به گزارش مشرق، رهبر انقلاب در دیدار رئیسجمهور فنلاند به چند نکتهی بسیار مهم اشاره کردند که در زیر ضمن تلاش برای برشمردن آنها، به یکی از مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.
ایشان در دیدار با آقای سائولی نینیستوو با اشاره به پدیدهی
تروریسم بهعنوان یکی از مصائب دردناک جامعهی بشری، کشتارهای دستهجمعی
همچون کشتار مردم یمن را بدترین نوع تروریسم خواندند و تأکید کردند: مقابله
با تروریسم نیازمند ارادهی جدی همهی کسانی است که در قدرتهای
بینالمللی نفوذ دارند و عقلای جهان و دولتها و قدرتمندان باشرف دنیا باید
برای علاج این پدیده، فکر و اقدام کنند. در این اشارهی رهبر انقلاب چند
نکته نهفته است که در این یادداشت تلاش میشود به آنها اشاره شود.
1. عربستان سعودی مرتکب جنوساید یا نسلکشی شده است: رهبر انقلاب بدون هیچ
تعارفی، وقایع مربوط به یمن را ذیل نسلکشی قرار دادند و با اشاره به عنوان
«کشتارهای دستهجمعی» صراحتاً بیان داشتند که آنچه در یمن اتفاق میافتد،
«نسلکشی» یا «جنوساید» است. جنوساید چیست؟
نسلکشی هرگونه اقدام و مبادرت به نابودی و حذف فیزیکی بخش یا کلیت گروهی
نژادی، قومی، ملی، مذهبییا ایدئولوژیکیاست. زمانی که تعبیرهای جزئی در مورد
نسلکشی تغییر میکرد، نخستین تعریف قانونی این کردار در بیانیهی سازمان
ملل متحددر سال 1948 و پیرامون «جلوگیری و مجازات جرم نسلکشی» شکل گرفت.
بند دوم این بیانیه تصریح میکرد که هرگونه اقدام به نابودی کل یک گروه
نژادی، ملی، مذهبی مانند کشتار دستهجمعی یک گروه خاص، ایجاد لطمات روانی و
جسمانی بر یک گروه خاص، ضربه زدن تعمدی به افراد یک گروه خاص، تحمیل
معیارهایی برای جلوگیری از تولد فرزندان آنها، جابهجایی اجباری فرزندان
گروهها، طرحریزی برای آسیب رساندن به گروهی خاص و غیره، همه از مصداقهای
بارز نسلکشی هستند.
در قضیهی یمن آنچه روی میدهد، از بین بردن گروهی و دستهجمعی عدهای از
مردم یک کشور توسط کشوری دیگر با بهانهی بازگرداندن مشروعیت است. عربستان
بدون رعایت اصول حقوق بشردوستانه مثل اصل تناسب، تمایز، محدودیت و غیره،
دست به ارتکاب جنایات بینالمللی زده و میزند. برای نمونه، عربستان به یک
مراسم عزاداری حمله میکند و بیش از هزار نفر، از جمله تعداد زیادی زن و
کودک را میکشد یا زخمی میکند.
2. رهبر انقلاب تصریحاً به کور و لال بودن مکانیسم حقوقی ملل متحد اشاره
میکنند. حضرت آیتالله خامنهای از همین زاویه، مواضع دبیرکل کنونی سازمان
مللرا مورد انتقاد قرار دادند و افزودند: دبیرکل سازمان ملل بهصراحت
اعلام کرد که بهدلیل وابسته بودن این سازمان به پول دولت سعودی، امکان
محکوم کردن کشتار کودکان یمنی وجود ندارد که این نشاندهندهی وضع اخلاقی
اسفبار سیاستمداران بینالمللی است و امیدواریم دبیرکل بعدی سازمان ملل
بتواند از استقلال این جایگاه حفاظت کند.
در این جمله نیز نکاتی نهفته است که نشاندهندهی از بین رفتن روح عدالت موجود در مکانیسم حقوق بشر ملل متحد است. همین امسال بود که بانکیمون، دبیرکل فعلی ملل متحد، در واکنش به تهدید عربستان برای خارج کردن سرمایههایش از طرحهای مالی سازمان ملل، نام عربستان را از لیست سیاه کشورهای ناقض حقوق کودکان خارج کرد و جملاتی را بیان کرد که با روح منشور ملل متحد در تناقض صریح بود.
بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل، در خردادماه امسال روبهروی چشم مسلح اصحاب
رسانه، عنوان داشت تصمیم سازمان ملل مبنی بر درج نام ائتلاف سعودی در
فهرست سیاه، که بهدلیل کشتار کودکان اتخاذ شد، به این امر انجامید که برخی
از کشورها تهدید کردند حمایت مالی خود را از بسیاری از برنامههای سازمان
قطع میکنند. وی گفت که تصمیمش برای برداشتن موقت نام ائتلاف از فهرست
سیاه، از دردناکترین و دشوارترین تصمیماتی بوده که اتخاذ کرده است.
این موضوع بهقدری برای سازمان ملل فاجعهآمیز بود که پس از برداشتن نام
کشورهای ائتلاف عربی از این فهرست، دیدهبان حقوق بشر، بانکیمون (دبیرکل
سازمان ملل) را به تسلیم شدن در برابر فشارهای عربستان متهم کرد. عفو
بینالملل نیز در بیانیهای اعلام کرد پس از اینکه سازمان ملل بهطور
شرمآوری تسلیم فشار حذف ائتلاف نظامی تحت فرمان عربستان سعودی از فهرست
«کشورها و گروههای مسلح ناقض حقوق کودکان در جنگ» شد، اعتبار این سازمان
در خطر قرار دارد.[1]
در تاریخ سازمان ملل متحد، چنین باجدهی و باجخواهیای، آنهم بعد از
سروصدای رسانهای، کمسابقه و شاید حتی بتوان گفت بیسابقه بوده است. این
همان موضوعی بود که رهبر انقلاب صراحتاً به آن اشاره کردند و اظهار
امیدواری کردند که دبیرکل بعدی این سازمان از چنین فقر و ناتوانیای در
استحکام بیان در مسئلهای که اساساً سازمان متبوعش بهخاطر آن به وجود آمده
است، یعنی حفظ کرامت انسانی، بری باشد.
3. غرب و فاجعهای به نام دفاع از حقوق بشر: نهتنها سازمان ملل، بلکه تمام
کشورهای غربی نیز بایستی در مسئلهی یمن پاسخگو باشند. کشورهایی که با
کوچکترین مسئلهی حقوق بشری، بلندترین نداها از آنها بلند میشود، بایستی
درخصوص مسئلهی یمن پاسخگو باشند. اینکه چه دلیلی سبب میشود تا غربیها
در مسئلهی یمن سکوت کنند، موضوعی است که تلویحاً در سخنان رهبر انقلاب
خودنمایی میکند.
همان ابتدای جنگ بود که یان ون آکن، معاون گروه پارلمانی حزب چپ آلمان، در
واکنش به گزارشهایی درخصوص کمک آلمان به عربستان و ارسال سلاح به
جنگجویان، این اقدام آلمان را غیرمسئولانه قلمداد و تأکید کرد: صدور اسلحه
به عربستان اشتباه است، اما ارسال اسلحه به منطقهای که هماکنون صحنهی
جنگ است، اقدامی غیرمسئولانه است. اما این اقدام همچنان ادامه پیدا کرد.
پیرو همین حمایتهای مادی و معنوی است که رئیسجمهور فرانسه بدون توجه به
وقایعی که در یمن در حال رخ دادن است، به عربستان سفر کرده و با این کشور
قراردادهای مالی امضا میکند.
روزنامهی «اکونومیست» انگلیس در گزارشی، جنگ در یمن را «سودآور» توصیف
کرده و به نقل از سازمان «کمپین ضد تجارت اسلحه» نوشته است عربستان سعودی
2.8 میلیارد پوند برای خرید تسلیحات انگلیسی هزینه کرده است. بهگونهای که
این کشور بزرگترین بازار تسلیحات انگلیسی در جهان شده است.
«اکونومویست» نوشت آمریکا تسلیحاتی بیشتر از این مبلغ به عربستان سعودی در
چارچوب عملیات نظامی در یمن فروخته است. باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا،
در آوریل ممنوعیت فروش بمبهای خوشهای را صادر کرد، ولی کنگره دربارهی
این تصمیم تجدیدنظر کرد.
این روزنامه در ادامه نوشت: انگلیس، ایالاتمتحده و فرانسه به عربستان
سعودی با فروش صدها جنگنده و تجهیز تسلیحاتی آن کمک میکنند. شرکتهای
تسلیحاتی کشورهای غربی نیز دادههای اطلاعاتی، پشتیبانیهای لجستیکی و
خدمات سوخترسانی هوایی «برای انجام پروازهای هوایی بسیار بیشتر از آنچه
روسیه برای انجام آن بسیج میشود»، ارائه میدهند.[2]
4. ضرورت جایگزینی حقوق بشر بهجای منافع مادی: یکی دیگر از نکاتی که
میتوان به آن اشاره کرد، قسمتی از بیانات رهبر انقلاب است که در دیدار
رئیسجمهور فنلاند بدان پرداختند. آنجا که اشاره کردند سخنان و اقدامات
آمریکا و برخی دولتهای دیگر را در مبارزه با تروریسم جدی نمیدانند و
افزودند: این دولتها همهی مسائل را براساس منافع خود محاسبه میکنند و به
فکر ریشهکن کردن بیماری تروریسم، چه در عراق و چه در سوریه، نیستند.
یکی از مصادیقی که بهخوبی میتوان از آن بهعنوان نگاه منفعتمحورانهی
غرب در مسئلهی حقوق بشر نام برد، موضوع نگاه تبعیضآمیز این کشورها و
سازمانهای متبوعشان به ایران است. هم ازاینرو، این پروژه با انتصاب
غیرقانونی (illegal appointment) و پیدرپی گزارشگر ویژهی سازمان ملل متحد
برای (بهاصطلاح) بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران کلید زده شده و ادامه
پیدا کرده است. انتصاب احمد شهید (وزیر امور خارجهی سابق مالدیو) در
راستای سناریوهای تحدید و تهدید ایران در سطح بینالمللی صورت گرفته است و
پروژهای که به وی واگذار شده بود، «بدنامی ایران» در سطح بینالمللی بود.
وی ظاهراً مأموریت داشت به ایران سفر کند و در مورد وضعیتحقوق بشر،
زندانیان سیاسی و دیگر زندانیان، تحقیق و بررسی کند. اما بدون سفر به
ایران، وی تاکنون چندین گزارش درخصوص آنچه خود «وضعیت حقوق بشر در ایران»
نامیده، منتشر کرده است.
گزارشهای پیدرپی گزارشگر ویژهی سازمان ملل متحد درخصوص وضعیت حقوق بشر
در ایران، که براساس سازوکارهای خاص تدوین و ارائه شده، یکی از همین
ابزارهایی است که در این خصوص مورد استفادهی ابزاری دستگاه رسانهای غرب
قرار میگیرد. همانطور که باراک اوباما اظهار داشته، مسئلهی حقوق بشر
ایران، مسئلهای است که از آن برای تحت فشار قرار دادن این کشور استفاده
خواهد شد. این پروژه از چند حیث حائز اهمیت است. یکی از جنبهی پتانسیلی که
برای بسیج ناآرامیهای سیاسی در داخل کشور دارد. دیگری از جنبهی
تأثیرگذاری بر موفقیتهای بینالمللی جمهوری اسلامی در الگوسازی برای جهان
اسلام (که در صورت متهم شدن بهعنوان ناقض حقوق بشر، کشوری «شرمسار» نمایش
داده شود تا کشوری الگو) و...
هم ازاینروست که جانشین وی را از میان کسانی انتخاب کردهاند که در
زمینهی حقوق زنان کار کرده است. از هماینک پیشبینی میشود که چه
سناریوهایی برای ایران در سر میپرورانند و بهدنبال عملی کردن چه نیاتی
درخصوص ایران خواهند بود.
این در حالی است که کارنامهی مردمسالاری ایران بسیار روشن و شفاف است و
غرب نیز بهخوبی میداند وضعیت حقوق بشر ایران و مردمسالاری ایران تا
چهاندازه پیشرفته است. کشوری که بهطور میانگین هر یک سال یک بار در آن یک
انتخابات برگزار میشود، قاعدتاً نبایستی بهعنوان یک مورد ویژهی حقوق
بشری مورد مطالعه و گزارش قرار گیرد. اما چهچیزی سبب میشود که نظام
بینالملل غربی نسبتبه ایران این ادعا را داشته باشد و نسبتبه عربستان
بهعنوان کشوری که حداقل در دو سال اخیر مرتکب جنایت جنگی بسیار و نسلکشی
یا جنوساید شده است، چشم میبندد و چونان برخورد میکند که گویی ماجرا را
از اساس ندیده است؟ این موضوع را با چیزی به غیر از منافع نمیتوان عجین
دانست.
طبیعی است که بسیاری از منافع شرکتهای اسلحهسازی غرب در فروش سلاح است.
این شرکتها هستند که مدیریت امور سیاسی در کشورهای غربی و آمریکا را تعیین
میکنند. این شرکتهای بزرگ ساخت سلاح هستند که تعیین میکنند دلتمردان
غرب بهسمت کدام کشورها بروند و از کدام کشورها فاصله بگیرند. هم ازاینرو
است که عربستان سعودی یکی از قویترین متحدان آلمان، انگلیس و فرانسه است و
این کشورها هرازگاهی علیه ایران یک پیشنویس در «محکومیت وضع حقوق بشر»
تهیه و تقدیم سازمان ملل میکنند و با استفاده از قدرت همین شرکتهای
پشتپرده رأی کشورهای ذرهای و مینیاتوری سازمان ملل را میخرند و نهایتاً
یک بیانیه یا قطعنامه علیه ایران در سازمان ملل تصویب میکنند و
بهاینترتیب ایران ناقض حقوق بشر میشود و عربستان حامی حقوق بشر. چون
بسیاری از منابع مالی سازمان ملل و سازمانهای ریزودرشت آن وابسته به
دلارهای نفتی شاهزادههای این کشور است.
نتیجهگیری
رهبر انقلاب در دیدار با رئیسجمهور فنلاند بهعنوان یکی از کشورهای
سهگانهی اسکاندیناوی، که ادعای فراوانی در مسئلهی پیگیری حقوق بشر در
مکانیسم سازمان ملل متحد دارند، انتقاداتی را به پیگیری منافع مادی بهجای
حقوق بشر توسط کشورهای غربی مطرح کردند. همچنین در این دیدار، ایشان به
ارتکاب کشتار دستهجمعی توسط عربستان سعودی اشاره کردند که در یادداشت فوق
نکاتی درخصوص آن بیان شد. سر آخر آنکه آنچه غرب و حقوق بشر ادعایی آن از آن
رنج میبرد، مسئلهی گزینشی برخورد کردن با موضوعات است. مادامی که غرب
رفتار گزینشی خود را سرلوحه قرار دهد، نهتنها چیزی به نام دفاع از حقوق
بشر بیمعنی است، بلکه دستاویز کشورهای غیرقبیلهای مثل عربستان برای تمسخر
آن نیز خواهد شد.
پی نوشت ها:
[1]. http://www.isna.ir/news/95031712103
[2]. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1961714/