سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
«اِتیوپینمایی» از ایران به بهانه بزرگداشت شهید بهشتی!
به تازگی نشستی با حضور علیرضا بهشتی از فعالان اصلاحطلب و فرشاد مؤمنی از چهرههای اقتصاددان برای بزرگداشت شهید بهشتی و رونمایی از یک کتاب مربوط به ایشان برگزار شده است.
آنطور که سایت جماران گزارش میدهد فرشاد مؤمنی در این نشست گفته است:
«ما از موازین و بنیان های اولیه انقلاب عدول کرده ایم و دچار این بحران ها شده ایم. به ویژه در حیطه اقتصادی دور زدن قانون اساسی باعث گرفتاری به این بحران ها شده است. اگر به همان موازین برگردیم می توانیم یک جامعه با عزت بسازیم.»
پس از او، علیرضا بهشتی که سابقه دستگیری در سال 88 را نیز دارد اظهار میکند:
"به نظر می رسد ما امروز با دو پارادایم یا دو جنبش برداشته از دو پارادایم مواجه هستیم که از سال 88 یا دی ماه 96 برجسته شده؛ یکی «آزادی خواهی» و دیگری «نان» است. یکی از سؤالهای اساسی این است که چطور می توان بین این دو را پیوند زد؟ آنچه می تواند بین این دو پیوند بزند یک جنبش عدالت خواهانه است. اگر اصلاح طلبی بخواهد خود را نجات دهد باید نگاهش به عدالت اجتماعی باشد."
او همچنین در این نشست میگوید: اگر به کسانی ظلم شده اقتدار نظام به این است که از آنها عذرخواهی کند.[1]
*دقیقا مشخص نیست بیماری «سیاهنمایی» از کِی و کجا به برخی سیاسیون اصلاحطلب تزریق شده است!؟
پر واضح آنکه اگر از آقایان بهشتی و مؤمنی پرسیده شود «منظور شما از بحران چیست؟» نمیتوانند منظور دقیقی را بیان کنند و یا شاید ممکن است به چیزی مثل بیکاری اشاره کنند!
این در حالیست که مشخص نیست این افراد نمیدانند یا نمیگویند که نرخ بیکاری 12 درصدی فعلی ایران نه تنها از بسیاری از کشورهای جهان از جمله از اسپانیا و یونان نیز با فاصله کمتر است بلکه بیکاری در ایران طی 7 سال گذشته به میزان 2 درصد کاهش یافته و همین نرخ فعلی نیز به گواه وزیر کار مبنی بر وجود 100 هزار شغل بلامتقاضی [2]، هرگز یک بیکاری بحرانی محسوب نمیشود.
بحراننمایی اشاره شده و تأکید بر چیزهایی مثل قرار داشتن ایران در «شرایط ته درّه»، «دوگانه نان و آزادی» و «گرسنه بودن مردم ایران» در حالیست که مثلا محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت تأکید دارد سیاهنمایان نه تنها به دشمن گِرا میدهند بلکه دشمنان دولت هستند! [3]
درباره ماجرای عذرخواهی که بهشتی به آن اشاره دارد نیز لازم به توضیح است که این تئوری نخستین بار در حوالی یکسال پس از فتنه سال 88 توسط لیدر اصلاحطلبان بر زبان آورده شد اما انتقادات زیادی علیه آن شکل گرفت.
خاصّه آنکه محرز است کسی که بر وجود تقلّب اصرار داشته و اکنون، خود نیز به عدم وقوع آن اعتراف دارد باید عذرخواهی کند نه حکومتی که برای امنیت مردم دست به اقدامات تأمینی زده است.
گفتنیست، برخی محافل تحلیلی معتقدند عزم راسخ جریان سیاسی خاص برای سیاهنمایی از اوضاع ایران و نامیبیا و اتیوپینمایی از ایران! صرفا به منظور سر و شکل دادن به یک اغتشاش بزرگ و یک اعتراض ظالمانه علیه نظام اسلامی است.
اعتراضی خیابانی که همچون اغتشاشات دیماه 96 به بهانه بیکاری و نان شکل بگیرد اما بلافاصله در آن پرچم نظام اسلامی سوزانده شود و حرکتش علیه اصل نظام باشد.
جالب آنکه به گواه آمار رسمی، عمده و اکثریت حاضران در اغتشاشات 96 شاغل بودهاند، دغدغه نان شب نداشتهاند و اکثر شعارهای آنها نیز شعارهای سیاسی بوده است نه اقتصادی!
***
«نقاشی زنان و مردان برهنه» از نظر وزارت ارشاد ترویج فحشا نیست
به تازگی یک نمایشگاه نقاشی در یکی از گالریهای تهران برپا شده است که برخی آثار آن شامل فیگورها، زنان و مردانی است که برهنه هستند.
پس از شکلگیری انتقاداتی از به نمایش گذاشته شدن این آثار، مجید ملانوروزی مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد به مهر گفته است: من نقاشیهای دنیا رستمی را که در قالب نمایشگاه «قاراچوخا اویان» در گالری ماه روی دیوار رفت اروتیک نمی دانم و نوع کار، طراحی و رنگ آمیزی کارها، روایی است نه اروتیک!
وی در پاسخ به اینکه آیا شما پوشش شخصیت ها در نقاشیهای مذکور را مناسب می دانید، بیان کرد:
اینکه نقاشی ها پوشش مناسب ندارند بحث دیگری است که ما به آن می پردازیم. از طرف دیگر ممکن است کاری برهنه باشد اما اروتیک نباشد و ممکن است کاری غیر برهنه باشد، اما اروتیک محسوب شود. بنابراین من نقاشی های دنیا رستمی را به عنوان کاری مستهجن، جنسی و مروج فحشا قلمداد نمی کنم، اما ممکن است کاری ناهنجار به حساب بیاید.
ملانوروزی در عین حال میگوید: البته از گالری ماه خواستیم تا آثار فیگوراتیو این هنرمند را از نمایشگاه جمع کنند و خودم نیز به تماشای این نمایشگاه میروم تا اقدامات لازم را صورت دهم.[4]
در همین حال، مدیر نمایشگاهی که آثار این خانم را به نمایش گذاشته نیز به شرق گفته است:
«ما باید حامی هنرمندان جوان باشیم. اتفاقا خود من در این زمینهها وسواس دارم تا انتشار آثار اخلاقیات جامعه را هدف قرار ندهد. بههمیندلیل من که آدم خونسردی هستم، از زمانی که چنین گزارشی منتشر شد، به طور مستقیم مورد فشار قرار گرفتهام...به نظرم بهترین پاسخ را آقای ملانوروزی دادهاند. اینکه ممکن است کاری برهنه باشد؛ اما اروتیک نباشد و ممکن است کاری غیربرهنه باشد؛ اما اروتیک محسوب شود.»[5]
*امر مسلّم آنست که نمیتوان منطق و عقلانیت را در پشت عباراتی مثل «هنرمندان جوان»، «ممکن است برهنه باشد ولی اروتیک نباشد» و... پنهان کرد.
و منطق و عقل حکم میکند که هنر نیز باید حاوی تحفّظاتی باشد و گرنه هنر نیست.
کما اینکه برخی هنرمندان غربی نیز اگرچه بنا به محتوای فرهنگی و دینی خود مثلا اقدام به نقاشی از مردان و زنان برهنه میکنند اما همان هنرمندان نیز به اندازه معاون محترم وزارت ارشاد، به اندازه نقاش اشاره شده و به اندازه مدیر گالری که این آثار را نمایش داده دچار این وسعت نگاه عجیب نیستند که هر کاری که بشر متشبّث و مشهور به انجام آن است را تجسم کرده و نقاشی کنند!
از طرفی معاون وزارت ارشاد باید توضیح بدهد که اگر نقاشی زنان و مردان برهنه (که موارد آن این روزها به وفور مشاهده میشود) لزوما اشکالی ندارد! آوازخوانی بانوان در نزد مردان اشکالی ندارد و گالریهای پایتخت جای همه نوع هنر تجسمی هست غیر از هنر انقلابی و متعهد؛ پس فرق این وزارت ارشاد با وزارت فرهنگ در دوران رژیم طاغوت در چیست!؟
البته این سؤال عوامانه اما درست نیز در اینجا خودنمایی میکند که مدیران وزارت ارشاد آیا حاضرند همراه با خانوادههای خود به تماشای چنین نمایشگاههایی بروند یا این چیزها فقط تجویز شده برای مردم است!؟
ضمن اینکه مشخص نیست آیتالله زادگی وزیر محترم ارشاد چگونه اجازه طرح چنین سخنان و مواضع غلطی را میدهد!؟
گفتنیست، پیش از این و حوالی 2 سال قبل بود که نمایشگاه عکس ژستهای یک پیرمرد لخت در حمام که به مناسبت روز پدر در یکی از گالریها برگزار شده بود نیز انتقادات زیادی را متوجه وزارت ارشاد دولت روحانی کرد. [6]
در ادامه 2 تصویر از نقاشیهای اشاره شده در نمایشگاه پر حاشیه مذکور را مشاهده میکنید:
***
نبود برجام سبب بداخلاقی و مشکلات کارگری سبب خودکشی میشود!
فردی به نام فرشاد اسماعیلی که خبرگزاری ایلنا وی را «پژوهشگر کارگری» معرفی کرده به تازگی در مصاحبه با این خبرگزاری ضمن غلط خواندن «خصوصیسازی» گفته است:
«در فقدان راهحل جمعی، کارگران این منطقه (اراک) تنها میتوانند از طریق اضافهکاری، شغل دوم و دریافت تسهیلات از بانک؛ مطالبات معوقه خود را جبران کنند. اضافهکاری تنها زمانی معنا پیدا میکند که دستمزدی وجود داشته باشد. در گرفتن تسهیلات، سیستم بانکی نیاز به معرفینامه دارد وقتی بانک میداند که فرد نمیتواند گواهی کسر از حقوق با خود همراه داشته باشد و دیگران نیز راغب به ضامن شدن برای این گروه از کارگران به دلیل وضعیت پرداختی کارخانهها نیستند، طبعا از پرداخت تسهیلات به آنها خودداری میکند. در چنین وضعیتی که احقاق حقها به شکل جمعی هزینهبردار شده و منجر به در خطر افتادن همین امنیت نیمبند شغلی شده و تمام راههای فردی کارگر برای امرار معاش بسته میشود، خشونت علیه خود به امری طبیعی و رایج بدل میشود.»
او همچنین افزوده است:
از دل خشونتهای ساختاری و فرهنگی علیه کارگران، در زمانی که راههای احقاق حق جمعی و جبران خسارات فردی ممتنع میشود، خشونت فیزیکی به وجود میآید. بهعنوان مثال اقدام به خودکشی یا خودسوزی در میان کارگران مناطق مختلف را میتوان نمونههای عینی برای آن دانست.
در بخش دیگری از صحبتهای این فرد نیز میخوانیم:
ما نمیتوانیم همه را گردن تحریمها بیندازیم. زمانی که تولیدات آذرآب، واگنسازی، هپکو هیچ حمایتی برای تقویت صادرات نشدند، سیاستهای غیررسمی رانتی واردات در ایران؛ این شرکتها را زمین زد که در نتیجه آن کارگر یا اسیر تعدیل نیرو شد یا در نبود تشکل و نماینده واقعی، بر اثر معوقات دستمزد در نهایت دست به خشونت فردی علیه خود زد.[7]
در همین حال، فردی به نام محمود جامساز نیز با عنوان اقتصاددان با روزنامه اصلاحطلب آرمان امروز مصاحبه کرده و درباره فرجام برجام و توافق ترامپ با کره شمالی گفته است:
در آینده نزدیک درپی توافقنامهای که اخیرا ترامپ با آقای اون رهبر کره شمالی امضا کرده، فشار سیاسی و اقتصادی بر ایران مضاعف خواهد کرد و یک مقدار وضعیت ایران مشکلتر خواهد شد و از منظر روابط بینالملل، اروپا هم به دلیل اینکه منافع بسیار زیادی با آمریکا دارد، به رغم مقاومت های کنونیاش در حفظ برجام نرمش نشان میدهد و تحریمهای ایران شدت یافته و ایران بیشتر در انزوا قرار میگیرد و نتیجه این میشود که قیمتها افزایش پیدا میکند، گرانیها استمرار مییابد و بداخلاقیهای مردم هم در زمینه نقض حقوق همدیگر تشدید میشود.[8]
*طبعا کسی در کشور قصد انکار برخی مشکلات ناشی از سوء مدیریت را ندارد اما بند زدن قیاسات عجیب به این مشکلات و ربط دادن رفتارهای غلط به مشکلات روزمره یک کشور و قشرهای مختلف آن، کار منطقیای به نظر نمیرسد.
کشورهای رکورددار در زمینه خودکشی کارگران، در زمینه خشونت پلیس و کشورهایی که در آنها جرائم مردمی زیادند کشورهای مشخصی هستند و برخی افراد وابسته به یک جریان سیاسی خاص و رسانههای آنها (که البته ید طولایی در توهین به مردم ایران دارند) نبایستی به بهانه چند مشکل، ایران اسلامی را با این کشورها دچار اینهمانی کنند.
از کسی که مدعی خودکشی بعنوان تنها راه مانده برای کارگران دچار مشکل است باید پرسید که آیا میداند ایران اسلامی به مدد همت و ایثار کارگران متعهد خود امروز در جایگاه هجدهمین اقتصاد جهان است؟ او همچنین چرا در صحبتهایش هیچ عقلانیتی برای یک کارگر قائل نیست و از طرفی توضیح نمیدهد که مشکلات آن کارگر و خانوادهاش با کار قبیحی مثل خودکشی بیشتر میشود یا کمتر!؟
و از کسی که مدعی بداخلاق شدن مردم پس از شکست رسمی برجام میشود نیز میتوان این سؤال را مطرح کرد که چرا در طول 40 سال گذشته که خبری از برجام روحانی نبوده، روند امنیت ایران رو به تزاید بوده، دعواها و خشونت خیابانی کمتر شده، مردم صدقات بیشتری را به کمیته امداد پرداخت کردهاند و رسوم زیبایی مثل دیوار مهربانی، غذای صلواتی، کتاب رایگان، گروههای جهادی، تشکلهای خیریه دانشجویی و... در ایران رواج بیشتری یافتهاند!؟
در اینجا لازم به توضیح است که اگرچه این سخنان محفلی مشعشع و تزهای غلط آنقدر با موانع منطقی همراه است که ذهن عمومی جامعه با آن درگیر نمیشود اما تقلّا برای ترویج این حرفها یقینا به مثابه یک هیزم برای اعتراض ظالمانه و طرح نهایی جریان خاص برای جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود...
***
1_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-946076
4_ http://sharghdaily.ir/fa/main/print/189778