این در حالی است که مکی نخستین کسی است که پس از طرح غلامحسین رحیمیان در مجلس چهاردهم در خصوص ملی شدن صنعت نفت، در مجلس پانزدهم با طرح لایحهای آن را رسمی کرده و با سخنرانیهای آتشین خود افکار عمومی و نیز مصدق را با خود همراه نمود.
نقش مکی در ماجرای ملی شدن نفت چنان اهمیت داشت که ناگهان مکی را از یک شخصیت ناشناخته به چهرهای سرشناس بدل کرد، به گونهای که از وی به عنوان «جانشین حاضر و ناظر مصدق» یاد میشد.1 رابطه مصدق و مکی از یک رابطه مشتاقانه، تا اختلاف پس از 30 تیر در نوسان بود ولی با وجود اختلافات جدی، هرگز در قامت روابط دو دشمن ظاهر نگردید.
مکی مصدق را سیاستمداری قوی و با سواد و البته جزء اشراف و ثروتمند میدانست و از این نظر ماهیتا با مکی که فردی خود ساخته و برخاسته از بطن جامعه بود وجه افتراق عمیقی پیدا میکرد. مکی همواره نزد شاه از سرمایه اجتماعی مصدق به نیکی یاد میکرد و او را دارای شخصیت ممتازی معرفی کرده و شاه را از محاکمه وی بر حذر میداشت. مکی همچنین در خاطرات خود از مصدق به عنوان نخست وزیری که در دوران مسئولیت خود ریالی حقوق دریافت نکرده است یاد میکند.2
در هنگام کناره گیری مصدق از سیاست، پس از مجلس چهاردهم و در روزهای پایانی مجلس پانزدهم، حسین مکی به همراه مظفر بقایی به احمد آباد نزد وی میروند و با التماس از او میخواهند، وارد کارزار انتخاباتی و سیاسی شود. مصدق در برابر خواستههای وی مقاومت میکند و استدلال میکند که کار سیاسیاش به اتمام رسیده است، تا حدی که مکی به گریه افتاده و پس از آن مصدق فکر فرو رفته و وارد کارزار انتخاباتی شده و در مجلس شانزدهم رأی نخست مردم را کسب کرده و مکی سوم شد.
اما حسین مکی که عمده شهرت خود را مدیون حرکت در واقعه ملی شدن نفت و همراهی با مصدق میباشد و به عنوان نماینده مصدق با حضور در جنوب و «بستن شیر لولههای نفتی آبادان از خود یک قهرمان ملی میسازد»3، بعدها بر سر اختلافات مصدق با مجلس، طرح انحلال مجلس، انتصابات در دولت مصدق، لایحه اختیارات 6 ماهه و نوع رابطه وی با شاه و کاشانی، وارد مرحله اختلافات جدی– البته بدون وجه دشمنی– با وی میگردد. این دوره مصادف است با تلاشهای سرویس جاسوسی «بدامن» و نیز تحرکات انگلیسیها برای ایجاد نفاق بین سران جبهه ملی و نیز نیروهای مذهبی با مصدق.4
اختلاف مکی و مصدق زمانی عجیب به نظر میآید که حرارت و شور مکی در ملی شدن صنعت نفت بسیار بیشتر از مصدق بود. به گونهای که دوست و دشمن مکی را در حمایت از ملی شدن نفت و به خاطر اقدامات وی و نیز سخنرانیهای پرشور او ستوده و به او لقب «سرباز فداکار وطن» داده بودند. مکی خود درباره علل اختلافات خود با مصدق میگوید: «من با مصدق عقد زناشویی نبسته بودم که مجبور باشم تا پایان عمر بر آن پایبند باشم... عقیده داشتم و دارم که او برخلاف نهضت ملی قدم برداشت و من نتوانستم با او همکاری کنم.»5
اما اختلاف مکی با مصدق وارد مرحله دشمنی نشده بود، به همین دلیل پس از کودتا مکی همواره به دنبال کاستن از آثار کودتا برای مصدق، فاطمی و سایر متهمین بود و میکوشید از اندک رابطه باقی ماندهاش با شاه و حاکمان جدید برای نجات آنها بهره جوید. وی در جلسهای که با زاهدی در قیطریه داشت، وقتی زاهدی خبر اعدام احتمالی مصدق را به مکی میدهد فریاد کشیده و میگوید: «آن کس که بتواند دکتر مصدق را اعدام کند از مادر زاییده نشده است».6 همین واقعه و مسئله اعدام فاطمی که برخلاف قولی که شاه در بابل به وی داده بود و نیز بازگشت دیکتاتوری، باعث سردی رابطه وی و یأس او از سلطنت و کناره گیری تقریبیاش از حاکمیت و نپذیرفتن مناصب پیشنهادی به وی در سالهای آتی گردید.
آنچه باعث اختلاف طرفین شد
اما آنچه مکی آن را عدول مصدق از آرمانهای نهضت ملی برمیشمارد چه بود؟ مکی در مرور خاطراتش، قیام 30 تیر را نتیجه اقدامات آیت الله کاشانی، مظفر بقایی و خود ارزیابی میکند و معتقد است اگر اقدامات مجلس نبود، «مصدق رها کرده و رفته و در خانهاش را بسته بود و غیر ممکن بود قیام سی تیر صورت پذیرد»7 با این حال مکی اساس اختلافات خود و منتقدان مصدق پس از وقایع 30 تیر را «انتصابات مصدق» و واکنش تند وی پس از اعتراض منتقدان ارزیابی میکند.8 از جمله این انتصابات مورد اعتراض عبارت بودند از: الف) انتصاب سرلشکر وثوق یکی از منسوبان فرمانفرما به معاونت وزارت جنگ که به زعم مخالفان در کاروانسرای سنگی مرتکب اعمال خلافی شده بود. ب) انتصاب اخوی، وزیر پیشه و هنر که ترک تابعیت کرده و در آمریکا بود و از شرکای بزرگ شرکت آمریکایی وستینکهاوس به حساب میآمد. ج) انتصاب شاپور بختیار به معاونت وزارت کار. د) درخواست محاکمه قوام و مخالفت مصدق. ه) لایحه اختیارات مصدق برای تدوین قوانین و تصویب آن پس از 6 ماه در مجلس و درخواست تمدید آن!
ظاهراً پاسخ تند مصدق به اعتراضات کاشانی که حسین مکی نیز در نظراتش با وی همداستان بود نقش مهمتری در جدایی وی و مصدق ایفا نمود.9 به نظر میرسد اختلافات کاشانی و مصدق نقشی پراهمیت در شکل گیری عملکرد آینده سیاسی مکی و دیدگاهش درباره مصدق ایفا کرده باشد. از دیدگاه مکی این کاشانی بود که توانسته بود برای مصدق حمایت مردمی جمعآوری نماید. به نظر مکی کاشانی سید بیآزاری بود که به منافع وطن و میهن فکر میکرد. 10
حسین مکی به شدت مخالف انحلال مجلس به وسیله مصدق بود و آن را در درازمدت به زیان وی ارزیابی کرد. وی منشا قدرت مصدق را مجلس میدانست و تعطیلی آن را نوعی خودزنی از جانب وی تلقی میکرد چرا که در زمان تعطیلی مجلس حق عزلونصب نخستوزیر خود به خود در حیطه اختیارات شاه قرار میگرفت.11وی به مصدق توصیه میکرد که «در سیستمی که داریم کار و زندگی میکنیم. مجلس پایه و رکن اصلی نهضت ملی شدن صنعت نفت است با انحلال مجلس، آنی شما را از کار برکنار میکنند و حکم نخست وزیری را به کسی دیگری میدهند» 12 اما مصدق در مقابل استدلالهای وی میگفت که شاه قدرت خلع وی را ندارد. شدت مخالفت مکی و مصدق در جریان انحلال مجلس به حدی بود که در اتاق شخصی مصدق کارشان به زد و خورد کشیده شده بود!13
با همه مخالفتهای مکی با مصدق، به نظر میرسد دو طرف احترام زیادی برای وجهه سیاسی هم قائل بودند و یکدیگر را بهرغم اختلاف عقیده برای اهداف وطن صادق میدانستند. بهگونهای که با وجود جدایی جدی مصدق و مکی، پس از وقایع 30 تیر، دکتر مصدق مکی را روانه آمریکا کرد تا حمایت بانک جهانی را از موضع ایران در مسئله نفت به دست آورد. مکی همچنین در 16 فروردین 1332 جزء هیئت هشت نفرهای قرار گرفت که از سوی مجلس مامور شده بود، میان مصدق و کاشانی آشتی برقرار سازد. مصدق همچنین در همین سال وی را نامزد وزارت دربار کرده بود که بهرغم تامین نظر مثبت شاه، با مخالفت مکی همراه شده بود.
مکی اقتدارخواهی مصدق را درست نمیداند و آن را ناشی از غرور ارزیابی میکند. در پی همین مخالفت وی با لایحه اختیارات 6 ماهه مصدق، طرفداران نخست وزیر لقب سرباز وفادار وطن را از او پس گرفته و به او لقب «سرباز خطاکار وطن» دادند.14 مکی بعدها در مرور خاطراتش این عقیده را طرح میکند که مصدق درصدد برکناری شاه و انقراض سلسله پهلوی بوده و حتی تا آنجا پیش میرود که اظهار میدارد، مصدق اکبر میرزا صارم الدوله را به دنبال بازگرداندن فرزندان محمد حسن میرزا (ولیعهد احمد شاه قاجار) روانه اروپا مینماید.15
مکی اختیارات مصدق را در جهت برقراری حکومت دموکراتیک ارزیابی نمیکند و معتقد است اختیارات وی از قدرت چرچیل در جریان جنگ جهانی دوم نیز بیشتر بوده است.16 بنابراین اوج اختلافات و جدایی مصدق و مکی را باید در ماههای پس از 30 تیر 1331 جستجو کرد. در حالی که جامعه هنوز تفاوت نگاهی نسبت به مصدق پیدا نکرده بود، میان رهبران سیاسی جبهه ملی از یک سو و همچنین مذهبیها از سویی دیگر با محبوب قیام 30 تیر اختلافاتی بروز کرد که «رفته رفته به شکافی عظیم بدل شد».17
یکی از اختلافات نیز مجازات قوام السلطنه و مصادره اموال او بود که دکتر مظفر بقایی و دوستانش اصرار داشتند ولی مصدق آن را در اختیارات قوه قضائیه و دادگاه میدانست18اما همانگونه که قبلاً اشاره شد انتصابات مصدق و اوج آن اختیارخواهی مصدق بود که به وی اختیار تدوین قوانینی را که خود لازم میداند میداد تا به طور موقت برای 6 ماه اجرا شود و پس از 6 ماه برای تصویب نهایی به مجلس برود. نکتهای که مکی، کاشانی، بقایی و دوستانش آن را دیکتاتوری میدانستند و چنین استدلال میکردند که تضعیف بیش از حد سلطنت به سرنگونی آن انجامیده و خطر سلطه کمونیسم را بر ایران هموار مینماید.
دکتر حسین فاطمی روایت عجیب و تاسف باری را درباره علل رنجش مکی از مصدق مطرح میکند. حسین فاطمی در یادداشتهایی که در محل اختفای خود نگاشته بود «داستان رنجش فاطمی از دکتر مصدق را به خاطر عدم همراهی وی با نخست وزیر در سفر به شورای امنیت» نسبت میدهد و تاسف میخورد که «جوانی که از میان توده مردم بر میخیزد و با حوادث اتفاقات بیشمار آن قدر جلو بیاید که موجب اعجاب و شگفتی همه باشد اما به خاطر هیچ و پوچ مبارزهای را که ملتی نگران آن است متزلزل کند که به آمریکا نرفته است».19
فاطمی در همان یادداشتها معتقد است نقش حسین مکی در جریان سفرش به آبادان و خلع ید انگلیس از نفت جنوب موجب غرور وی شده است: «مکی پس از بازگشت به آبادان و خاتمه یافتن خلع ید خیلی مغرور شده بود. بددهنی و به رفقا توهین و آنها را تحقیر میکرد»20
این نگاه دکتر فاطمی فارغ از درستی یا نادرستی آن روی کاغذ، آن تحلیلی را که میگوید مکی پس از قیام 30 تیر به دلیل نقش پررنگش در حمایت از مصدق و ملی شدن نفت انتظار مناصب اجرایی با اهمیتی را داشته، تقویت میکند. شاید نیز اعزام وی به وسیله مصدق به آمریکا جهت دفاع از حقوق ایران در صندوق بین المللی پول را بتوان در راستای دلجویی مصدق از وی عنوان کرد، اگر چه مکی در جدا شدن از مسیر مصدق و فاطمی راه بیبازگشتی را طی کرده بود.
همین علاقه ذاتی مکی به مصدق و آرمانهایش بعدها وی را وا میدارد که نزد شاه و زاهدی از عدم محاکمه مصدق و عدم اعدام فاطمی دفاع نماید و با مقایسه عجیب مصدق با «کاردینال دورهال» 21 استدلال کند که محاکمه و احیاناً اعدام وی موجبات محبوبیت آنها را فراهم کرده و تلویحاً آن را برای سلطنت مخاطره آمیز میداند،22 دو نکتهای که عملاً یکی به زودی در جریان محاکمات و دیگری در سال 57 به حقیقت میپیوندد!
مصدق در خاطراتش تنها اشارههایی گذرا به مکی مینماید. از جمله از انتخاب مکی به عضویت هیئت اندوخته اسکناس به وسیله مجلس یاد میکند و ماموریت وی را فاش کردن استفاده دولت از پشتوانه اسکناس بر میشمارد و مخالفت خود را با این مسئله ابراز میکند تا با فاش شدن چاپ 312 میلیون تومان اسکناس سبب گرانی و مشکلات برای مردم نشود. درجایی دیگر به خواسته مکی از وی جهت دریافت تصدیق نامه از خود اشاره میکند که با مخالفت وی همراه میشود. درجایی دیگر گذرا از ربودن مکی توسط نظامیان گله میکند. مصدق جز در همین اشارات گذرا دیگر هیچ اشارهای به تلاشهای مکی و اهمیت سیاسی وی در ماجرای ملی شدن نفت نمینماید.23
مکی که در جریان کودتا خاموش بود، پس از استقرار زاهدی از طریق روزنامه "شاهد" مظفر بقایی با توجه به مصونیت وی انتقادات تندی به زاهدی و اقدامات حکومت میکرد. اگرچه سالهای بعد نیز با وجود برخی دیدارها با شاه بنا به ادعای خود در مصاحبهها به خصوص در کتاب خاطرات سیاسی خود همواره از اندک اعتبار خود نزد محمدرضا شاه برای کاستن از تبعات اقدامات فعالین سیاسی از جمله مصدق، فاطمی، بقایی، کاشانی و دیگران استفاده میکرد اگرچه خود نیز مدتی بازداشت شد و البته عمده زندگی خود را در دوران باقی مانده ازسلطنت پهلوی به انزوا و تدوین آثار قلمی خود به خصوص تاریخ 20 ساله و خاطراتش گذراند.
منابع
http://www.iichs.ir/s/4003
1.استیون کینزر، همه مردان شاه، ترجمه شهریار خواجیان، نشر اختران، 1392، ص 243.
2.حسین مکی، خاطرات سیاسی، انتشارات علمی، 1368، ص 585.
3.کرومیت روزولت، کودتا، ترجمه محسن عسگری جهقی، نشر ثالث، 1394، ص 186.
4.گازیوروسکی، مارک، کودتای 28 مرداد 1332، ترجمه غلامرضا نجاتی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ص 21.
5. http://www.farsnews.com/13950527001492
6. http://www.farsnews.com/13950527001492
7. http://www.farsnews.com/13941222000227
8.مکی، همان، ص 599-596.
9.جمله مشهور مصدق که «من مستظهر به پشتیبانی ملت هستم.» در پاسخ به مرقومه آیت ا... کاشانی.
10. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931004000558
11.شاه بعدها همین استدلال مکی را وجه محاکمه مصدق قرار میدهد و میگوید: «دکتر مصدق از صبح 25 تا 28 مرداد طبق فرمانی که صادر کردم نخست وزیر این مملکت نبوده ... و در ایام فترت یعنی نبودن مجلس، عزل و نصب با پادشاه است» (مکی، حسین، همان.)
12. http://jamejamonline.ir/ayam/1778662706666941247
13.همان.
14. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931004000558
15.حسین مکی، همان، ص 587.
16.همان.
17.گفتگوی منتشر نشده با عزت الله سحابی درباره کودتای 28 مرداد، علی شاملو محمودی، روزنامه آرمان عمومی، 29 مرداد 91.
18.همان.
19. http://www.iichs.ir/Modules/Content/Other/Print.aspx?id=604
20.همان.
21.مکی همان، ص 582. «محاکمه کاردینال دورهال» در زمان لوئی شانزدهم رخ داد که وی علیرغم نظر خیرخواهان و به تحریک ملکه ماری آنتوانت محاکمه شد و محاکمه وی و «لاموت»، یک زن روسپی ،علیرغم گناهکار بودنشان احساسات مردم را به نفع وی تحریک کرده و در تسریع انقلاب فرانسه موثر واقع گشته است.
22.حسین مکی، همان، ص 41-417.
23. محمد مصدق، خاطرات و تالمات، به کوشش ایرج افشار، انتشارات علمی، صفحات 191،253،367،393.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران