لیست اصلاحطلبان در این حوزه با حمایت این جریان سیاسی از افراد ناشناختهای تشکیل شد و اصلاحطلبان افرادی را وارد این لیست کردند که به قول خودشان به جز چند نفر ژنرال غالبا افرادی ناشناخته بودند و مردم نیز با اعتماد به این جریانهای سیاسی وارد معرکه شده و به لیستها رای دادند. این موضوع نقطه عطفی در انتخابات مجلس دهم بود که انتخابات را به سمت انتخابات حزبی که همواره مورد تاکید کارشناسان سیاسی بود، پیش برد.
محمدرضا باهنر، نماینده سابق مجلس تهران در این باره میگوید: « عملا انتخاب کشور به سمت انتخابات حزبی نزدیک شد ولی هنوز فاصله زیادی با حزب فراگیر داریم. مثلا در تهران عموما مردم به دو حزب رای دادند. عملا کاری به کاندیداها نداشتند. کسانی در تهران رای آوردند که سوپری محلشان هم شاید نشناسندشان، اشکالی هم ندارد و وهن نیست.»[1]
اما عملا عملکرد برخی از این افراد نشان داده است که برخی جریانهای سیاسی در لیست بندی موفق عمل نکردهاند. به عنوان مثال پروانه سلحشوری که از لیست امید وارد مجلس شد، در همان اوائل با سخنانی بر ضدحجاب با توهین به نمایندگان زن مجلس نهم آنهم با یک رسانه بیگانه جنجالساز شد.[2] او در اظهار نظری عجب و شبیه نظریه رضاخان حجاب را مغایر پیشرفت و توسعه قلمداد کرد. البته بعدها وی با فشار و انتقاد افکارعمومی مجبور به عذرخواهی از مردم شد.[3]
بعد از این موضوع سید فاطمه حسینی نماینده دیگری بود که از لیست امید
با رفتاری نادر و غیرقانونی در زمانی که وزیر ارتباطات به مجلس دعوت شده و دستور
کار صحن علنی مجلس پیگیری موضوعات مربوطه به این وزارتخانه بود، به جای فرد دیگر
پشت تریبون مجلس ایستاد و بیانیهای را در دفاع از خانوادهاش قرائت کرد. [4] استفاده
شخصی از تریبون مجلس مورد انتقاد نمایندگان قرار گرفت و ریاست مجلس بعد از این
انتقادات مجبور به قطع میکروفن وی شد، فاطمه حسینی نماد اشراف زادهای بود که چشم خود را به روی غارت بیت المال توسط پدرش بست و نشان داد که انقلاب به این خانواده بدهکار است.
این موارد اما با سکوت فراکسیون امید و همچنین رئیس این فراکسیون، «محمدرضا عارف» همراه بود. این روند رو به زوال در فراکسیون امید نشان میدهد که کنترل امور از دست رئیس فراکسیون نیز در رفته است، این درحالی است که اصلاحطلبان با این تاکتیک جلو رفتند که با تشکیل پارلمان درسایه، نمایندگان اصلاحطلب به قول خودشان دسته چندم را کنترل کنند. اما تا به امروز از این نمایندگان افرادی بروز کردهاند که ضدحجاب سخن گفته و از سویی از بیقانونیها حمایت و خودشان مرتکب اعمال منافی قانون شدهاند.
اما در ساختار حزبی انتخابات چه کسی مقصر است؟ قطعا اگر به طور مدرن به این موضوع نگاه کرده و به کشورهای دیگر نگاهی بیندازیم، این مسئله در درجه اول به احزاب و اشخاص شناخته شده این جریان باز میگردد. در انتخابات تهران سید محمد خاتمی، حمایت خود را از لیست امید ابراز داشت و بدین منظور هویت اصلاحطلبی را به کاندیداهای این لیست اعطا کرد. قرار گرفتن عارف در صدر لیست امید نیز به این موضوع رسمیت ویژهای داد. قوت لیستی رای دادن این مسئله تا جایی بود که برخی به طنز میگویند هر آنچه به غیر از این افراد، در این لیست قرار میگرفت، رای میآورد. با این اوصاف و تغییراتی که صورت گرفته است به نظر میرسد این جریان سیاسی باید تبعات قراردادن این افراد در لیستهای خود را نیز بپذیرد و نسبت به برخورد و تذکر در چنین موارد به آنها خود پیش قدم بشوند. البته این روند منفی باعث میشود که بسیاری از مردم با وجود اعتماد در بزنگاه انتخابات به این افراد بعدها با دیدن چنین مسائلی از جمله قانونشکنی فاطمه حسینی و طرفداری وی از بیعدالتی از آنها برائت جسته و نسبت به رای دهی چشمبسته به لیستهای دربرگیرنده اظهار پشیمانی کنند.
عدم پذیرش تبعات امر از سوی شخصیتهای حامی لیست امید و همچنین عدم برخورد با این انحرافات در ادامه سبب نارضایتی مردم نه تنها از لیست مذکور بلکه به شیوه رایدهی لیستی (یا حزبی) است، که این موضوع مانع پیشرفت ساختار سیاسی که اصلاحطلبان هم همواره مدعی و شعار دهنده رسیدن به چنین جایگاهی هستند، میشود.
با این حال از سوی سیدمحمد خاتمی و محمدرضا عارف به عنوان مسئولان و حامیان اصلی این لیست شاهد واکنشی نبودهایم که بازهم بایست گفت اصلاحطلبان با شیوه آنارشیم سیاسی و غوغاسالاری و عدم مسئولیتپذیری در روند توسعه سیاسی کشور، نقش منفی ایفا میکنند.