سرویس فرهنگ وهنر مشرق - دُعـا کردن بالذّاته گفتگو نمودن با خُـداوند و درخواست و ابراز نیـاز کردن به درگاه خـالق یکتاست. از آنجا که انسان موجودی ضعیف در گرایش دادن تقدیرات به سمت مطلوب خویش است و این امر از طریق و مسیر اراده ی الهی صورت می پذیرد، لذا لازم است که رضایت خـالق برای برگرداندن تقدیر و یا اجابت خواسته های بشری بوجود آید و یکی از راههای بدست آوردن این نوع رضایت، دُعـا و التجـاء به درگاه رُبوبی می باشد. انسان به هنگام دُعـا تمام توجه خود را به عالی ترین درگاه نزول رحمت و مغفرت و بلند مرتبه ترین ینابیع و سرچشمه های فیّاض برکات معطوف میسازد و با اذعان قلبی و زبانی به ربوبیّت باریتعالی و نیز با درک موقعیت بسیار ضعیف و ناچیز خود درخواستش را از والاترین، قدرتمند ترین و بخشنده ترین منبع فیض در هستی طلب مینماید. اظهار عجز و ناتوانی در پیشگاه خـالق یگانه و اقرار به خطاها از سوی بنده، آثـار دُعـا را برایش مُضاعف میسازد و موجبات تعالی روح و نتیجتاً وصول به مقام قُرب الهی را فراهم می آورد.
حضرات ائمه معصومین علیهم السلام همواره در آموزشهائی که به افراد، بویژه به شیعیان و مُحبّین داده اند، آموزش دُعـاهای مُتفاوت با موضوعـات مُختلف را در برنامه های خود داشته اند و بر لزوم دُعـا کردن مُسلمین به عنوان یکی از عناوین عبـادات و پیوستگی عباد با ذات رحمانی خُـداوند و با تعبیری چون سلاح مؤمن تأکید فرموده اند. آموزش دُعـای معروف کُمیل توسط حضرت امیرألمؤمنین علی علیه السلام به کُمیل بن زیاد نخعی یمانی، یا دُعـای معروف عرفه که توسط بُشر و بشیر فرزندان غالب اسدی از ناحیه ی حضرت سیّد ألشهداء علیه السلام نقل گردیده است و همچنین صحیفه ی سجّادیه ی حضرت امام علی بن الحُسین علیهما السلام نمونه ی بارز و کاملی از دُعاهائی است که آن بزرگواران برای آموزش بهتر بندگی برای عباد خُـدا و بهره برداری مُحبّین از فیوضات آن مضامین پر برکت از خویش به یادگار گذاشته اند. پر واضح است که دُعـاهائی که توسط معصومین علیهم السلام به بنـدگان خُـدا توصیه میشود، به لحاظ مُحتوای معنائی بالا و مضامین فوق العاده ایکه فقط میتواند از ناحیه ی آن بزرگواران صادر گردیده باشد دارد، از حیث اثر گذاری و اجابت نیز قطعاً در نقطه ی مرکزی سیبل اجابت قرار خواهد گرفت و بهره های وافرش عباد خداوند را در میپوشاند.
مُحمّد بن احمد نقل کرده است که عموی پدرم ابو موسی(1) برایم تعریف کرد: روزی خدمت امام علیّ ألنقی علیه السلام رسیدم و به آن حضرت(ع) عرض کردم: ای سرور من، این مرد ( مُتوکل عبّاسی خلیفه ی جائر در آن زمان) مرا از خود دور نموده و روزی مرا قطع کرده و مرا ملول و دلتنگ نموده است و همه ی اینها به خاطر آنست که میداند من وابسته و مُلازم درگاه شما هستم و چون میدانم که اگر شما به او سفارشم را بفرمائید، حتماً قبول می کُند. لذا تقاضا دارم لطفی بفرمائید و از او درخواست کنید در کار من تجدید نظری نماید.
امام هادی علیه السلام فرمودند: إن شاءَ ألله به خواسته ات خواهی رسید.
هنگامیکه شبانگاه فرا رسید، فرستاده های مُتوکل یکی پس از دیگری به سوی خانه ی من آمدند و مرا به نزد مُتوکل دعوت کردند. وقتی به دربار او رفتم، فتح بن خاقان را دیدم که کنار درب ایستاده و گویا که منتظر من بوده است. تا مرا دید به من گفت: ای مرد؛ چرا شب در خانه ات آرام نمیگیری؟! مُتوکل امشب چقدر برای دسترسی به تو اصرار ورزید و مرا خسته کرد. سپس وارد دربار مُتوکل شدیم و دیدم که او در جایگاه خود نشسته و همینکه مرا دید، صدا زد: ای ابوموسی؛ مـا بخاطر شُغل فراوان از تو غفلت می کنیم. چرا تو یادآوری نمی کُنی و خودت را از خاطر ما می بری؟ اکنون بگو چه حقوقی از تو نزد ما باقی مانده است و پرداخت نگردیده؟
من چند مورد را که میدانستم و در خاطرم بود نام بردم. مُتوکل دستور داد تا دو برابر آنچه گُفتم به من پرداخت کردند و مرا راهی نمود. هنگام خارج شدن به فتح بن خاقان گفتم: آیا امام هادی علیه السلام اینجا تشریف داشتند؟ او پاسخ داد: نه، به اینجا نیامدند. دوباره پرسیدم: آیا نـامه ای فرستاده است؟ گفت: نه. پس از این گفتگو بیرون آمدم و به سمت خانه روان شدم و فتح بن خاقان نیز در پی من بیرون آمد و به من گفت: هرگز شک ندارم که تو از مولایت امام هادی علیه السلام تقاضای دُعـا کرده ای و آن حضرت(ع) برای تو دُعـا نموده است. لذا از تو خواهش دارم از آن امام(ع) تقاضا کُنی تا برای من هم دُعـا نماید.
هنگامی که خدمت مولایم حضرت امام هـادی علیه السلام شرفیاب شدم، آن سرور گرامی به من فرمودند: ای ابو موسی؛ چهرهات را چهره ی خوشنود و رضا میبینم. عرض کردم: و این به برکت شُمـا بوده است ای سرور من. ولی به من گُفتند که شُما نزد مُتوکل نرفته بودید و از او نیز درخواستی نکرده اید !
امام(ع) فرمودند: خُـداوند تبارک و تعالی می داند که مـا هرگز در اُمور مُهم خود جُز به او پنـاهنده نمی شویم و در سختی ها و بلاها جُز به او اعتماد نمیکُنیم و مـا را چنین عـادت داده است که هر گاه از او درخواست کُنیم اجابت فرماید و میترسیم از او روی بگردانیم و او هم از مـا روی بگرداند.
عرض کردم: فدایت شوم؛ فتح بن خاقان به من چنین و چنان گفت.
حضرت(ع) فرمودند: او به ظاهر مـا را دوست میدارد ولی در واقع از مـا دوری مینماید. دُعـا برای دُعـا کُننده وقتی اثر خواهد داشت که با شرایط آن همراه باشد.(2) هنگامیکه تو در اطاعت فرمان الهی اخلاص ورزیدی، و به پیـامبری رسول خُـدا صَلّی أللهُ عَلیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم و حق مـا اهل بیت ( علیهم السلام) اعتراف کردی و آنگاه از خُـداوند چیزی را درخواست نمودی، تو را محروم نمی فرماید.
عرض کردم: ای سرور من؛ دوست دارم از میان دُعـاها، دُعـای مخصوصی را به من بیاموزی.
امام هادی علیه السلام فرمودند: دُعـائی را که خواهم گُفت، من آن را بسیار می خوانم و از خُـدا تقاضا کرده ام هرکس بعد از من نزد قبرم بخواند، او را نا اُمید نفرمـاید. و آن دُعـا این است: « یـا عُدَّتیِ عِندَ ألعُدَد، وَ یا رَجـائیِ وَ ألمُعتَمَدِ، وَ یـا کَهفیِ وَ ألسَّنَدِ، وَ یـا واحِـدُ یـا أَحَدُ وَ یا قُل هُوَ أللهُ أَحَدٌ، أسألُکَ أللّهُمَّ بِحَقِّ مَن خَلَقتَهُ مِن خَلقِکَ، وَ لَم تَجعَل فِی خَلقِکَ مِثلَهُم أَحَـداً، أن تُصَلّیَ عَلَیهِم وَ تَفعَل بیِ کَیتَ وَ کَیتَ. ای سرمـایه و ذخیره ی من نزد ذخیره ها، و ای اُمید و تکیّه گاه من، و ای پناهگاه و پُشتوانه ی من، و ای یگانه و ای یکتـا، ای کسی که به پیامبرت فرموده ای: بگو او خُـدای یگانه است. خُـداوندا، از تو درخواست می کُنم به حقّ کسانی که آنها را آفریدی و در میان آفریدگانت هیچ کس مـانند آنها نیست، که بر ایشان درود فرستی و با من چنین و چنان کُنی(طلب حاجات بنما). (3)
پی نوشت:
- ابو موسی عموی پدر مُحمّد بن احمد، از مُحبّین حضرت امام هادی(ع) بوده که ظاهراً از کارکنان دربار مُتوکل بوده است.
- علّامه ی مَجلسی رحمة الله علیه در بیان این جُمله فرموده است: معنایش این است که هر کس خُـدا را بواسطه ی او بخواند دعایش مُستجاب میشود و یا آنکه دُعـا تابع حال دُعـا کُننده است و اگر شرایط دُعـا برای دُعـا کُننده فراهم نباشد دُعایش مُستجاب نمیگردد . پس جُمله ی بعدی از کلام امام(ع) یعنی « وقتی اخلاص ورزیدی» تفسیر ماقبل است و این قول ظاهراً بهتر است.
- ألقطـره، آیة الله علّامه سیّد احمد مُستنبط(ره)، ج 1، ص692 – امالی شیخ طوسی(ره)، ص285، ح2، مجلس 11 – بحار ألانوار علّامه مجلسی(ره)، ج50، ص127، ح5 – مدینة ُالمَعاجِز علّامه سیّد هاشم بحرانی(ره)، ج7، ص436 – مناقب ابن شهر آشوب مـازندرانی(ره)، ج4، ص410
*** عـلی لاجوردی