در ابتدا مختصري از فعاليت‌هاي شهيد همداني از روزهاي ابتدايي جنگ کردستان بگوييد.

شهيد سردار سرلشگر حسين همداني از اعضا و بنيان‌گذاران سپاه همدان و کردستان است و از سال 1359 در جنگ ايران و عراق شرکت‌داشت.

با آغاز جنگ تحميلي، لحظهاي درنگ نکرده و راه کردستان را در پيش گرفت و از آن‌جا که پيش از جنگ نيز به کمک مردم محروم کردستان شتافته و با ديگر دوستان و هم‌رزمان در آن‌جا نيز گروهک هاي ضدانقلاب را ميشناخت، ديري نپاييد که به صف دشمنستيزان پيوست و فرماندهي عملياتهاي «مطلع‌الفجر» را با پيروزي کامل تجربه کرد. فرماندهي جبهه مياني سرپل ذهاب هم از ديگر گام‌هايي بود که در راستاي مبارزه با دشمن بعثي برداشته و پس از مدتي کوتاه، به همراه حاج‌احمد متوسليان و شهيد همت و شهيد شهبازي در تشکيل و سازماندهي لشگر27 محمد رسول‌الله(ص) نقش به‌سزايي داشت. درواقع آشنايي عميق ما با سردار همداني از همان‌جا شكل گرفت، وگرنه قبلا ايشان را در گردنه صلوات‌آباد در حد فاصل قروه به سنندج ديده بودم، اما آشنايي اصلي‌مان به همان زمان تشكيل تيپ27 در دوكوهه برمي‌گردد. عمليات فتح‌المبين و بيت‌المقدس، آن هم با مسئوليت فرماندهي محورهاي عملياتي، تجربه‌اي نو در قالب هدايت تيپ و لشگر بوده که از فاتحان خرمشهر، سهمي را از آن خود کرد و سپس با تشکيل يگان‌هاي رزم سپاه به‌عنوان باني و نخستين فرمانده لشگر32 انصارالحسين(ع) استان همدان، وارد ميدان نبرد عليه دشمن بعثي شد.

نقش ايشان در عمليات بيت المقدس چه بود؟

شهيد همداني در عمليات بيت المقدس مسئوليت شناسايي کل مواضع رژيم صدام را به‌عهده داشت؛ به‌طوري که باعث وحشت و نگراني رژيم صهيونيستي که کيلومترها با ما فاصله داشت شد؛ چرا که مي‌ترسيد نيروهاي ايراني با عبور از اروند و ورود به خاک عراق، يک گام بيشتر به رژيم صهيونيستي نزديک‌تر شود.

بارزترين ويژگي شهيد همداني با توجه به شناخت شما از ايشان، هم در دوران دفاع مقدس و هم در سوريه کدام است؟

يکي از خصوصيات بارز ايشان کار جهادي در سوريه بود و با توجه به سن و سالي که داشتند به‌صورت شبانه‌روزي درحال کار و شناسايي مواضع تکفيري‌ها بودند و شايد در 24ساعت، تنها دوساعت مي‌خوابيدند و زمان استراحت‌شان تنها در وقت نماز بود. شهيد همداني انساني بسيار بااخلاص و بابصيرت و شجاع و حساس به بيت‌المال بود و با سادگي‌اي که در ادبياتش داشت، با همه اقشار ارتباط برقرار مي‌کرد. در نگاه ايشان سرباز، بسيجي و درجه‌دار و افسر، تفاوتي با يکديگر نداشتند. ايشان به خانواده شهدا سرکشي و به مشکلات آن‌ها رسيدگي مي‌کرد. گاهي اوقات ايشان از همدان براي رفع مشکلات مردم به تهران مي‌آمدند و اگر از عهده حل مشکل کسي برنمي‌آمد، از شدت ناراحتي مريض مي‌شد. با وجود اين، ايشان مي‌گفت ما نتوانستيم هيچ‌کاري براي مردم و انقلاب انجام بدهيم و مديون انقلاب هستيم. ايشان هيچ‌وقت از خودش نگفت؛ حتي در کتاب «تکليف است برادر»، همه‌اش حرف از شهيد شهبازي و ديگر شهداست. شهيد همداني با وجود مشکلات و سختي‌ها، لحظه‌اي از ياري رساندن به انقلاب دريغ نکرد. مردم عزيز ايران هم در تشييع پيکر مطهر ايشان، نشان دادند که قدردان زحمات و اخلاص شهيد همداني هستند.

علت انتخاب ايشان به‌عنوان مستشار نظامي در سوريه چه بود؟ تجربياتي که ايشان از جنگ در کردستان داشتند، چه کمکي به مردم و ارتش سوريه داشت؟

قبل از شروع جنگ تحميلي، در کردستان ايران آشوب و هرج و مرج شد و گروه‌هاي معاند و ضدانقلاب، چندين شهر و پادگان نظامي را اشغال کرده بودند و مردم مظلوم کردستان را سپر اهداف پليد و شوم خود کردند. ضدانقلاب پشت مردم سنگر گرفتند و شروع به کشتن بي‌گناهان کردند. مشابه همين حرکت ضدانقلاب را امروز در سوريه مي‌بينيم که جريان‌هاي وهابي و تکفيري، مردم را سپر خود کردند و شروع به قتل‌عام مردم بي‌گناه سوريه‌مي‌کنند.

ايشان قبلا هم در چند کشور ديگر به‌عنوان مستشار نظامي حضور داشتند و تجربيات، عملکرد و نوع فرماندهي ايشان، مسئولان جمهوري اسلامي را به اين نتيجه رساند که ايشام بهترين گزينه به‌عنوان مستشار نظامي در سوريه هستند. تکفيري‌ها با حمايت آمريکا، درواقع مردم سوريه را به‌جرم حمايت از جبهه مقاومت قتل‌عام مي‌کنند و حتي به کودک هفت‌ساله هم رحم نمي‌کنند و سر مي‌برند، اما بهانه‌شان حضور بشاراسد به‌عنوان رييس‌جمهور بود.

شهيد همداني به عنوان مستشار به سوريه رفتند و توانستند با تدبير و راهنمايي‌هاي موثر خود، يک تصوير کوچکي از انقلاب اسلامي و هشت‌سال دفاع مقدس را براي ارتش و مردم سوريه به‌نمايش بگذارند.

ايشان تمام تجربيات خود را به فرماندهان ارتش سوريه انتقال دادند و به آنان فهماندند که اگر با مردم باشند، پيروز خواهند شد. در همان روزهاي ابتدايي جنگ در سوريه، تکفيري‌ها تا نزديکي کاخ بشار اسد، پيش رفته بودند و دمشق داشت سقوط مي‌کرد، که تدبير شهيد همداني که بشار اسد را مجاب کرد که از نيروهاي دفاع وطني استفاده کند، باعث شد مردم به صحنه بيايند و دفاع وطني در سوريه شکل بگيرد. درواقع تدبير ايشان مبني بر مسلح کردند مردم سوريه، باعث جلوگيري از سقوط دمشق و نجات بشار اسد شد و اين تجربه‌اي بود که شهيد همداني از تجربه جنگ در کردستان آموخته بودند. اين‌که هرجايي که دولت‌مردان به بن‌بست مي‌رسيدند بلافاصله اين حضور مردم در صحنه بود که مشکل را حل مي‌کرد. بنيان‌گذار دفاع وطني، شهيد همداني بود. شکل‌گيري دفاع وطني از سال90 بود که باعث تغيير موازنه قدرت به‌نفع بشار اسد و جبهه مقاومت شد.

آخرين ملاقات و ديدار شما با شهيد همداني در سوريه چه زماني بود؟

من و سردار همداني در روز عرفه، در حرم مطهر حضرت زينب(س) کنارهم نشسته بوديم و بعد از نماز مغرب و عشاء، چندين سوال از ايشان پرسيدم و هنگام خداحافظي يكديگر را در آغوش کشيديم. از چهره نوراني ايشان حس عجيبي در من ايجاد شد؛ به‌طوري که هنوز چند قدمي از ايشان دور نشده بودم که نتواستم خودم را کنترل کنم و زدم زير گريه. بچه‌ها دورم جمع شدند و علت را پرسيدند که همان‌جا گفتم شهيد همداني هم رفتني شد.

يک‌روز ديگر در حرم حضرت رقيه(س) بعد از دعاي کميل، با برادر پاليزباني درحال صحبت بوديم که شهيد همداني آمدند و رو کردند به من و گفتند: «حاج جعفر!آماده باش که همين روزها شهيدت مي‌کنم.»

اين چندروزه بعد از شهادت ايشان، کارم شده گريه و ديشب تا صبح نخوابيدم و مدام به ياد ايشان بودم. حاج‌حسين آدم با مرامي بود. ان‌شاء‌الله سر قولي که به من دادند باشند.

با توجه به حضور و شناخت شما از سوريه، ارزيابي‌تان از جنگ سوريه چيست؟ سرانجام سوريه چه ميشود؟

همان‌طور که امام(ره) بعد از پايان جنگ، فرمودند جنگ براي ما نعمت بود، درمورد جنگ سوريه هم شايد بتوان اين جمله را بيان کرد که جنگ براي سوريه، نعمت بود؛ چراکه باعث پاک‌سازي و بازسازي ارتش سوريه شد. ارتش سوريه باور نداشت بتواند 4سال در مقابل دشمن تکفيري- آمريکايي دوام بياورد. مطمئن باشيد بعد از پايان جنگ در سوريه، شما با ارتشي قدرتمند در منطقه روبه‌رو خواهيد بود که باعث تقويت جبهه مقاومت و به‌علت هم‌مرز بودن با رژيم صهيونيستي باعث وحشت و نگراني اين رژيم منحوس خواهد شد.

ظاهرا با توجه به طبقه‌بندي اسرار نظامي، طبيعي است که هر خاطره‌اي را نمي‌شود بيان کرد، اما دوست داريم نمونه‌اي از رشادت‌هاي سردار شهيد همداني در سوريه را بگوييد.

در سال92، حرم مطهر حضرت زينب(س) در محاصره تکفيري‌ها بود و تا200متري حرم رسيده بودند و به‌راحتي مي‌توانستند با خمپاره، حرم را بزنند. شهيد سردار همداني دستور دادند که بايد محاصره شکسته شود و حرم حضرت زينب(س) در ايام محرم ، آماده عزاداري شود و سخت پيگير بودند که اين‌کار حتما انجام شود. تا اين‌که چندروز مانده بود به شروع ايام محرم، عمليات پاک‌سازي شروع شد و دوروز مانده به تاسوعا، تکفيري‌ها حدود 3کيلومتر از حرم عقب‌نشيني کردند و جاهايي که هم پاک‌سازي آن‌ها سخت بود، انگار که معجزه‌اي رخ داده باشد، يک‌باره شروع به عقب‌نشيني کردند و آرزوي شهيد همداني برآورده شد و مردم سوريه از مسيحي، سني و شيعه، روز تاسوعا به حرم حضرت رقيه(س) و حضرت زينب(س) آمدند و در روز عاشورا و شام غريبان اباعبدالله الحسين(ع) در حرم به عزاداري پرداختند. جنايات تکفيري‌ها قرار بود در ايران انجام بشود، اما امثال شهيد همداني در سوريه موانعي بر سر راه آن‌ها گذاشتند که تهديد دشمنان، هزاران کيلومتر از مرزهاي ايران فاصله گرفت.

ابوطالب موسوي / همشهري پايداري – شماره 147 – آبان94