سرویس جهان مشرق – رهبر انقلاب اسلامی روز دوشنبه، ۲۲ مرداد ۹۷، در دیدار با اقشار مختلف مردم کشورمان اظهارات مهمی را درباره ممنوعیت مذاکره با آمریکا بیان کردند. ایشان با اشاره به اینکه متأسفانه همه خطوط قرمز تعیینشده برای مذاکرات و توافق هستهای توسط تیم مذاکرهکننده رعایت نشد، با صراحت تأکید کردند که با توجه به خروج دولت آمریکا از برجام و فشار ترامپ برای از سر گرفتن مذاکرات با ایران، ما دیگر با آمریکاییها مذاکره نخواهیم کرد و این کار ممنوع است.
در همینباره بخوانید:
آیا ترامپ مدل «امتیاز صفر» تهران را روی پکن هم پیاده میکند؟
اگرچه عبور تیم مذاکرهکننده ایران از برخی خطوط قرمز، مانند گرفتن تضمینهای قوی درباره لغو کامل تحریمها، در تعیین سرنوشت توافق هستهای بیتأثیر نبود، اما این بدان معنا نیست که اگر محکمترین توافق ممکن با مذاکرهکنندگان آمریکایی منعقد میشد، آنوقت احتمال نقض آن توسط کاخ سفید به صفر میرسید. چنانکه رهبر انقلاب نیز تأکید کردند، آمریکا به راحتی زیر وعدههایش میزند و به عبارت دیگر، روی هیچ حرف و قولی از جانب آمریکاییها نمیتوان حساب باز کرد. اکنون باید به دو پرسش مهم پاسخ داد: چرا مذاکره با آمریکا انجام شد؟ و چرا اکنون ممنوع است؟
چرا مذاکره با آمریکا انجام شد؟
رهبر انقلاب بهرغم بارها اظهار بیاعتمادی به آمریکاییها و بدبینی به مذاکرات هستهای با دولت اوباما، اجازه مذاکره با تیم آمریکایی و نهایتاً امضای توافق هستهای را صادر کردند. یکی از دلایل موافقت رهبری با انجام مذاکرات، شکسته شدن فضای خصمانه جبهه استکبار علیه جمهوری اسلامی بود. با انجام مذاکرات هستهای، بسیاری از تبلیغات آمریکا علیه ایران عملاً باطل شد و جمهوری اسلامی نشان داد دشمنیاش با واشینگتن به معنای افراطیگری و مخالفتش با مذاکره با آمریکا، بیدلیل نیست.
یکی دیگر از دلایل انجام مذاکره با آمریکا، فوایدی بود که از این مذاکرات و از توافق هستهای به دست آمد. در نتیجه شکسته شدن فضای ضدایرانی در جامعه جهانی، اکنون تحریمهای آمریکا قوت خود را از دست داده است و بازسازی این تحریمها نیز، اگر ممکن باشد، دشوار (بلکه خارج از توان دولت کنونی این کشور) و زمانبر خواهد بود. به این ترتیب تحریمهای بینالمللی اکنون برچیده شده و تحریمهای یکجانبه آمریکا نیز مشروعیت خود را از دست دادهاند.
شکسته شدن فضای خصمانه جبهه استکبار علیه جمهوری اسلامی، فروریختن نظام تحریمهای ضدایرانی، و تحصیل تجربهای ارزشمند درباره نتایج سازش با آمریکا، از مهمترین دلایل انجام مذاکره با آمریکاییها بود.دلیل بعدی، تحصیل یک تجربه دیگر توسط ملت ایران بود. مذاکرات طولانی و سخت با آمریکاییها، امضای توافق هستهای و نهایتاً پاره کردن این توافق توسط دولت بعدی آمریکا تجربهای ارزشمند و واقعی را در اختیار ملت ایران و به خصوص افرادی گذاشت که به دلایل مختلف تصور میکردند مذاکره و توافق با آمریکا میتواند دشمنیهای این کشور علیه ما را پایان بدهد.
به این ترتیب، اگرچه درسهای لازم درباره مذاکره و خوشبینی به آمریکا از تجربه توافق هستهای گرفته شد، اما در عین حال، چنانکه رهبر انقلاب نیز پیشبینی کرده بودند، ضربهای جدی به ایران وارد نشد، بلکه برجام، در عین اینکه عاقبت به خیر نشد و سرنوشتش اکنون نامشخص است، اما ختم به خیر شد و فوایدی نیز برای ما داشت. البته مذاکره و توافق با آمریکا دلایل و فواید دیگری هم داشت، اما این سه دلیل، مهمترین دلایلی بود که مذاکره با آمریکا را مجاز کرد.
نکاتی درباره سرنوشت توافق هستهای
اوباما هم پس از توافق هستهای با اقدامات بیسابقهای مانند وضع محدودیت علیه سفر به ایران، دشمنیها با تهران را وارد فاز جدیدی کرد.بعد از پایان مذاکرات و امضای توافق هستهای، دشمنیهای آمریکا با ایران تمام نشد. اگرچه دولت اوباما به ظاهر از بسته شدن پرونده هستهای ایران ابراز خشنودی میکرد، اما هم با پیش کشیدن مسائل غیرهستهای و هم با وضع تحریمهای جدید و انجام بعضی اقدامات بیسابقه، مانند سختگیری در اعطای ویزای سفر به آمریکا تا پنج سال پس از سفر به ایران [۱] ، عملاً دشمنیها با ایران را وارد فاز جدیدی کرد. بهرغم همه اینها، دولت اوباما صراحتاً از خروج از برجام چیزی نگفت و ایران را هم به نقض فاحش توافق هستهای متهم نکرد. ظاهراً این وظیفه به دولت بعدی محول شده بود.
دونالد ترامپ در تاریخ ۸ می سال جاری میلادی (۱۸ اردیبهشت ۹۷)، اعلام کرد که آمریکا توافق هستهای را ترک و تحریمهای اقتصادی را علیه ایران مجدداً اعمال خواهد کرد. «محمد سهیمی» استاد دانشگاه جنوب کالیفرنیا (واقع در لسآنجلس) و کارشناس تحولات ایران در همینباره مینویسد: «بسیار غیرعادی است که یک دولت به مفاد توافقنامه بینالمللیای عمل نکند که توسط دولت قبلی امضا شده است [۲] .» بنیانگذار و تحلیلگر برنامه «دفتر تهران» در شبکه پیبیاس آمریکا سپس به خروج ترامپ از توافقنامههای چندجانبهای نظیر پیمان تغییرات اقلیمی پاریس [۳] و همکاری فرااقیانوسی [۴] و لغو عضویت آمریکا در نهادهای بینالمللیای مانند یونسکو [۵] و شورای حقوق بشر [۶] سازمان ملل اشاره میکند و از این منظر، خروج واشینگتن از برجام را اتفاقی نه چندان غیرمنتظره میداند.
سهیمی در ادامه، تأیید توافق هستهای توسط شورای امنیت سازمان ملل با تصویب متفقالقول قطعنامه ۲۲۳۱ [۷] را یادآور میشود و در توضیح اینکه چرا خروج آمریکا از برجام غیرقانونی بوده است، مینویسد:
خروج آمریکا از برجام، نقض فاحش قطعنامه ۲۲۳۱ ذیل فصل هفتم و منشور سازمان ملل متحد استقطعنامه ۲۲۳۱ ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل تصویب شده است که به موضوع صلح و ثبات در جهان اختصاص دارد [۸] . مطابق متن منشور سازمان ملل، تبعیت همه اعضای این سازمان از مفاد تمام قطعنامههایی که تحت فصل هفتم تصویب میشوند، اجباری است. بنابراین، آمریکا نه تنها زیر قولهای خود به ایران زده و تعهدات خود در برجام را نقض کرده، بلکه تعهداتش نسبت به سازمان ملل را نیز زیر پا گذاشته است.
در همینباره بخوانید:
آیا ترامپ فقط برجام و منشور سازمان ملل را نقض کرد؟
ترامپ با خروج از توافق چندجانبه هستهای، توافقهای دوجانبه میان ایران و آمریکا، از جمله «عهدنامه مودت، روابط اقتصادی و حقوق کنسولی» را نیز زیر پا گذاشته است.نویسنده گزارش همچنین به شکایت ایران از آمریکا در دیوان بینالمللی دادگستری [۹] اشاره میکند و توضیح میدهد که تهران واشینگتن را به طور خاص به نقض «عهدنامه مودت، روابط اقتصادی و حقوق کنسولی [۱۰] » میان دو کشور متهم کرده است. این عهدنامه [۱۱] در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۳۴ در تهران به صورت دوجانبه میان حکومت سلطنتی ایران و دولت آمریکا شکل گرفت و دو سال بعد نیز مفاد آن اجرایی شد [۱۲] .
چنانکه سهیمی توضیح میدهد، عهدنامه مودت، روابط اقتصادی و حقوق کنسولی که انعقاد آن تقریباً همزمان با دومین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد انجام شده بود، نهایتاً به امضای دوایت آیزنهاور، رئیسجمهوری رسید که آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، سیآیای، تحت امر و نظارت او دولت منتخب محمد مصدق را در ایران سرنگون کرده بود [۱۳] . اگرچه این معاهده در ظاهر قرار بود روابط میان آمریکا و مردم ایران را اصلاح کند، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، ۲۵ سال حمایت آمریکا از دیکتاتوری محمدرضا پهلوی تا زمانی بود که انقلاب اسلامی ایران در ماه فوریه سال ۱۹۷۹، او را از قدرت برکنار کرد.
در همینباره بخوانید:
ایران در شکایت رسمی خود از آمریکا در دیوان بینالمللی دادگستری، واشینگتن را به نقض ماده ۴ بند ۱، ماده ۷ بند ۱، ماده ۸ بند ۱، ماده ۸ بند ۲، ماده ۹ بند ۲ و ماده ۱۰ بند ۱ از عهدنامه مودت، روابط اقتصادی و حقوق کنسولی متهم کرده است. متن این بندها از این قرار است:
ماده ۴ بند ۱: هر یک از طرفین معظمین متعاهدین در تمام مواقع نسبت به اتباع و شرکتهای طرف معظم متعاهد دیگر و اموال مؤسسات ایشان رفتار منصفانه و عادلانه [را] مرعی [=رعایت] خواهد داشت و از اتخاذ اقدامات غیرمعقول و تبعیضآمیزی که به حقوق و منافع مکتسبه قانونی ایشان لطمه وارد آورد، خودداری خواهد نمود، و برای اجرای حقوق قانونی آنان که در نتیجه قراردادی به دست آمده باشد، وسایل [و تمهیدات] مؤثری طبق قوانین مربوطه، تهیه و تأمین خواهد کرد.
ماده ۷ بند ۱: هیچیک از طرفین معظمین متعاهدین در مورد پرداخت و ارسال و سایر انتقالات پولی به قلمرو طرف معظم متعاهد دیگر یا از قلمرو طرف معظم متعاهد دیگر به قلمرو خود تضییقاتی [=ممناعتی] قائل نخواهد شد مگر:
الف) تا حدی که برای تأمین ارز خارجی جهت پرداخت بهای کالاها و خدمات (سرویسهای) ضروری برای بهداشت و رفاه مردم لازم باشد؛ یا
ب) در مورد یک عضو صندوق بینالمللی پول تضییقاتی که مصرحاً [=به صراحت] به تصویب صندوق رسیده باشد.
ماده ۸ بند ۱: هر یک از طرفین معظمین متعاهدین نسبت به محصولات طرف معظم متعاهد دیگر از هر نقطهای که باشد و با هر نوع وسیلهای که وارد شود و نسبت به محصولاتی که مقرر است به مقصد طرف معظم متعاهد دیگر صادر گردد از هر طریق و با هر وسیلهای که باشد در کلیه امور مربوطه به مطالب ذیل رفتاری خواهد کرد که نسبت به محصولات مشابه هر کشور ثالث یا محصولات مشابهی که به مقصد هر کشور ثالث مقرر است صادر گردد بههیچوجه نامساعدتر نباشد.
الف) گمرک و سایر عوارض و مقررات و تشریفات مربوط به واردات و صادرات؛ و
ب) مالیات داخلی و فروش و توزیع و انبار کردن و مصرف.
همین قاعده در مورد انتقال وجوه پرداختی از یک کشور به کشور دیگر برای واردات و صادرات مجری [=قابلاجرا] خواهد بود.
ماده ۸ بند ۲: هیچیک از طرفین معظمین متعاهدین محدودیت یا ممنوعیتی نسبت به ورود هرگونه محصول طرف معظم متعاهد دیگر یا نسبت به صدور هرگونه محصولی به قلمرو طرف معظم متعاهد دیگر قائل نخواهد شد، مگر اینکه ورود محصول مشابه از کلیه کشورهای ثالث یا صدور محصول مشابه به کلیه کشورهای ثالث همچنان محدود یا ممنوع شده باشد.
ماده ۹ بند۲: رفتاری که با اتباع و شرکتهای هر یک از طرفین معظمین متعاهدین در مورد کلیه امور مربوط به واردات و صادرات میشود بههیچوجه نامساعدتر از رفتاری نخواهد بود که با اتباع و شرکتهای طرف معظم متعاهد دیگر یا اتباع و شرکتهای هر کشور ثالثی میشود.
ماده ۱۰ بند ۱: بین قلمروهای طرفین معظمین متعاهدین آزادی تجارت و دریانوردی برقرار خواهد بود.
در همینباره بخوانید:
اقتصاد ایران وسط الاکلنگ آمریکا–اروپا/ راه عبور از تحریمهای واشینگتن چیست؟
به اعتقاد سهیمی، بدیهی است که ماده ۴ بند ۱ از عهدنامه مودت، روابط اقتصادی و حقوق کنسولی با اِعمال دوباره تحریمها توسط ترامپ علیه ایران مستقیماً نقض شده است. ماده ۷ بند ۱ نیز از آنجایی نقض شده است که آمریکا تلاش میکند تا ایران را از دسترسی به نظام بانکی و نهادهای مالی بینالمللی محروم کند. البته این تلاشها، هم در دوره ریاستجمهوری اوباما، چه پیش از امضای توافق هستهای و چه پس از امضای توافق، و هم در دوران ریاستجمهوری ترامپ، به خصوص پس از خروج آمریکا از برجام، ادامه داشته است.
اقدام ترامپ به ممنوع کردن هرگونه واردات از ایران، از جمله واردات فرش و پسته، صراحتاً نقض ماده ۸ بند ۱ و همینطور ماده ۸ بند ۲ از عهدنامه مذکور است که به صریحترین ادبیات ممکن، اِعمال هرگونه تحریم صادرات و واردات از جانب هر یک از طرفین توافق علیه طرف دیگر را ممنوع میکند. تحریم افراد و کمپانیهای ایرانی یا افراد یا کمپانیهایی که در ایران یا با ایران تجارت میکنند نیز نقض صریح ماده ۹ بند ۲ از عهدنامه دوجانبه مودت، روابط اقتصادی و حقوق کنسولی میان واشینگتن و تهران است. همچنین محدودیتهای وضعشده توسط دولت ترامپ علیه دریافت ویزا و سفر از ایران به آمریکا نیز ناقض ماده ۱۰ بند ۱ از این معاهده محسوب میشود.
چرا مذاکره با آمریکا دیگر انجام نمیشود؟
اگرچه رهبر انقلاب طی سخنرانیهای خود به برخی از دلایل عدم مذاکره ایران با آمریکا، و به خصوص دولت ترامپ، اشاره کردهاند، اما پاسخ این سؤال را همچنین میتوان در دیدگاههای افرادی پیدا کرد که حتی اعتقادی هم به جمهوری اسلامی ندارند. محمد سهیمی، استاد دانشگاه جنوب کالیفرنیا، در ادامه گزارش خود و پس از اشاره به موارد نقض عهدنامه مودت، روابط اقتصادی و حقوق کنسولی توسط آمریکا، مینویسد: «قطعاً این تنها معاهده آمریکا با ایران نیست که واشینگتن آن را نقض میکند.»
در همینباره بخوانید:
وی در ادامه فهرستی از دشمنیهای آمریکا علیه ایران پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ را برمیشمارد که همگی میتواند دلایل بیاعتمادی تهران به واشینگتن و خودداری از مذاکره با کاخ سفید باشد. سهیمی مینویسد:
سالهای سال دولتهای پیاپی در آمریکا از گروههای معارض درون ایران حمایت کردهاند. به عنوان نمونه، دولت جورج دبلیو بوش، ۷۵ میلیون دلار به حمایت از گروههای معارض در ایران اختصاص داده بود [۱۴] . همچنین مایک پمپئو وزیر خارجه کنونی آمریکا نیز در سخنرانی اخیر خود در جنوب کالیفرنیا (منطقهای که جمعیت زیادی از ایرانی-آمریکاییها در آن زندگی میکنند) درباره حمایت از گروههای معارض در ایران [۱۵] صحبت کرد [۱۶] . به علاوه، «رودی جولیانی» وکیل ترامپ، و جان بولتون، مشاور امنیت ملی وی نیز هر دو سابقه لابیگری مزدورانه برای مجاهدین خلق را دارند؛ گروه معارض خارجنشینی که تکتک مردم ایران به خاطر همکاریاش با رژیم صدام در جنگ ایران و عراق از آن متنفر هستند. این گروه تا سال ۲۰۱۱ در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی وزارت خارجه آمریکا قرار داشت و در دهه ۱۹۷۰ نیز چندین مشاور آمریکایی را در ایران ترور کرد [۱۷] . جولیانی و بولتون در مورد «تغییر حکومت» در ایران و جایگزین کردن مجاهدین خلق به جای حکومت کنونی این کشور نیز رؤیاپردازی کردهاند.
در همینباره بخوانید:
بولتون یک نومحافظهکار جنگطلب است که اعتقادی به قوانین بینالمللی ندارد
حمایت آمریکا از معارضان داخلی و منافقان خارجنشین نقض فاحش عهدنامه دوجانبه الجزایر است.نویسنده توضیح میدهد: «تمامی این اقدامات، ناقض معاهده الجزایر [سال ۱۹۸۱] [۱۸] هستند؛ توافقنامهای که میان آمریکا و ایران امضا شد و به بحران گروگانگیری [بازداشت کارکنان سفارت آمریکا در تهران پس از پیروزی انقلاب اسلامی] بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ پایان داد.» مطابق موضوع یکم، بند ۱ از این معاهده، تحت عنوان «عدم مداخله در امور ایران»، آمریکا متعهد میشود که در امور ایران، دخالت مستقیم یا غیرمستقیم، سیاسی یا نظامی نکند.
کارشناس مسائل ایران در ادامه گزارش خود خاطرنشان میکند که دشمنیهای آمریکا علیه ایران منحصر به نقض دو معاهده دوجانبه میان دو کشور با وضع تحریمهای اقتصادی نمیشود. وی مینویسد:
واشینگتن علاوه بر حمایت از دیکتاتوری محمدرضا پهلوی، در جنگ عراق با ایران نیز از رژیم صدام طرفداری کرد. آمریکا سال ۱۹۸۷ دو سکوی نفتی ایران در دریای خزر را از بین برد [۱۹] ؛ همان سال به نیروهای دریایی ایران حمله کرد؛ و ماه ژوئیه سال ۱۹۸۸ نیز یک هواپیمای مسافربری ایران را در خلیج فارس ساقط کرد و ۲۹۰ سرنشین آن، از جمله ۶۳ کودک، را کشت [۲۰] . کاخ سفید از سال ۱۹۹۵ به این سو جلوی سرمایهگذاریهای بزرگ خارجی در صنعت نفت و گاز ایران را گرفته است [۲۱] .
در همینباره بخوانید:
سهیمی تأکید میکند: «فهرست کامل شکایتهای ایران از آمریکا بسیار طولانیتر از آن است که در این گزارش ارائه شود. واشینگتن به عنوان عضوی از سازمان ملل، با تلاش برای سرنگونی نظام سیاسی ایران، تعهدات خود نسبت به سازمان ملل و منشور آن را نقض میکند. از زمان انقلاب سال ۱۹۷۹ در ایران، تصویری که از این کشور و مردمش به مردم آمریکا ارائه شده، غیرواقعی و کاملاً تحریفشده بوده است. جمعیت ۸۳ میلیون نفری ایران، جوان و تحصیلکرده هستند و با مردم در نقاط دیگر جهان ارتباطات گستردهای دارند.»
نویسنده در بخش انتهایی گزارش خود اگرچه مدعی میشود که ایران در تأمین خواستههای مردم از جمله دموکراسی، حقوق بشر، رفاه اقتصادی، و روابط دوستانه با سایر کشورهای جهان کوتاهی کرده است، اما هشدار میدهد که مردم ایران «مداخله خارجی در امور داخلی کشورشان را رد میکنند.» سهیمی سپس برای آنکه گزارشش را با یک تلنگر به پایان برساند، مینویسد که در سرتاسر خاورمیانه و شمال آفریقا، مردم ایران، به استثنای ساکنان سرزمینهای اشغالی فلسطین، کمترین خصومت «و بسیاری معتقدند، بیشترین صمیمیت» را با آمریکا دارند.
صرفنظر از درستی یا نادرستی این ادعای سهیمی، جمله آخر گزارش وی به نوعی پاسخ این سؤال نیز هست که چرا ایران دیگر حاضر به مذاکره با آمریکا نیست. این کارشناس مسائل ایران خطاب به مخاطبان آمریکایی خود پس از برشمردن فهرست دشمنیهای واشینگتن با جمهوری اسلامی و توصیفی تصویر مخدوشی که در رسانههای غربی و آمریکایی درباره ایران ترسیم میشود، مینویسد: «بنابراین، دفعه بعد که در مورد ایران مطلبی میخوانید، یادتان باشد که آمریکا در ۶۵ سال گذشته چه بر سر این ملت آورده است.»