به گزارش مشرق، همه چیز بدون عیب و نقص به نظر میرسد... «اصلاحطلبان با حمایت خود از روحانی در انتخابات 92 توانستند او را بر تخت بنشانند و اکنون هم قصد دارند از او بعنوان کاندیدای خود در انتخابات آینده حمایت کنند...»!
اما این فقط ظاهر ماجرا و چیزیست که اصلاحطلبان دوست دارند به مردم بگویند! همانطور که در سال 88 هم مایل بودند به مردم چیز دیگری درباره نتیجه واقعی انتخابات به مردم بگویند.
حقیقت ماجرا اما اینست که جریان سیاسی خاص یا همان اصلاحطلبان با احتساب امسال، 15 سال است که در هیچ انتخاباتی نتوانستهاند رأی اکثریتی مردم را از آنِ خود کنند و البته کسی به نام «حسن روحانی» هم در سال 92 هرگز کاندیدای آنها نبود.
فعالان سیاسی به روشنی میدانند که فرق است میان «کاندیدای رسمی» و «کاندیدای مورد حمایت»! فرق و تفاوتی تا آن اندازه که اولی ایجاد کننده مسئولیت دموکراتیک است و دومی هم صرفاً یک عرض اندام ساده. بدون هیچگونه مسئولیتپذیری حزبی یا دموکراتیک.
چه اینکه آنها نه برای این شخص ستاد انتخاباتی تشکیل دادند، نه برای حمایت از وی بیانیه رسمی دادند و نه حتی «محمدرضا عارف» نیز به نفع او از انتخابات کنار رفت. زیرا اولاً او در بیانیه خود نامی از روحانی نبرد و ثانیاً علت اصلی کنار کشیدن وی توسط اصلاحطلبان این بود که مردم، عارفِ بیسازمان رأی را بعنوان کاندیدای اصلاحطلبان میشناختند و ستاد جریان خاص با آنکه بارها به صراحت اعلام کرد «عارف کاندیدای ما نیست» اما اصلاً نمیخواست که شکست دیگری هم در کارنامه آنها ثبت شود.
به این ماجرای پشت پرده البته باید استنکاف و امتناع آقای هاشمی و لیدر اصلاحطلبان را هم از اعلام حمایت رسمی و صدور بیانیه در حمایت از آقای حسن روحانی را نیز افزود.
در روند این جریان البته حرجی هم بر اصلاحطلبان نبود. زیرا آنها تکلیف خود را انجام داده و مشقهایشان را نیز نوشته بودند چون کاندیدای اصلی این جریان که بیش از یکسال هم بصورت زیر پوستی حمایتش کرده بودند کسی نبود غیر از آقای «هاشمی رفسنجانی» که با ردّ صلاحیت غیر منتظره وی، دیگر دلیلی وجود نداشت که ستاد جریان خاص بخواهد بر روی گزینه دیگر شرطبندی کند و خود را به ویژه پس از شرایط فتنه سال 88 و «تحریم انتخابات مجلس نهم»، به مخاطره باخت انتخاباتی بیافکند.
در سرجمع این واقعیتها نیز نمیتوان از یاد برد که آگاهان سیاسی میگفتند حتی شخص رئیس جمهور روحانی هم تصوّرش را نمیکرد که پیروز انتخابات باشد...
*«ابنالوقتی»؛ طرح اصلاحطلبان برای انتخابات آینده
از آن قضایا بیش از سه و نیم سال میگذرد و هماکنون بحث داغ «انتخابات 96» و دولت دوازدهم در میان است.
اصلاحطلبان نیز به میان آمده و مشغول ریلگذاری برای این انتخابات هستند بی آنکه دوست داشته باشند مردم بصورت گسترده در جریان آنچه که از واقعیتهای انتخابات قبلی و چیستی کنشگری اصلاحطلبان در آن گفتیم خبری داشته باشند.
اما یک نکته جالب در این میان وجود دارد و آن اینکه گویا جریان سیاسی خاص قصد ندارد از نحوه نگاه سال 92 خود به گزینهای به نام «حسن روحانی» دست بردارد و آنها همچنان و حتی با وجود اعلام حمایتهای جسته و گریخته از روحانی اما نه تنها او را کاندیدای خود نمیدانند بلکه وی را به مثابه یک مستأجر و رحمی اجارهای میدانند که صرفاً قرار است تا جایی که میتواند مطالبات اصلاحطلبان را پیش ببرد و نه بیشتر.
به سخن دیگر اینکه با وجود تعریف و تمجیدهای این روزهای اصلاحطلبان از روحانی، از برجامِ روحانی و از عملکرد دولت روحانی اما اعتقادی آشکار شده در زیر پالتوی این اظهارات وجود دارد که نشان میدهد اصلاحطلبان به دلیل بیدستاوردی برجام و کمتحرکی دولت که احتمال باخت انتخاباتی را افزایش میدهد، قصد ندارند در انتخابات آینده، روحانی را کاندیدای رسمی خود بنامند و فرایندی ابنالوقتی را طراحی کردهاند که بر اساس آن در صبح روز اعلام نتایج انتخابات 96، اگر روحانی پیروز شود «أناشریک» خواهند گفت و اگر ببازد، بیان میکنند که «او هرگز کاندیدای ما نبود» و ما شکست نخوردهایم...
*الویری: روحانی کاندیدای ما نیست/حاجی: سال 92 هم برای روحانی ستاد تشکیل ندادیم!
از نشانههای آن اعتقاد آشکار شده، گفتههای اخیر «مرتضی الویری» است.
این فعال ستادی اصلاحطلب به تازگی در بخشی از یک مصاحبه تفصیلی گفته است: «همانطور که در سال 92 هم مطرح بود روحانی کاندیدای اصلاحطلبان نیست بلکه کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان است.»[1]
فعالان سیاسی به روشنی میدانند که فرق است میان «کاندیدای رسمی» و «کاندیدای مورد حمایت»! فرق و تفاوتی تا آن اندازه که اولی ایجاد کننده مسئولیت دموکراتیک است و دومی هم صرفاً یک عرض اندام ساده. بدون هیچگونه مسئولیتپذیری حزبی یا دموکراتیک.
و در تأیید همین معنی میتوان به اظهارات چندی قبل «علیمحمد نمازی» عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز اشاره کرده است که گفته است: «آقای روحانی اصولگرایی بود که از آن جبهه فاصله گرفت و ما (در انتخابات 92) از وی حمایت کردیم اما کاندیداهای اصلی ما نبود.»[2]
جدای از این مقوله که در کلام کسان دیگری از ستادیهای اصلاحطلب نیز تکرار شده است، بحث تصمیم قطعی اصلاحطلبان برای عدم تشکیل ستاد انتخاباتی برای روحانی همچنین نشانهای دیگر از «عبور بی سر و صدای اصلاحطلبان از روحانی» است.
آنها از چند ماه قبل به صراحت اعلام کردهاند که در انتخابات آینده هیچ ستادی برای روحانی تشکیل نخواهند داد و اگرچه این مسئله را در لابهلای تعریف و تمجیدهای معنادار خود از روحانی بیان کردهاند اما معنای این سخن تا آن اندازه آشکار هست که نشانگر معانی بسیاری برای مردم و سیاسیون باشد.
مرتضی حاجی، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از گفتوگوی خود با شماره سهشنبه 23 شهریور روزنامه آرمان امروز درباره شکل حمایت اصلاحطلبان از روحانی در انتخابات آتی گفته است:
«اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به این معنا (حمایت رسمی از روحانی) ستاد تشکیل ندادند. معمولا در انتخابات مختلف خود کاندیداها اقدام به تشکیل ستاد میکنند و سپس از همفکران خود دعوت میکنند تا در ستادها حضور پیدا کنند...به نظر میرسد تمرکز جریان اصلاحات به صورت مستقل روی انتخابات شوراها قرار بگیرد و درانتخابات ریاست جمهوری به صورت مشترک با طرفداران دولت همکاری داشته باشد.»
پیش از حاجی نیز، نشریه اصلاحطلب صدا در شماره 95 خود اظهاراتی را به نقل از برخی از اصلاحطلبان درباره شکل دادن ستاد انتخاباتی برای روحانی از سوی اصلاحطلبان منتشر کرده بود که در ادامه تعدادی از آنها را میخوانید:
_عبدالله ناصری:
«کار این شورا (شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان) بیشتر متوجه انتخابات شوراها خواهد بود که انتخاباتی بسیار مهم، پرحجم و وقتگیر است. در مورد انتخابات ریاست جمهوری که نامزد اصلاحطلبان طبیعتا آقای روحانی خواهد بود و ایشان ستادی را شکل خواهد داد و کار خود را پیش خواهد برد! و همه احزاب و تشکلهای اصلاحطلب در سراسر کشور هم به این ستادها کمک خواهند کرد. اما وضعیت انتخابات شوراها متفاوت است و طبیعتا، تمرکز اصلی ترکیب جدید این شورا به این انتخابات خواهد بود.»
_یدالله طاهرنژاد، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران:
«نظر به اینکه انتخابات ریاست جمهوری متولی دارد و ستاد ریاست جمهوری کارهای انتخابات را انجام میدهد و شورا (شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان) هم از آن حمایت خواهد کرد، بخش قابل توجهی از فعالیت شورا معطوف به ساماندهی فعالیتهای انتخابات شهر و روستاست. مدیریت جوامع شهر و روستایی با شوراها است و این انتخابات بسیار مهم و تأثیرگذار است. به همین دلیل باید به این امر عنایت بیشتری شود و ترکیبی شکل بگیرد تا نظر اکثریت مردم تأمین شود.»
_رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی در پاسخ به این سؤال صدا که «آیا مکانیسم کمیته انتخابات و شورایعالی ائتلاف اصلاحطلبان در شوراها متفاوت از ریاستجمهوری خواهد بود؟!»:
«ما در انتخابات ریاست جمهوری هیچ مشکلی نداریم و دکتر روحانی قریب به یقین کاندیدای ماست. درست است که گفتهایم مذاکره میکنیم و چک سفیدامضا به کسی نمیدهیم ولی در عین حال بهتر از آقای روحانی کسی را سراغ نداریم.
در ریاست جمهوری با وحدت و انسجام پیش میرویم تا ایشان رأی بالاتری از دفعه اول بیاورد. اما در مورد انتخابات شوراهای شهر و روستا باید مجموعهای بنشینند و سیاستگذاری کنند. در انتخابات شوراها در تهران چند هزار نفر کاندیدا هستند. این هم کار گستردهای است و کمیته استانها باید فعال شوند و نیروهای اصلاحطلب را شناسایی کنند و با آنها کار کنند.»
این اظهارات به روشنی نشان میدهد که اصلاحطلبان به هیچ وجه قصد ندارند آن فعالیتهای انتخاباتی پرطمطراق خود که در سالهای 88 و 84 و 80 و 76 شاهد آن بودیم را به بهانههای مختلف برای روحانی هم تکرار کنند و ترجیح میدهند شاهد «انتخابات شورای شهر» باشند تا انتخابات ریاستجمهوری.
به دلایلی که شاید یکی از پررنگترین آنها «بیدستاوردی برجام» و حتی شاید احتمال شکست رسمی آن باشد.
*اصلاحطلبانی که «عبور از روحانی» را افشا کردند/تاجیک: طرح حمایت از روحانی نظر شخصی است
در کنار این مقولات البته جریان سیاسی خاص مدتی قبل بصورت نهچندان آشکار پرده از واقعیتی برداشت که با نمایه عمومی این روزهای این جریان سیاسی خاص در تضاد است.
و آن واقعیت این است که جریانهایی در اردوگاه اصلاحات وجود دارد که معتقد به عبور از روحانی هستند.
«علی تاجرنیا» از فعالان این جریان و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم چندی قبل در گفتوگو با روزنامه آرمان امروز اظهار کرده بود:
«آن بخش از جریان دلواپس اصولگرا که سعی میکنند با فشار و مشکلزایی، دولت روحانی را دولت یکدورهای معرفی کنند و آن بخش از نیروهایی که به اسم اصلاحطلبی و در اصل با اتکا به رفتارهای دلواپسانه بحث عبور از دولت روحانی را مطرح کنند دو تیغه یک قیچی هستند.»[3]
غیر از او، روزنامه اعتماد هم در شماره دوشنبه 11 مرداد خود و در مقدمه مصاحبه با «علی شکوریراد» مینویسد:
«عدهای –از اصلاحطلبان- معتقدند بدون اما و اگر باید از همین امروز اعلام کنیم که تنها و تنها از حسن روحانی حمایت میکنیم. در مقابل، عدهای دیگر میگویند تداوم حمایت اصلاحطلبان از روحانی باید منوط به بررسی عملکرد وی و آغاز گفتوگوهای سازنده با روحانی و دولتمردانش باشد. آنها حمایت بی چون و چرا از روحانی را معادل نفی نقد او میدانند و معتقدند مسدود کردن راه نقد دولت با اعلام حمایت بی چون و چرا عدول از هویت اصلاحطلبانه است.»[4]
جدای از این اخبار، حتی اعلام حمایت از روحانی هم توسط برخی اصلاحطلبان با واکنشهای متفاوتی از سوی چهرههای ستادی و تئوریسین این جریان مواجه شده است.
«محمدرضا تاجیک»، مشاور رئیس دولت اصلاحات، تیرماه گذشته و در بخشی از مصاحبه مطوّل خود با روزنامه آرمان امروز گفته بود:
«برای من بسیار عجیب است که برخی افراد چگونه به خود اجازه میدهند به صورت علنی عنوان کنند که جریان اصلاحات در انتخابات آینده قرار است از چه کسی حمایت کند و هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده استراتژی جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری آینده را برای رسانهها تئوریزه میکنند. برای من هنوز مشخص نیست است این نگاه مستبدانه و توتالیتر چگونه در بین برخی شخصیتهای اصلاحطلب شکل گرفته که به خود اجازه میدهند به نام نامی جریان اصلاحات سخن بگویند. ما باید اجازه بدهیم پنجرهای جدید در جریان اصلاحطلبی باز شود و نسیمی تازه به این جریان وزیدن کند.»[5]
او همانزمان با انتشار مصاحبهاش در آرمانامروز، در گفتوگوی دیگری که روزنامه شرق با وی داشت نیز تأکید کرده بود:
«میشنوم و میخوانم که برخی به نام نامی کلیت و تمامیت اصلاحطلبی از حالا تجویزهایی میکنند، من چنین صلاحیتی را نه برای خودم و نه برای دوستانی که از این موضع سخن میگویند، نمیبینم؛ باید ببینیم عقل جمعی در فضای اصلاحطلبی چه حکم میکند. در نهایت بالاخره نخبگان اصلاحطلبی کنار هم مینشینند به جمعبندی میرسند و آن جمعبندی را بهعنوان اراده جریان اصلاحطلبی در آینده مطرح میکنند. میدانم در جریان اصلاحطلبی، خیلیها هستند که به گزینههای دیگری میاندیشند و خیلیها هستند که از شرایط کنونی عبور! کردهاند.
اما آیا تصمیم و تجویز آنها عقلایی است؟ من درباره هیچکدام از اینها صحبت نمیکنم؛ زیرا استدلالهای لازم را نه شنیدهام و نه ارائه کردهام؛ اما باید در مواجهه عقول و استدلالها، ما به استدلال برتر برسیم و در نهایت همه به قواعد آن تن بدهیم، هرچند برخی از ما از آن دل خوشی نداشته باشیم یا چندان نپسندیم؛ اما بههرحال بهعنوان عقل جمعی باید پذیرای آن باشیم. هنوز آن اتفاق نیفتاده است؛ بنابراین اگر برخی از افراد جایی صحبت میکنند، من دوستانه از آنها میخواهم یا تأکید کنند که اظهار نظر شخصی میکنند، یا اینکه بالاخره به شکلی سخنان خودشان را توجیه کنند که بدنه اصلاحطلبی متوجه شود، اینها چنین اقتدار، مقبولیت و منزلتی دارند که به نام تمامی اصلاحطلبان سخن بگویند؛ بنابراین این فضا وجود دارد و ناظر به روزهای آتی است. ما به زمان احتیاج داریم تا درباره اینکه چه فضایی باید ایجاد شود و چه کسی باید کاندیدای اصلاحطلبان شود، تصمیم بگیریم و ببینیم ما میخواهیم با چه برگی بازی کنیم؛ این هنوز کاملا مشخص نشده است.»[6]
البته صحبتهای تاجیک را باید به حساب واقعبینی و عصیانگری او در میان اصلاحطلبان گذاشت...
به این معنا که اگرچه از صحبتهای وی اینطور مستفاد میشود که اصلاحطلبان ممکن است یک کاندیدای مشخص را برای انتخابات آینده معرفی کنند و فعالیتهای متعارف دموکراتیک را هم برای این کار، سر و شکل بدهند اما حقیقت آنست که تحلیل فرایند اشاره شده در این گزارش بوضوح نشان میدهد که معاریف جریان خاص با توجه به «بیدستاوردی برجام»، «کمتحرکی دولت روحانی» و البته «قحطالرّجالی که از سال 88 به جبهه اصلاحات عارض شده»، تصمیم خود را برای انتخابات آینده گرفته و قصد دارند همان بازی أناشریکی» و «حمایت غیر دموکراتیک از روحانی را به راه بیاندازند. و در ادامه نیز انرژی خود را معطوف به انتخابات شورای شهر کنند تا انتخابات ریاست جمهوری.
بازی و پروژهای که قصد دارد نه تنها مباحث این روزهای اصلاحطلبان مبنی بر «عبور از روحانی» را القای اصولگرایان بنامد! بلکه همانند انتخابات مجلس دهم پهنهای را در مقابل اصلاحطلبان قرار دهد که علیرغم اقلیّت بودگی در مجلس و شکست اکثریتی در انتخابات اما فریاد پیروزی سر بدهند و در هر حالتی خود را سالمین و غانمین انتخابات ریاستجمهوری و دور از معرض قضاوت مردم قرار دهند.
***
1_ http://www.ilna.ir
2_ http://www.fardanews.com/fa/news/553539
3_ http://armandaily.ir/fa/Main/Detail/158419
4_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3403177
5_ http://armandaily.ir/fa/Main/Detail/157819
6_ http://sharghdaily.com/News/98206