استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه برای مقابله با نفوذ دشمن، آگاهی دادن به جامعه به خصوص نسل جوان بسیار مهم است، گفت: رابطه تجاری و اقتصادی با آمریکا از راههای نفوذ است.

به گزارش مشرق، "نفوذ" کلیدواژه‌‌ای است که از گذشته تاکنون در ادبیات سیاسی کشورمان وجود داشته اما این روز‌ها بار معنایی متفاوت‌تری به خود گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی اگرچه در سالیان گذشته بارها نسبت به مسئله "نفوذ" و "رخنه" دشمن در ابعاد گوناگون هشدار داده‌اند اما از دوران ماقبل برجام و به‌ویژه پسابرجام هشدارهای معظم‌له در این زمینه فزونی یافته تا جایی که ایشان خود به تبیین ابعاد و اشکال مختلف موضوع "نفوذ" پرداختند.

ایشان در این زمینه می‌فرمایند: "به‌نظر من مسئله بعد از برجام از مسئله برجام مهم‌تر است... آنها در  اظهاراتشان حرف‌هایی می‌زنند که به‌کلی خارج از مقوله هسته‌ای و مانند این حرف‌ها است ... از جمله حرف‌هایی که می‌زنند و ما را حساس می‌کند این است که می‌گویند برجام فرصت‌هایی را ــ هم در داخل ایران و هم در بیرون از ایران و در منطقه در اختیار آمریکا ــ قرار داده است." و یا در سخنان دیگری تأکید می‌کنند: "نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیله‌ای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور." اهمیت موضوع "نفوذ" ما را بر آن داشت تا برای بررسی و تحلیل این موضوع با دکتر منوچهر محمدی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به گفت‌وگو بنشینیم.

دکتر منوچهر محمدی دارای دکترای مطالعات بین‌الملل از دانشگاه کارولینای جنوبی شهر کلمبیای آمریکا است که تاکنون موفق به انتشار دهها مقاله پژوهشی و کتب علمی شده است که از جمله کتابهای ایشان می‌توان به «تحلیلی بر انقلاب اسلامی»، «انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلابهای فرانسه و روسیه»، «انقلاب اسلامی: زمینه‌ها و پیامدها»، «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: اصول و مسائل»، «مروری بر سیاست خارجی ایران دوران پهلوی»، «استراتژی نظامی آمریکا بعد از یازده سپتامبر؛ آمریکا رویاروی اسلام»، «بازتاب جهانی انقلاب اسلامی» و «آینده نظام بین‌الملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» اشاره کرد.

او در سمتهای مختلفی همچون معاون نخست‌وزیر، معاون دانشجویی وزارت فرهنگ، مدیریت گروه روابط بین‌الملل دانشگاه تهران، معاون حقوقی و امور مجلس وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، رئیس کمیته حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی و معاون آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه انجام وظیفه کرده است.

آنچه در ادامه از منظرتان می‌گذرد مشروح گفت‌وگو با منوچهر محمدی است.

 لطفا در ابتدا بفرمایید تعریف شما از بحث نفوذ چیست؟ شما از جریان شناسی نفوذ چه تعریفی ارائه می‌کنید؟

- محمدی: مسئله نفوذ امر جدیدی نیست از قدیم‌الایام هرگروه‌، تشکیلات و قدرتی سعی داشته در قبال تضعیف جناح مقابل در ساختار رقیب نفوذ کند. به خصوص که در دوران مدرن این موضوع اهمیت بیشتری پیدا کرده است. به طور کلی وقتی شما یک دشمن دارید، این دشمن سعی می‌کند اولاّ از احوالات و تصمیم‌گیریهای  شما مطلع و سعی کند بر روی تصمیم‌های شما تاثیرگذار باشد و آنها را در جهت خواسته‌ها و منافع خود تغییر دهد. با توجه به اینکه کشور ما دارای موقعیت حساس و اهمیت بالایی است، قدرتهای استعماری و استکباری همواره سعی داشته‌اند به هر طریقی در کشورمان نفوذ داشته باشند.

به طور مثال در دوران صفویه قدرتهای استعماری تلاش‌ داشتند از طریق نفوذ برادران شرلی به دربار زمینه‌ای برای نفوذ در ساختار تصمیم‌گیری کشور پیدا کنند. این وضعیت در زمان قاجاریه هم در حد اعلا  ادامه داشت، به خصوص انگلیس که از قدرت سخت‌افزاری زیادی برخوردار نبود، سعی داشت با ایجاد شبکه فراماسونری در غالب قدرت نرم، اهداف خود را پیش برده و در ساختار تصمیم‌گیری و نخبگان کشور تاثیر‌گذار باشد. انگلیس پس از ماجرای تحریم تنباکو و مسائلی که در جریان مشروطه به وجود آمد نفوذ خود را در بدنه جامعه با سیاست کلی تفرقه بیانداز و حکومت کن توسعه داد که ایجاد اختلافات قومی، قبیله‌ای و مذهبی و حتی ایجاد و خلق مذاهب و نهله‌های جدیدی مانند بهائیت، شیخیه، صوفیه و ... در همین راستا بود. اما جالب اینجاست که نفوذ انگلیس از طریق تحصیل‌کردگان حوزه علمیه نجف و نه تحصیل‌کردگان غربی انجام می‌شد، در این زمان افرادی مانند علی محمد باب، شیخ احمد احزایی، محمد ابن عبدالوهاب که در نجف تحصیل کرده‌ بودند، انتخاب می‌شوند  و با استفاده  از نقاط ضعف آنها، راه نفوذ انگلیسی‌ها هموار می‌شود.

اما در دوره پهلوی کلید ساختار قدرت در دستان انگلیسی‌ها قرار می‌گیرد، اگر قاجار با یک پایگاه قبیله‌ای به قدرت می‌رسد این موضوع دیگر در باره پهلوی صدق نمی‌کند و مشخصا رضاخان که فردی بیسواد بود پس از ملاقات با آیرون ساید به خدمت غرب درمی‌آید و آنها از این طریق به وسیله افراد نفوذی که درون سیستم داشتند، کشور را اداره می‌کردند.

پیروزی انقلاب اسلامی، در اوج قدرت پهلوی و شرایط خاص کشور به رهبری امام خمینی(ره) که نهضتی را از سال 42 با حضور گسترده مردم در تقابل با تفکر و نفوذ غرب به راه انداخته بود برای غرب به ویژه انگلیس و آمریکا بسیار تاسف‌آور و تعجب‌آور بود. آنها در این فکر بودند که چگونه چنین حرکتی می‌تواند با دست خالی بر رژیم تا دندان مسلح پیروز شود و آنها نتوانستند در برابر این موج بایستند و بر همین اساس  دوباره برای  اعمال نفوذ به دنبال احیای جریان مشروطه افتادند تا اوضاع را  همان‌گونه که پس از مشروطه رقم خورد و مشروطه خواهان به دست نفوذیهایی مثل میرزا ملکم خانها و تقی‌زاده‌ها افتاد، برگردانند و استبداد را در کشور حاکم کنند.

** اعدام شیخ فضل‌الله نوری حاصل نفوذ بود

شما معتقدید که انگلستان با نفوذ توانست مشروطه را به استبداد بکشاند؟

- محمدی: بله شکی در این نیست، زمانی که حکم اعدام  شیخ فضل‌الله نوری به وسیله شیخ زنجانی صادر می‌شود و رئیس پلیس (داروغه) آن زمان که فردی ارمنی بود آن را اجرا می‌کند، طبیعتا همه اینها براثر نفوذ بود، یا قراداد  1919 با پولی که انگلیسی‌ها به وثوق‌الدوله پرداخته بودند نوشته می‌شود. زمانی که روزولت بعد از کودتای 28 مرداد با  محمدرضا شاه ملاقات می‌کند، محمدرضا شاه صراحتا می‌گوید که تاج و تخت خود را مدیون شما هستیم و اگر کمک شما نبود ما به قدرت نمی‌رسیدیم.

** کودتای 28 مرداد از منزل دکتر مصدق با عوامل نفوذی و هزینه آمریکاییها شکل گرفت

به نظر شما تفاوتی بین جاسوس و عامل نفوذی وجود دارد؟

- محمدی: بله فرق عمده‌ای بین جاسوس و عامل نفوذی وجود دارد و نباید این دو را با یکدیگر اشتباه بگیریم، جاسوس گزارش‌گر و از خود اراده و تحلیلی ندارد و موظف است آنچه را که در درون ساختار می‌بیند گزارش دهد ولی عامل نفوذی نقش متفاوتی دارد. نفوذگر در درون ساختار و بدنه جامعه  سیاستهای استعمارگران را اجرا می‌کند و حتی می‌تواند یک سیسیتم را به نابودی بکشاند به طور مثال کودتای 28 مرداد از خانه خود مصدق با هزینه آمریکاییها و با عوامل نفوذی مانند، سرتیپ دفتری برادرزاده مصدق و داماد او متین دفتری و رشیدیان شکل گرفت.

در  انقلاب هم از این عوامل نفوذی داشته‌ایم؟

- محمدی: بله وجود داشتند اما با هوشیاری امام خمینی(ره) و درس گرفتن از گذشته ایشان اجازه نمی‌داد حرکتی شکل بگیرد. به طور مثال آن افرادی که در پاریس به سه تفنگدار امام معروف شده‌ بودند (بنی صدر، یزدی و قطب‌زاده) بعدها مشخص شد که نفوذی آمریکا بوده‌اند و حتی نفوذ را به جای رسانده بودند که اولین رئیس‌جمهور ایران (بنی‌صدر) نفوذی بود و در اسنادی که پس از تسخیر لانه جاسوسی کشف شد مشخص شد که بنی صدر از آمریکا ماهیانه هزار دلار دستمزد دریافت می‌کرده‌ و یا قطب‌زاده که بعدها کودتای کذایی به راه انداخت و یا یزدی که مشخص شد دو تابعیتی بوده است، دشمن سعی داشت با این عوامل در جبهه‌ای که شکل گرفته بود نفوذ کند.

** ضرباتی که انقلاب از نفوذ خورده است

در دوران 37 ساله پس از انقلاب همواره عوامل نفوذی ضربات سنگینی به انقلاب وارد کرده‌‌اند، نمونه بارز آن شهادت رجایی و باهنر به وسیله امام جماعتی که این دو شهید بزرگوار پشت‌سر وی نماز می‌خواندند اتفاق می‌افتد. حتی پس از رخ دادن این اتفاق باورش سخت بود که کشمیری این کار را انجام داده باشد حتی در ابتدا او را شهید به حساب می‌آوردند.

** جنگ سخت جواب ندهد نفوذ راهبرد اصلی دشمن می‌شود

نفوذ امری طبیعی است که دشمن هرگز برای رسیدن به اهداف خود از آن  دست بر‌ نمی‌دارد. نفوذ زمانی به عنوان کمک به راهبرد اساسی و کلان جامعه تلقی می‌شود و زمانی به عنوان راهبرد اصلی تلقی می‌شود. در جنگ سخت نفوذ به عنوان کمک برای زمینه سازی است که در 10 سال اول انقلاب نفوذ برای کمک به جنگ سختی بود که دشمن طراحی کرده بود که در آن مقطع 17 مورد جنگ سخت ضد کشورمان طراحی شد. اما زمانی که جنگ سخت به نتیجه نمی‌رسد، نفوذ به عنوان راهبرد اصلی قرار می‌گیرد و در حقیقت نفوذ بر افکار و اندیشه‌ها سایه می‌افکند تا بدون ابزار سخت اهداف پیش برود.

** رابطه تحصیل‌کرده‌های غرب با نفوذ 

نحوه شناخت افراد نفوذی چگونه است؟

- محمدی: زمانی که من استاندار سیستان و بلوچستان بودم، شهیدرجایی سفری به آن استان داشت، به وی گفتم شما باید به کسانی که تحصیل‌کرده غرب هستند با دقت بیشتری توجه کنید چون آنها در جو متفاوتی نسبت به ایران تحصیل کرده‌اند مگر اینکه خود را استثنا و بیمه کرده باشند وگرنه با توجه به جو موجود آنجا تاثیرات خود را خواهند گذاشت. یکی از آفات انقلاب نفوذ فرصت‌طلبهایی است که به سرعت رنگ عوض می‌کنند و باید مراقب باشیم در جایگاه‌های بالایی قرار نگیرند. اول انقلاب به دلیل مسئولیتهای اجرایی که داشتم برخی موارد را به عینه دیدم به طور مثال در دفتر حقوق بین الملل در زمان نخست وزیری موسوی مسئولیت اجرایی داشتم  و فردی از سوی یکی از علما برای کار به ما معرفی شد در گزینش متوجه شدیم او یکی از ماموران ساواک بوده که تا آخرین لحظات اطلاعات را به آنها داده و تلاش دارد به عنوان نفوذی وارد سیستم شود.

این را باید قبول کرد که دشمن عاقل است و در دشمنی هم چیزی کم نمی‌‌گذارد به خصوص اگر دشمن در مبانی با طرف مقابل مشکل داشته باشد، دشمنی ما با استکبار بعد از انقلاب بر روی مبنایی است. به طور مثال مارکسیس زمانی که انقلاب روسیه به ثمر رسید مبنای مشترکی با غرب داشت که آن اعتقاد به ماتریالیسم بود و همان‌ نقطه بود که دو طرف می‌توانستند با یکدیگر توافق کنند اما مبنای جمهوری اسلامی ماتریالیسم نیست بلکه مبنا  خداست که بر همین اساس ما نمی‌توانیم با آمریکا کنار بیاییم، مشکلات ما با آنها بنیادی است. ایده آمریکاییها در طول 10 سال بعد از انقلاب این بود که از طریق جنگ سخت  نظام را ساقط کنند و زمانی که متوجه شدند این کار عملی نیست به جنگ نرم که جنگ افکار است، روی آوردند.

به طور مثال در دروران اصلاحات جنگ بی‌رحمانه‌ای را آمریکاییها با افکار و عقاید ایرانیها که موتور محرک انقلاب اسلامی است، آغاز کردند و از طریق افرادی مانند سروش و مجتهد شبستری اندیشه‌هایی که سالیان سال در جامعه رسوخ کرده بود را به سخره گرفتند و به طور مثال می‌گفتند قرآن وحی نیست بلکه تراوشات فکری پیامبراسلام است و یا اینکه واقعه عاشورا را زیر سئوال بردند که اینها همگی نشانگر جنگ نرمی است که آمریکاییها در اتاق فکرهای کاخ سفید  ضد کشورمان به راه انداخته‌اند بوند.

آیا تشکیک در مبانی و اصول برای تغییر باورهای جامعه انجام می‌شود؟

- محمدی: بله برای تغییر باورهاست. 

مقام معظم رهبری بارها بر این مسئله تاکید داشته‌اند که خطرناک‌ترین نفوذ، نفوذ فرهنگی و فکری است بنابراین برای مقابله با اینگونه نفوذ‌ چه باید کرد؟

- محمدی: گلدستون نخست وزیر انگلیس در اواخر قرن 19 در مجلس عوام این کشور قرآن را برزمین می‌کوبد و می‌گوید تا زمانی که این قرآن در میان مسلمانان هست ما نمی‌توانیم در بین آنها نفوذ و سلطه داشته باشیم که بر همین اساس قرآن‌های زیادی را منتشر کردند که ارزش صحافی نداشتند و پس از مدتی باید دور ریخته می‌شد و من یادم هست که حوضچه‌هایی در مساجد ساخته شده بود که قرآن‌های پاره را در آن می‌ریختند و نتیجتا قرآن‌ تنها برای سرسفره عقد و سرقبرها استفاده می‌شد و افکار غربی جایگزین تفکر قرآنی شد و حتی زمانی که می‌خواستیم از اسلام دفاع کنیم به سراغ غربیها می‌رفتیم و از آنها استناد می‌جستیم و در نتیجه اسلام شد اسلام لیبرالیستی یا مارکسیستی که نشانه‌هایش را در گروهکهایی که قبل از انقلاب به وجود آمدند شاهد بودیم.

** دشمن با استفاده از ساده‌لوحی برخی‌ها خواسته‌های خود را اجرایی می‌کند

برای مقابله با نفوذ فرهنگی باید چه چاره‌ای اندیشید؟

- محمدی: ابتدا باید دید نفوذ چگونه پیدا می‌شود، نفوذ از چهار طریق انجام می‌شود، اول نفوذ فردی، دوم نفوذ برروی گروه‌ها و شخصیت‌ها، سوم نفوذ بر اندیشه‌های جامعه و چهارم نفوذ از طریق‌ خانواده‌ها است. دشمن نقطه ضعف هر جامعه و فردی را که می‌تواند شهوت قدرت یا ثروت باشد را پیدا می‌کند و از آن طریق نفوذ می‌کند و با استفاده از ساده‌لوحی برخی افراد خواسته‌های خود را اجرایی می‌کند.

** طرح شورای رهبری یا بازگشت رهبری به بیت امام حرف دشمن است/کسی نظارت استصوابی را قبول نکند نفوذی است

چگونه می‌توان راههای نفوذ را شناسایی کرد؟

- محمدی: برای شناسایی راههای نفوذ شاخصهایی وجود دارد، هر فرد یا گروهی که آن را رعایت نکند و با آن زاویه پیدا کند زمینه‌های نفوذ پیدا می‌شود و خواسته یا ناخواسته آن فرد یا گروه تبدیل به عوامل نفوذی دشمن می‌شوند. اولین شاخص، اسلام ناب محمدی است که امام خمینی (ره) نیز بر آن تاکید داشتند و می‌فرمودند در برابر آن اسلام آمریکایی  قرار دارد که زمینه‌های نفوذ را فراهم می‌کند.

دومین شاخص، انقلاب و ارزشهای آن است که برخاسته از انقلاب 1357 است که در قانون اساسی کشور نیز تبلور یافته و هر فردی در برابر آن ایستاد و به طور مثال گفت نظارت استصوابی یا ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارد قطعا از عوال نفوذی است.

سومین شاخص، خط امام -که خطی روشن است و در صحیفه امام خمینی(ره) و در کلام و نوشته‌های ایشان به صراحت بیان شده - است و در اینجا خاطره‌گویی معنایی ندارد، زمانی که امام (ره) می‌گوید آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند نمی‌توانیم بیایم در خاطرات بگوییم امام خمینی(ره) نمی‌‌خواسته شعار مرگ بر آمریکا سر داده شود.

چهارمین شاخص ولایت فقیه و رهبری است، زمانی که امام می‌فرمایند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد نشان از اهمیت این موضوع دارد، هر فرد یا گروهی که بخواهد ولایت مطلقه فقیه را زیر سئوال ببرد و از شورای رهبری بحثی به میان آورد و یا اینکه بگوید رهبری باید به بیت امام بازگردد حرفهایی را بیان کرده که دشمن بیان می‌کند.

** راهبرد نفوذ؛ کم اهمیت جلوه دادن دستاوردهای انقلاب و بزرگ نمایی مشکلات و دشمن 

پس در این‌ گونه بحثها و اظهار نظرها می‌توان نفوذ را دید؟

- محمدی: بله، هر فرد یا گروهی از این چهار شاخص دور شود و با آن زاویه بگیرد قطعا زمینه‌های نفوذ را فراهم کرده است. اگر به اسنادی که در اتاق فکرهای کاخ سفید به ویژه در سال 1997 تهیه شده نگاهی داشته باشیم درمی‌یابیم که تغییر رویکردها و رفتار جامعه  برای اعمال نفوذ به شدت زیر ذره‌بین دشمن بوده است. در سناریویی که بر اساس این رصدها  برای نفوذ به داخل ایران نوشته شد باید  3 کار انجام شود، در جامعه نسبت به آنچه که داریم اکراه ایجاد کنند و دستاوردهای انقلاب را کوچک و کم اهمیت و مشکلات را بزرگ جلوه دهند تا به آنجایی برسد که گفته شود تحریمها استخوانهای مردم را خرد کرده است و یا اینکه گفته شود اگر کدخدا را نبینیم مشکلات ما حل نمی‌شود و مشکلات اقتصادی تنها با برداشتن تحریمها حل می‌شود. 

** گره زدن مشکلات اقتصادی به بحث هسته‌ای، حرفهای نفوذی است

زمانی که یک مسئولی می‌گوید آمریکا با یک بمب می‌تواند ساختار دفاعی ما را نابود کند این در واقع بزرگ‌نمایی دشمنی است که در طول این 37سال بارها از طرف ما تحقیر شده است. یا اینکه آن مسئول نظام بگوید به نظام سلطه ثابت می‌کنیم که هرگز تهدیدی برای آنها نیستیم، یا اینکه گفته شود تا چه زمانی می‌خواهیم با آمریکا دشمنی داشته باشیم و باید با آنها آشتی کنیم تا چرخ اقتصاد و سانتریفیوژها بچرخد، اینها تماما حرفهای نفوذی است که بیان می‌شود و در جهت خواسته‌های دشمنی است که مترصد شنیدن این کلمات از طرف ماست. 

اگر به مسئله فتنه 88 به صورت دقیق‌تر نگاه کنیم متوجه می‌شویم غرب برنامه‌ای 20 ساله برای رسیدن به این فتنه طراحی کرده بود، زمانی که ما فکر می‌کردیم میرحسین موسوی در خانه در حال کشیدن نقاشی است به موازات اقداماتی که آمریکاییها در اتاقهای فکر خود طراحی می‌کردند اتاق فکری با عنوان جمعیت تعاون و توحید تشکیل شده بود که در آن کل نظام را حلاجی می‌کردند و بر همین اساس بود که میرحسین اعلام کرد که نظام به آخر رسیده و پس از این باید زیست مسلمانی با حکومتی سکولار تشکیل شود. تعجب‌آور این است که میرحسین در سال 76 و 84که شانس پیروزیش در انتخابات بیشتر بود وارد صحنه انتخابات نشد و در زمانی که عموما شانس کمتری داشت وارد کارزار انتخاباتی شد و اعلام کرد من برای تغییر آمده‌ام و با شکست و یا پیروزی من نیز تغییرات انجام می‌شود.

مقام معظم رهبری بارها اعلام کرده‌اند اگر دشمن نتواند در تصمیم‌گیران نفوذ کند در تصمیم سازان نفوذ می‌کند، نظر شما در این باره چیست؟

- محمدی: بله نفوذ برمشاوران که تصمیماتی را به تصمیم‌گیران القا می‌کنند نیز یکی از روشهای دشمن است. 

** تلاش آمریکاییها برای نفوذ از طریق مذاکره

آیا برجام نیز زمینه‌های نفوذ را فراهم می‌کند؟

- محمدی‌: در جریان تسخیر لانه جاسوسی، آمریکا با قطع روابطش با ایران، حماقت بزرگی را مرتکب شد و در اثر این کار تماس آنها با جامعه ما قطع شد، در جریان فتنه نیز آنها از سفارتخانه‌های سایر کشورها استفاده می‌کردند و مسیر تماس آنها فضای مجازی بود و پس از  شکست در فتنه 88 به این جمع‌بندی رسیدند که باید تماس مستقیم با نخبگان جامعه از طریق مذاکره برقرار شود که بر همین اساس نامه‌های متعددی را به مقامات ایرانی نوشتند.

مهم‌ترین بحثی که آمریکا‌یی‌ها دریافتند که می‌توانند از طریق آن با ایران تماس داشته باشند برنامه هسته‌ای کشورمان بود که در زمان دبیری جلیلی بر شورای عالی امنیت ملی در پوشش مداکرات هسته‌ای سعی شد درباره موضوعات دیگر نیز مذاکراتی انجام شود که موفق نبودند و پس از آنکه منوچهر متکی از وزارت امورخارجه کنار گذاشته شد و علی اکبر صالحی رئیس دستگاه دیپلماسی شد آمریکایی‌ها هم‌چنان بر مواضع خود برای داشتن تماس مستقیم با ایران اصرار داشتند و با اصرارهای وزیر خارجه وقت مقام معظم رهبری با مذاکرات محدود و در سطح محدود موافقت کردند که در واقع آمریکایی‌ها در این مرحله به خواسته خود رسیدند، و در دولت یازدهم هم در این مورد افراط شد چون روحانی پیش از انتخابات اعلام کرده بود باید دم کدخدا را دید تا مشکلات حل شود و پس از انتخاب وی به عنوان رئیس‌جمهور با اوباما تلفنی صحبت کرد و صحبت‌های طولانی کری و ظریف وزیر خارجه دو کشور را شاهد بودیم که همگی زمینه‌هایی بود که آمریکا به خواسته‌هایش برسد. اما با هوشیاری مقام معظم رهبری اجازه‌ای برای توسعه مذاکرات در باره مسائل منطقه‌ای داده نشد که اوضاع را برای آمریکایی‌ها سخت کرد، یعنی برای آن‌ چیزی که می‌خواستند از طریق برجام  به دست بیاورند نتوانستند استفاده کنند، اگرچه هنوز هم نا امید نیستند و امیدوارند با توجه به تماس‌هایی که درباره اجرای  برجام وجود دارد به مقاصد خود برسند.

پس از تسخیر لانه جاسوسی و قطع رابطه ایران و آمریکا، تلاش زیادی از سوی آمریکاییها برای حضور در ایران صورت گرفته، آیا در این مورد موفق بوده‌اند؟

- محمدی: نه، موفق نبودند، آمریکاییها در دوره‌ای تلاش داشتند سفارتخانه خود را در تهران دایر کنند اما این کار آنها از موضع مغرورانه بود و حتی شروطی مانند عدم حمایت ایران از تروریسم که منطور آنها حمایت نکردن از حزب‌الله لبنان و نیروی مقاومت فلسطین بود، رعایت حقوق بشر، عدم دخالت در صلح اعراب و رژیم صهیونیستی و دست برداشتن ایران از ساخت سلاح‌های کشتار جمعی، برای ایران گذاشتند  که پس از مدتی دریافتند در جایگاهی نیستند که برای ایران شرط تعیین کنند به همین دلیل به سراغ مذاکرات هسته‌ای رفتند تا از این طریق به دنبال تماس با ایران باشند.

**  رابطه اقتصادی با آمریکا از راههای نفوذ است/برخی در تلاشند که آمریکا را به عنوان ابرقدرت ببینند

به نظر شما راهکارهای مقابله با نفوذ آمریکا چیست؟

- محمدی: اولا ما باید راه‌های نفوذ را بشناسیم و آنها را سد کنیم به طور مثال برقراری رابطه اقتصادی و تجاری با آمریکا از راه‌های نفوذ است. دوم اینکه در مقابل حرکت‌های فرهنگی غرب ایستادگی کنیم، به طور مثال ارکستر سمفونی غربی که در ایران اجرا می‌شود، موجب ترویج فرهنگ غربی است که نباید اجازه این کار را داد. ما باید در مقابل تهاجم فرهنگی غرب هجمه متقابل داشته باشیم، زمینه‌های زیادی برای هجمه به آمریکا و غرب وجود دارد که متاسفانه از آنها استفاده نکرده‌ایم. زمانی که قدرت انقلاب ما به قدری است که می‌تواند به پشت دروازههای آمریکای لاتین و حتی به داخل آمریکا نفوذ کند و جنبشی به نام تسخیر وال استریت ایجاد کند چرا نباید از این ظرفیت استفاده کنیم.

برای مقابله با نفوذ دشمن، آگاهی دادن به جامعه به خصوص نسل جوان بسیار مهم است، برخی در این تلاش هستند که آمریکا را به عنوان ابرقدرت ببینند در حالی که این کشور در حال ضعف و فروپاشی است و حتی برخی منابع اطلاعاتی آمریکا به این موضوع که اگر آمریکا بر ایران مسلط نشود تا سال 2025 فروپاشی این کشور قطعی است، اشاره داشته‌اند. آمریکا کشوری است که امروز بیست هزارمیلیارد بدهی، 60 میلیون گرسنه و 12 میلیون کارتن خواب دارد، در این کشور روزی نیست که در مراکز علمی آدم‌کشی اتفاق نیفتد که اینها نشانگر فروپاشی این کشور است.حتی مهاجرت به آمریکا معکوس شده است. و تنها دو  عنصر آمریکاییها را  دورهم جمع کرده که رفاه و امنیت است که هر دو را آمریکاییها از دست داده‌اند.

** دنبال افراد مستقلی باشیم که به داشته‌های خود افتخار می‌کنند

در برابر نفوذ فرهنگی و سیاسی چه باید کرد؟

- محمدی: البته از اینکه بر روی تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیرانی که دچار خودباختگی شده‌اند بتوانیم تاثیرگذار باشیم مایوس هستم و باید به دنبال کسانی باشیم که مستقل باشند و به آنچه که دارند افتخار کنند.

از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید از شما سپاسگزاریم.

- محمدی: خواهش می‌کنم.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس