به گزارش مشرق، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: گفتند نان نیاوردیم. گفت ما نیاورده خوردیم؛ چون یکی گفت غذا را آوردند – حالا نگو قضا و قدر را میگوید! جنگ هم غذاست! گفتند آن را هم آوردند حاضر شوید تا برویم. ماچه میدانستیم. به خیالمان که غذا را آوردهاند. خلاصه از این سه چهار فقره هر کدام که باشد،شکرش قشنگ و خیلی خوب است. انشاءالله خدا ما را از شاکرین، مخصوصاً شاکر به نعمت محمّد و آل محمّد(ص) چشمه نعمتهای خداست، قرار بدهد. آن چشمهای که از آن،نعمت بیرون میآید، اینها هستند. اینها برای پیغمبران(ع) و امم سلف و آینده و هرچه تا قیامت، مخلوق بیاید نعمتند. ما نمی دانیم تا قیامت چقدر است، شاید تا آن موقع خیلی مانده باشد اما از روزی که پیغمبر ما(ص) آمده، قیامت بر پا شده و همین طور ادامه دارد. تا آدمی هم در این عالم حضور دارد،خلقت میزاید. حالا شش، هفت قلو هم میزایند. اما پدر و مادرمان – آدم و حوّا – چون میخواستند کار را راست و ریس کنند، دو قلو زاییدند و الا خدا به این کارهایی که ما بلدیم، قادر است. وَ مَکروُا وَ مَکَرَ اللهُ و اللهُ خیرُ الماکرینَ.
خدا، از تمام مکَارها زیباتر و قشنگتر است. مکر، خیر ندارد ولی من نمیدانم چرا مکر خدا، خیر دارد. مکر و حیله خوب نیست اما برای تقرّب به خدا خوب است. مکر خدا، خیر مکّارهاست. خیر یعنی چه؟ یعنی من تقلا میزدم از گیر خدا در بروم، اما هر جا میرفتم خدا به من مکر میزد. عوضی که میرفتم، میدیدم جلوی من است و همه جا مکر او بالاتر بود. با خدا قهر کردم و گفتم گناه میکنم – هر کاری شد میکنم – عقب گناه رفتم، اما همان جا جلوی من علم شد. مکر خدا، بالای مکرهای خلقت است. وَ الله خیرُ الماکرینَ. خیر دارد. شما همه لفظ خیر را میدانید. گفت آیا خدا به کارها، خوب مکر میزند؟ گفت آری. یک خورده آن، همان گلی بود که به دهان فرعون زد.
هرچه حضرت موسی(ع) به فرعون وعده داد، او هیچ قوت نمیگفت که خدایی هست. اما وقتی داشت در آب، غرق و هلاک میشد گفت تُبتُ الانَ نگفت من توبه کردم یعنی ظاهراً توبه میکنم. توبهای که نائب شده باشد نبود. اما خدا همین لفظ توبه میکنم را برای او قیمتی شمرد. این برای فرعون خیلی قیمتی بود که بگوید تُبتُ الانَ. لااقل نصف ایمان است. همان قوت که گفت، حضرت احدیّت لطف فرمودند و به جبرئیل گفتند از این گِلِ دریا به دهان او بزن! یعنی حیف است، مبادا توبهاش را خراب کند. این حرف در روایات و تاریخ نیست اما در حُسن ظنّ آدمی است. بگرد تا انشاءالله حسن ظنّت به خدا، پیغمبر(ص) و ائمه(ع) زیاد شود. انی معنا که گل را به دهان فرعون بزن، در حسن ظنّ، خوابیده است. چون فرعون اگر دهانش باز باشد دبّه میکند و توبه را خراب میکند. میگوید من توبه نمیکنم، من کی گفتم توبه میکنم؟ اما ببین خدا چه مکری به او زد. سرش را به زیر آب رفت و بالا آمد، حضرت جبرئیل، گل را به دهانش زد.
کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص 78
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی