به گزارش مشرق، عباس عبدی از فعالین سیاسی شاخص اصلاحطلب و از جامعهشناسان سیاسی که مدتهاست در صفحه سیاست روزنامهها و خبرگزاریها تعمداً غایب است، پس از مدتها طی مطلبی در یکی از هفتهنامههای سیاسی کشور به بررسی موضوع علی مطهری و مواضع و نطقهای حاشیهساز وی پرداخته است.
موضع متفاوت عباس عبدی در این یادداشت نسبت به آنچه در رسانههای دومخردادی و از زبان شخصیتهای این طیف مطرح میشود، رمزگشایی دیگری است از علت سکوت عبدی در دو سال اخیر، سکوتی که خود پیش از این گفته است که بهدلیل موضع متفاوت وی نسبت به اصلاح طلبان و دولت درباره مسائل مهم سیاسی کشور است، و از همین روی وی سکوت پیشه کرده تا بهقول خود موجب تفرقه و تشتت میان اصلاحطلبان نشود.
وی در یادداشت خود که با عنوان "پدیدهای بهنام علی مطهری را چگونه میتوان فهمید یا درک کرد؟" نگاشته شده، با این بیان "یکی از علل ناآشنایی جامعه ایران با وجود پدیدههایی مثل علی مطهری، بیتوجهی ما به روش مشترک و بهجای آن تمرکز بر اهداف و ارزشها و آرمانهای افراد و گروهها است"، مینویسد: بهعبارت دیگر ملاک ارزیابی ما از دیگران دوری یا نزدیکی آنان به خودمان از حیث اهدافی است که دارند، فارغ از اینکه شیوه تحقق این اهداف آنان چگونه است ولی در یک جامعه متعادل و سالم مهمترین ملاک ارزیابی، اشتراک در روشهای مشترک برای رسیدن به اهداف حتی اهداف متضاد است. علت نفهمیدن علی مطهری از سوی اصلاحطلبان و اصولگرایان همین نکته است.
عباس عبدی با اشاره به تحلیلهای متعدد و متناقض از پدیده علی مطهری افزوده است: او در یک سخنرانی هم به مسئله حصر میپردازد و هم به مسئله ساپورت خانمها و هم به مسئله برداشت از صندوق توسعه و همزمان به مسئولان هر سه مورد اعتراض میکند و ناظران بیرونی بر حسب اینکه اصولگرا باشند یا اصلاحطلب، دچار سرگیجه میشوند: چگونه ممکن است همزمان مواضعی را اتخاذ کرد که دو سر طیف اصولگرا و اصلاحطلب آن را اتخاذ میکنند؟ با تعبیری که مطهری دارد، پوشیدن ساپورت غیرقانونی است. وی با همین تعبیر هم حصر را مطابق قانون نمیداند، بنابراین فصل مشترک این دو وضع اشتراک در روش است. اگر هر دو مجموعه اصولگرایان و اصلاحطلبان نیز روی وحدت روش تأکید میکردند، شاید تفاهم امروز آنان در اندازهای بود که شاهد این حد از تعارض در جامعه ایران نباشیم. اتفاقاً دو طرف ماجرا هم تا حدی متوجه این نکته نمیشوند.
البته عباس عبدی در ادامه سخنان خود بهطور تلویحی به نقص موجود در تحلیل خود نیز اشارهای کرده و میگوید: البته زاویه دید علی مطهری در موضع وی نسبت به ساپورت دیده نمیشود، یعنی نمیگوید که با ساپورت مشکلی ندارد، ولی بهلحاظ قانونی باید با ساپورت پوشان مخالفت کرد، بلکه بهعکس آقای مطهری با ساپورتپوشی مسئله جدی هم دارد و کوششی برای بیان قانونمند مبارزه با آن ندارد، در هر حال آنچه در آقای مطهری بهظاهر غلبه دارد، دفاع از منطق و روش واحد است.
عبدی در بخش دیگری از یادداشت خود با اشاره به حصر آیتالله منتظری در زمان دولت دوم خرداد، مینویسد: دست اصلاحطلبان برای محاجه با حصرکنندگان بستهتر از آقای مطهری است، زیرا در زمان خودشان چنین حصری را برای مرحوم آیتالله منتظری عملاً پذیرفته بودند و الآن نمیتوانند بهراحتی خلاف آن را ادعا کنند.
این فعال شاخص سیاسی دومخردادی در ادامه همچنین تأکید میکند: "اصلاحطلبان هم خیلی نمیتوانند روی مخالفتهای آقای مطهری حساب کنند مگر اینکه بخواهند این مسیر را تا پایان ادامه دهند که در این صورت جز بحران برای کشور نتیجه دیگری ندارد".
عبدی میافزاید:... اگر مواضع آقای مطهری را با مواضع اصلاحطلبان یکسان کنیم، نه تنها از اثرگذاری آن کاسته میشود، بلکه در بیفایده و حتی مضر بودن آن نیز نباید تردیدی روا داشت. در این صورت آقای مطهری هم مثل سایر اصولگرایانی میشود که از درون و حلقه مرکزی اصولگرایان بیرون آمدند و حتی اکنون به جایی رسیدهاند که برای اصلاحطلبان هم نسخه میپیچند و نیروهای برانداز هم جلوی آنان سازشکار محسوب میشوند! و در عین حال نه تنها فاقد هرگونه اثرگذاری هستند، بلکه بهنفع کسانی عمل میکنند که ادعای مبارزه با آنان را دارند.
عباس عبدی در بخش دیگری از یادداشت خود ضمن مخالفت با کنشهای علی مطهری درباره حصر، تصریح میکند: اگرچه این حق هر نماینده است که در همه مسایل کشور اظهار نظر کند، ولی مسئله حصر نه در سطح کنشهای سیاسی آقای مطهری است و نه حتی در سطح کنش سیاسی دولت و از همه مهمتر اینکه این مسئله سیاسی است و هیچ راه حل قضایی ندارد.
وی در انتهای یادداشت خود با تأکید بر لزوم عدم عمومی کردن مسئله حصر میگوید: عمومی کردن هر روز آن (مسئله حصر) شاید دل عدهای را خنک کند، ولی معلوم نیست برای آرامش جامعه و تحقق هدف رفع حصر چقدر اثر دارد. در سیاست باید به کارآمدی و تأثیر عمل توجه کرد. سیاست عرصه جولان دادن رفتار فضیلتگرا یا وظیفهگرا نیست، سیاست عرصه کارآمدی و نتیجهبخشی و مهمتر از همه عرصه کنش جمعی است.
موضع متفاوت عباس عبدی در این یادداشت نسبت به آنچه در رسانههای دومخردادی و از زبان شخصیتهای این طیف مطرح میشود، رمزگشایی دیگری است از علت سکوت عبدی در دو سال اخیر، سکوتی که خود پیش از این گفته است که بهدلیل موضع متفاوت وی نسبت به اصلاح طلبان و دولت درباره مسائل مهم سیاسی کشور است، و از همین روی وی سکوت پیشه کرده تا بهقول خود موجب تفرقه و تشتت میان اصلاحطلبان نشود.
وی در یادداشت خود که با عنوان "پدیدهای بهنام علی مطهری را چگونه میتوان فهمید یا درک کرد؟" نگاشته شده، با این بیان "یکی از علل ناآشنایی جامعه ایران با وجود پدیدههایی مثل علی مطهری، بیتوجهی ما به روش مشترک و بهجای آن تمرکز بر اهداف و ارزشها و آرمانهای افراد و گروهها است"، مینویسد: بهعبارت دیگر ملاک ارزیابی ما از دیگران دوری یا نزدیکی آنان به خودمان از حیث اهدافی است که دارند، فارغ از اینکه شیوه تحقق این اهداف آنان چگونه است ولی در یک جامعه متعادل و سالم مهمترین ملاک ارزیابی، اشتراک در روشهای مشترک برای رسیدن به اهداف حتی اهداف متضاد است. علت نفهمیدن علی مطهری از سوی اصلاحطلبان و اصولگرایان همین نکته است.
عباس عبدی با اشاره به تحلیلهای متعدد و متناقض از پدیده علی مطهری افزوده است: او در یک سخنرانی هم به مسئله حصر میپردازد و هم به مسئله ساپورت خانمها و هم به مسئله برداشت از صندوق توسعه و همزمان به مسئولان هر سه مورد اعتراض میکند و ناظران بیرونی بر حسب اینکه اصولگرا باشند یا اصلاحطلب، دچار سرگیجه میشوند: چگونه ممکن است همزمان مواضعی را اتخاذ کرد که دو سر طیف اصولگرا و اصلاحطلب آن را اتخاذ میکنند؟ با تعبیری که مطهری دارد، پوشیدن ساپورت غیرقانونی است. وی با همین تعبیر هم حصر را مطابق قانون نمیداند، بنابراین فصل مشترک این دو وضع اشتراک در روش است. اگر هر دو مجموعه اصولگرایان و اصلاحطلبان نیز روی وحدت روش تأکید میکردند، شاید تفاهم امروز آنان در اندازهای بود که شاهد این حد از تعارض در جامعه ایران نباشیم. اتفاقاً دو طرف ماجرا هم تا حدی متوجه این نکته نمیشوند.
البته عباس عبدی در ادامه سخنان خود بهطور تلویحی به نقص موجود در تحلیل خود نیز اشارهای کرده و میگوید: البته زاویه دید علی مطهری در موضع وی نسبت به ساپورت دیده نمیشود، یعنی نمیگوید که با ساپورت مشکلی ندارد، ولی بهلحاظ قانونی باید با ساپورت پوشان مخالفت کرد، بلکه بهعکس آقای مطهری با ساپورتپوشی مسئله جدی هم دارد و کوششی برای بیان قانونمند مبارزه با آن ندارد، در هر حال آنچه در آقای مطهری بهظاهر غلبه دارد، دفاع از منطق و روش واحد است.
عبدی در بخش دیگری از یادداشت خود با اشاره به حصر آیتالله منتظری در زمان دولت دوم خرداد، مینویسد: دست اصلاحطلبان برای محاجه با حصرکنندگان بستهتر از آقای مطهری است، زیرا در زمان خودشان چنین حصری را برای مرحوم آیتالله منتظری عملاً پذیرفته بودند و الآن نمیتوانند بهراحتی خلاف آن را ادعا کنند.
این فعال شاخص سیاسی دومخردادی در ادامه همچنین تأکید میکند: "اصلاحطلبان هم خیلی نمیتوانند روی مخالفتهای آقای مطهری حساب کنند مگر اینکه بخواهند این مسیر را تا پایان ادامه دهند که در این صورت جز بحران برای کشور نتیجه دیگری ندارد".
عبدی میافزاید:... اگر مواضع آقای مطهری را با مواضع اصلاحطلبان یکسان کنیم، نه تنها از اثرگذاری آن کاسته میشود، بلکه در بیفایده و حتی مضر بودن آن نیز نباید تردیدی روا داشت. در این صورت آقای مطهری هم مثل سایر اصولگرایانی میشود که از درون و حلقه مرکزی اصولگرایان بیرون آمدند و حتی اکنون به جایی رسیدهاند که برای اصلاحطلبان هم نسخه میپیچند و نیروهای برانداز هم جلوی آنان سازشکار محسوب میشوند! و در عین حال نه تنها فاقد هرگونه اثرگذاری هستند، بلکه بهنفع کسانی عمل میکنند که ادعای مبارزه با آنان را دارند.
عباس عبدی در بخش دیگری از یادداشت خود ضمن مخالفت با کنشهای علی مطهری درباره حصر، تصریح میکند: اگرچه این حق هر نماینده است که در همه مسایل کشور اظهار نظر کند، ولی مسئله حصر نه در سطح کنشهای سیاسی آقای مطهری است و نه حتی در سطح کنش سیاسی دولت و از همه مهمتر اینکه این مسئله سیاسی است و هیچ راه حل قضایی ندارد.
وی در انتهای یادداشت خود با تأکید بر لزوم عدم عمومی کردن مسئله حصر میگوید: عمومی کردن هر روز آن (مسئله حصر) شاید دل عدهای را خنک کند، ولی معلوم نیست برای آرامش جامعه و تحقق هدف رفع حصر چقدر اثر دارد. در سیاست باید به کارآمدی و تأثیر عمل توجه کرد. سیاست عرصه جولان دادن رفتار فضیلتگرا یا وظیفهگرا نیست، سیاست عرصه کارآمدی و نتیجهبخشی و مهمتر از همه عرصه کنش جمعی است.