به گزارش مشرق، پایگاه خبری آیبیتایمز سه روز قبل گزارشی مربوط به نقش نیروهای موساد در حادثه حمله به دفتر نشریه طنز «شارلی ابدو» را منتشر و سپس ان را از خروجی خود حذف کرد. موضوع دخالت سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل در حمله روز چهارشنبه پاریس البته غیر از رسانهها، مد نظر برخی تحلیلگران مستقل هم قرار گرفته و آنها شواهدی را در این مورد ارائه کردهاند.
رسانههای غربی و صهیونیستی همانگونه که مورد انتظار هم هست اظهارنظرهایی که هر گونه ارتباطی بین سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل و حادثه روز چهارشنبه فرانسه ترسیم میکنند را نوعی «توهم توطئه» و زاییده موهومات معرفی کنند اما تکههای جورچین مربوط به دخالت نیروهای موساد در حادثه حمله به شارلی ابدو فرانسه شباهت عجیبی به داستان دیگری دارد که تا بیش از 50 سال به عنوان موضوعی جعلی و بافته ذهن تبلیغ میشد تا سرانجام تلآویو خود لب به اعتراف به آن گشود.
عملیات «سوزاناه» و عمیات فریب صهیونیستها در قاهره
در جولای سال 1954 انفجار چندین بمب در دفاتر برخی از ساختمانهای مربوط به آمریکا و انگلیس در قاهره و اسکندریه به گمانهزنیهای بسیاری درباره عاملان آن بمبگذاریها منجر شد. گروهی که معمولاً در حوادثی از این دست در مظان اتهام قرار میگرفت اسلامگراهای اخوانالمسلمین بودند. البته این اتهامها بر شواهدی هم استوار بودند.
در آن هنگام جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر که در حال مذاکره با انگلیس بود در تلاش بود تا لندن را به تخلیه پایگاههای نظامی عظیمش در منطقه کانال سوئز متقاعد کند، اما گروه اخوانالمسلمین فعالانی ملیگرا بودند که با هر گونه مصالحه دولت مخالف بودند. بنابراین، از همان ابتدا هر گونه عملیات خرابکارانه میتوانست تلاشی از سوی این گروه برای ایجاد اخلال در برنامههای دولت باشد. درباره حادثههای بمبگذاریهای مصر نیز نگاه عمومی چنین بود.
اما چند ماه بعد خبری درباره عاملان بمبگذاریهای مصر اعلام شد که تعجب همگان را به دنبال داشت: وزیر کشور مصر از متلاشی شدن یک شبکه جاسوسی اسرائیلی متشکل از 13 نفر خبر داد و آنها را عاملان بمبگذاریهای قاهره و اسکندریه بودند اعلام کرد.
برگزاری دادگاههای محاکمه عاملان این بمبگذاریها در مصر عوض آنکه گرهای از مشکلات باز کند بر معماها میافزود؛ گفته میشد اداره اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل عدهای از یهودیهای مصری را به خدمت گرفته و از آنها خواسته است به گونهای این عملیات بمبگذاری را انجام دهند که گروههای مسلمان، کمونیستها و برخی گروههای ناشناس مصری عاملان اصلی به نظر برسند.
رژیم صهیونیستی و رسانههای غربی از طرف دیگر دادگاههای مصر و اعترافات مظنونان را محکمههایی نمایشی توصیف میکردند که برای رسیدن به اهداف یهودستیزانه، در حال طرح اتهاماتی دروغین علیه عدهای یهودی بیگناه هستند.
نتیجهگیری درست درباره اینکه بالاخره از طرفین این دعوی کدام به حق بودند زمانی پیچیدگیهای بیشتری مییافت که شواهدی قدرتمند در حمایت از انگیزههای اسرائیل برای انجام این بمبگذاریها وجود داشتند.
انزوا و شکستهای دیپلماتیک اسرائیل، عامل عملیات مخفی در قاهره
اسرائیل در سال 1954 منزوی و ناامن بود. رفتارهای خشن این رژیم، حتی صدای متحدان غربی را هم در آورده بود. موضوع هشداردهندهتر برای اسرائیل گامهای آشتیجویانهای بود که بین مصر از یک طرف و آمریکا و انگلیس از طرف دیگر برداشته میشد.
آیزنهاور، رئیس جمهور وقت آمریکا در آن زمان انگلیس را متقاعد کرده بود تا پایگاههای نظامیاش در کانال سوئز را تخلیه کند و اسرائیل از این بابت نگران بود که با خروج نیروهای انگلیسی از کانال سوئز احتمال حمله مصر به رهبری جمال عبدالناصر به اسرائیل قوت میگیرد. تلاشهای دیپلماتیک تلآویو برای متقاعد کردن آمریکا به انصراف از این اقدام هم هیچ نتیجهای در بر نداشت.
بهترین راهی که اسرائیل برای خروج از این بنبست میدید ایجاد ناامنی در مصر بود. از این طریق، علاوه بر آنکه گروه اخوانالمسلمین گروهی تندرو معرفی میشد، نیروهای آمریکایی و انگلیسی هم از خروج از مصر منصرف میشدند.
این بود که بنگوریون، نخستوزیر وقت اسرائیل دستور انجام عملیات »سوزاناه» را صادر کرد. این عملیات بعد از لو رفتن به برکناری «پیناس لاون» وزیر جنگ وقت رژیمصهیونیستی منجر شد و همین امر این حادثه تاریخی را به قضیه «لاون» معروف کرد.
در این عملیات قرار بود گروهی که سازمان ضداطلاعات ارتش اسرائیل برای انجام این عملیات در نظر گرفته بود به گونهای دفاتر انگلیس و مصر در قاهره و اسکندریه را هدف قرار دهند که مسلمانان اخوانالمسلمین به انجام آن متهم شوند. در آن شرایط اسرائیل میتوانست به خواستههای سیاسی که مد نظر داشت دست پیدا کند.
اعتراف به عملیات مخفی پس از 5 دهه
مشهور است که بسیاری از شهرکنشینان اسرائیل تا 51 سال بعد از ماجرای لاون همچنان فکر میکردند که دادگاههای مصر برای جاسوسان اسرائیل جعلی و نمایشی بوده و با هدف یهودستیزی ترتیب داده شده بود. اما سرانجام در سال 2005 رئیس رژیمصهیونیستی با اهدای نشان اقتدار به خانوادههای جاسوسان آن واقعه سرانجام ابهامات را از بین برد.
شواهدی که در روزهای اخیر برخی تحلیلگران درباره احتمال دخالت اسرائیل در حمله روز چهارشنبه به دفتر نشریه طنز شارلیابدو مطرح میکنند اگرچه همانند ماجرای «لاون» توسط رسانههای غربی در ابتدا متوهمانه، یهودستیزانه و به دور از واقعیت انگاشته و تبلیغ میشوند اما همانند همان ماجرا رگههای مهمی از واقعیت را در خود جای دادهاند.
انگیزههای اسرائیل 2015 برای تکرار «لاون» این بار در قلب پاریس
اسرائیل 2015 همانند اسرائیل 1954 و بلکه بدتر از آن، ناامن و منزوی است. حمله چند ماه پیش اسرائیل به نوار غزه که در خلال آن چندین هزار غیرنظامی از جمله زن و کودک کشته و زخمی شدند، نزدیکترین متحدان این رژیم را به انتقاد مجبور کرد. به عنوان مثال، «لوران فابیوس» وزیر خارجه فرانسه در آن زمان در انتقاداتی تند از رژیم صهیونیستی گفت: «حق اسرائیل برای برخورداری از امنیت کشتن کودکان و قتل عام غیرنظامیان را توجیه نمیکند.»
شهرکسازیها از جمله دیگر اقداماتی بوده که انتقاد نزدیکترین کشورهای متحد تلاویو را به همراه داشته است.
علاوه بر اینها، اسرائیل چنانکه در روزهای اخیر هم اظهارات بنیامین نتانیاهو نشان داده به چنین حملهای نیاز هم داشته است. مطابق آمارها، نسبت نرخ رشد جمعیت اسرائیل به اعراب گونهای است که این رژیم تا سالهای آتی با چالش امنیتی مواجه خواهد بود. به علاوه روند مهاجرت یهودیان به فلسطین اشغالی پس از جنگ اخیر غزه تابستان 2014 متوقف شده و نتانیاهو به دنبال عوض کردن وضعیت و جذب یهودیان فرانسه است. شاید به همین دلیل است که میبینیم وی چندین بار از یهودیان فرانسه خواست به سرزمینهای اشغالی سفر و در آنجا زندگی کنند.
به عنوان مثال صفحه فیسبوک نتانیاهو شبه شب (20 دی) پس از حوادث اتفاق افتاده در فروشگاه یهودی «کوشر» (غذای حلال) در پاریس از یهودیان فرانسه و سایر یهودیان دعوت کرد به سرزمین اشغالی فلسطین مهاجرات کنند.
شواهد دیگری که ظن دخالت موساد در حوادث فرانسه را تقویت میکند هشدارهای مکرر رژیم صهیونیستی مبنی بر انتقامجویی از دولت فرانسه و پارلمان این کشور به خاطر اقدامات اخیرشان در به رسمیت شناختن کشور فلسطین و رأی به طرفداری از آن در شورای امنیت سازمان ملل است.
ماه گذشته بعد از آنکه پارلمان فرانسه با 399 رأی مثبت در برابر 151 رأی منفی کشور فلسطین را به رسمیت شناخت ابتدا سفارت اسرائیل در فرانسه و سپس بنیامین نتانیاهو آن را اقدامی اشتباه توصیف کردند.
اما حتی قبل از این رأیگیری هم اسرائیل به فرانسه درباره تبعات به رسمیت شناختن فلسطین هشدار داده بود. در ان زمان نتانیاهو در جمع خبرنگاران گفت: «وقتی که در خاورمیانه دارند سر مردم و از جمله سر یک شهروند فرانسه را میبرند آنها کار بهتری برای انجام دادن غیر از به رسمیت شناختن فلسطین ندارند؟ به رسمت شناختن کشور فلسطین توسط فرانسه یک اشتباه بزرگ خواهد بود.»
علاوه بر اینها، اسرائیل هفته پیش هم به خاطر آنکه فرانسه در شورای امنیت سازمان ملل به طرفدارای از فلسطین رأی داده بود ابراز ناامیدی کرده بود.
نشانههای عملیات فریب؛ از کارت شناسایی مشکوک تا «خودکشی بازپرس پرونده»
اتفاقاتی که در همین چند روز بر سر سفر نتانیاهو به پاریس برای شرکت در راهپیمایی سیاستمداران رخ داد هم میتوانند تا حدودی شواهدی غیرمستقیم از وجود مسائلی پشتپرده درباره تیراندازیها و گروگانگیریهای فرانسه فراهم آورند.
رسانههای اسرائیلی شب گذشته گزارش داند «فرانسوا اولاند» رئیس جمهوری فرانسه تمایلی به حضور «بنیامین نتانیاهو» در راهپیمایی روز یکشنبه سران کشورها در پاریس برای اعلام همبستگی با قربانیان حملات روزهای گذشته در این شهر نداشته است.
نتانیاهو در ابتدا خواست پاریس را پذیرفت و نگرانیهای امنیتی را به عنوان دلیل خود برای عدم حضور در این راهپیمایی بیان کرد. اما وقتی متوجه شد، «نفتالی بنت» وزیر اقتصاد و «آویگدور لیبرمن» وزیر خارجه اسرائیل هم قصد دارند در این راهپیمایی شرکت کنند، نظر او تغییر کرد.
زمانی که برای فرانسوا اولاند مسجل شد نخست وزیر اسرائیل میخواهد در این راهپیمایی حضور یابد، به نتانیاهو تلفن کرد تا شخصا او را دعوت کند. در واقع، زمانی که دفتر نتانیاهو به کاخ الیزه اعلام کرد، او در این مراسم شرکت میکند، پاریس پاسخ داد که اگر او حضور یابد، آنها از محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان نیز برای حضور در این راهپیمایی دعوت به عمل میآورند.
از جمله دیگر مواردی که حوادث پاریس را بیش از پیش مشکوک کرده است، نحوه شناسایی عوامل ادعایی این حادثه است. روز چهارشنبه ساعاتی پس از آنکه «شارلی ابدو» هدف حمله قرار گرفت، رسانههای فرانسوی گزارش دادند که مظنونین این حادثه دو برادر به نامهای سعید و شریف کواشی هستند. به گفته منابع داخلی پلیس فرانسه، این افراد پس از آن شناسایی شدهاند که نیروهای امنیتی کارت شناسایی آنها را که در خودروی مسروقه جا مانده بود، پیدا کردهاند. مشخص نیست چطور افرادی که به گفته فرانسه و آمریکا «کاملا آموزشدیده» و «حرفهای» بودند، در یک عملیات از پیش برنامهریزی شده، با خود کارت شناسایی به همراه داشته و ضمنا آن را در خودرویی مسروقه جا گذاشتهاند.
مسئله دیگری که تردیدهایی در رابطه با این حملات ایجاد کرده، خودکشی عجیب و ناگهانی یکی از مسئولین تحقیق در رابطه با این پرونده است. چهارشنبه شب برخی از رسانههای فرانسوی از خودکشی «هلریک فردو» خبر دادند. فردو که از سال 2012 معاون پلیس منطقه بوده، ساعاتی پس از بازدید از محل حادثه، در حالی در دفترش پیدا شد که با اسلحه سازمانی خود کشته شده بود.
در حالی که مرگ این فرد میتوانست با واکنشهای زیادی مواجه شود، تقریبا اغلب رسانههای مهم از انتشار این خبر خودداری کرده و معدود رسانههای انتشار دهنده خبر هم این اقدام را ناشی از افسردگی، کار زیاد و حتی ناراحتی عمیق وی پس از دیدار با خانوادههای قربانیان حادثه «شارلی ابدو» دانستند!
دو روز بعد گروهی با حمله به یک فروشگاه خوراک حلال یهودیان (کوشر)، 15 تن را به گروگان گرفت. همین حمله هم حاوی نکات جالبی بود. نیروهای امنیتی فرانسه بلافاصله پس از گروگانگیری اعلام کردند دو فرد در این حمله دست دارند؛ «امدی کولیباری» و «حیات بومدین». ساعاتی بعد پلیس از کشته شدن کولیباری و فرار بومدین خبر داده و اعلام کرد گروگانگیری با کشته شدن چهار گروگان یهودی به پایان رسده است.
بومدین در حالی به عنوان یکی از عاملان این حادثه معرفی شد که روز جمعه مشخص شد وی نه تنها در محل حادثه نبوده، بلکه حتی در فرانسه نیز حضور نداشته است. وزارت خارجه ترکیه روز گذشته تائید کرد که حمله به فروشگاه یهودی زمانی صورت گرفته است که بومدین در سوریه بوده است. (+)
اما نکته دیگر، حضور رسمی تیمهای موساد در محل حادثه بود. هرچند در ابتدا این خبر اعلام نشد، اما پس از پایان قائله، دفتر نخستوزیری رژیمصهیونیستی با انتشار بیانیهای، اعلام کرد تیمی از نیروهای ویژه اسرائیل در «عملیات نجات» مشارکت داشتهاند.
هرچند هرگز نمیتوان به طور قطعی در رابطه با حوادث اخیر و عوامل پشت پرده آن حکم داد، اما وجود شواهد این چنینی، تردیدهایی جدی در مورد روایت رسمی اعلامشده از سوی پاریس ایجاد کرده است.