به گزارش مشرق، شعری از فاطمه عارف نژاد در وصف شیخ شهید شیخ نمر که در زیر می خوانیم:
سنجيده ميشود كم و بيش عيارها
بر دار ميرود سر ميثم تبارها
لبخند ميزند دم آخر به روي دوست
از اوج پر اباهت معراج دارها
شيخ شهيد شيعه شراب وصال خواست
آمد به سر به پاي تمام قرارها
منبر نبود تا كه سرش روضه خوان شود
از راه ميرسند ولي نيزه دارها
عهد ازل امانت عشق است و ميکشید
بر شانه هاي زخمي خود كل بارها
تكرار لحظه هاي شهادت شده است آه
رسم عجيب هر ورق از روزگارها
در غيبت است حضرت حجت(عج) و ما غريب
اين است راز روي تر چشمه سارها
هر لحظه موج باد خزان ميوزد به باغ
عجل علي ظهور تمام بهارها
"دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر"
دنبال رد لشکر چشم انتظارها
شب ميرود، سحر به خدا ميكند طلوع
خورشيد مركز همه اين مدارها
بيدار ميشوند به نور حقيقتش
آيينه هاي خفته وراي غبارها...
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 1
- در انتظار بررسی: 0
- غیر قابل انتشار: 0
-
فاطمه ۱۵:۵۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۸0 0خیلی زیباست مخصوصا اینکه اسم امام زمان هم بیان شده آفرین