در میانه این گپ و گفت و بعد از یک رفت و آمد، رامبد از سه برادر او دعوت به حضور کرد و بعد هم امیرکربلایی زاده به روی صحنه آمد.
کربلایی زاده طی استندآپش بعد از شروع با یک قطعه از خودش، به تشریح آدمها از دوران جنینی تا جوانی پرداخت و انواع جنین، کودک، نوجوان و جوان را به همراه تغییر صدا، حرکات و القاب متنوعی برای مخاطبانش ترسیم کرد.
پس از این داستان و برگزاری مسابقه پانتومیم بین کاظمی و رامبد، گفتگو ادامه یافت و در بخشی کاظمی از ترک تحصیل و انتظار و تلاشش برای رسیدن به بازیگری که آرزویش را داشت تعریف کرد؛ تا اینکه نوبت به برادران هادی رسید و آنها که گروه موسیقی تشکیل داده بودند و در شرف ارائه آلبوم هستند، قطعه ای را اجرا کردند.
{$sepehr_media_1655376_400_300}
در پایان هم بعد از رفتن مهمانان، «جنابخان» با یک
ساک و کلی لباس حاضر شد و با استرس تمام شروع به چک کردن وسایلش با کمک
رامبد کرد. وسایلی که معلوم شد برای سفر یک روزهاش با خانواده احلام به
شمال برای دستیابی به شناخت بیشتر است.
خلاصه بعد از دیده شدن مقادیری اشیا و لوازم نا متعارف برای سفری یک روزه او به طور نمادین بعد از یک تنفس رسانهای، با حالی بسیار بد برگشت و از بدشانسیها و کارهایش در این سفر گفت.
قسمتی از این رویدادها به استفاده اشتباهی از اسپری بیحسکننده دهان به جای خوشبوکننده در فاصله نیم ساعتی که با پدر احلام صحبت میکرد، برمیگشت. اتفاقی که موجب شکستن دل «احلام» شده بود.
با
وجود همه این وقایع برگی دیگر از دفتر «خندوانه» ورق خورد و مثل همیشه
برنامه با برخاستن حاضران به احترام مردم عزیز ایران و آرزوی شادی و
سلامتی برای همه به پایان رسید.