به گزارش مشرق، با گذشت یک سال از تهاجم سعودیها با همراهی برخی کشورهای عربی به یمن، معادلات نسبت به روز نخست تغییرات بسیاری نموده است. در حالی که سعودیها حمله به یمن را به بهانهی رسیدن انصارالله به عدن و با هدف حذف این جنبش آغاز نمودند، امروزه این جنبش بهطور رسمی بهعنوان یک بازیگر اصلی در آیندهی یمن و فرآیند صلح شناخته میشود.
ناکامی سعودیها در رسیدن به اهداف اعلامی خود پس از ورود به یمن با گذشت یک سال، موجب شده است عربستان برای کسب حداقل خواستههای خویش و خروج آبرومندانه از یمن، بهظاهر به گفتگوهای سیاسی و آتشبس تن دهد. محمد بن سلمان فرزند قدرتطلب پادشاه عربستان، جنگ یمن را برای نشان دادن و تثبیت قدرت خویش آغاز نمود. به اذعان بسیاری از تحلیلگران، محمد بن سلمان با بهرهگیری از وضعیت جنگ، طی یک سال گذشته، برندهی عرصه سیاست داخلی بوده است.
به دست آوردن ریاست «شورای اقتصادی و توسعه» و «کمپانی نفتی آرامکو»[1]، واگذار شدن طرح توسعه مکه مکرمه و مدینه منوره به شرکت «نسما» که بن سلمان مالک اصلی آن است، در کنار سازماندهی یک ائتلاف اسلامی با حضور 34 کشور اسلامی علیه تروریسم از سوی محمد بن سلمان، بهخوبی اثبات مینماید که این شاهزادهی جوان سی ساله، پیروز جنگ قدرت در عرصههای اقتصادی و سیاسی در خاندان سعودی طی یک سال گذشته است.[2] اما امروزه با تداوم یکسالهی جنگ و ناکامی محمد بن سلمان بهعنوان فرماندهی ائتلاف عربی علیه یمن برای سرکوب انصارالله و علی عبدالله صالح، وجههی سیاسی او دچار چالش و خدشه شده است. عبدالباری عطوان، نویسندهی سرشناس عرب، در یادداشتی، دلیل تن دادن سعودیها به مذاکره با انصارالله در مرزهای خود با یمن و تبادل اسرا را مواردی چون شکست عملیات طوفان قاطعیت، هزینهی سرسامآور جنگ، فشار کشورهای غربی و اروپایی بابت کشتار شش هزار یمنی و افزایش سطح نارضایتی داخلی نام میبَرد.[3]
آخرین اقدام مهم و تأثیرگذار جبههی حامی سعودیها در یمن، حکم عبدربه منصورهادی رئیسجمهوری مستعفی است.
عبدربه منصورهادی در حکمی خالد بحاح نخستوزیر خویش را برکنار نمود. خالد بحاح همواره بهعنوان مهرهی اماراتیها و شخصیتی ملی و نزدیک به دیگران بازیگران یمن چون انصارالله شناخته میشد. این حکم اختلاف میان عربستان و امارات را بیش از پیش نمایان ساخت.[4] امارات در واکنش به این اقدام در نخستین تصمیم، 80 درصد نیروهای خود در استان مأرب و برخی از تجهیزات نظامی خویش را از یمن خارج نمود.[5] عبدربه منصورهادی در ادامهی حکم خویش طی تصمیمی که نشان از تقویت رویکرد نظامیگری در مقابل رویکرد سیاسی و آشتی ملی داشت، علی محسن الاحمر برادر ناتنی علی عبدالله صالح را- که با کودتایی علیه او موجب سقوط دولت پیشین یمن شد- بهعنوان معاون خویش و شخص اول جایگاه ارتش دولت عدن برگزید. این اقدام عبدربه منصورهادی، اعتراض رسمی اماراتیها و حتی جان کری را مبنی بر پیچیدهتر شدن مذاکرات صلح و دولت آشتی ملی به دنبال داشت.[6]
از دیگر اتفاقات مهم طی یک ماه گذشتهی یمن، خبر دادن ولد الشیخ، نمایندهی سازمان ملل در یمن از آغاز گفتگوهای سیاسی است. ولد الشیخ از مطرح شدن 5 موضوع عقبنشینی طرفین، خلع سلاح، برنامهریزی امنیتی، دستیابی به راهکار سیاسی و ایجاد کمیتهی آزادی زندانیان و اسرا خبر داد. این گفتگوها قرار است 30 فروردینماه در کویت آغاز شود. ولد الشیخ تأکید کرد که راهکار سیاسی باید شامل تصمیمگیری در مورد شیوهی انتقال مسالمتآمیز قدرت نیز باشد.[7] در همین راستا از 22 فروردین طرفین برای نشان دادن حسن نیت در مورد گفتگوها، آتشبس اعلام نمودند. آغاز آتشبس با اعلام رسمی سخنگوی ائتلاف عربی و نامهی مکتوب انصارالله و حزب مؤتمر همراه بود.[8] این آتشبس بارها از سوی هواپیماهای سعودی نقض شده و اعتراض رسمی انصارالله را به دنبال داشته است.
پس از اعلام زمان مذاکرات، پیشنویسی از مفاد گفتگوها در رسانهها منتشر شد.[9] این پیشنویس 20بندی، بهصراحت از انصارالله و علی عبدالله صالح خواسته است ضمن برقراری آتشبس، از حل مسالمتآمیز حمایت نمایند. این پیشنویس پیشنهاد تشکیل یک کمیته آتشبس و کمیتههای محلی بهمنظور تثبیت آتشبس را مطرح نموده است. این پیشنهاد نشاندهندهی درک نقش قبایل در ساختار سیاسی یمن، اهمیتبخشی به سران قبائل و قدرتیابی جریانی است که بتواند قبائل را به خود جلب نماید. در بند دوم مفاد آتشبس بدون ذکر عربستان، پایان حملات هوایی و دریایی خواسته شده است. این پیشنویس هیچ اشارهای به سازوکار دولت انتقالی یا طرح آتی سیاسی یمن (یکپارچه، فدرالی و...) نکرده است که نشاندهندهی پیچیدگی گفتگوها و تلاش سعودیها برای به کرسی نشاندن سناریو مطلوب خویش در میز مذاکرات است. اما آنچه باید به آن دقت نمود، راهبردهای سعودیها برای رسیدن به خواستههای خویش در یمن است. راهبردهایی که به نظر میرسد سعودیها به دنبال عملیاتی نمودن آنها هستند عبارتاند از: 1- تداوم جنگ داخلی، پایان تهاجم خارجی 2- پافشاری بر قطعنامه 2216 و طرح شورای همکاری خلیج فارس 3- نگهداشتن معادلات یمن در وضعیت فعلی و بازگشت تمرکز به دیگر پروندههای منطقهای. در ادامه به بررسی این سه راهبرد احتمالی سعودیها خواهیم پرداخت:
1- تداوم جنگ داخلی، پایان تهاجم خارجی
پس از گفتگوهای مرزی میان سعودیها و انصارالله که منجر به تبادل 100 اسیر یمنی با 9 اسیر سعودی شد، بسیاری از تحلیلگران این اتفاق را نشانهی آغاز تلاش سعودیها برای خروج از بحران یمن دانستند. به نتیجه رسیدن گفتگو میان سعودیها و انصارالله- هرچند بهصورت مقطعی و در یک موضوع خاص- نشاندهندهی نیت عربستان برای تغییر روند یک سال گذشته خود است. این اتفاق خوشبینیهایی برای پایان جنگ یمن و خروج از بحران ایجاد نمود؛ اما این خوشبینی بسیار سریع و با برکناری خالد بحاح و کودتا نامیدن برکناری خویش و سپس ترک کردن ریاض،[10] کمرنگ شد.
خالد بحاح به دلیل نزدیکی به برخی چهرههای حراک جنوبی و انصارالله، همواره بهعنوان یک راهحل برای آغاز دولت انتقالی مطرح بود که این فرصت از سوی سعودیها و عبدربه منصورهادی سوزانده شد. انصارالله پیش از این در طرح مسقط در توافق با برخی بازیگران یمنی، با انتخاب خالد بحاح بهعنوان رئیس دولت انتقالی موافقت نموده بود.[11] آنچه امید خروج یمن از بحران و جنگ را کمرنگتر مینماید، انتصاب علی محسن الاحمر به معاون فرماندهی عالی نیروهای مسلح یمن است. علی محسن الاحمر ضمن دشمنی شدید با انصارالله و تجربه نبرد با این جنبش در شش جنگ در دههی گذشته، امروز دشمن سرسخت علی عبدالله صالح نیز محسوب میشود.
این تصمیم یک پیام نظامی با خود به همراه داشت؛ زیرا علی محسن الاحمر میتواند با هماهنگ و همراه نمودن حزب الاصلاح و قبیله حاشد- به دلیل روابط خوب با آنان- نبرد با انصارالله و علی عبدالله صالح را وارد فاز جدیدی نماید. این تصمیم نشاندهندهی سناریو جدیدی است که در سال دوم جنگ، عربستان به دنبال آن است. پایگاه رأی الیوم در تحلیلی، انتصاب احمد عبید بن دغر به جای خالد بحاح را در همین راستا ارزیابی میکند. احمد عبیر بن دغر از اعضای حزب مؤتمر الشعبی (کنگره خلق ملی) است. موتمر الشعبی یکی از احزاب پرنفوذ یمن است که علی عبدالله صالح مسئولیت آن را بر عهده داشت؛ اما با تحولات یمن و حملهی سعودیها، این حزب دچار انشعاب و دودستگی شد. در مهرماه سال 94 طی جلسهای اعضای موتمر الشعبی علی عبدالله صالح را برکنار نمودند.[12] انتصاب احمد عبیر بن دغر به نخستوزیری میتواند با هدف دور کردن بیشتر حزب موتمر و اعضای آن از علی عبدالله صالح باشد. تضعیف علی عبدالله صالح، میتواند موجب پیشروی و خارج شدن نظامیان حامی عبدربه منصورهادی از بنبست باشد.
این تغییر رفتار سعودیها از گفتگوها بهسوی تداوم جنگ داخلی از چشم روزنامه الاخبار لبنان نیز به دور نمانده است. الاخبار تأکید میکند هرچند مذاکره در خصوص آتشبس و تبادل اسرا نتیجهبخش بوده است، اما این نگرانی وجود دارد که عربستان برخی امتیازهای داده شده توسط صنعا و انصارالله را نشانهی عقبنشینی برداشت نماید و برای دستیابی به منافع بیشتر، سعی نماید با تداوم حملات و فشارها انصارالله را مجاب به عقبنشینی نماید. الاخبار انتصاب علی محسن الاحمر و برکناری خالد بحاح را تلاشی برای سنگاندازی در روند گفتگوها میداند.[13]
2- پافشاری بر قطعنامه 2216 و طرح شورای همکاری خلیجفارس
به نظر میرسد سعودیها به دنبال این هستند که نخست، با خارج کردن نظامیان خود از یمن و گرفتن امتیاز از بازیگران یمنی به بهانه ترک یمن، در مذاکرات سیاسی با اهرم فشار سازمان ملل، قطعنامه 2216 را پایه و مبنا برای آینده یمن قرار دهند. سعودیها با برگرداندن علی محسن الاحمر به عرصهی معادلات یمن، میتوانند با خیال آسودهتر به روش سنتی خود یعنی جنگ نیابتی بازگردند و از یمن خارج شوند. البته حمایت نیروی هوایی عربستان از نیروهای عبدربه منصورهادی در مناطق استراتژیک قطعاً تداوم خواهد یافت.
با آغاز تهاجم عربستان به یمن، آل سعود در کنار تلاش برای جذب اماراتیها برای جبران کمبود نیروی زمینی خود، قطعنامهی 2216 را در شورای امنیت با همراهی دیگر کشورهای غربی تصویب نمود تا دست برتر خود را تثبیت نموده باشد. این قطعنامه در 25 فروردینماه به تصویب شورای امنیت رسید. قطعنامهی شورای امنیت نهتنها اشارهای به حملهی عربستان به یمن نمیکرد، بلکه از انصارالله میخواست که نیروهای نظامی خود را از صنعا و دیگر شهرها خارج کند و از تهاجم موشکی به کشورهای همسایهی یمن خودداری ورزد. قطعنامه همچنین عبدربه منصورهادی را در چارچوب طرح شورای همکاری خلیجفارس بهعنوان رئیسجمهور یمن برای آغاز راهحل سیاسی مفروض میگیرد و همه را به حمایت از این طرح ملزم میکند. عربستان سعودی انتظار داشت با تصویب این قطعنامه و برتری ظاهری خود در میدان جنگ و فشار شدید بر انصارالله و مردم یمن، انصارالله عقبنشینی کرده و ادارهی یمن را به همپیمانان عربستان بسپارد.[14]
طرح شورای همکاری خلیج فارس سناریو تقسیم به شش منطقهی فدرالی را برای یمن تصویب نمود، طرحی که منافع امارات را نادیده میگرفت و انصارالله را در فدرال مرکزی بدون دسترسی به دریا حبس مینمود.[15] اما با توجه به وضعیت میدانی یمن به نظر میرسد سعودیها پس از آتشبس به تقویت دولت عدن و پیشروی نیروهای حامی آن بهسوی پایتخت و فشار بر انصارالله بهمنظور ترک صنعا و واگذاری دولت مرکزی به دولت مستقر در عدن طبق قطعنامه شورای امنیت خواهند پرداخت.
3- نگه داشتن معادلات یمن در وضعیت فعلی و بازگشت تمرکز به دیگر پروندههای منطقهای
یکی از اهداف احتمالی سعودیها از آتشبس و سوق دادن معادلات یمن به گفتگوهای سیاسی، توقف موقت وضعیت یمن در وضعیت فعلی است. عربستان در حالی وارد معادلات یمن شد که در پروندههای مختلف منطقهای دیگر چون سوریه، عراق و انتخاب رئیسجمهور لبنان درگیر بود. توان سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی سعودیها به میزان بسیار زیادی در پروندههای منطقهای و تقابل با جمهوری اسلامی در حال مصرف شدن است. لذا سعودیها به دنبال توقف روند معادلات یمن و بازگشت تمرکز خود به دیگر پروندههای منطقهای خصوصاً سوریه به دلیل رسیدن به نقطهی سرنوشتساز خود هستند. در صورتی که سعودیها قبل از ایجاد آتشبس در عرصهی یمن، حمایت خود را از عبدربه منصورهادی قطع نمایند، در عرصهی میدانی انصارالله و علی عبدالله صالح فرصت مناسبی برای برتری بر مخالفان خود خواهند داشت. لذا سعودیها در صورتی میتوانند یمن را ترک یا هزینهی خود را کمتر نمایند که روند تحولات در یمن متوقف شود. نیاز گروههای مختلف در طرفین نبرد به بازسازی و تنفس پس از یک سال جنگ، سعودیها را در انتخاب این سناریو مصممتر مینماید. ضمن آنکه باید این نکته را هم در نظر داشت که رشد جریانهای القاعده در مکلا، شبوه و عدن آتشبس در سراسر یمن را غیرممکن مینماید. لذا تشدید فشارها و نقض آتشبس از سوی هواپیماهای سعودی حتی در دوران آغاز آتشبس برای حفظ موازنه در جنوب دور از انتظار نخواهد بود.
جمعبندی
عربستان در حالی تن به پذیرش انصارالله و مذاکره با این جنبش بهمنظور آتشبس در مرزها داده است که به نظر میرسد سناریو و راهبرد نخست سعودیها، پایان جنگ نخواهد بود. پافشاری بر قطعنامه 2216 بهعنوان پیششرطِ مذاکرات کویت، برکناری خالد بحاح و همچنین انتصاب علی محسن الاحمر به معاونت نظامی عبدربه منصورهادی، نشاندهندهی این امر است که عربستان به دنبال پایان جنگ و صلح در یمن نیست. سعودیها در برههی کنونی به دنبال خروج نسبی و توقف موقت جنگ در یمن هستند. سعودیها سعی دارند با ایجاد فرصت بازسازی و تقویت قوا برای نیروهای حامی خویش در زمان آتشبس و نیز تداوم حضور دولت عبدربه منصورهادی در عدن، تمرکز، هزینه و توان خود را به دیگر پروندههای منطقهای از جمله عراق، سوریه و لبنان بازگردانند و در فرصتی مناسبتر بتوانند با استفاده از حامیان خویش در یمن، دستاوردهای حداقلی در یمن کسب نمایند.
پی نوشت ها:
[1] http://cdn.mashreghnews.ir/fa/news/452909
[2] http://isna.ir/fa/news/95012510250
[3] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/12/19/1023864/6
[4] برای مطالعه بیشتر ر.ک: محمد محسن فایضی. «فرصتهای پیش روی انصارالله و محور مقاومت از اختلاف میان عربستان و امارات». اندیشکده راهبردی تبیین؛ اسفند 94
[5] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950123000046
[6] http://www.almashhad-alyemeni.com/news73307.html
[7] http://fna.ir/ETSJYK
[8] http://www.almashhad-alyemeni.com/news73385.html
[9] http://www.almayadeen.net/news/politics/34226
[10] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950117001341
[11] http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13940823000211
[12] http://mehrnews.com/news/2939307/
[13] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/01/23/1045118
[14] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940126000703
[15] ر.ک: دکتر سید رضی عمادی. «فدرالی شدن یمن؛ مواضع بازیگران و پیامدها». اندیشکده راهبردی تبیین؛ بهمن 94
اندیشکده تبیین