به گزارش مشرق، دکتر محمد حسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
1- رهبر معظم انقلاب بارها تاکید کردند آمریکا علیرغم لبخندهای ظاهری از
پشت خنجر میزند، از جمله 21 اسفند 93 در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان که: «
تیم مذاکرات هستهای امین است اما من نگرانم، چون طرف مقابل حیلهگر و اهل
خدعه و نیرنگ است و از پشت خنجر میزند» و همچنین 12 آبان 1394 در دیدار
دانشآموزان و دانشجویان : «هدف برخی از بزک کردن چهره آمریکا این است تا
آمریکاییها در فرصت مناسب خنجر را از پشت فرو کنند».
2- یکی از
نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اذعان کرد: «آنچه در آمریکا میبینم
دروغ و فریبکاری و بیرحمی است. مقامات آمریکا به شما لبخند و از پشت به
شما خنجر میزنند!»
3- یک دیپلمات سابق کشورمان که در خارج سکونت گزیده،
گفت: «ظریف سرخورده شده است». این سه موضع و سخن در بطن خود از یک به هم
پیوستگی و تحلیل واقعبینانه و پیام روشن برخوردارند که تبیین این تحلیل و
پیام برای آگاهی افکار عمومی میتواند بسیار مفید باشد، چرا که هم درسآموز
است و هم مسیر و جهت درست را نشان خواهد داد تا دچار غفلت و انحراف و
خسران نشویم.
الف- گرچه این سخن رهبری که آمریکا قابل اعتماد نیست و از
پشت خنجر میزند، بر اساس یک منطق صحیح سیاسی و تجربیات سالهای گذشته و
مستندات فراوان تاریخی بیان شده، اما نکته مهم این است که اولا اکنون خود
آمریکاییها به آن اذعان میکنند و بر همین اساس وزیر محترم امور خارجه از
این همه خوشبینی به دولت مستکبر و اهل خدعهای مثل آمریکا سرخورده شده! و
ثانیا این مقام آمریکایی که خود محصول همین سیستم فریبکاری و بیرحمی است،
اذعان میکند که نظام سرمایهداری آمریکا برای تامین منافع کارتلهای
اقتصادی و سیاسی حتی به مردم خودش هم از پشت خنجر میزند، چه برسد به سایر
ملل!
ب- بنده هم مثل گوینده این سخن که تیتر برخی از روزنامهها شد،
معتقدم آقای ظریف سرخورده شده، اما نه با نگاه وی بلکه با یک نگاه
استراتژیک رسانهای و انقلابی: اولا در باب این اعتراف صریح آمریکاییها
مبنی بر اینکه مقامات این کشور از پشت خنجر میزنند، باید گفت یا باید این
اعتراف را بر اساس قاعده «اقرار العقلاء علی أنفسهم جائز» پذیرفت و مبنای
تحلیلهای درست و موضعگیریهای خود قرار داد و یا اینکه اگر نپذیریم و با
توجیهاتی ادعا کنیم که این اذعان آمریکاییها مصرف داخلی در منازعات
انتخاباتی دارد و از روی بیعقلی زده شده، سوال اساسی این است چرا وقت خود
را صرف مذاکره با یک چنین افراد بیعقلی کردید؟ پس مجبوریم این اعتراف را
بپذیریم و آن را مستندی بر دلایل عقلی و منطقی و تاریخی رهبر معظم انقلابی
تلقی کنیم.
پ- فقط چند مورد از هزاران موردی که آمریکا به کشورهای مختلف
خنجر زده:
مورد اول: دم دستترین مورد محمد مرسی رئیسجمهور سابق مصر است
که به وعدههای دروغین و لبخندهای ظاهری آمریکاییها اعتماد کرد اما
آمریکاییها به کمک صهیونیستها در یک توطئه طراحی شده، او را از
ریاستجمهوری خلع، محاکمه و زندانی کردند.
مورد دوم: ریاض المالکی وزیر
خارجه تشکیلات خودگردان فلسطینی چند روز قبل در مصاحبه اختصاصی با روسیا
الیوم اذعان کرد 24 سال مذاکره با رژیم صهیونیستی بیفایده بوده و آمریکا
علیرغم ادعای حمایت از تشکیلات خودگردان، در عمل از جنایات اسرائیل حمایت و
از پشت به فلسطینیها خنجر زده است.
مورد سوم: آمریکاییها با مذاکرات و
لبخند، سودانیها را مجبور به تقسیم کشورشان کردند و در قبال این ذلت قول
دادند تحریمهای آنها را لغو خواهند کرد. اما پس از تقسیم سودان نه تنها
تحریم سودانیها لغو نشد بلکه آمریکا خنجر را به پشت عمرالبشیر که زیر
توافق ذلتبار تقسیم کشورش را امضاء کرده بود، زد و او را به جرم جنایات
جنگی در دادگاه بینالمللی لاهه به محاکمه کشاند.
مورد چهارم: علیرغم
اینکه پوتین بعد از حادثه 11 سپتامبر از حمله آمریکا به افغانستان و
تحریمهای اقتصادی علیه ایران حمایت و فروش سامانه موشکی اس 300 به ایران
را لغو کرد، اما به قول پوتین، آمریکا خنجر را از پشت به روسیه زد و با هدف
سرنگونی پوتین، انقلاب رنگی در روسیه به راه انداخت و تحریمها را علیه
مسکو اعمال کرد. هر چند پوتین متوجه این خنجر از پشتزدنها شد و در سیاست
خود با آمریکا تجدیدنظر کرد.
ت- و چند مورد از صدها موردی که آمریکا از
پشت به ملت ایران خنجره زده:
مورد اول: بعد از ملی شدن نفت، آمریکاییها
با کودتای 28 مرداد پاسخ اعتماد مصدق به آمریکا را با سرنگونی دولتش و
زندانی کردنش دادند و در تبعید و تنهایی درگذشت. «25 سال این ملت زیر یوغ
حکومت وابسته پهلوی به انواع خفتها، فشارها و سختیها مبتلا شد... به خاطر
اعتمادی که آن روز، آن آقا (مصدق) از روی سادهاندیشی به آمریکا کرد.)*
«آن کسانی که خیال میکنند رابطه و دوستی با آمریکا موجب میشود که انسان
از آسیب آمریکا محفوظ بماند، به این تجربه(های) تاریخی مراجعه کنند.»*.
مورد دوم: در سال 59 آمریکا در مذاکرات الجزایر متعهد شد در قبال آزادی
گروگانها، کلیه تحریمهای تجاری علیه ایران را لغو و داراییهای ایران را
آزاد کند و در امور داخلی ایران دخالت نکند. اما پس از آزادی گروگانها،
آمریکا خنجر را از پشت زد و نه تنها داراییهای ایران را آزاد نکرد، بلکه
تحریمها را تشدید و حمایت خود را از صدام علنی کرد.
مورد سوم: در ژانویه
2002 بعد از این اینکه ایران در دولت اصلاحات به آمریکا کمک کرد تا مشکلاتش
در افغانستان را حل کند، بوش پسر در اقدامی تعجببرانگیز در کنگره آمریکا
پاسخ خوشبینی به آمریکا را داد و خنجر را از پشت به دولت اصلاحات زد و
دولت ایران را محور شرارت خواند.
مورد چهارم: و اکنون در مذاکرات هستهای،
آمریکا پاسخ خوشبینیها و لبخندهای دولت تدبیر و امید را با خنجری
آبدیدهتر داد و به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرد و تحریمها را تشدید و
ملت ایران را به بهانههای مختلف تحقیر و تهدید کرد و پس از امضاء برجام،
باز ایران را حامی تروریسم و محور شرارت در منطقه خواند.
ث - گرچه بنا
به فرمایش رهبرمعظم انقلاب تیم مذاکرهکننده را فرزندان انقلابی کشور
میدانیم اما همانند فرزند یک خانواده ممکن است فرزندان انقلابی خانواده
نظام جمهوری اسلامی نیز اشتباه کنند و اکنون پس از متوجه شدن اشتباهات خود
سرخورده شدهاند. البته همین سرخوردگی که رئیس تیم مذاکرهکننده هرچند دیر
متوجه شده، خود نکته مثبتی است، اما میتواند در ادامه راه نتایج مفیدی به
دنبال داشته باشد، به شرطی که از این تجربه به خوبی استفاده شود: « تجربه
این است که اگر ما تنازل هم بکنیم، آمریکا دست از نقش مخرّب خودش
برنمیدارد؛ این را ما در مذاکرات هستهای تجربه کردیم. ...خیلیها قبل از
این تجربه هم میدانستند امّا بعضی هم که نمیدانستند، حالا بدانند: آمریکا
اوّل با لبخند و تبسّم وارد میدان خواهد شد، بعد در عمل، دبّه میکند .این
شد یک تجربه برای ملّت ایران؛ این تجربه را مغتنم بشمرید».*
ج -
اما:1- وزیر امورخارجه باید از این سرخورده باشد که چرا دیر متوجه عمق
کینهتوزی آمریکا شده است.
2- از این که چرا دلسوزان انقلاب را که از قبل
میدانستند نمیشود به آمریکا خوشبین بود، بزدل و ترسو و تندرو نامیدند و
به جهنم حواله دادند!
3- از این که چرا زمانی که وندی شرمن ایرانیها را
دارای ژن فریبکاری خواند و آن زمان که اوباما ملت ایران را به بمب هستهای
تهدید کرد و آن زمان که جان کری ملت ایران را تروریسم خواند و دهها و صدها
آن زمان دیگر، چرا به موقع و قاطعانه واکنش نشان نداد تا امروز آمریکا
پرروتر و وقیحانهتر از گذشته طلبکار ملت ایران نشود که چرا از ملتهای
مظلوم حمایت میکند و چرا برای دفاع از خود صنایع موشکی را تقویت میکند و
چرا حقوق بشر را با استانداردهای دوگانه غرب نمیپذیرد و دهها چرای دیگر ؟
4-تیم محترم مذاکرهکننده میتواند نگران باشد که چرا نتیجه زحمات شبانه
روزی آنها - که قابل انکار نیست- برای کشور «دستاورد تقریبا هیچ» داشته و
ادامه این روال میتواند «خسارت محض» در پی داشته باشد! و نامزدهای ریاست
جمهوری آمریکا برای پاره کردن برجام که این همه زحمت برایش کشیده، مسابقه
گذاشتهاند!:«هر فردی و هر جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار
میکند، اگر به خاطر مصلحتاندیشی، عقل سیاسی و تاکتیک به آمریکا اعتماد
کرد، سیلیاش را خواهد خورد».*
5- باید عبرت گرفته باشند که چرا انقلابی
عمل نکردهاند: « همه باید بدانند میتوان در این راه انقلابی حرکت کرد و
اگر راه را عوض کردیم، اسلام و ملّت ایران سیلی خواهد خورد»*.
6- از این
نگران باشند که چرا برخی دچار وسوسه شدند که میتوانند با آمریکا در حلّ
مسائل بینالمللی همکاری کنند و خیال میکنند رونق اقتصاد کشور صرفاً با
سرمایهگذاری خارجی تأمین میشود که به قول رهبرمعظم انقلاب این خیال، یک
خطای بزرگ است: «اهداف آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، هیچ تغییری
نکرده و آنها اگر بتوانند جمهوری اسلامی را نابود کنند، لحظهای درنگ و
تأمل نخواهند کرد»* و«آمریکای دوران ریگان و آمریکای دوران بوش با آمریکای
امروز هیچ فرقی ندارد.»*
* رهبرمعظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب بارها تاکید کردند آمریکا علیرغم لبخندهای ظاهری از پشت خنجر میزند، از جمله 21 اسفند 93 در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان که: « تیم مذاکرات هستهای امین است اما من نگرانم، چون طرف مقابل حیلهگر و اهل خدعه و نیرنگ است و از پشت خنجر میزند» و همچنین 12 آبان 1394 در دیدار دانشآموزان و دانشجویان : «هدف برخی از بزک کردن چهره آمریکا این است تا آمریکاییها در فرصت مناسب خنجر را از پشت فرو کنند».