مرز بين توهم و واقعيت تا به آخر، رازآلودگي فيلم را حفظ مي‌كرد، رازآلودگي و ابهامي كه در فيلم تازه‌اش نيز حضور دارد. نيكولز با اضافه كردن عناصر ژانر علمي و تخيلي به فيلمش مرتبه‌اي بالا مي‌بخشد.

گروه فرهنگی مشرق - نجوان با استعداد اين سال‌هاي سينماي آمريكا، در فيلم آخرش "نيمه شب ويژه " به مضامين مورد علاقه‌اش باز مي‌گردد. مضامين ماوراالطبيعه و مذهب موجود در تريلر متافيزيكي "پناه بگير"، اينجا در قالب علمي تخيلي تلفيق شده با فيلم جاده‌اي، بدون كم شدن از ميزان غرابتش، نيكولز را در تلاش براي رسيدن به سطح مخاطبي گسترده‌تر نشان مي‌دهد.

چرا ایمان به بیماری شیزوفرنی تشبیه شد؟!

او اينجا از قالب مستقل و شخصي دومين و بهترين فيلمش "پناه بگير" كه او را در كانون توجه قرار داد، فاصله مي‌گيرد و ايده‌هايش را در بستر عامتر ژانر پي مي‌گيرد. همچون آن فيلم، در "ويژه نيمه شب" نيز مايكل شانون بازيگر محبوب نيكولز در قلب فيلم در نقش پدري نگران و عمل‌گرا حضور دارد، بازيگري كه با آن چهره‌ي بي انعطاف و نگران و سراسر غم تبديل به يكي از مهمترين عناصر درام‌هاي جدي فيلمساز شده است.


چرا ایمان به بیماری شیزوفرنی تشبیه شد؟!

در"پناه بگير" شانون در نقش كورتيس كارگر سخت‌كوشي بود كه توهمات ناشي از جنون شيزوفرنيكش به ايمان ربط می‌دهد و وقوع حادثه‌اي آخرالزماني را در ذهنش اجتناب ناپذير مي‌گرداند. تلاش كورتيس براي در امان ماندن از شر طوفان مرگبار، او را جلوه‌اي نوح‌وار مي‌بخشيد كه علي رغم مخالفت‌هاي اطرافيان و ديوانه خوانده شدنش از سوي آن‌ها تلاش مي‌كرد تا پناهگاهش را بنا كند.

 همينجا بود كه بدبيني نسبت به نهادهاي مذهبي (اطرافيان كورتيس كه همگي افرادي كليسارو هستند و همچنين فرقه‌ي مذهبي به رهبري سم شپارد در ويژه نيمه شب) و در عوض اعتبار بخشيدن به شكلي از ايمان شخصي كه به نحوي با ساحت متافيزيك پيوند دارد، بدل به مضمون مورد علاقه‌ي فيلمساز شد.

چرا ایمان به بیماری شیزوفرنی تشبیه شد؟!

به گزارش سینما نيكولز با مشخص نكردن مرز بين توهم و واقعيت تا به آخر، رازآلودگي فيلم را حفظ مي‌كرد، رازآلودگي و ابهامي كه در فيلم تازه‌اش نيز حضور دارد. پس از درام نوستالژيك مارك توايني/راب راينري (Stand by me) "ماد"، نيكولز با " نيمه شب ويژه" بار ديگر به دوگانه‌ مذهب/متافيزيك خاص خودش بر مي‌گردد. با اداي ديني آشكار به بزرگان ژانر، استيون اسپيلبرگ و جان كارپنتر، كه تمام عناصر تكنيكي فيلم را از شكل اولد اسكول فيلمبرداري‌ آدام استون و جلوه‌هاي ويژه مينيمال تا موسيقي الكترونيك كارپنتريِ ديويد وينگو و ماشين شورلت قديمي شخصيت‌هاي اصلي در دل جاده سمت و سو مي‌بخشد.

 طمانينه‌ي خاص نيكولز در پيشبرد داستان اينجا نيز حضور دارد. فيلم از وسط ماجرا آغاز مي‌شود و مگوييِ داستان و عجله نداشتن نيكولز براي دادن اطلاعات تا بخش‌هايي از فيلم، تماشاگر را در هاله‌اي از ابهام قرار مي‌دهد.

چرا ایمان به بیماری شیزوفرنی تشبیه شد؟!

ابهامي كه البته با وجود مشخص شدن خطوط داستان، تا به پايان باقي مي‌ماند. همچون هر فيلمساز بزرگ ديگري، نيكولز نيز با اضافه كردن لمسي شخصي به عناصر ژانر علمي و تخيلي فيلمش را مرتبه‌اي بالا مي‌بخشد. او اين كار را با به حداقل رساندن اكشن تعقيب و گريزمحور كه كاملا در چنين داستاني پتانسيلش موجود است و تمركزش بر روابط انساني شخصيت‌ها به جاي پيچ‌هاي داستاني معمول (كه به سادگي از رويشان عبور مي‌كند) انجام مي‌دهد.

 در نقطه پاياني "نيمه شب ويژه " نيز همچون طوفان آخرالزمانيِ "پناه بگير"، امر ناممكن كه تمام لحظات فيلم شخصيت اصلي (شانون) خودش را آماده‌ي مواجهه با آن كرده رخ مي‌دهد و آن جهان موازي كه آلتون (جيدن ليبرر) پسرخارق العاده‌ي فيلم متعلق به آنجاست براي لحظه‌اي هويدا مي‌شود. " نيمه شب ويژه" كه تلفيقي ست آگاهانه از "شوگرلند اكسپرس" با "اي.تي" و "برخورد نزديك از نوع سوم" همراه شده با بدبينيِ مختص نيكولز، وراي ماجراي محيرالعقولش حكايتي زميني ست از رابطه‌ي پيچيده‌ي والد و فرزندي.

چرا ایمان به بیماری شیزوفرنی تشبیه شد؟!

موثرترين لحظات فيلم را بايد لحظاتي دانست كه بر اين رابطه متمركز مي‌شود. لحظاتي سنگين كه توسط دوربين موقر نيكولز ثبت مي‌شود و دوراهيِ سخت پدر و مادر(كرستن دانست) را براي گرفتن تصميمي كه ممكن است پسر را براي هميشه ازشان جدا كند به تصوير مي‌كشد. غمي كه بيشتر از اينكه به كلام در بيايد، در چهره‌هاي كرستن دانست و به ويژه مايكل شانون در نماهاي بسته خود را اعلام مي‌كند. ماندگارترين و تاثيرگذارترين لحظه‌ي فيلم نيز از دل همين لحظات پديد مي‌آيد؛ جايي كه آلتون از رويِ پدر مي‌خواهد كه دست از نگراني براي او بردارد و روي پاسخ مي‌دهد كه "دوست دارم نگرانت باشم."

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس