف کند و ممکن است انگیزه‌ای برای تهاجم باشد. چنین حمله‌ای حتی می‌تواند به صورت ناشناس صورت گیرد، اگرچه گمنامی به معنای از دست دادن توان بالقوه زورگویی است. به هر حال، حملات اینترنتی عموماً آسیبی موقتی دارند و این آسیب ماندگار نیست.

■ حمله سایبری بدون راهبرد بعدی احمقانه است ■ 

حمله ژاپن به بندر پرل هاربر آسیب قابل‌توجهی به ناوگان اقیانوس آرام آمریکا وارد آورد، اما نتوانست آمریکا را به پای میز مذاکره بکشاند، که هدف اصلی راهبرد گسترده ژاپن بود. اگرچه رهبران ژاپن می‌دانستند که جنگ کامل با آمریکا منجر به شکست آنها می‌شود، اما به نبردی محدود امیدوار بودند. جنگ سایبری بدون راهبرد بعدی بسیار احمقانه‌تر از طرح ژاپن در ۱۹۴۱ است زیرا تأثیرات حمله سایبری بسیار سریع‌تر ترمیم می‌شود. حمله از طریق اینترنت باید بتواند مزایای موقت را به تأثیرات بلندمدت تبدیل کند یا شانس واداشتن دشمن به قبول شکست در فضای سایبری را داشته باشد که به ویژه اگر آسیب سطحی یا کوتاه‌مدت باشد این احتمال بسیار ضعیف است. یک پرل‌هاربر سایبری نقش نظامی ندارد، مگر آنکه با حمله‌ای زمینی همراه شود، زیرا هدف در مقابل هرگونه حمله جدی توان مقابله با اقدامی خشن را داشته و قطعاً چنین کاری را خواهد کرد. اگر هدف در مقابل انواع سنتی تجاوز سر تسلیم فرود نیاورد، حمله سایبری معنایی نخواهد داشت. بنابراین مستعد خطر بودن در فضای اینترنت مشابه خطر یک عابر در خیابان است. قطعاً چنین حمله‌ای امکان‌پذیر است، اما هیچ هدف منطقی را به دست نداده و در اغلب شرایط با تهدید به مقابله قابل خنثی شدن است.

■ جنگ سایبری توان کشورهای قدرتمند را افزایش می‌دهد ■ 

جنگ سایبری به نفع ابرقدرت‌ها است

مثال‌های محدود جنگ سایبری که تاکنون ثبت شده مربوط به حمله کشورهای توانمند به کشورهای بسیار ضعیف‌تر بوده است. رویدادهایی مثل استاکس‌نت و تکذیب حملاتی به سرویس‌های استونی و گرجستان نشان می‌دهد که بهترین موقعیت جنگ سایبری زمانی است که مهاجم می‌تواند با نوع دیگری از خشونت احتمال تلافی را از بین برده یا زمانی که اینترنت در کنار روش‌های قهرآمیز سنتی به کار بسته شود. بدین شکل حمله سایبری مکمل جنگ‌افزارهای مدرن است و جایگزین یا حتی تغییردهنده‌ای جدی تلقی نمی‌شود. وجود چنین حملاتی بیش از آنکه متحول‌کننده باشد تکمیل‌کننده است. این بدان دلیل است که حملات سایبری به خودی خود نمی‌توانند به هدف موثری برسند. تجاوز اینترنتی می‌تواند آسیب‌رسان باشد و حتی می‌تواند دشمن را در معرض خطرات بیشتر قرار دهد، اما شکستی فیزیکی را در پی ندارد. بدون وجود پایان نهایی برای درگیری، عاملان جنگ سایبری باید فرض کنند که دشمن به دلیل ناتوانی دائمی، یا به دلیل نداشتن توان تحمل مشکلات مقابله، اقدام به تلافی نخواهد کرد. اگر حمله سایبری نتواند پایان مشخصی برای درگیری ایجاد کند، نمی‌توان باور کرد که جنگ اینترنتی در محدوده اینترنت بماند، مگر آنکه هردو طرف این حالت را ترجیح دهند. به هر حال، حفظ درگیری در حوزه اینترنت نشان می‌دهد که مخاطرات چندان زیاد نیست. انواع خشونت سنتی موجب احتیاط در افزایش یا محدود ساختن جنگ سایبری می‌شود، یعنی جنگ‌افزار اینترنتی مادون جنگ‌افزار سنتی است.

■ کشورهای ضعیف جرِِِِأت حمله سایبری به ابرقدرت‌ها را ندارند ■ 

کشورهای دارای توان نظامی سنتی بالا یا نفوذ اقتصادی قابل توجه بهترین موقعیت را برای استفاده از فرصت ایجاد شده در درگیری اینترنتی دارند. همچنین این کشورها بهترین تجهیزات را برای دفع یا دفاع در مقابل حمله سایبری متقابل از طریق تهدید نامتقارن و استفاده از حرکات قهرآمیز دارند.

اگرچه ممکن است خیلی‌ها به فکر حمله سایبری به آمریکا باشند، اما عده معدودی حمله فیزیکی به قلمرو آمریکا را موجه می‌پندارند. تصور حمله کشورهای قدرتمند به کشورهای ضعیف‌تر بسیار ساده‌تر است. بنابراین عصر اینترنت موجب افزایش گزینه‌های موجود برای کشورهای قدرتمند شده، و به جای کاهش موجب تقویت سلسله مراتب فعلی می‌شود.

■ تهاجم سایبری می‌تواند احتمال حمله سنتی را کاهش دهد ■ 

جنگ سایبری موجب بی‌ثباتی نمی‌شود

فرض رایج دیگر در مورد حمله سایبری آن است که حمله محور است. کشورها و دیگر عوامل می‌توانند از اینترنت برای حمله به یکدیگر و بی‌ثبات ساختن امور جهانی استفاده کنند. با این حال، به دلایلی که در بالا توضیح داده شد، انگیزه‌های حمله در فضای سایبری با انگیزه‌های اعلام جنگ سنتی یکسان نیست. برنده شدن جنگ در فضای سایبری برای کشورهایی که نمی‌توانند در مقابل حملات سنتی از خود دفاع کنند، یک مشکل است. حتی تهاجم‌محوری اینترنت می‌تواند به کاهش تهاجم غیراینترنتی منجر شود زیرا کشورهای قدرتمند به دلیل ترس از منتهی شدن حمله سنتی به تلافی در این حملات تجدیدنظر می‌کنند. به علاوه، جزئیات بیشتر در نسخه طولانی‌تر این مقاله آمده است.

منبع: اشراف

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس