گروه فرهنگی مشرق- توجه به قانونی کپیرایت یا همان کنوانسیون برن یکی از موضوعات مورد توجه رادیو برنامه «گفتوگوی روز» رادیو گفتوگو بود که در این مناظره محمود آموزگار مدیر مسئول نشر کتاب آمه، احسان کریمخانی مسئول پروژههای نرمافزاری مجمع ناشران انقلاب اسلامی، محسن پرویز مدیر اسبق معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و علیرضا ربانی، مدیر انتشارات «غزال جوان» حضور به عمل اورده و به ایراد سخنرانی پرداختند.
* آموزگار: در گذشته کشور توجه جدی برای حضور در بازارهای جهانی نداشته است
در ابتدا محمود آموزگار، مدیر مسئول نشر کتاب آمه پاسخگوی سوالات مجری بود. وی درباره دلایل پیوستن ایران به کنواسیون برن، اینگونه بیان میکند:
البته گفتن پیوستن به این کنوانسیون به نظر من موضوع را محدود میکند. آن چیزی که ما در پی آن هستیم و فکر میکنیم که ضرورت دارد که به عنوان یک اصل حقوقی در کشور ما پذیرفته شود، رعایت حقوق مالکیت فکری است و برای این موضوع دلایل متعددی داریم. مهترین دلیل که به عنوان یک فعال صنفی و به عنوان کسی که از نقطه نظر کسب و معیشت با آن سر و کار دارد، بحث حضور در بازار جهانی است. همانطور که اطلاع دارید کشور ما در طی سالیان گذشته به طور کلی توجه جدی به حضور در بازارهای جهانی نداشته است.
توجه از این منظر عرض میکنم که وقتی به تجربه ناشران بینالمللی و خارجی دقت میکنیم و عملکرد اقتصادی آنها را ملاحظه میکنیم میبینیم که بخش قابل توجهی از درآمدشان از محل فروش حقوق ترجمه و تألیف اثر در کشور مقصد است و برای همین در نمایشگاههای بینالمللی و بزرگ دنیا، بخش فروش رایت این ناشران فعال هستند و اغلب وقتهای ملاقاتشان چندین ماه قبل از نمایشگاه برای مذاکره تنظیم شده است.
به طور مثال کتابی سال گذشته توسط یک ناشر آلمانی منتشر شد. آمار بنده مربوط به امروز نیست یعنی آمار همان مقطع را عرض میکنم. قریب به یک میلیون نسخه چاپی و چیزی در حدود نزدیک 300 هزار ایبوک و رقمی در حدود 250 هزار نسخه شنیداری آن به فروش رسیده بود.
آن چیزی که برای بنده حائز اهمیت بود،؛ این بوده که حقوق ترجمه و انتشار این کتاب به 38 قلمرو زبانی به فروش رسیده بود و ناشرش میگفت درآمدی که از محل فروش رایت به دست آوردیم کمتر از درآمد حاصل از فروش نسخههای چاپی نبود.
* اولین مخالفان پیوستن به قانون کپیرایت، روشنفکران نویسنده و مترجم بودهاند
این امکانی است که به اعتقاد بنده هر نشری باید به آن توجه کند مثل هر کالای دیگری. یعنی ما اگر در رابطه با بقیه کالاها هم همین وضعیت را داریم و محصولاتی داریم که امکان صدور آنها ممکن است باید در آن جهت بکوشیم. ضمن اینکه این حوزه اهمیت جدیتری هم پیدا میکند که بدین وسیله فرهنگ ما به کشورهای دیگر منتقل میشود. به تعبیر دیگر ما واردکننده و مصرفکننده یک سویه تولیدات فرهنگی کشورهای دیگر نیستیم بلکه ما آثاری هم داریم که میتوانیم به کشورهای دیگر عرضه کنیم.
جالب این است که وقتی به تاریخچه ماجرا مراجعه میکنیم اولین مخالفان پیوستن یا مراعات این حقوق در کشور ما، اتفاقاً روشنفکران نویسنده و مترجم بودهاند. چراکه معتقد بودند اگر به این موضوع تمکین کنیم و تن به آن دهیم و یک پولی هم به ناشر خارجی پرداخت کنیم، این باعث بالا رفتن قیمت تمام شده کتاب میشود و کتاب گرانتر میشود و قاعدتاً در سرانه مطالعه تأثیر منفی میگذارد و الا آخر.
پاسخ ما اتفاقاً به این دوستان هم این بود که این نگاه، جریان انتقال فرهنگ را یک سویه میپندارد. مدعی است چون ما مصرف کننده هستیم بهتر است پولی نپردازیم. در حالی که ما هم حرفهایی داریم که برای دیگران بزنیم و محصولاتی داریم که بتوانیم عرضه کنیم.
* کریمخانی: موافق رعایت حقوق مؤلف و قانون کپی رایت هستم
در ادامه احسان کریمخانی مسئول پروژههای نرمافزاری مجمع ناشران انقلاب اسلامی، گفت: من فکر میکنم که اول باید یک مقدار موضوع بحث را دقیقتر کنم. فکر میکنم که با آقای آموزگار هیچ اختلاف نظری نداریم و خلاف چیزی که به نظر میرسد. اما میتوانم بگویم که بنده هم موافق رعایت حقوق مؤلف و قانون کپی رایت هستم.
نکتهای الان درباره آن بحث میکنیم و آن لایحهای که فرمودید دولت محترم دارند زحمت آن را میکشند و سالها است که متأسفانه یا خوشبختانه در پی آن هستند، بحث کنوانسیون برن است یعنی الان چیزی که داریم دربارهاش صحبت میکنیم یک کنوانسیون جهانی است که تقریباً در سده 19 در انگلستان شروع شد و چند کشور دیگر آن را انجام دادهاند و 6 بار ویرایش شد و نهایتاً رسید به یک مشهوری که الان ما به آن کنوانسیون برن میگوییم و روم و پاریس.
موردی که میخواهم من به آن اشاره کنم این است که شمول کنوانسیون برن چند چیز است. حق مالکیت ادبی، هنری و علمی.
اشاره من به این بخش از این موضوع است که کنوانسیون برن در جای دیگری هم درباره آن خیلی صحبت میشود. در پدیدههای صنعتی و مالکیتهای علمی که خیلی درباره آن نیز صحبت میشود و میگویند کسانی که این کنوانسیون را میپذیرند در واقع مالکیت علمی را هم در آن گنجاندهاند و میشود پذیرفت و باید به آن احترام بگذارند.
من برمیگردم به حوزه کتاب و مالکیت ادبی، آن هم به خاطر اینکه ما داریم درباره یک پدیده ملی صحبت میکنیم و حواسمان نیست که جنبههای دیگری از آن برای ما ضمانتآور خواهد شد.
نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم این است که سال 2004 یک سندی را بانک جهانی منتشر کرد به عنوان اینکه «جهانیسازی چگونه عمل میکند». چون آقای آموزگار به این اشاره کردند که ما باید بازارهایمان را گسترش دهیم و این گسترش بازار یعنی طبیعتاً باید به زبانهای دیگر هم کتاب منتشر کنیم. در این سند عددی ذکر شده که خیلی خوب است که کتاب را نشر کتاب آمه با نام «نیکو کاران نا بکار» منتشر کرده است. کتابی است بسیار معتبر که در ایران هم چندین بار تجدید چاپ شد و ناشران بسیاری هم آن را چاپ کردند. عددی که آنجا ذکر میشود برای سال 2004، در این مقاله میگوید: 45 میلیارد دلار سالانه اضافه پرداخت کشورهایی است که میخواهند به کنوانسیون برن بپیوندند یعنی آنها وقتی این حق ماکلیت را محترم میشمارند کمکم به خاطر حقوقی که تاکنون محترم نشمردهاند یا قرار است محترم بشمارند، باید یک حد رایتی را در تمامی حوزهها اعم از حوزههای نرمافزاری، علمی، دارویی، کشاورزی و ادبی پرداخت کنند و آن طرف این حق را دارد که دریافت کند.
اگر بخواهیم این عدد را الان تبدیل کنیم عدد جالبی میشود که خوب است بدانیم. 142 بنویسیم و 12 صفر جلوی آن گذاشته و بعد آن را بخوانیم. هر سال با چه چیزی مواجه هستیم و چقدر میتوانیم کتاب بفروشیم که این عدد را جبران کند. آیا فقط همین است و با همین تمام میشود. یعنی ما هر سال باید 142000000000000 پرداخت میکنیم.
97 درصد حقوق ثبتشده علمی که برای کشورهای ثروتمند است، اتفاقی که میافتد بنا به نظریهپردازان خود حقوق مالکیت فکری و مخالفان جهانی آن میگویند که الان ما یک شرکت داریم که این شرکت میآید بر دوش علوم دیگر. به قول نیوتن که میگوید اگر من کاری کردم بر دوش غولهای دیگر سوار شدم تا یک مقدار جلوتر را ببینم. غول صنعتی یک دارویی را اختراع میکند به نام داروی مالاریا و یک قیمتی روی آن میگذارد، آفریقای جنوبی به این دارو خیلی نیاز دارد، این غول صنعتی میگوید که به نفع من است که تعداد کمی را تولید کنم آن هم با قیمتگذاری بسیار بالا. چون انحصارشم دارم یعنی هیچ کسی دیگری بعد از ثبت این داروی خاص نمیتواند حتی این دارو را اختراع کند.
حقوق مالکیت معنوی و کنوانسیون برن یک حق تقدمهایی را هم قائل میشوند یعنی اگر اولین نفر رسید، باقی دیگر بیخیال و آن حق با آن طرف است. چه اتفاقی میافتد؟ اتفاقی که افتاد این بود که رسماً آفریقای جنوبی با بیماری مالاریا دست به گریبان شد و حقوق 3 میلیون نفر جان سپردند و یک فاجعه انسانی رخ داد.
رئیس جمهور فقیر آفریقای جنوبی که چند وقت پیش هم فوت کردند، نلسون ماندلا بود که بر طبق یک دستوری گفتند که بریم این دارو را از یک کشور دیگری که کشور هندوستان باشد، وارد کنیم کشور هندوستان خارج از قواعد کپیرایت این دارو را برای خودش تولید کرده بود.
*متأسفانه قانون حقوق مالکیت 50 سال است که بازنگری نشده است
کشورهای دارویی با کمک آمریکا در آن زمان و رئیس جمهور وقت فرانسه، آقای نلسون ماندلا را به دادگاههای جهانی کشاندند و گفتند شما ناقض حق مالکیت فکری و علمی این شرکت خاص هستید. با چه چیزی روبهرو هستیم آیا واقعاً در کشور خودمان یک قانونی داریم که متأسفانه 50 سال است که بازنگری نشده است. یعنی داخل مرزهای کشور خودمان ناشرانمان دچار کتابسازی هستند یعنی ناشری کتابی را ترجمه میکند و بلافاصله یک ناشر دیگری آمده و از روی دست آن با مقداری تغییر متن و ویراستاری، آن را دوباره چاپ میکند.
در خود قوانین داخل آن کشور نمیتوانیم آن را کنترل کنیم قوانین اصلاً بازدارنده نیستند، بررسیها اصلاً درست و حسابی نیست آن دفتر حقوقی هم که گفتید، خیلی نمیتواند کمکی به این قصه کند. به نظرم تقویت ساختار حقوقی، قانونی و جزایی داخلی برای رعایت حق مؤلف در حوزه ادبیات و این حوزههایی که به حوزه کتاب مربوط است، گام اول است.
*بحث کنوانسیون برن بیشتر به وزارت صنایع مربوط میشود تا وزارت ارشاد
اگر میگوییم کنوانسیون برن خوب نوشته شده است، همان متن را تبدیل به قانون جمهوری اسلامی کنیم برای رعایتاش با همه الحاقات و اینها و یک مقدار تمهیدات شدیدتری را ببینیم. ولی اگر میخواهیم به کنوانسیون برن بپیوندیم با این تصور که کنوانسیون برن برای ما آورده اقتصادی دارد، چون میرویم کتاب را آنجا میفروشیم به جوانب دیگر موضوعات هم فکر کنیم، فکر کنم که بازی را بهتر روشن میکند. و یک نقطه دیگر که فکر کنم شما باید آن را پیگیری کنید، چرا وزارت ارشاد؟
از نظر من بیشتر این موضوع به وزارت صنایع مربوط است، درست است که برن حق مالکیت ادبی است، ولی هنری و علمی هم هست. و بیشترین میزانی که یک کشور در حال توسعه دنبالش است، کسب علم است. این نقل و قول را دوباره میکنم که یک آقایی است رئیس کمپانی که یک کمپانی مشهوری است، که ماشینسازی میکند بر روی خودرورهای آخرین تکنولوژی کار میکند. ایشان یک مصاحبهای دارند و میگوید که همه حقوق مالکیت فکری و علمیام را آزاد اعلام میکنم چون آرزوی من این نبود، آرزوی من این بود که همه دنیا به ماشینهایی پاکتر و سالمتر دست پیدا کنند. ولی عملاً من مسیری که بهش رسیدم را خودم مینگذاری کردم و بعد توضیح میدهد که پذیرفتن حقوق مالکیت علمی که در کنوانسیون برن به آن خیلی تأکید میشود و کشورهای دیگر را وادار میکند که طبق آن عمل کنند، مینگذاری مسیر علم است. یعنی شما یک مسیر علمی را میروید پشت سر خودتان را با حقوق ثبت اختراعات قفل میکنید و نمیگذارید کس دیگری برود و هر کسی برود را به دادگاه میکشانید. اتفاقی که میافتد این است که دیگر باب علم در آن حوزه بسته میشود.
* کنوانسیون برن صرفاً برای حقوق ادبی نیست
اما کشوری که شبیه کشور ماست و میدانیم الان علم قدرت است نه نفت و نه خیلی چیزهای دیگر. باید برای به دست آوردن علم باید بپذیرد این کنوانسیون را. این نقض غرض است. ما زمانی داریم بهش میرسیم که کشور آمریکا 100 سال بعد از اینکه کنوانسیون جهانی تصویب و مطرح شد، میآید و آن را میپذیرد. این چه زمانی است؟ زمانی است که به علم رسیده و درصد تولید ناخالصی از علم یک درصد بسیار زیادی است مطمئن است که اگر این را ببندد دیگر نمیتواند به آن قدرت علمی برسد. پس دنیا به دو قطب تقسیم میشود، رعیتها و عالمان.
عالمانی که میتوانند با رعایت آن قوانین استحکامات بینالمللی خودشان را در قلعه علمی خودشان بمانند و رعیتهایی که حتی اگر تلاش کنند، محکوم هستند.
باز برمیگردم به این نکته فکر میکنم که اتفاق ساده انگارانه دارد در کشور ما میافتد، کنوانسیون برن صرفاً برای حقوق ادبی نیست و آن چیزی که ما داریم میپذیریم تحت عنوان سهگانه تیریپس در پیش مقدمه پذیرش wto به یکباره خیلی از کشورها آن را پذیرفتهاند.
* آموزگار: حقوق مالکیت فکری، مرهون اختراع ماشین چاپ است
در ادامه محمود آموزگار گفت: من یک توضیحی اول عرض کنم چون فرمایشات جناب آقای کریمخانی بیشتر معطوف به آن بخش علمی بود. ببینید حقوق کشور ما به عنوان کشوری که سالهای سال است که مذهب رسمیاش شیعه بوده برگرفته از فقه است و لازم است تأکید کنم که بسیاری از مفاهیم و تعابیر حقوقی از حقوق اسلام وارد متون حقوقی غربی شده است.
حقوق مالکیت فکری را باید مستثنی کرد. در فقه ما، مالکیت یک تعبیر مشخصی دارد. مال از نقطه نظر فقها، عین است و باید ملموس باشد، البته راجع به فکر و مالکیت فکر منعی نیز نشده است. اینکه فکر میتواند بها داشته باشد و ارزش داشته باشد. به طور کلی میدانیم که در طول سدههای پیشین مدارس، مدارس علمیه کشور ما مهد علم و دانشپروری بوده است، روش تکثیر کتابها نیز استنساخ بوده است.
حقوق مالکیت فکری به مقدار خیلی زیادی مرهون اختراع ماشین چاپ است که امکان تکثیر انبوه آثار را فراهم کرد. اینجا بود که تعیین تکلیف حقوق مؤلف، ناشر و همه دستاندرکاران این پدیده مطرح شد. که چه حقی در آنجا دارند. آن عالمی که چند صد سال پیش مینشست و دود چراغ میخورد و رنج و زحمت میکشید و اثری را خلق میکرد و آن را به طور رایگان در اختیار همه قرار میداد، روش و شیوهای بود که در شرق و غرب رایج بوده است.
در غرب هم فلاسفه و بزرگان علم همین روش را داشتند تا وقتی که با اختراع ماشین چاپ، وضعیت تغییر کرد. به نظر من یک نکتهای که در اینجا خلط میشود این است که ما یک سرشاخه اصلی داریم و آن حقوق مالکیت فکری است. که این حقوق یک پدیده غربی است، پدیده مدرن است و بعد از اختراع ماشین چاپ به ویژه ما آن آثار علمی و هنری را در بخش مکتوباش مشاهده میکنیم.
* تعداد کشورهایی که به کنوانسیون برن نپیوستهاند از تعداد انگشتان دست کمتر است
حقوق مالکیت فکری به دو شاخه تقسیم میشود یکی حقوق مالکیت صنعتی است که اتفاقاً کشور ما به کنوانسیون مربوط به آن پیوسته است و کنوانسیون پاریس را پذیرفته است و الان در کشور ما عمل میشود و شرکتهای خارجی به ایران آمده و موارد لازم را ثبت میکنند و کسی حق تقلید یا کپی بدون اجازه صاحب اثر را ندارد و تحت تعقیب واقع میشود.
آن بخشی که کشور ما نپیوسته، حقوق مالکیت ادبی و هنری است که مربوط به کنوانسیون برن است. داستان حقوق مالکیت صنعتی به کنوانسیون برن ارتباطی ندارد.
نکته دیگری که در این راستا مطرح است، عددی است که آقای کریمخانی ذکر کردند. الان تعداد کشورهایی که به کنوانسیون برن نپیوستهاند از تعداد انگشتان دست کمتر است. یعنی اگر بروید و در جغرافیا بگردید، کشورهایی هستند که نشر درخوری ندارند که پیوستن آنها به این قضیه چنین اهمیتی داشته باشد.
رقمی که ایشان مطرح کردند را نمیدانم که آیا این مجموعه گردش مالی است که در این حوزه است؟ ولی بنده یک مثال ساده میزنم، کل ارزش پشت جلد کتابهایی که در یک سال در کشورمان به چاپ میرسد ارزش پشت جلد تمام اینها با توجه به تعدادی که منتشر میشود، حداکثر 1000 میلیارد تومان است.
یعنی ببینید راجع به چه عددی داریم صحبت میکنیم بنابراین، این بحث به نظر من یک بحث صحیحی نیست که ما بگوییم 142 تا بگذارید و 12 تا صفر هم بگذارید جلوی آن. اگر تازه این کتابها را خود ناشران نفروشند که معمولاً نصفاش را خودشان میفروشند یعنی گردش مالی که حاصل میشود بسیار کمتر است، چراکه کتابهای نفروخته زیاد داریم. کتابهایی که خود ناشران با تخفیف میفروشند و الا آخر.
رویهای که وجود دارد این است که اگر به یک ناشر خارجی مراجعه کنیم و بگویید ما میخواهیم از شما اجازه بگیریم که کتابی را به فارسی ترجمه و در کشور مان منتشر کنیم از شما سئوال میکند قرار است چند نسخه کتاب چاپ شود و قیمتی که میگذارید چقدر است؟ که به یک عدد میرسند یعنی میگویند که به طور مثال کتاب 10 هزار تومان است و میخواهیم 1000 نسخه از آن را منتشر کنیم که این رقم به 10 میلیون تومان ارزیابی میشود یعنی اگر ما همه کتابها را بفروشیم این رقم نصیب ما میشود، بستگی به نوع کتاب و بستگی به نوع نویسنده دارد که رقمی بین 6 تا 12 درصد این مبلغ را تعیین میکنند برای حق رایت و آن را مطالبه میکنند. یعنی بسیاری از همکاران ناشر بنده این قضیه را نمیدانند و فکر میکنند باید رقم کلانی را پرداخت کنند. اگر 6 درصد 10 میلیون تومان را حساب کنیم، میشود 600 هزار تومان که اگر بخواهیم این مبلغ را به صورت یورو پرداخت کنیم تقریباً کمتر از 200 یورو میشود.
دغدغه دوستان ما در مجمع ناشران انقلاب اسلامی را درک میکنم و گفتوگوی آقای نیلی را خوانده و با آنها گفتوگو داشتم. دغدغه آنها بسیار دلسوزانه است اما در این میان سوالاتی مطرح میشود. اگر ما سالیانه چندین میلیون نسخه ویندوز استفاده میکنیم و باید برای آنها مبلغی را بپردازیم آیا این مهم، عمل ما را توجیه میکند.
دزدی در کشور ما بد است اما از دیگران خوب است؟ آیا این قابلیتهای بالای علمی را که در کشور ما وجود دارد، نفی نمی کند؟ ما از حیث تولید محتوای دانش در رتبههای اول منطقه قرار داریم که شما اگر همین کمپانیهایی که همانند ماکروسافت و گوگل را توجه کنید، میبینید که رأس آنها همه فارغالتحصیلان جمهوری اسلامی ایران هستند بنابراین اگر ما ناگزیر شویم و بهایی را پرداخت کنیم همانند ویندوز آیا این قابلیتهای داخلی را تهدید نمیکند که میتواند راهکاری برای آن بیابد؟
* نشر ایران نتوانسته است پا به پای بضاعت علمی کشور حرکت کند
از این طرف بنده حداقل میتوانم به جرأت بگویم که 100 اثر را برای شما آورده و لیست کنم، آثاری که همین اساتید کشورمان نوشتهاند آن هم به زبان انگلیسی و ناشران معتبر بینالمللی آن را منتشر کردهاند.
اگر به تجربه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نمایشگاه بیست و سوم رجوع کنیم، میبینیم که ارشاد غرفهای را به نمایش این آثار اختصاص داده بود، که با کمال تعجب 3000 اثر جمعآوری شد که مؤلفان ایرانی آنها را نوشته بودند و ناشران بینالمللی معتبر آن را منتشر کردند که این نتیجه غمانگیزی برای شخص من ناشر داشت که نشر ما چرا نتوانسته پا به پای این بضاعت علمی حرکت کند. مؤلف ارجمند ما که کتابی را تألیف کرده و در خارج منتشر شده و مورد توجه مخاطبان بینالمللی است، چرا نمیتواند به نشر داخلی اتکاء کرده و از او بخواهد که اثرش را چاپ و در حوزه بینالمللی منتشر کند.
* پرویز: رابطه ضعیف ناشران ایرانی با سایر ناشران دنیا
در ادامه محسن پرویز، سخنگوی انجمن قلم ایران اظهار کرد: فکر میکنم که ما در واقع باید پیوستن به کنوانسیون را جدا از فعالیت در حوزه بینالملل کنیم، اینکه ما در حوزه بینالملل فعالیتمان ضعیف است و کتابهایمان به سایر زبانها دیگر منتشر نمیشود و رابطه ناشران ما با سایر ناشران کشورهای مختلف ضعیف است و مشکلاتی بر سر آن هست؛ اینها واقعیت غیرقابل انکاری است که سالهاست فضای نشر ما از آن رنج میبرد و باید تلاش کنیم تا این بخش اصلاح شود.
اگر کنواسیون برن و پیوستن به آن به نفع و صلاح کشور است، چند نکته را باید در نظر بگیریم، نکته اول اینکه صرفاً مربوط به حوزه کتاب نیست و در واقع هرگونه آفرینش معنوی را در بر میگیرد هم در فضای هنر و هم در فضای علم، در واقع بنده از آن طرف ماجرا شروع میکنم، اولین بخش صحبتم راجع به این است که اگر ما پذیرفتیم چه اتفاقاتی باید به دنبال این پذیرش خواهد افتاد، دلایل مثبتی وجود دارد و جنبههای مختلفی وجود دارد، یکی از نکاتی که بنده به عنوان سوال مطرح میکنم این است که اگر به کنوانسیون برن پیوستیم به طور مثال سیستم عامل ویندوزی آنتی ویروس و آنتی ویندوزی که بر سیستم ما وصل است چه سرنوشتی پیدا میکند، اینکه ما در کتابهای علمی تصاویری به کار میبریم که محصول کار ما نیست و عموماً کتابهای دانشگاهی ما تصاویری استفاده میکنند که برگرفته از آثار دیگران است که در متن نیز استفاده از این آثار است.
بنده به عنوان کسی که سر کلاسها حضور یافته و درس میدهم اگر الان چیزهایی درس میدهم که تصاویر آن از کتابهای مختلف است و آنها را از فضای مجازی دریافت کردهام و از مؤلف اول آن نیز کسب اجازه نکردهام به لحاظ قانونی آیا کار غیر قانونی انجام دادهام یا نه؟ اما امروز فکر میکنم که باید برای تکتک آنها اجازه بگیرم، آیا این مهم برای ما امکانپذیر است یا خیر، یک نکته را در نظر بگیریم که در شرایط جنگی قرار داریم، درست است که جنگ فیزیکی نداریم اما در شرایطی قرار داریم که کشور ما مورد تحریم قرار میگیرد و خیلی از کالاها به کشور وارد نمیشوند و یا دچار مشکل هستیم که اگر با این نگاه به این قضیه نگاه کنیم آگاهانه بیاییم و بپذیریم کنوانسیون برن را در واقع یک فهرست جدیدی هم میتوانیم به فهرست تحریمها اضافه کنیم اگرچه یک فوایدی هم این تحریمها دارند و باعث میشود که ما به صورت درازمدت روی پای خود بایستیم اما از آن طرف در کوتاه مدت شیرازه کار و فضای کلی کشور به هم میریزد.
* ربانی: لزوم توجه کشور به تمامی ابعاد و زوایای کنوانسیون برن قبل از پذیرش آن
در ادامه علیرضا ربانی، مدیر انتشارات «غزال جوان» در سخنانی گفت: همانطور که آقای آموزگار اشاره کردند به خاطر اینکه ترس از این داریم عمده تولید از آن طرف است و ما مصرفکننده هستیم، قبول چنین کنوانسیونی و قبول کپیرایت ما را در معرض خطرات بسیار جدی قرار میدهد به خصوص در حوزههای علمی. ولی واقعیت این است که ما تولیدکننده بسیاری از این علوم هستیم و بسیاری از نویسندگان ما به خاطر اینکه نمیتوانند در کشور با برخی از ناشران قراردادی ببندند که بتواند در سطح بینالمللی وجهه پیدا کند و کار شود طبیعتاً آنها که کار ارزشمندی دارند به ناشرهای خارجی روی میآورند به همین منظور بسیاری از آثار نویسندگان حال کسانی که خارج از ایران زندگی میکنند و چه در داخل ایران، اینها آثارشان در خارج از کشور منتشر میشود وقتی این آثار در آن کشور منتشر میشود هم از لحاظ حفاظت اثر امنیت بیشتری احساس میکنند و حس میکنند که اگر اثر ارزشمند است، میتواند از طریق خرید کپیرایت به سایر زبانها نیز منتشر شود.
اگر ما میخواهیم به سمت تولید برویم یا اینکه میخواهیم همیشه یک مصرفکننده باشیم، باید به این نکته توجه کنیم که کنوانسیون برن چه ویژگیها یا مضراتی را برای ما در بر خواهد داشت، آن قضیه نرمافزار و ویندوز و امثال آن و مثالی که دوستان میزنند که اگر ما به این کنوانسیون بپیوندیم و باز میلیونها ویندوز خریداری کنیم ما تجربه کردهایم که در قضیه رایت وقتی میبینند که مملکت ما دارند بیرویه بدون اینکه هیچ مجوزی را از مولف و یا ناشر دریافت کنند آثار را به سهولت کپی میکنند، خیلی وقتها حاضرند که آن را رایگان و تنها با گرفتن اجازه در اختیار بگذارند.
* کریمخانی: کپیرایت یعنی سد زدن جلوی علم
در ادامه احسان کریمخانی، گفت: بنده باز هم اشاره میکنم، سال 2000 یک پروندهای در انگلستان گشایش یافت که پرونده بسیار مشهوری شد و معروف به پرونده برنج زرین شد. این پرونده نتیجه کار دو محقق در حوزه علوم کشاورزی بود، این پرونده معنیاش این بود که آنها رفته بودند بر روی برنج کار کرده بودند و یک پروتئینی را در برنج بیشتر کرده بودند که این کمکی به تولید ویتامین A در کشورمان میکرد، آنهایی که اهل این موضوع هستند، میدانند که در بسیاری از کشورهای جنوب شرق آسیا و هند به خاطر مصرف بیش از حد برنج که غوت قالب آنها است، ویتامین A آنها بسیار کم میشود، اینها آمدند این بذر را به رایگان در اختیار مجمع قرار دادند، یک کمپانی غذایی آمریکایی اعلام دعوا کرد که اینها 37 پتنت من را که حق مالکیت آن را داشتهاند، را نقض کردهاند و آنها را به دادگاه کشاندند و یک دادگاه 2-3 ساله اتفاق افتاد و نهایتاً این دو پژوهشگر محکوم شدند.
آن شرکت آمریکایی معتقد بود که کار پرتودهی بذرهای حوزه غلات، حق مالکیتاش را ثبت کرده است. شاید برای برخی از دوستان مسخره به نظر بیاید که آیا میشود همچین چیز مهمی را ثبت کنند حتی برای تاب خوردن و نحوه آن نیز ثبت شده است، حتی پتنتهای تخیلی هم که در جهان زیاد ثبت شده باشند، وجود دارد، حتی خواص درمانی زردچوبه ثبت شده است، به نوعی دیگر حتی کلیک کردن بر روی سایت آمازون نیز به ثبت رسیده است.
اینجا یک سوال از دوستانی که میگویند کنوانسیون برن را بپذیریم،وجود دارد؛ فردا یک پژوهشگر حوزه دارویی یک دارو را اختراع میکند به نام ام اس و برای سرطان. یکی از بیماریهایی که مردم ما دارند از آن زجر میکشند. آیا غیر از این است که دوش یکسری تکنیکها، دانشها، فرآینده و فرمولهای دارویی است که همه آنها حق مالکیت دارند. آیا میتواند بگوید که این مال من است، پاسخ کنوانسیون برن این است، خیر؛ حق اقتباس نداری اگر چیزی را تولید کردید که این تولید وابسته به استفاده از یکسری دانشهای زمینهای بوده یا باید پولش را به من بدهی که اصلاً پولی نیست یا اینکه نمیزارم تولید کنید. ببینید مکانیسم جهانی را مقداری دوستان توجه کنند، علمی امکان ندارد تولید شود وقتی بر پایه علوم دیگر سوار نشود.
یعنی ما هیچ علم خود بنیاد که نداریم تنها تکنولوژی که در ایران تولید نشده است یعنی از پایه که شروع نشده. علمی و نظریهای در دنیا آمد و در عرصه فیزیک، کوآنتوم و عرصه کربن و بعد اتفاقی که افتاد که اومیدیم گفتیم که میشود از این لولههای در حد نانو برای رسانایی استفاده کرد. نانو حق مالکیت دارد یعنی که اگر همین الان محصولات نانو و استفادههای نانو را بخواهیم به دنیا عرضه کنیم اولین سوالش این است که آیا حق مالکیت آن را پرداخت کردهاید یا نه.
تنها کاری که میکنید این است که مصالحه میکنید این دانش را به آن کمپانی که مالکیت دیگر داده است، میفروشید وگرنه این دانش میمیرد. یک مقدار باید عظیمتر فکر کنیم دیگر در ایران دانشگاهی میماند؟ این حرف، حرف مخالفان ایرانی قانون کپیرایت نیست. کسانی که دارند با کنوانسیونهای جهانی و در مورد تجارت جهانی و جهانیسازی دعوا میکنند حرفشان این است که کمپانیهای چند ملیتی مالکیت دانش دنیا را با کمک وکلای بسیار قوی خودشان ثبت میکنند، در عرصه کشاورزی، برنج و در عرصه دارو همه داروهایی همانند ایدز، مالاریا و هموفیلی و هر چیزی که فکر کنید. آیا این اتفاق و این بسته شدن جریان دانش میتواند به ما کمک کند.
نشر کتاب آمه فصل ششم کتاب «نیکو کاران نابکار» را منتشر کرده است. در این بخش توضیح میدهد که در جریان علم در دنیا دقیقاً جریان روان شدن آب در همین اتفاق فیزیکی معمولی است از جای زیاد یعنی انباشته به صورت طبیعی میاد به سرزمینهایی که مستعد بوده و میخواهند استفاده کنند.
کپیرایت یعنی سد زدن جلوی علم یعنی اینکه من قلعهای که آنها با کپیرایت برای علمی که توانستند رو دوش بقیه بگیرند و تولید کننده را محترم بشمارم و بگویم اگر میخواهم علمی را تولید کنم صرفاً به کارفرما و اربابان دنیا میدهم حرف مهمی است چرا هندوستان، چین و بسیاری از کشورهای دیگری که میخواهند راه علم را پیگیری کنند میگویند مهندسی معکوس.
آقای آموزگار به حرفی اشاره کردند و من آن را قبول دارم. ایشان فرمودند که مبنای فقهی ما در حوزه علم این نیست که علم را حبس کنیم. ما مبنای علمی درباره حبسالعلم داریم. آیا کسانی که در یک مملکت مسلمان و شیعی زندگی میکنند، میتوانند بگویند که به صورت رسمی وزارت ارشاد دارد لایحهای را تصویب میکند که در آن لایحه میگوید که ما میخواهیم حبس العلم جهانی را بپذیریم. این حرف من نیست کتاب آن موجود است و در همه دنیا موجود است. اگر میخواهیم خیلی ساده و سطحی به موضوع نگاه کنیم که خب داریم چند کتاب در ایران منتشر میکنیم و متأسفانه وقتی میرویم به طرف ناشر خارجی میرویم آن را پخش نمیکند.
*بیتوجهی به صدور آثار ایرانی به کشورهای فارسیزبان
در اینجا یک سوال مهم مطرح است که آیا به افغانستان و تاجیکستان و عقبه مسلمانان فارسی زبان هند، کتابهای خودمان را فرستادهایم؟ توانستهایم پخش کنیم؟ تازه همزبانان خودمان هستند؟
حق مولف باید داخل این مرزها محترم شمرده شود در قوانین داخلی در صورتی که به اتفاق حبس العلم نیفتد. هر کسی که در این مملکت میخواهد همچین قانونی را بپذیرد برود مطالعه کند که جهانیسازی چگونه عمل میکند؟ بانک جهانی سال 2004، آن عدد را ببینند و ببینند آیا واقعاً ما اینقدر منفعات کسب کردیم که در مقابل آن اینقدر آورده داشته باشیم.
یک صحبتی هم با آقای آموزگار دارم چراکه دستی هم در حوزه برنامهنویسی و نرمافزار دارم. ما کلاً عالم سه سیستم عامل داریم. یک سیستم عامل برای ویندوز برادر بیل گیتس و ماکروسافت است، یک سیستم عامل دیگر برای اپل است و یک سیستم دیگری که کلاً برای جریان اُپن سورس است و اینها کسانی هستند که میگویند که علم و دانش و نرمافزار را نمیشود محدود کرد و باید در اختیار همگان گذاشت و حرف قشنگشان این است که اگر همه به علم دست پیدا کنند، سریعتر رشد میکند که باید به این حرف دقت کنیم چرا خیلیها فکر میکنند اگر احترام گذاشتیم که آنها صاحب علماند بعد ما موفق میشویم. یک مقدار باید بریم و بحث را دقیقتر کنیم.
خواهشم این است که وزارت صنایع و وزارت علوم ورود کنند، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جای درستی برای بررسی موضوع نیست.
*آموزگار: اصراری بر پیوستن ایران به کنوانسیون برن نیست
در ادامه محمود آموزگار یکی از کارشناسان حوزه چاپ و نشر کشور، عنوان میکند: از صحبتهای آقای کریمخانی استفاده کردیم. یک نکتهای که وجود دارد این است که به مفاهیم حقوقی خوب است توجه داشته باشیم. چندبار ایشان تعبیر پتنت را استفاده کردند ما الان به کنوانیسیون حقوق مالکیت صنعتی پیوستیم. ناگزیر از رعایت پتنت هستیم یعنی پتنتهایی که ثبت میشود.
من فکر میکنم که موضوع جهانی شدن، و همه اینها بحثهایی است که اگر خود ما هم به مقاومت ملتهای تحت ستم اعتقاد نداشتیم کتابهایی در این باره را نیز منتشر نمیکردیم. این یک بحث دیگری است یعنی طبیعی است که باید سعی کنیم که آن اقتدار و موقعیت خودمان را حفظ کنیم.
من اصراری به پیوستن به کنوانسیون برن ندارم. به نظر من یک ملاحظه امنیتی _ سیاسی است که به طور مثال فرض کنید که دوستان مسئله NPT را مطرح میکنند. و میگویند الان ما به NPT پیوستهایم و چقدر گیر افتادیم و اگر نمیپیوستیم نمیتوانستند این جوری ما را تحت فشار قرار دهند.
در بحث کنوانسیون برن فرمایشات خوبی آقای کریمخانی کردند. من اتفاقاً این پیشنهاد را دادم به دوستانی که این ملاحظه را داشتند و میگفتند که ما خودمان را در موقعیت محدودتری قرار میدهیم گفتم که ایرادی ندارد دغدغههای شما محترم است. ولی نمیتوانیم تفکیک کنیم و بگوییم که حقوق مالکیت فکری در داخل کشور و فقط نسبت به آثار داخلی مجاز است. یعنی حقوق خارجیها را شما بدون اجازهشان استفاده کنید.
حقوق داخلیها را محترم بشمرید ولی احترام به حقوق خارجیها لازم نیست. بنابراین من فکر میکنم که موضوع رعایت حقوق مالکیت ادبی - هنری را باید از عواقب احتمالی منفی پیوستن به کنوانسیون برن تفکیک کنید که موضوعی است که دولتمردان و مسئولان کشور باید قاعدتاً درباره آن تصمیم بگیرند که این کنوانسیون از ابعاد دیگری که شاید مورد ملاحظه ما نیست، چه آثار و عواقبی خواهد داشت.
* در ترجمه خلاقیت به وجود نمیآید بلکه خلاقیت در تألیف است
من اعتقادم بر این است، اتفاقاً چون بحث پیوستن به سازمان تجارت جهانی را ما در پیش داریم که بحث حقوق مالکیت فکری جزء لایتجزای آن است، اعتقادم بر این است که خوب است که آمادگی لازم را برای مواجهه با آثار پیوستن به WTO در جامعه فرهنگی ایجاد کنیم تا نشر ما با یک عمل غیرمترقبه مواجه نشود. جهات مختلف این موضوع دیده شود الان شما نگاه کنید کل کتابهایی که در کشور منتشر میشود، 70 هزار عنوان تخمین زده میشود. تعداد زیاد کتابهایی که کتابسازی است و از خارجی میگیرند و به عنوان اثر داخلی تألیفی به فروش میرسانند، کم نیست. شما افزایش ترجمه را نسبت به تألیف مشاهده کنید. کارهای ما بیشتر ترجمه است و کار تألیفی در کشور کم داریم این یکی از آثار سوء پذیرفتن حرمت حقوق مالکیت فکری در عرصه بینالمللی است.
بخش دیگر این است که وقتی چنین فضایی ایجاد شد، خلاقیت کاهش پیدا میکند یعنی در ترجمه خلاقیت به وجود نمیآید. خلاقیت در تألیف است. یک مترجم حداکثر به متن وفادار است و سعی میکند آن چیزی که نویسنده نوشته آن را به درستی برگرداند. ولی این نویسنده و پدیدآورنده است که مبادرت به خلاقیت و ابتکار میکند.
در حوزهای که ما با آن سروکار داریم یک اثری میبینید که یک نویسنده معروفیتی پیدا کرده است، 18 ترجمه از آن کتاب منتشر میشود که خواننده گیج میشود که کدام یک از آنها درست است و کدام بهتر است و این رقابتها اصلاً برای چی است؟ و آیا واقعاً در تحلیل نهایی جایی هست که تصمیم بگیرد و بگوید این اثر ترجمه پاکیزهتری دارد و مردم هدایت شوند و آن اثر اقبال پیدا کند؟همه اینها به خاطر این است که این موضوع مراعات نمیشود. یعنی آثار سوء این قضیه فقط در حوزه ورود به بازارهای جهانی نیست. روی آثارمان هم تأثیر میگذارد. اجرای درست و کامل همان قانون حمایت از حقوق مولفین، مصنفین را هم با مشکل مواجه میسازد.
*لزوم بازنگری قانون حمایت از مؤلفین و مصنفین
به عنوان مثال در قانون حمایت از مؤلفین و مصنفین که سال 1348 تصویب شده و سالها از عمر آن میگذرد برای کسی که بدون اجازه حق مؤلفی را ضایع کند و اثرش را استفاده کند مجازات حبس در نظر گرفته شده است. آیا تا این لحظه شنیدهاید که کسی به استناد این قانون به حبس محکوم شده باشد؟ در یک مورد شاکی و متهم هر دو استاد دانشگاه بودهاند و ارتکاب جرم هم بر دادگاه محرز شده است ولی قاضی دادگاه به شاکی گفته است که این استاد دانشگاه است من چگونه او را به زندان بیندازم!! یعنی جرم و مجازات با یکدیگر متناسب نیستند. آیا اگر برای موارد این چنینی به جای مجازات حبس مجازات درج مورد در پرونده پرسنلی یا موارد مشابه آن در قانون پیشبینی میشد بازدارندهتر نبود؟ یعنی در پرونده پرسنلی آن استاد قید میشد که این بزه توسط آن استاد صورت گرفته است. در این صورت آیا خاطی همواره سعی نمیکرد این قضیه را جبران کند.؟
من به طور کلی عرضم این است، الان تعدادی از همکاران ناشر ما هستند که علی رغم نداشتن اجبار و الزام، فقط برای اینکه نشان دهند که ما احترام میگذاریم به حقوق شما، به ناشران خارجی مراجعه میکنند و درخواست اجازه میکنند. 4 سال قبل در نمایشگاه فرانکفورت سمیناری توسط نمایشگاه فرانکفورت برگزار شد با موضوع «بازار کتابهای دانشگاهی و علمی در ایران»؛ بنده هم به عنوان یکی از کسانی که باید در این جلسه سخنرانی میکردم، دعوت شدم.
آنجا ما مطرح کردیم که همکاران ما الان آمدهاند در این نمایشگاه تا از ناشران آمریکایی اجازه بگیرند که کتاب را ترجمه و به فارسی چاپ کنند. اینها تحریم کردهاند و میگویند آقا ما به شما اجازه نمیدهیم. ببینید یعنی اینقدر این جایگاه ما را تغییر داد. از کشوری که بدون اجازه مبادرت به انتشار آثار دیگران میکند، تبدیل شدیم به کشوری که درخواست مجوز میکند ولی طرف آمریکایی به خاطر تحریم پاسخ منفی میدهد. باید اضافه کنم که کتاب و نشریات موضوع تحریم نبودند.
من فکر میکنم به عنوان یک سیاست درست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند قوانینی را برای تصویب پیشنهاد بدهد که در عین حال که الزامی برایمان ایجاد نمیکند با شیب ملایمی نشر کشور را به سمت مراعات بیشتر حقوق مالکیت فکری در عرصه جهانی هدایت کند. این موضوع زمان معاونت آقای پرویز مطرح شد و ایشان هم این استدلال را پذیرفتند ولی عمل نشد و پیشنهاد ما بایگانی شد.
پیشنهاد این بود که همکاران ناشری که مراجعه میکنند به ناشر خارجی و اجازه میگیرند برای ترجمه و انتتشار یک اثر به زبان فارسی، اینها صاحب یک حقی بشوند. قانون از اینها حمایت بکند و این طوری ما برویم به سمت پالایش ترجمهها، به سمت ساماندهی ترجمهها و اینطوری به سمت حرمتگذاری حقی برویم که شرع ما نیز مخالف آن نیست.
*کریمخانی: ما هیچ سابقه خوشایندی از پذیرفت کنوانسیونهای انتخابی و غیر اجباری نداریم
احسان کریمخانی مسئول پروژههای نرمافزاری مجمع ناشران انقلاب اسلامی در این باره میگوید: من حرف آقای آموزگار را کاملاً تأیید میکنم. لازم نیست برن را بپذیرید تا به حق مؤلف خارجی احترام بگذارید. برداشت خودتان را از قانون مؤلفان و مصنفان برای 50 سال پیش به حق مؤلف خارجی هم تسریع دهید یعنی اگر کسی میخواهد ترجمه بگذارد یا هر کار دیگری بکند موظف است که اجازه آن را از مؤلف آن گرفته باشد.
الان ناشران شریفی داریم که دارند این اجازه را گرفته و این کار را انجام میدهند. لازم نیست که به کنوانسیونی بپیوندیم که این کنوانسیون داوطلبانه، کنوانسیونی است در امتداد آن اتفاقی که برای قصه هستهای ما میافتد. ما هیچ سابقه خوشایندی از پذیرفت کنوانسیونهای انتخابی و غیر اجباری نداریم و متأسفانه یا خوشبختانه دولتها آمده و قول میدهند که مشکل ما که در پذیرش کنوانسیون جهانی که هستهای است، را حل کنند. خب چرا از اول پذیرفتیم؟ الان دولت پاکستان نپذیرفته و بمب هستهاش را هر چند وقت یکبار دارد تست میکند. هیچ کسی هم در دنیا نمیتواند بگوید که بالای چشمت ابرو است و میخواهم تحریمات کنم ما یک کنوانسیون داوطلبانه را پذیرفتهایم و کشور زیر بار تحریم است.
به نظرم اگر دوستان وزارت ارشاد میخواهند کاری بکنند، قوانین داخلی را قوی کنند، شمول قوانین داخلی را دقیق کنند و اجازه دهند کسانی که در حوزه مالکیتهای علمی دارند کار میکنند کار، دقیقی کنند اینکه ما بار را از دوش خودمان برداریم و بگوییم یک ناظر خارجی بیاد و بین ماها قضاوت کند خب چرا ما خودمان این کار را نکنیم. در عین اینکه اگر کنوانسیون را بپذیریم باز باید در همین کشور و دادگاههای آن اعلام حق کنیم. چرا الان این کار را نمیکنیم چرا باید اول برن را بپذیریم بعد قوانین را تقویت کنیم.
* ربانی: نشر کشور باید بتواند تعاملش را با نشر بینالملل برقرار کند
علیرضا ربانی، مدیر انتشارات «غزال جوان» در ادامه گفت: من فکر میکنم که دوستان توضیحات خوبی دادند. ترجمه یک اثر خارجی در ایران وجود دارد به همین منظور باید این الزام در ایران به وجود بیاد که اگر کسی میخواد ترجمه کند، بیاد اثر خارجی را با ناشر یا مؤلفاش تماس بگیرد این برای ما محترم است. ما حرفمان این است ایران و نشر کشور به سمتی برود که بتواند تعاملش را با نشر بینالملل برقرار کند. ولی اگر بخواهد اتفاقی بیفتد نیاز به قوانینی دارد که بتواند این حق را محترم بشمرد.
همانطور که آقای آموزگار فرمودند، مثلاً 18 تا 20 مورد ترجمه از یک کتاب بیرون بیاد در صورتی که تنها یکی از ترجمهها حق مالکیت یا حق ترجمه آن اثر را در ایران گرفته است، این مشکل به وجود میآورد یعنی هم مردم را با سرگردانی مواجه میکند و هم انگیزه را در درون کسی که میخواهد ترجمه واقعی کند و تأمل و کیفیت این ترجمه را ارائه دهد هیچ راهی براش نمیماند مگر اینکه آن هم وارد همین داستان دیگران شود.
*پرویز: سپردن این کار به وزارت ارشاد به تنهایی منجر به نتایج وخیمی خواهد شد
در ادامه محسن پرویز سخنگوی انجمن قلم ایران بیان کرد: من خیلی از فرمایشات دوستان استفاده کردم و فکر میکنم تناقضی در بطن فرمایشات دوستان نیست. منتها شکل ظاهر ماجرا را ظاهراً یک مقداری دارد به گونهای مطرح میشود که شاید لازم باشد این نگاه را عوض کنیم.
نکته اول از دید بنده این است اساساً سپردن این کار به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تنهایی یک نکته انحراف است و نتایج وخیمی خواهد شد. به خاطر اینکه بحث اینجا فقط بحث حوزه نشر، حوزه سینما و نظایر او تنها نیست یعنی بحث هنر تنها نیست و بحث انتشارات تنها نیست. در کنوانسیون در واقع مالکیت فکری همه بخشهای دیگر هم تسریع پیدا کرده و باید در تمام جنبهها به این قضیه نگاه شود.
نکته دوم اینکه فرمایشاتی که جناب آقای آموزگار و جناب آقای ربانی دارند و در گذشته هم بخشهایی از آن را دنبال میکردند، و هدف هم تعالی نشر ایران است، در واقع همه با قوانین و ضوابط داخلی قابل اجرا است اساساً هیچ نیازی به پیوستن ما به کنوانسیون برن نیست تا ما اقداماتی در جهت دوباره کاری ترجمهها، کتابسازی یا چاپ کتابهای بیکیفیت را بخواهیم بگیریم. ما اینها را در ضوابط داخلی میتوانیم انجام دهیم. اصلاً نیازی نداریم برویم و خودمان را در آنجا گیر بیندازیم.
من نکتهای را که مجدداً دوستان را به آن توجه میدهم و باید با تأمل با آن برخورد کنیم این است که امروز که ما به این کنوانسیون نپیوستیم ملزم به رعایت حق مؤلف نیستیم. همانطور که دوستان گفتند وقتی با یک ناشر خارجی صحبت میکنیم که میخواهیم کتابی را ترجمه کنیم او اجازه این کار را بدون دریافت وجه میدهد و چون میبیند که اگر هم اجازه ندهد ما میتوانیم این کار را انجام دهیم ولی اگر پیوستیم و مجبور بودیم فعالیت کنیم معلوم نیست که برخورد او همینی باشد که الان با ما برخورد میکند باید ببینیم با کشورهایی که کنوانسیون را پذیرفتهاند آنها چگونه برخورد میکنند.
نکته بعد هم این است که کسی که جلوی ما را نگرفته است، ما الان هم که به کنوانسیون نپیوستیم میتوانیم تقویت کنیم کسب اجازه از مؤلف اولیه ناشر اولیه را. به گمانم یک مقداری باید با دقت و دقت نظر بیشتر به این موضوع نگاه نکنیم چون یکی از موضوعات اساسی است که اگر بیدقتی شود برای کشور مشکلات فراوانی به باز خواهد آورد.
*آموزگار: 80 درصد کتابهای 350 کتابفروشی کشور افغانستان توسط ایران تأمین میشود
دو نکته دارم مثلاً عرض میکنم در حوزه پزشکی به دلیل سرعت تغییر و تحول علوم پزشکی و کمبود منابع فارسی، دانشجویان ما ناگزیر هستند که کتابهای خارجی را بخوانند و طبیعی است که زیادی نشر این کتابها بدون مجوز ناشر اصلی اینجا تکثیر و اُفست میشدند.
همکاران ما در بخش کتابهای خارجی با مراجعه به ناشران توانستند قیمتهای ویژهای را برای ایران ایجاد کنند یعنی به نحوی که حتی مثلاً ناشر داخلی برایش مقرون به صرفه نبود که کتاب را چاپ کند و خودش تبدیل شد به ویژه در مقاطعی به فروشنده کتابهای اصلی. بنابراین من فکر میکنم که اینها چیزهایی است که میتواند در قالب مذاکره و به عنوان شروط ما مطرح شود، طبیعتاً آن جور که فرمودند نیاز به مطالعه و انسجام دارد حتماً بخشهای دیگر هم باید به این قضیه توجه کنند.
در رابطه با افغانستان که جناب آقای کریمخانی فرمودند یک آمار دهم که در کل افغانستان 22 تا ناشر است و در شهر کابل فقط 350 کتابفروشی است که این کتابفروشیها 80 درصد کتابهایی که به فروش میرسانند، کتابهای ایرانی است.
*کریمخانی: افزایش فرار مغزها از ایران به واسطه پذیرش کنوانسیون برن
احسان کریمخانی مسئول پروژههای نرمافزاری مجمع ناشران انقلاب اسلامی در پایان عنوان میکند: مبانی این بحث و مبانی فکری ما باید اسلامی باشد. نکته کلیدی این است که «العلم سلطان». حرف این است قانون برن در نظر خود نویسندگان و منتقدان جهانیاش و اختصاصی به ایران ندارد و موضع ماها نیست بلکه موضع تمام کسانی است که با جهانی شدن به سبک سرمایهداری غربی مخالف هستند. حرف این است، انحصار علمی و پذیرش سلطان بودن آنها در حوزه علم و رعیت بودن ما در حوزه تولید علم. حرف یک مقدار دقیقترش این است هر علمی که تولید میکنیم بعد از پذیرش کنوانسیون برن دو دستی تقدیم آنها کنیم. هیچ حق تولید علمی ندارید، فرار مغزها خیلی بیشتر از اینی که هست میشود چراکه هیچ دانشمندی در این کشور که حق ثبت اختراعش در کل دنیا 97 درصدش مال اونهاست زندگی نمیتواند کند.
ما در ایران حق کپیرایت نداریم الان حق ثبت اختراع نداریم. همه را ثبت کردهاند در حد زردچوبه و تاب خوردن و غیره.
پس اگر میخواهیم تمامی مغزهای ایرانی صرفاً به خاطر ادامه حیات علمیشان بروند غرب، چون آنجا میتوانند از این میوههای رسیده استفاده کنند، این را بپذیریم و اگر نمیخواهیم عواقب و جوانبش را ببینیم و با احترام به حق مولف قوانین داخلی را قوی کنیم.
کد خبر 342446
تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۷
- ۰ نظر
- چاپ
آموزگار درباره پیوستن به برن گفت: با شیب ملایم باید به سمت رعایت مالکیت فکری برویم. با این حال کریمخانی با اعلام اینکه جزئیترین مسائل در جهان مثل تاب خوردن زردچوبه ثبت شده، معتقد است کپیرایت یعنی سد زدن مقابل علم.
منبع: فارس