به گزارش مشرق، متن نامه سرگشاده عباس سلیمی نمین مدیر دفتر تدوین تاریخ معاصر ایران به رسانه های گروهی به شرح ذیل است:
همکاران گرامی رسانهای
باسلام، همانگونه که مستحضرید اینجانب به عنوان عضو کوچکی از جامعه فرهنگی- رسانهای کشور در سالهای اخیر، همواره حتی در سختترین شرایط اداره یک مؤسسه پژوهشی به صورت خصوصی، در خدمت اهالی مطبوعات بودهام. با آن که شرکت در میزگردها یا پاسخگویی به پرسشهای خبرنگاران عزیز مرا از امر پژوهش درتاریخ باز میدارد، اما تاکنون سعی وافر نمودهام تا در حد توان در خدمت روند اطلاعرسانی رسانههای کشور باشم. در مدت بیست سال مدیریت رسانه نیز هیچ امری را مقدم بر انجام وظیفه آگاهیبخشی به جامعه ندیدم و گواه این امر را حجم شکایات برخی مقامات عالیرتبه در دولتهای مختلف از خود میدانم.
اما اینک در شرایطی که رسانهای ندارم، مدتی است با احساس وظیفه دادستان تهران برای طرح ایرادات بلاوجه و شکایات عدیده به نمایندگی از صاحبان قدرت و ثروت علیه خود مواجهم. همانگونه که میدانید به جریان افتادن شکایاتی از جانب دادستان در دستگاه زیرمجموعه ایشان، مشکلات رسیدگی به انتقاد یک منتقد را بسیار دشوارتر میسازد. آمد و شدهای مکرر و بعضاً برخوردهای دور از انتظار با یک صاحب قلم امری است معمول، اما وقتی پای یک مقام عالیرتبه قضایی به میان میآید، مشکلات در این چرخه ده چندان میشود.
در تاریخ 24/10/93 به شعبه 1057 دادگاه عمومی جزایی مجتمع قضایی کارکنان احضار شدم. پس از یکساعت و ربع معطلی به دلیل تاخیر نماینده دادستان، دادگاه تشکیل شد. با کمال تعجب در زمان قرائت کیفرخواست، برخی اتهامات را برای اولین بار میشنیدم؛ لذا اعلام داشتم نسبت به برخی موارد تفهیم اتهام نشدهام. جناب آقای قاضی پرسش کرد کدام مورد؟ اعلام داشتم اولین اتهامی که در کیفرخواست آمده است. سپس قاضی به کمک نماینده دادستان تلاش وافر کرد تا از لابلای پرونده حجیم تدارک دیده شده، بازپرسی در این مورد خاص را به من نشان دهد اما موفق نشد؛ لذا به نحو تعجببرانگیزی اظهار داشت: «حالا شما از مواردی که تفهیم اتهام شدهاید دفاع کنید!» در اعتراض گفتم: «با توجه به این که پرونده حاضر تجمیعی است و به آیین دادرسی در مورد همه شکایتها عمل نشده، چگونه از من میخواهید از خود دفاع کنم؟» سپس اعتراض کتبیام به این روند را نیز با این مضمون ارائه دادم که با توجه به بیاطلاعی از مفاد برخی موارد مطرح شده در کیفرخواست، قادر نیستم در مقام دفاع از خود برآیم. البته بعداً فهمیدم شکایت تفهیم اتهام نشده نیز از جمله شکایات جناب دادستان است.
به طور کلی در این پرونده تجمیع شده با سه شکایت از جانب دادستان مواجه بودم که ضمن تقدیم رای صادره علیه خود بهپیوست، بر شما نیز زوایای امر تا حدودی روشن خواهد شد. لازم به یادآوری است که طرح شکایت چند سال قبل مدیر اسبق دانشگاه آزاد (که طبق اعلام بازپرس، قرار منع پیگرد برای آن صادر شده بود) در این پرونده تجمیعی، ظاهراً شاخص به حساب میآید. در حالی که در زمینه بحث رشوهدهی و موارد مشابه، ریاست محترم وقت قوه قضائیه دستکم یکی از مصادیق بارز آن را - که تصویر مکاتبات مربوطه بهپیوست تقدیم میشود- مورد قبول قرار داده است؛ لذا به نظر میرسد طرح یک شکایت از دانشگاه آزاد در این پرونده تجمیعی آن هم دقیقاً در مورد موضوعی که آیتالله شاهرودی به صراحت حقانیت انتقاد مرا در این زمینه پذیرفتهاند و دو دوره تحقیق و تفحص مجلس نیز گواه بارزی بر صحت آنهاست، قابل تأمل باشد (زیرا هم در برگه احضار و هم در سربرگ صدور رای، شاکی دانشگاه آزاد معرفی شده است.)
همکاران گرامی! از آنجا که احساس میکنم شاید بدون آگاهی از تبعات اینگونه عملکردهای قضایی حتی درخواست تجدیدنظر در مورد حکم صادره نیز مفید نباشد، از شما برای حل این مشکل یاری میطلبم.
اما در پایان امید وافر دارم که با تفضل و یاری خداوند حتی شلاق و زندان نیز نتواند از احساس وظیفهام در مقابله با ناهنجاریها بکاهد. اگر باز هم خدای بزرگ لیاقت دهد رساتر از گذشته ضرورت «ابطال «مدارک رابطهای» مسئولانی چون آقای مرتضوی، و هکذا ضرورت محاکمه آغازگران چنین داد وستدهای مخدوش کننده سلامت نظام اداری کشور را مطرح خواهم ساخت؛ زیرا حفظ درخشندگی انقلاب اسلامی و ایران عهدی است که ارزش تحمل بیش از اینها را دارد.
با تشکر
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
عباس سلیمینمین
همکاران گرامی رسانهای
باسلام، همانگونه که مستحضرید اینجانب به عنوان عضو کوچکی از جامعه فرهنگی- رسانهای کشور در سالهای اخیر، همواره حتی در سختترین شرایط اداره یک مؤسسه پژوهشی به صورت خصوصی، در خدمت اهالی مطبوعات بودهام. با آن که شرکت در میزگردها یا پاسخگویی به پرسشهای خبرنگاران عزیز مرا از امر پژوهش درتاریخ باز میدارد، اما تاکنون سعی وافر نمودهام تا در حد توان در خدمت روند اطلاعرسانی رسانههای کشور باشم. در مدت بیست سال مدیریت رسانه نیز هیچ امری را مقدم بر انجام وظیفه آگاهیبخشی به جامعه ندیدم و گواه این امر را حجم شکایات برخی مقامات عالیرتبه در دولتهای مختلف از خود میدانم.
اما اینک در شرایطی که رسانهای ندارم، مدتی است با احساس وظیفه دادستان تهران برای طرح ایرادات بلاوجه و شکایات عدیده به نمایندگی از صاحبان قدرت و ثروت علیه خود مواجهم. همانگونه که میدانید به جریان افتادن شکایاتی از جانب دادستان در دستگاه زیرمجموعه ایشان، مشکلات رسیدگی به انتقاد یک منتقد را بسیار دشوارتر میسازد. آمد و شدهای مکرر و بعضاً برخوردهای دور از انتظار با یک صاحب قلم امری است معمول، اما وقتی پای یک مقام عالیرتبه قضایی به میان میآید، مشکلات در این چرخه ده چندان میشود.
در تاریخ 24/10/93 به شعبه 1057 دادگاه عمومی جزایی مجتمع قضایی کارکنان احضار شدم. پس از یکساعت و ربع معطلی به دلیل تاخیر نماینده دادستان، دادگاه تشکیل شد. با کمال تعجب در زمان قرائت کیفرخواست، برخی اتهامات را برای اولین بار میشنیدم؛ لذا اعلام داشتم نسبت به برخی موارد تفهیم اتهام نشدهام. جناب آقای قاضی پرسش کرد کدام مورد؟ اعلام داشتم اولین اتهامی که در کیفرخواست آمده است. سپس قاضی به کمک نماینده دادستان تلاش وافر کرد تا از لابلای پرونده حجیم تدارک دیده شده، بازپرسی در این مورد خاص را به من نشان دهد اما موفق نشد؛ لذا به نحو تعجببرانگیزی اظهار داشت: «حالا شما از مواردی که تفهیم اتهام شدهاید دفاع کنید!» در اعتراض گفتم: «با توجه به این که پرونده حاضر تجمیعی است و به آیین دادرسی در مورد همه شکایتها عمل نشده، چگونه از من میخواهید از خود دفاع کنم؟» سپس اعتراض کتبیام به این روند را نیز با این مضمون ارائه دادم که با توجه به بیاطلاعی از مفاد برخی موارد مطرح شده در کیفرخواست، قادر نیستم در مقام دفاع از خود برآیم. البته بعداً فهمیدم شکایت تفهیم اتهام نشده نیز از جمله شکایات جناب دادستان است.
به طور کلی در این پرونده تجمیع شده با سه شکایت از جانب دادستان مواجه بودم که ضمن تقدیم رای صادره علیه خود بهپیوست، بر شما نیز زوایای امر تا حدودی روشن خواهد شد. لازم به یادآوری است که طرح شکایت چند سال قبل مدیر اسبق دانشگاه آزاد (که طبق اعلام بازپرس، قرار منع پیگرد برای آن صادر شده بود) در این پرونده تجمیعی، ظاهراً شاخص به حساب میآید. در حالی که در زمینه بحث رشوهدهی و موارد مشابه، ریاست محترم وقت قوه قضائیه دستکم یکی از مصادیق بارز آن را - که تصویر مکاتبات مربوطه بهپیوست تقدیم میشود- مورد قبول قرار داده است؛ لذا به نظر میرسد طرح یک شکایت از دانشگاه آزاد در این پرونده تجمیعی آن هم دقیقاً در مورد موضوعی که آیتالله شاهرودی به صراحت حقانیت انتقاد مرا در این زمینه پذیرفتهاند و دو دوره تحقیق و تفحص مجلس نیز گواه بارزی بر صحت آنهاست، قابل تأمل باشد (زیرا هم در برگه احضار و هم در سربرگ صدور رای، شاکی دانشگاه آزاد معرفی شده است.)
همکاران گرامی! از آنجا که احساس میکنم شاید بدون آگاهی از تبعات اینگونه عملکردهای قضایی حتی درخواست تجدیدنظر در مورد حکم صادره نیز مفید نباشد، از شما برای حل این مشکل یاری میطلبم.
اما در پایان امید وافر دارم که با تفضل و یاری خداوند حتی شلاق و زندان نیز نتواند از احساس وظیفهام در مقابله با ناهنجاریها بکاهد. اگر باز هم خدای بزرگ لیاقت دهد رساتر از گذشته ضرورت «ابطال «مدارک رابطهای» مسئولانی چون آقای مرتضوی، و هکذا ضرورت محاکمه آغازگران چنین داد وستدهای مخدوش کننده سلامت نظام اداری کشور را مطرح خواهم ساخت؛ زیرا حفظ درخشندگی انقلاب اسلامی و ایران عهدی است که ارزش تحمل بیش از اینها را دارد.
با تشکر
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
عباس سلیمینمین