به گزارش مشرق، خشم و نارضایتی وهابیون اعم از شیوخ و مقامات و رسانههایشان از کنفرانس اخیر علمای مطرح اهل سنت در چچن همچنان ادامه دارد،هفته گذشته کنفرانسی با حضور علمای مطرح اهلسنت در گروزنی پایتخت چچن برگزار شد که شرکتکنندگان در بیانیه پایانی بر برائت خود از فرقه جعلی وهابیت و سلفیگری تکفیری تأکید کردند و آن را خارج از مذهب اهلسنت و باعث خدشهدار شدن وجهه اسلام ناب محمدی دانستند.
این کنفرانس با هدف شناسایی و معرفی هویت اهل سنت و جماعت، با حضور شمار زیادی از علمای اهل سنت بهویژه احمد الطیب شیخ الازهر مصر بهمیزبانی گروزنی پایتخت چچن و با حضور علما و اندیشمندان ارشد اهل سنت جهان اسلام از مصر، سوریه، اردن، سودان و اروپا برگزار شد که این کنفرانس سهروزه روز شنبه ششم شهریور(27 آگوست) با صدور بیانیهای به کار خود پایان داد. شیخ شوقی علام مفتی اهل سنت مصر، شیخ اسامه الزهری مشاور رئیس جمهور مصر و معاون کمیسیون دینی پارلمان این کشور، شیخ علی جمعه مفتی سابق مصر، شیخ عبدالفتاح البزم مفتی دمشق از جمله شخصیتهای مهم شرکت کننده در این کنفرانس بودند.
مهمترین نتیجه این کنفرانس، خروج وهابیت از دایره اهل سنت بود: «اهل سنت و جماعت در اعتقاد و مذاهب کلامی اشاعره و ماتریدیه، و پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت در فقه (حنبلی، حنفی، شافعی و مالکی) و اهل تصوف هستند».
در پی برگزاری این کنفرانس، هجمه رسانهای آل سعود با حمایت مؤسسههای دینی و سیاسی رژیم آغاز شد، بهطوری که شیخ عبدالعزیز آل الشیخ مفتی آل سعود و رئیس تشکل علمای درباری موسوم به هیئت کبار العلماء مدعی شد آنچه در کنفرانس چچن و تقسیمبندی اهل سنت و جماعت به اشاعره، ماتریدیه، مذاهب اربعه در فقه و اهل تصوف در علم و اخلاق و تزکیه، مغالطات و تقسیم بد و تلاشهایی برای مخدوش کردن وجهه اسلام و تفرقه در میان مسلمانان است.
وی با نقل اظهارات شیخ بن باز مفتی سابق آل سعود، وهابیون را جزء اهل سنت خواند که به زعم وی به حق تمسک میجویند و درباره آن متحد میشوند.
علوی السقاف مسئول مؤسسه الدرر السنیه گفته بود بیانیه کنفرانس چچن، خفتبار است، زیرا سبب پراکنده شدن جماعت بهخاطر خارج کردن وهابیت از مذهب اهل سنت و جماعت شده است. السقاف به رمضان قدیروف رئیس جمهور چچن هم حمله کرد.
عادل الکلبانی خطیب سابق مسجد ملک خالد ریاض در صفحه شخصی خود در توئیتر چنین نوشت: «کنفرانس چچن باید هشداری برایمان باشد که جهان برای سوزاندن ما هیزم جمع کرده است».
عالیترین نهاد وهابیون که به هیئت کبار العلمای سعودی معروف است، با ابراز خشم شدید از این کنفرانس در بیانیهای آن را بهزعم خود در چارچوب شعلهور کردن آتش تعصب و درگیری میان فرقههای اسلامی قلمداد کرد.
محمد آل الشیخ از خاندان شیخ محمدبن عبدالوهاب مؤسس فرقه جعلی وهابیت با حمله به این کنفرانس و شرکتکنندگان آن بهویژه شیخ الازهر در توئیتی نوشت: «مشارکت شیخ الازهر در کنفرانس گروزنی که پادشاهی سعودی را از عناوین اهل سنت کنار گذاشت، این مسئله را بر ما ضروری میکند تا در تعامل خود با مصر تغییر ایجاد کنیم، وطن برای ما مهمتر است، مصر السیسی باید ویران شود».
آنچه خشم علمای سعودی رسمی و غیررسمی و همپیمانان آنها از جمله شیخ یوسف قرضاوی را بیشتر کرده، عدم دعوت از آنها برای مشارکت در این کنفرانس بوده است.
محمد بن السعیدی از شیوخ وهابی و استاد دانشگاه امالقری در عربستان ادعا کرده است: «کنفرانس گروزنی، توطئهای علیه جهان اسلام بهویژه عربستان سعودی و با هدف بازگرداندن عقل مسلمان به خرافهگری و پردهداری قبور است».
شیخ محمد البراک دیگر شیخ وهابی هم با توهین به علمای اهل سنت شرکت کننده در کنفرانس چچن گفته است: «در کنفرانس چچن، توطئهگران میخواستند اهل سنت را اخراج کنند که خود را اخراج کردند».
کنفرانس اخیر در چچن از این نظر مهم بود که 200 عالم اهل سنت از کشورهای مختلف عربی و اسلامی و علمای ساکن کشورهای اروپایی حاضر شدند در حالی که علمای وهابیت و سلفی تکفیری به این کنفرانس دعوت نشدند. شرکت کنندگان در این کنفرانس خواستار گرفتن فرصت از گروههای تروریستیای شدند که با شیوههای ویرانگر خود به وجهه اسلام ضربه میزنند.
عبدالباری عطوان تحلیلگر مطرح عرب درباره کنفرانس گروزنی چنین گفته است: «کنفرانس گروزنی گام بزرگی برای گرفتن مرجعیت اهل سنت از سعودی و افزایش انزوای آن در جهان اسلام و اثبات تروریستی بودن فکر وهابی است...».
عالم برجسته اهل سنت لبنان : کنفرانس چچن واکنشی به وهابیون بود
شیخ ماهر حمود از علمای برجسته اهل سنت لبنان و دبیرکل اتحاد علمای مقاومت، کنفرانس اخیر علمای اهل سنت در جمهوری چچن را پاسخی به وهابیون دانست و گفت کلمه اهل حدیث اعم از آن است که سلفیت آن را به انحصار خود درآورد یا آن را بیان کنند.
وی افزود: کنفرانس چچن واکنشی به تلاشهای مستمر وهابیت بود که مدتهای زیادی است تفسیر خاص خود از اسلام را ارائه میکنند و میخواهند آن را به انحصار خود درآورند، این کنفرانس واکنشی به تروریسم تکفیری معاصر بود که بخش اعظم انحرافاتش مبتنی بر فکر وهابی است.
عالم برجسته اهل سنت لبنان با بیان اینکه، سلفیت معاصر تحت نفوذ آمریکا از طریق نفوذ این کشور بر آل سعود و دیگران است، درباره هجمه شیخ یوسف القرضاوی پدر معنوی تروریستهای تکفیری به کنفرانس چچن هم گفت نمیتوان بر اقوال و دیدگاههای شیخ قرضاوی به خاطر انحرافات فراوانش تکیه و اعتماد کرد، حرفهایش هیچ ارزشی ندارد، چرا که وی به صراحت فتوا داده است هر کس طرفدار دولت سوریه باشد حتی علما را باید کشت، ما نمیتوانیم انحرافات این فرد را بشماریم.
تاکید یکی از شیوخ الازهر بر اینکه وهابیت اساس و پایه فتنههاست
شیخ احمد کریمه استاد شریعت اسلامی دانشگاه الازهر مصر تاکید کرده است اگر جهان به دنبال خشکاندن منابع تروریسم است، باید با قاطعیت و جدیت با وهابیت که اساس و پایه تمام فتنهها و ناآرامیهاست، مقابله کند.
وی همچنین به فتوایی از سوی الازهر اشاره کرد که بر اساس این فتوا، هر یک از نظامیان ائتلاف عربی تجاوز به یمن به سرکردگی آل سعود در صورتی که در این جنگ ویرانگر به هلاکت برسند، به جهنم خواهند رفت، زیرا ظالم و طغیانگر هستند.
وی درباره پیامهای کنفرانس اخیر علمای اهل سنت در گروزنی، وهابیون را خوارج زمانه خواند که علاوه بر شیعیان، اهل سنت مخالف شان را هم تکفیر میکنند، وهابیون به این دلیل به کنفرانس گروزنی حمله میکنند، زیرا این کنفرانس هیچ کسی را تکفیر نکرد، بلکه خواستار گفتوگو شد.
به گفته وی، کشورهای آسیای میانی از فکر وهابی متضرر شدهاند که جوانان آنها را سوخت عملیات تروریستی قرار داده است. فکر وهابی اساس تروریسم در جهان است.
وی به تشکیل مدارسی با پولهای آل سعود در تاجیکستان اشاره کرد که شیعیان و اهل سنت را آشکارا تکفیر میکنند و جوانانی که در این مدارس عقاید وهابی را فرا میگیرند به گروههای تروریستی تکفیری میپیوندند.
برخی تحلیلگران بر این باورند که کنفرانس اخیر علمای اهل سنت در گروزنی به معنای انتقال مرجعیت اهل سنت از عربستان به مصر و موضع احمد الطیب شیخ الازهر در این کنفرانس نقطه عطفی در موضعگیریها علیه وهابیت است.
شیخ الازهر این بار به صورت علنی جعلی بودن گرایشهای وهابی را اعلام کرد و اهل سنت را از حرکتهای جریانهای تکفیری و گروهکهای تروریستی تکفیری مبرا دانست. وی عدم همراهی و ارتباط اهل سنت با گروههای وابسته به وهابیت را که همسو با جریانهای صهیونیستی و آمریکایی حرکت میکنند، اعلام داشت.
دلایل دعوت نشدن شیوخ وهابی به کنفرانس گروزنی از نگاه یک تحلیلگر سعودی
یک تحلیلگر سعودی درباره دلایل دعوت نشدن شیوخ وهابی به نشست علمای اهل سنت در گروزنی چچن گفته است : ما باید «عدم دعوت از گفتمان دینی عربستان» به چنین کنفرانسی را مورد نقد داخلی قرار داده و آن را با جسارت علمی بازبینی کنیم تا دیگر خود را در حاشیه میدانی نیابیم که زمانی رهبری و سیادت آن را بر عهده داشتهایم.
وی افزود: آنها به این دلیل ما را دعوت نکردند، زیرا گفتمان دینی ما غرق در برچسب زدن، طرد و نارسیسم وخود برتربینی است، زیرا از خیل کثیر اهل سنت تنها عده اندکی را به رسمیت شناختیم و بقیه را متخلف و دارای گرایشهای عقیدتی و اسلوب شبهه ناک و شک برانگیز میدانیم.سؤال اینجاست: آیا حتی شده یک نفر از علما و مبلغان گفتمان دینی ما، از انبوه محکومیت و تردید و انکار سر برون کند تا ما را به یک گفتوگوی سازنده و انگیزشی هدایت کند با محوریت این پرسش که: چرا ما را از اهل سنت استثنا کرده و برای کنفرانس دعوتمان نکردند؟
در پاسخ به این سؤال، تا جای ممکن و در حد اختیارات خود به مطالب ذیل اشاره میکنم؛ اول اینکه آیا واقعا ما در ارزیابی واکنشها نسبت به گفتمانمان تا حدی جدی هستیم که میزان پذیرش، استقبال و محبوبیتمان را در چچن، بوسنی، آبخاز، افغانستان و یا حتی داخل جوامع سنی عراق و سوریه بسنجیم؟! با توجه به ادبیات مخوفی که در جوامع مذکور، تبعات زیانباری برای گفتمان سلفی محلی داشته و همچنان پیامدهای ناگواری در بردارد.
آیا ما در ریشه کن کردن جوانب افراط و تحجر در گفتمان خود موفق عمل کردهایم؟ افراطی که لکهای سیاه بر پیشانی گفتمان ما زده است؟ آیا ما حتی شده در برابر خودمان، به این اقرار کنیم که کار این گفتمان غیر منعطف –و نمونههای تکثیر شده آن- به تقسیم جامعه درونی عربستان رسیده و بهترین مثال این است که به خطبه جمعه یا سخنرانی یکی از بزرگترین و محبوب ترین سخنرانهای سعودی حاضر شویم.
ثانیاً شما را به مقاله روزنامه نگار و نویسنده بزرگ عربستان "زیاد الدریس" ارجاع میدهم آنجا که صراحتاً عنوان میکند «انتخاب گزینشی، طرد کردن و تبعیضی که از معایب کنفرانس چچن قلمداد میکنیم از گروزنی شروع نشده بلکه در سالهای گذشته خود ما ریشه دارد؛ زمانی که یکی از دانشگاههای ما کنفرانسی درباره سلفیت برگزار کرد و به آن صفت "کنفرانس جهانی" داد، اما از دهها فرقه و مذهب اسلامی که با ما تفاوت دارند، حتی یک سخنران هم دعوت نکرد تا مبادا نظر مخالفی بشنوند و این روند گزینشی را دیگر دانشگاههای محلی نیز در پیش گرفتند و هنوز هم مدارک این همایشها موجود است و میتوان در آنها، تمامی خصوصیاتی که به کنفرانس گروزنی نسبت میدهیم را بیابیم از جمله محدود کردن چارچوب تعریف اهل سنت و جماعت.
شاید اتهام زدن تا حدودی کینه ما از دعوت نشدن را التیام بخشد، اما هرگز کمکی به تشریح دلایل بنیادی و اصلی نخواهد کرد. عقل میگوید: انکار کورکورانه دشمن بصیرت و بینش منطقی است و من بیش از این اجازه بسط سخن در این رابطه را ندارم.
آل سعود لشکر شیوخ وهابی را برای پاسخ به کنفرانس علمای اهل سنت در چچن به صف کرد
حکومت آل سعود که نتوانست نتایج و پیامدهای کنفرانس مهم علمای اهل سنت در چچن را تحمل کند، با سوءاستفاده از موسم حج، با کنفرانس شیوخ وابسته به خود در مشعر منا به طور عملی به آن واکنش نشان داد.
این رژیم با برگزاری کنفرانسی با شعار فریبنده«اسلام، پیام صلح و اعتدال» که طی آن طرد وهابیت از کنفرانس علمای اهل سنت در چچن محکوم شد،نشان داد همچنان از پیامدهای این کنفرانس نگران است.
اما کسانی که در کنفرانس برگزار شده از سوی رژیم سعودی در مشعر منا شرکت کردند، اعضای تشکل وابسته به این رژیم موسوم به الهیئه العالمیه للعلماءالمسلمین بودند که همچون تشکل شیوخ دربار موسوم به هیئت کبار العلماء وظیفه مشروعیت بخشی به جنایات آل سعود و تروریستهای وهابی تکفیری را برعهده دارد.
شرکت کنندگان در این نشست، با ابراز خشم شدید خود از نتایج کنفرانس اخیر علمای اهل سنت در گروزنی مدعی شدند که وهابیت مدرسه و مکتب علمی و آکادمیک است که به زعم آنها نمیتوان آن را از شیوههای آموزش شرعیت خارج کرد.
اتهام زنی شرکت کنندگان در این نشست به اصطلاح علمایی به جمهوری اسلامی ایران و تکرار ادعای بیاساس آل سعود علیه کشورمان مبنی بر دخالت در امور حج جایی شکی درباره سوءاستفاده سیاسی حکومت آل سعود از موسم حج و فریضه بزرگ الهی حج باقی نمیگذارد. شیوخ وهابی در نشست خود در مشعر منا، مدعی شدند که ایران، مردم خود را از ادای فریضه حج محروم کرده و در امور حج دخالت میکند، اتهام بیاساسی که بارها از سوی مقامات و رسانهها و شیوخ وهابی تکرار شده است.
مقالات متعدد رسانههای سعودی در محکومیت کنفرانس علمای اهل سنت در چچن
روزنامه عکاظ پیشتاز انتشار مقالات و گزارشهایی در محکومیت کنفرانس علمای اهل سنت در چچن است که با وجود گذشت سه هفته از این کنفرانس همچنان به انتقاد از آن ادامه میدهد.
این رسانه سعودی در مقالهای با عنوان »مؤتمر الشیشان..» علمای اهل سنت شرکت کننده در کنفرانس چچن را به ارتکاب اشتباهات و برتریجویی و تعیین نقشههای انحصارطلبی دینی مذهبی متهم کرد.
این روزنامه به طور خاص از تحریم شیوخ وهابی در این کنفرانس و نیز برگزار نشدن آن در عربستان با حضور سعودیها انتقاد کرده است.
دیگر روزنامه سعودی یعنی الوطن هم در مقالهای با عنوان «مؤتمر الشیشان حشفا وسوء کیلة»، علمای اهل سنت شرکت کننده در کنفرانس گروزنی را به باد انتقاد گرفت و آنها را مدعیان انتساب به اهل سنت و جماعت توصیف کرد. رسانه سعودی همچنین شرکت کنندگان در این کنفرانس مهم را اهل بدعت و کسانی خواند که در مسیر اسلافشان که از نظر این روزنامه اهل بدعت بودند،حرکت میکنند.
الوطن علمای اهل سنت شرکت کننده در کنفرانس گروزنی همچون مفتی اهل سنت مصر و شیخ الازهر را انسانهایی دانست که راهنمایشان، تخیلات و اوهامشان است. این رسانه سعودی با ابراز خشم شدید خود از دعوت نشدن شیوخ وهابی به این کنفرانس، شرکت کنندگان آن را انسانهای منحرف، مشرک و بتپرست توصیف کرد.
اعتراف تکان دهنده رسانه سعودی به انحصارطلبی و سیاست حذفی وهابیون علیه اهل سنت
روزنامه الوطن سعودی در عین حال در مقالهای با عنوان «أیها السلفیون: قل هو من عند أنفسکم»، سلفیها(که مهمترین مصداق و نماینده آنها وهابیت و وهابیون است)را در برگزاری کنفرانس علمای اهل سنت در گروزنی مقصر خوانده و با اذعان به رویکرد حذفی و انحصارطلبی سلفیها و ادعای رهبری خود بر اهل سنت تنها راه در برابر وهابیون را دست برداشتن از رویکرد حذفی و انحصارطلبی و پذیرش تعدد مذاهب خوانده است.
الوطن نوشته است :«دور کردن سلفیت از کنفرانس گروزنی، نباید عجیب و غریب دانسته شود، چرا که قابل پیش بینی بود به خاطر حذف و به حاشیه راندن گسترده مذاهب دیگر(از سوی وهابیون)، چرا باید از این مسئله به تنگ آییم چرا که هر عملی را بر اساس قانون سوم نیوتن عکسالعملی است...»
این رسانه سعودی اعتراف کرده است که« تریبونهای علمی و تبلیغی در عربستان چه رسمی و چه غیر رسمی، رویکرد حذف فکری مخالفان و خارج کردن آنها از دایره اهل سنت را در پیش گرفتهاند، بنابراین ما(وهابیون) نباید توقع داشته باشیم که دیگران، رویکرد حذفی و انحصارطلبی ما را با استقبال و تقدیر پاسخ دهند...»
الوطن در ادامه اعتراف به انحصارطلبی و سیاست حذفی وهابیون علیه اهل سنت نوشته است:«عجیب است که ما با وجودی که اعتراف میکنیم پیروان مذاهب عقیدهای همچون اشعریه و ماتریدیه،صوفیه، زیدیه و دیگران در دایره اهل سنت و جماعت قرار دارند، اما آنها را مبرا از عیب و نقص نمیدانیم و در فهرست طولانی اهل بدعت و ضلالت میگنجانیم و تلاشهای خود را برای ایجاد خصومتهای جدید حتی با کسانی که با ما در زمینه اعتقادی و فقهی اتفاق نظر دارند،تقویت میکنیم
رسانه سعودی مصیبت بزرگ وهابیون را بیاعتنایی به دیگر فِرَق اهل سنت دانسته و مینویسد : مصیبت بزرگ ما آنجاست که هیچ ارزشی برای مذاهب بزرگ ارزشی قائل نیستیم و هیچ توجهی به اکثریت مخالف نداریم، با وجودی که برخی از این مذاهب، عنصر اصلی اهل سنت هستند به ویژه اشاعره(در معنای عام، اشاعره به سنت گرایان یا اهل سنت و جماعت گفته میشود، یعنی آنان که در برابر خردگرایان معتزلی، بر نقل تاکید میکنند) که اکثریت را در توزیع بافت جمعیتی جهان اسلام تشکیل میدهند در نتیجه فکر رایج در اینجا(عربستان)،در جهان اسلام به عنوان اقلیت قلمداد میشود.
«ما نه تنها از کسانی که با ما مخالف هستند، بدگویی میکنیم، بلکه با قرار دادن خودمان به عنوان معیار حق و باطل، بر هنر ایجاد مخالفان جدید پافشاری میکنیم و دیگران را بر اساس این معیار میسنجیم، شاید جهان اسلام خیلی از اقدامات حذفی ما را فراموش کند،ولی هرگز اظهارات یکی از اساتید یک دانشگاه اسلامی در کشورمان را فراموش نخواهد کرد که ادعا کرده بود تنها گروه نجاتبخش، علمای ما، اهل نجد و پیروان آنها(یعنی وهابیون، چرا که وهابیت از نجد آغاز شد)، هر چند این فرد پس از فشارهایی که بر وی اعمال شد، از این حرف خود عذرخواهی کرد».
الوطن با اشاره به اقدامات انحصارطلبانه و حذفی وهابیون علیه اهل سنت تاکید میکند:«در پایان باید اعلام کنیم که در مقابل سلفیت(که وهابیت مهمترین شاخص آن است) یک راه بیشتر وجود ندارد و آن اینکه از اصل حذف کردن دیگران که امروز خودش تلخی آن را چشیده،دست بردارد و نسبت به پذیرش تعدد مذاهب انعطافپذیری داشته باشد، معنایش ضرورتا وحدت درباره یک مذهب نیست، تعدد یک مزیت است نه عیب یا نقص».
الوطن همچنین در مقاله دیگری با متهم کردن علمای اهل سنت شرکت کننده در کنفرانس گروزنی به انحصارطلبی مینویسد: واکنشهای ضد و نقیض به کنفرانس چچن یا آنچه به کنفرانس اهل سنت و جماعت موسوم شد و با حضور شمار زیادی از علمای مسلمان از طوایف مختلف در اواخر آگوست برگزار شد، این کنفرانس خشم بسیاری از علما و نویسندگان پادشاهی سعودی را برانگیخته است.این کنفرانس در حالی برگزار شد که ما به ایجاد فضای دیگری از درگیری سُنیسُنی نیاز نداشتیم.
این رسانه در عین حال به رویکرد انحصارطلبانه و حذفی وهابیون علیه اهل سنت اذعان کرده و از این افراد میخواهد از نظریهپردازی رویایی خود خارج شده و واقعیت دردناک را بپذیرند و پیش از آنکه دیگران(منظور علمای اهل سنت شرکت کننده در کنفرانس گروزنی) را به انحصارطلبی و حذف دیگران متهم کنند، بیندیشند که آیا قبلا کسی را به حاشیه راندهاند؟
این روزنامه همچنین در مقاله دیگری با عنوان السلفیون والإقصاء،کنفرانس علمای اهل سنت در گروزنی را به زعم خود نمونه آشکاری از حذف عمدی در بدترین شکل(منظور بیرون راندن وهابیت از دایره اهل سنت) چه در شیوه آمادهسازی برای آن یا اداره جلسات و نتایج آن دانست. این روزنامه برگزاری کنفرانس علمای اهل سنت در چچن را توطئهچینی علیه دعوت سلفی(وهابیت شاخص اصلی آن) قلمداد کرد.
الوطن با تمجید از ابن تیمیه پدر فکری محمد عبدالوهاب موسس وهابیت به تطهیر این فرقه ضاله و منحرف پرداخت و مدعی شد که ابن تیمیه در معرض تروریسم فکری اشاعره(از تقسیمهای بندیهای اهل سنت) قرار گرفته بود.
این روزنامه به اقدامات وهابیهای سلفی در قتل و ویرانگری و مصادره اراضی و حذف مخالفان خود در جریان سیطره بر شبه جزیره عربستان اعتراف کرد و نوشت سلفیها(وهابیها) امروز بر دو مجمع از بزرگترین مجامع فقه اسلامی در جهان در مکه و جده سیطره دارند.
الوطن مدعی شده است که دو مجمع وهابی یادشده دو تریبون برای تفرقه نیستند بر خلاف آنچه در کنفرانس گروزنی رخ دد
الوطن به نفرت علمای اهل سنت از فرقه وهابیت اذعان کرده مینویسد: «آنچه باعث تاسف فراوان است، این است که شمار کمی از اساتید اشاعری و صوفی به محض پایان یافتن قراردادهایشان با دانشگاههای ما(دانشگاههای وهابیون در عربستان) به کشورهایشان برمیگردند تا در فعالیتهای ضد سعودی و ضد دعوت سلفی(وهابی) مشارکت کنند که دو نفر از این افراد که در دانشکده الدعوه دانشگاه ام القری تدریس میکردند، پنج سال پیش یا کمی بیشتر ازاین مدت در کنفرانسی در مصر با عنوان سلفیت و صهیونیسم شرکت کرد، کنفرانسی که یکی از شاخههای صوفی برپا کرد که شیخ آن در کنفرانس اخیر گروزنی هم شرکت کرده بود. در بیانیه پایانی آن کنفرانس(در مصر) آمده بود که سلفیت(وهابیت) از صهیونیستم خطرناکتر است، نکته مهم درباره الازهر است که موضع خاصی در قبال این کنفرانس و شرکت کنندگان گرفت، آیا سکوت علامت رضاست، آیا از ما میخواهند که تجاوز مخالفانمان بر ضد خود را بپذیریم و در مقابل آنها سکوت کنیم و از عقیده خود(منظور وهابیت) دست برداریم، هرگز این کار را نخواهیم کرد».
الوطن البته روز چهارشنبه 24 شهریور هم در مقالهای با عنوان «مؤتمر الشیشان: لماذا لم یدعونا؟» پرسید چرا ما(وهابیون) را به کنفرانس چچن دعوت نکردند؟ این رسانه با سرخوردگی و ناامیدی از دعوت نشدن شیوخ وهابی به این کنفرانس و نتایج نهایی آن که همان ابراز برائت از وهابیت بود، از منزوی شدن وهابیت در میان اهل سنت ابراز نگرانی کرد.
این روزنامه اذعان کرد به این دلیل ما(وهابیون) را به کنفرانس چچن دعوت نکردند، زیرا گفتمان محلی ما(در عربستان) غرق در طبقهبندی، حذف کردن و منزوی کردن است.
الوطن این سئوال را مطرح کرده است که« آیا حتی یک نفر در میان ما(وهابیون) پیدا میشود که به جای محکومیت و مخالفت و ابراز تشکیک در کنفرانس چچن به بررسی سازنده این سئوال بپردازد که چرا ما(وهابیون) را از این کنفرانس کنار گذاشتند و دعوت نکردند».
این رسانه اذعان کرد :«گزینش، حذف کردن و تبعیضی که ما کنفرانس چچن را به خاطر آن ملامت و سرزنش میکنیم، از گروزنی آغاز نشد، بلکه از سالها پیش و زمانی آغاز شد که یکی از دانشگاههای ما میزبان کنفرانسی درباره سلفیگری بود و سپس واژه جهانی به آن داد، با وجود اینکه حتی یک سخنگوی از دهها فرقه و مذهب اسلامی را دعوت نکردیم تا دیدگاه متفاوتش را بشنویم، این رویکرد و شیوه را دانشگاههای دیگری در کشورمان(عربستان) تکرار کردند، شاید اتهامزنی کمی از خشم ما به خاطر دعوت نشدن به گروزنی بکاهد، ولی ریشه اسباب و عوامل را برای ما تشریح نخواهد کرد،نظریه میگوید نپذیرفتن کورکورانه، دشمن دیدن است».
الوطن مقاله دیگری با عنوان «هل مؤتمر الشیشان شمعة تتحدى الظلام» درباره کنفرانس اخیر علمای اهل سنت منتشر کرد و در موضعی منفعلانه به سبب منزوی شدن وهابیت نوشت راه حل در تعیین اینکه، اهل سنت چه کسانی هستند، نیست، بلکه راه حل در گسترش دایره اهل سنت نه محدود کردن آن است.
این رسانه سعودی در مطلب دیگری با عنوان «السلفیة النقدیة» به دفاع از عقاید و افکار افراطی، انحرافی و التقاطی ابن تیمیه پدر فکری و اعتقادی محمد عبدالوهاب موسس فرقه وهابیت پرداخت .
ابراهیم عیسی فعال رسانهای مصری تاکید کرده است کنفرانس علمای اهل سنت در گروزنی، ضربه دردناکی به وهابیت بود و با وجود مخالفت و مانعتراشی سعودیها ، برگزار شد.
وی در یکی از برنامههای شبکه ماهواره القاهره و الناس گفت کنفرانس گروزنی به مثابه فرصتی بود تا جهان بداند که چیزی به نام وهابیت در مذهب اهل سنت و جماعت وجود ندارد.
به گفته وی، در این کنفرانس از هیچ وهابی یا سلفی به خاطر افراطگرایی و تکفیر که ریشه اعتقادی آنها را تشکیل میدهد،دعوت نشد و نیز به خاطر شر و بدی پادشاهی سعودی برای جهان به عنوان حامی تروریسم از آنها دعوت نشد،وهابیون به سبب این کنفرانس عصبانی شدند به ویژه با توجه به اینکه در بیانیه پایانی این کنفرانس تاکید شد که وهابیون جزو اهل سنت و جماعت نیستند.
عیسی با لهجه مصری، با حالت تمسخر درباره آل سعود اظهار داشت : عربستان گفت چگونه یک همایش اسلامی برگزار میشود،بدون اینکه پول آن را عربستان پرداخته باشد! این امر جدیدی است و صراحتا برای عربستان دردناک است. چگونه این گونه همایشی علی رغم میل دلارهای نفتی برگزار میشود»
یک پژوهشگر برای اثبات این موضوع که وهابیت همه را تکفیر میکند، نیاز نیست خیلی خود را به سختی بیندازد، کنفرانس گروزنی با خارج کردن وهابیت از دایره اهل سنت،کار درستی انجام داد، چه بسا یک پژوهشگر نیاز داشته باشد نگاهی به کتابهای وهابیت که در سطح وسیعی پخش شده،بیندازد تا از رویکرد حذفی و انحصارطلبانه وهابیت نسبت به دیگر فرق و مذاهب اسلامی مطمئن شود.
با نگاهی به نوع واکنش رسانهها، تحلیلگران، شیوخ وهابی و حتی مقامات رژیم به کنفرانس اخیر علمای اهل سنت در گروزنی میبینیم که تقریبا همه آنها به این کنفرانس حملهور شده و اتهامات وارده به آنها مبنی بر تکفیر همه مذاهب و فرق اسلامی را انکار کرده و خود را موحدین واقعی و نمایندگان انحصاری اهل سنت و جماعت قلمداد میکنند، اما واکنش مفتی وهابیون(شیخ عبدالعزیز آل الشیخ) به پیام مهم امام خامنهای به حجاج بیت الله الحرام در موسم حج امسال این مسئله یعنی رویکرد حذفی و انحصاری وهابیون و تکفیر دیگران از سوی آنها را مورد تاکید قرار داد، در حالی که رهبر معظم انقلاب تنها به طرح دغدغههای واقعی امت اسلام درباره وهابیت و نحوه مدیریت موسم حج از سوی پادشاهی آل سعود پرداخته بودند، واکنش وهابیون به این بیانات مهم، تکفیر ایرانیها بود با گفتن این ادعا که «ایرانیها مسلمان نیستند و فرزندان مجوس هستند».
حتی اگر اظهارات نفرتانگیز و طایفهای مفتی آل سعود را کنار بگذاریم،مطالب و مقالات و تحلیلهای رسانههای سعودی درباره کنفرانس اهل سنت در چچن کافی است تا اتهامات وارده علیه وهابیت را مورد تاکید قرار دهیم.
دیدگاه وهابیون درباره اهل سنت : وهابیون عقیده اشعریه و ماتریدیه(اهل سنت) را عقاید انحرافی و اهل تصوف را اهل بدعت و خرافات میخوانند و رفتار تحقیرآمیزی هم با مذاهب فقهی اهل سنت(حنبلی، حنفی، مالکی و شافعی) دارند و هر کس را که با نظرات و دیدگاهها و عقاید ابن تیمیه(پدر فکری موسس وهابیت و وهابیون) مخالفت کند، تکفیر میکنند.
دیدگاه وهابیون درباره غیر اهل سنت: وهابیون غیر سنیها را با اتهاماتی همچون گمراه بودن، زندیق، رافضی و مجوسی تکفیر میکنند.
وهابیون به صراحت هر نظر و دیدگاه مخالف خود را نمیپذیرند و هر کس را که مخالف آنها باشد، متهم به کفر یا گمراهی میکنند و پولهای هنگفتی در راه تبلیغ عقاید انحرافی خود خرج میکنند، اما خطرناکترین مسئله این است که آنها مفهوم اهل سنت و جماعت را در انحصار خود قرار دادهاند و کنفرانس اخیر گروزنی از این نظر مهم بود که علمای اهل سنت، وهابیت را از دایره اهل سنت خارج دانستند.
محمد بن عبدالوهاب موسس فرقه انحرافی و ضاله وهابیت، 10 دلایل را برای تکفیر دیگران از نظر خود مطرح کرده که وهابیون با تکیه بر همین دلایل به تکفیر دیگران میپردازند.
شیخ صالح الفوزان از شیوخ وهابیت و عضو کمیته دائمی فتوا و هیئت موسوم به کبارالعلماءپادشاهی آل سعود در کتاب خود نوشته است نواقض اسلام، مفسدات و مبطلات آن است،هر کس اسلام آورد و لااله الاالله و اشهد ان محمدا رسول الله گفت، اسلام و توحیدش را با یکی از این نواقض(نقضکنندهها) نقض میکند و او دانسته یا ندانسته مرتد شده و در زمره کفار قرار میگیرد. بنابراین از نگاه وهابیون،نواقض مد نظر آنها، اسلام ما را باطل کرده و ما را از دایره اسلام به دایره کفر منتقل میکند، مشخص است که توحید یک مسئله محوری در گفتمان محمد بن عبدالوهاب است و هر چیزی که بر خلاف مفهوم و برداشت خاص وی از توحید باشد، نقض کننده اسلام از نگاه وی و در نتیجه مجوزی از سوی وهابیون برای تکفیر دیگران باشد. وهابیون زیارت مراقد مقدسه امامان معصوم و جانشینان برحق پیامبر اسلام حضرت محمد(ره) و ابراز ارادت به آستانشان را شرک و کفر دانسته و از زیارت مراقد مقدسه از جمله حرم مطهر امام حسین(ع) با وجود تاکید صریح پیامبر(ص) بر زیارت آنها منع میکنند.
از نظر وهابیون هر کس به شفاعت اعتراف کند، کافر است این در حالی است که حتی اهل سنت هم معتقدند که فرشتگان و پیامبران و صالحین روز قیامت شفاعت میکنند.
یکی از مهمترین تناقضات وهابیت و وهابیون در این است که بر اساس افکار و عقاید آنها،اظهار دوستی و محبت نسبت به کفار یا تشببه به آنها یا تبعیت از آنها یا نزدیک شدن به آنها مجوزی برای کفر است، این در حالی است که شیوخ وهابی نه تنها با روابط بسیار گسترده و حسنه رژیم آل سعود با دشمنان سرسخت امت اسلام یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی مخالفت نمیکنند بلکه تمام سیاستهای ویرانگر این رژیم و ارتباطات گسترده و همه جانبه آنها با آمریکا و تحرکات پرشتاب برای عادیسازی روابط با غاصبان قبله نخست اسلام یعنی رژیم صهیونیستی را مشروع جلوه میدهند تا ثابت شود شیوخ وهابیت هیچ ارزشی برای اسلام ناب محمدی و مسلمانان و خطراتی که در نتیجه روابط گسترده آل سعود با دشمنان امت اسلام یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی، جهان اسلام را تهدید میکند، ندارند.
عبدالله بن یس از الجزائر گفته است فرقه وهابیت در حالت احتضار بوده و نفسهای آخرش را میکشد و تیر خلاص هم از خود نظام سعودی بر آن شلیک خواهد شد، وهابیتی که مرکب آل سعود برای رسیدن به حکومت جزیره العرب است.
در پایان باید گفت پادشاهی آل سعود که خود را نماینده واقعی اسلام و مرجع اهل سنت و جماعت به زعم خود میداند،همه مسلمانانی را که با عقاید انحرافی و گمراهکننده محمد عبدالوهاب مخالفت کنند،از دایره اسلام مد نظر خود خارج میدانند،شاید علت واقعی خشم پادشاهی آل سعود و وهابیون از کنفرانس اخیر علمای اهل سنت در چچن به این خاطر باشد که عدم دعوت از وهابیون به مثابه ضربه قدرتمند به تلاشهای گسترده آل سعود است که از چندین دهه پیش به دنبال این است که خود را به عنوان پایه و اساس و رهبر سیاسی جهان اهل سنت و وهابیت را به عنوان مذهبی که نماینده اسلام صحیح به زعم وهابیون معرفی کنند. از لحظه صدور بیانیه پایانی کنفرانس چچن، امپراطور رسانهای پادشاهی بنیسعود احساس کرده است که برای اولین بار از همان جام سمّ کشندهای نوشیده که خود را آن با تبحر ایجاد کرده و آن را به دیگران میچشانید، و آن سم، سم حذف و به حاشیه راندن، به رسمیت نشناختن و تکفیر است.
دلایلی که اهل سنت، وهابیت و وهابیون را نماینده خود و اسلام نمیدانند و از حاکمان مسلط بر حجاز برائت میجویند به این شرح است:
-اهل سنت و جماعت نمیپذیرند که وهابیت و حکومت آل سعود که در حال عادی سازی روابط با صهیونیستها و تابع و دنبالهرو آمریکاییها و استعمارگران غربی هستند.
-اهل سنت چه از نظر شرعی و چه تاریخی و اصولی مخالف تسلیم و سرسپردگی در برابر آمریکا هستند، اما آل سعود و وهابیون به این مسئله اعتقادی ندارند.
-اهل سنت به ضرورت آزادسازی تمام فلسطین از اشغال صهیونیستها ایمان دارند، آل سعود و وهابیون اینگونه نیستند.
-اهل سنت هرگز با طایفهگری و جنگافروزی میان امت اسلام موافق نیستند، اما آل سعود دقیقا در این راستا حرکت میکند.
-اهل سنت با وجود پایگاههای نظامی آمریکایی صهیونیستی در شبه جزیره عربی مخالف هستند، اما آل سعود اجازه احداث پایگاه و حضور نظامی را به دشمنان قسمخورده امت اسلام دادهاند.
-اهل سنت حامی تروریسم و کشتار در لیبی، سوریه،عراق، یمن، سومالی و مناطق دیگر نیستند، اما آل سعود به طور گسترده از تروریسم و کشتار و ویرانگری در جهان اسلام در راستای منافع اربابان آمریکایی و صهیونیستها حمایت میکنند.
-اهل سنت با جنایتکاران رژیم جعلی صهیونیستی مصافحه و خوش و بش نمیکنند، اما مقامات سعودی مدعی رهبری جهان اسلام از دست دادن و مصافحه با غاصبان قبله نخست اسلام ابایی ندارند.
-اهل سنت واقعی منتظر کنفرانسها و نشستهای بیشتری برای برقراری وحدت در میان امت اسلام اعم از شیعه و سنی و محکومیت جنایات آل سعود و وهابیت و دیگر جریانهای تکفیری سلفی هستند که فقط به طرحهای آمریکایی صهیونیستی در منطقه خدمت میکنند.