ورودی خانهاش با دیگر دربهای موجود در کوچه تفاوت دارد. تابلوی نصب شده بر سر در خانه، هر بینندهای را به 30 و اندی سال قبل میکشاند، به روزی که جوانان کشور غیرتمندانه وارد نبردی ناعادلانه شدند. صاحب این خانه نیز خود یکی از افرادی است که در نخستین روزهای جنگ تحمیلی به همراه گروه فداییان اسلام به جبهه اعزام شد.
با دعوت سردار «قاسم صادقی» وارد خانه میشویم تا از راز و رمزهای موزه خانگی بشنویم:
نگاهمان تک به تک بر روی آثاری خیره میماند که تا به امروز آنها را در کتابها دیده بودیم. در گوشه و کنار اتاق 12 متری، یادگاریهای شهدا خودنمایی میکند. سردار با اشاره به ویترین اتاق، میگوید: «این آثار با گوشت و خون رزمندگان آمیخته شده است». این گنجینه در طول سالهای جنگ تحمیلی و تفحص به دست آمده است.
چتر منور، خمپاره، لباس رزم، پوتین، عکس و پوستر از جمله آثاری است که به این اتاق حال و هوای جبهه داده است. در میان آثار، تلفن و کدهای بیسیم نظرمان را جلب کرد. حاج قاسم در ادامه توضیحاتش از نحوه جمع آوری آثار اینچنین میگوید: «نخستین بار وقتی از جبهه برگشتم برای برادرم یک خمپاره 120 به عنوان سوغات آوردم. ایجاد چنین فضایی را از همان دوران در ذهنم داشتم از این رو جمع آوری آثار را آغاز کردم. اولین اثر از موزه را از دشت ذوالفقاری آوردم. یک به یک آثار را جمع کردم تا به اینجا ختم شد».
اجازه ندادم یادگاریهای شهدا به فراموشی سپرده شود
حاج قاسم این بار پاسخ سوالی را میدهد که در طی این سالها بارها و بارها به آن پاسخ داده است. او در پاسخ سوالی مبنی بر اینکه این اتاق از چه زمانی به این شکل طراحی شده است، میگوید: «ابتدا با یک آکواریم کوچک، پس از آن به یک تاقچه، ویترین و در نهایت به یک اتاق مجزا رسید.
مدتی پیش از طرف همسایهها شکایتی مبنی بر خطرناک بودن تجهیزات صورت گرفت که با بررسیهای لازم بیخطر بودن آنها، اثبات شد. اکثر این آثار در تفحص شهدا از منطقه عملیاتی به دست آمده است. با نامهنگاریهای صورت گرفته توانستم مین، خمپاره و ... را به یادگار اینجا بیاوریم. نمیخواستم این یادگاریها به فراموشی سپرده شود».
احیای قلب یادگاری شهدا در یک موزه خانگی
احداث یادمان بکر و دست نخورده دشت ذوالفقاری
سردار که این روزها سرگرم احداث یادمان شهدای دشت ـ«ذوالفقاری» است، در حین گفتوگو به صورت تلفنی تجهیزات لازم برای یادمان را هماهنگ میکند. پس از قطع تماس ادامه میدهد: «چند سالی است که تاسیس این یادمان بکر و دست نخورده را آغاز کردم. چندی پیش طبق جلسهای که با رییس راهیان نور داشتم، پشتیبانی خود را اعلام کردند و بروشورهایی نیز در سراسر کشور پخش شد. از این رو با وجود اینکه یادمان تکمیل نشده، شاهد حضور بیش از 10 هزار زائر در عید نوروز بودیم. با ساخت حسینیه، محل شهادت رزمندگان، سنگر صنفها، جاده سازی و محل اسکان تعداد بیشتری از زائران میتوانند به این یادمان سفر داشته باشند.
در این یادمان نقش ارتش، سپاه، جهاد، کمیته و ژاندامری، همچنین حضور اقشار مختلف از جمله دانش آموز، طلاب، پزشکان و ... به صورت مجزا نشان داده میشوند. این یادمان به صورت روزشمار است. داخل سنگرها را با وسایل شخصی شهدا، وصیتنامه، تجهیزات و غنیمتی آرایش دادیم».
در قبال عکس شهدا وسایل شخصیام را گرو میگذاشتم
حاج قاسم با دیدن هر یک از آثار در تاریخ سفر کرده و خاطره جمع آوری هر یک را بازگو میکند: «جمع آوری این آثار کار راحتی نبود. به دلیل بدقولی بنیاد شهید، خانوادههای شهدا اعتماد نکرده و تصاویر و یادگاریهای شهدا را در اختیارم قرار نمیدادند. با پیگیری سرنخها نام و آدرس شهید را پیدا میکردم. پس از آن باید اعتماد خانواده شهید را جلب میکردم. به عنوان مثال منزل شهیدی رفتم که تنها یک عکس از فرزند شهیدشان داشتند که بر دیوار خانه نصب بود. پدر شهید در قبال گرو گذاشتن وسایل شخصیام، عکس را برای اسکن در اختیارم قرار داد».
پوتینی که ردش در خاکهای گرم جنوب جا ماند
این موزه خانگی سالانه مورد بازدید و استقبال دانش آموزان و توریستها قرار میگیرد تا با تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی آشنا شوند. حاج قاسم تجربه همراهی با شهدای بزرگی همچون «پازوکی»، «محمودوند»، «عباس کریمی»، «سید مجتبی هاشمی» و «شاهرخ ضرغام» را در کارنامه درخشان خود در هشت سال دفاع مقدس دارد، یادگاری از هر یک از این شهدا در موزه خود نگه داشته است. حاج قاسم به پوتینی که رد آن بر خاکهای گرم جنوب به جای مانده اشاره کرد و گفت: «این پوتین مشترک من و شهید عباس کریمی است. هر بار که نگاهم به این پوتین میافتد به یاد دلاوریهای او میافتم».
«ولایی بودن» در مقابل «سلاح» رمز پیروزی انقلاب است
جنگ از مردمی که تجربه نظامی نداشتند، فرماندهانی از جنس ایثار و شهادت ساخت که امروز نیز در حضور برخی از آنها در نظام جمهوری اسلامی بهره میبریم. نگاهمان برای لحظهای بر بنرهایی که چهره شهدای آشنا بر روی آن خودنمایی میکند، خیره میماند. در ذهن به جای خالی برخی فرماندهان «باکری»، «چمران»، «خرازی»، «نامجو» و ... میاندیشیدم که سخن سردار ما را به زمان حال کشاند. میگوید: «اگر با گذشت سی و اندی سال از انقلاب اسلامی، دشمن و استکبار جهانی نتوانسته است نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کند به دلیل ولایی بودن آن است. توسل، توکل و تدبیر رزمندگان ما را در جنگ تحمیلی پیروز میدان کرد، در غیر این صورت سلاح ما توان مقابله با آنها را نداشت».
پیکر شهدای گمنام برای زیارت به موزه میآورند
حاج قاسم که دلش در گروی این آثار است، میگوید: «نمونه این آثار در موزههای سراسر کشور وجود دارد. اما چیزی که این موزه را به نسبت موزههای دیگر متمایز میکند، دلی بودن آن است. شهیدان پازوکی، مهتدی، همدانی و سرداران بزرگی همچون جعفری، فضلی، نقدی، محمد کوثری، کاظمینی و حقانی از دفتر مقام معظم رهبری از این موزه دیدار کردند. همه بر این موضوع اتفاق نظر داشتند که رزمندگان دوران دفاع مقدس با چنین فعالیتهایی میتواند یاد و خاطره شهدا را زنده نگه داشته و در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت شرکت کنند.
در میان آثار تصاویر و یادگاریهایی وجود دارد که حتی بنیاد شهید و موزهها هم ندارند. شاید برخی بر این نظر باشند که نگه داشتن تعدادی از این یادگاریها امری غیرضروری است. اما ثابت کردم که مردم همچنان به دیدن یادگاری شهدا علاقمند هستند و نگهداری تمام این آثار الزامی است.
مدتهاست که پیش از آغاز مراسم تشییع و خاکسپاری شهدای گمنام در تهران، پیکر شهدا را ابتدا به این موزه میآورند و پس از قرائت زیارت عاشورا مراسم را برگزار میکنند.