سرویس جهان مشرق - دولت ترامپ پس از خروج از برجام قول داد «شدیدترین تحریمهای تاریخ» را علیه ایران وضع کند. با گذشت چند ماه از اعلام خروج آمریکا از توافق هستهای، تندروهایی نظیر جان بولتون، مشاور امنیت ملی، و مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ دست به دست هم دادهاند تا اقتصاد ایران را فلج کنند و قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا را به رخ دنیا بکشند. این در حالی است که کارشناسان آمریکایی مکرراً هشدار میدهند که تحریمهای یکجانبه آمریکا نه تنها توانایی فلج کردن اقتصاد ایران را ندارد، بلکه موجب تضعیف قدرت دلار و انزوای واشینگتن در عرصه بینالمللی خواهد شد. در گزارش حاضر، به برخی از استدلالهایی اشاره خواهد شد که کارشناسان آمریکا (چه منتقد و چه موافق دولت ترامپ) با استفاده از آنها تلاش کردهاند واشینگتن را از پافشاری بیمورد بر تحریم یکجانبه تهران برحذر دارند.
در همینباره بخوانید:
هیاهوی ترامپ برای هیچ؛ چرا «شدیدترین تحریمهای تاریخ» علیه ایران بیفایده خواهد بود؟
ایران میتواند از فناوری «بلاکچین» و «ارز دیجیتال» برای دور زدن تحریمهای آمریکا استفاده کند
اقتصاد ایران بیمشکل نیست، اما با فروپاشی فاصله زیادی دارد
اندیشکده «مرکز بلفر» وابسته به دانشگاه هاروارد در گزارشی تحت عنوان «آیا اقتصاد ایران در حال فروپاشی است؟ [۱] » به قلم یکی از کارشناسان ایرانی خود به نام «آرش پورابراهیمی» مینویسد:
پرزیدنت ترامپ منتظر تماس ایرانیهاست. وی معتقد است که اقتصاد ایران در حال فروپاشی است و همین مسئله نهایتاً تهران را وادار خواهد کرد تا به جای تلاش برای زنده نگه داشتن برجام، درخواست یک توافق جدید را [از آمریکاییها] بکند [۲] . ظاهراً برخی از مقامات کاخ سفید امیدوارند به زانو درآوردن اقتصاد ایران، هیچ گزینهای غیر از تسلیم و پذیرش هر آنچه که آمریکا میخواهد (از جمله فهرست بلند ۱۲ خواسته پمپئو [۳] ) را برای ایرانیها باقی نگذارد. این در حالی است که این انتظارات ممکن است محقق نشوند. اقتصاد ایران مطمئناً دارد با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند، اما با «فروپاشی» فاصله زیادی دارد.
در همینباره بخوانید:
پورابراهیمی درباره تحریمهای نفتی ایران هم پیشبینی میکند:
اقتصاد ایران مطمئناً به شدت تحت تأثیر [تحریمهای نفتی] قرار خواهد گرفت، اما سؤال، این است: چهقدر؟ حوزه نفت ایران، که ۱۳/۵ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل میدهد، اولین و مهمترین قربانی خواهد بود. طبق گزارش بانک مرکزی ایران، تهران طی سال گذشته (بین مارس ۲۰۱۷ تا مارس ۲۰۱۸) توانست به طور متوسط ۲/۳۲۴ میلیون بشکه در روز نفت صادر کند که بالاترین میزان از سال ۲۰۰۸ تا کنون به شمار میرود. در طول تحریمهای پیش از برجام علیه حوزه نفت ایران (که اروپاییها هم بسیار مشتاقانهتر [از تحریمهای جدید] در آن شرکت کردند)، صادرات نفت این کشور حتی تا حوالی ۵۰۰ یا ۶۰۰ هزار بشکه در روز نیز سقوط کرد. با این وجود، به گفته «سید محمدعلی خطیبی» مدیر وقت امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران، تهران موفق شد تا راههایی را برای بالا کشیدن صادرات نفت خود به بیش از ۱ میلیون بشکه در روز پیدا کند. آمار منتشرشده توسط بانک مرکزی ایران تأیید میکند که طی ۳۶ سال گذشته، میانگین صادرات سالانه نفت ایران هرگز به کمتر از ۱ میلیون بشکه در روز کاهش نیافته است. بنابراین، رساندن صادرات نفت ایران به صفر [چنانکه مقامات آمریکایی ادعا میکنند] میتواند کاری بسیار دشوار باشد.
در همینباره بخوانید:
به جای نفت ایران، فروش نفت آمریکا به چین است که به صفر میرسد
اندیشکده بلفر در ادامه مدعی میشود:
تحریمهای جدید آمریکا، کابینه و سایر بخشهای دولت روحانی را به طور جدی به چالش خواهد کشید؛ چالشی که به نظر میرسد دولت روحانی خود را به خوبی برای آن آماده نکرده است. فروش نفت برای ایران دشوار، و دریافت درآمد فروش نفت، از آن هم دشوارتر خواهد بود. بسیاری از کمپانیهای بینالمللی (از بخش انرژی گرفته تا خودرو) که همین الآن در ایران سرمایهگذاری کردهاند، از این کشور خارج خواهند شد؛ و بدیهی است که سرمایهگذاریهای خارجی جدید در این کشور نیز با موانع سختی مواجه خواهند بود. تحریمها در درازمدت موجب تضعیف اقتصاد ایران و رنج شدید [ایرانیها] خواهند شد. اقتصاد ایران از همین الآن [و قبل از وضع تحریمهای نفتی] با مشکلات زیادی مواجه شده است.
بهرغم همه اینها، پورابراهیمی با اشاره به اینکه «آیتالله خامنهای، رهبر عالی ایران، با روحانی و کابینهاش دیدار کرده و آنها را به «ثبات قدم» فراخوانده است» تغییرات در دولت روحانی، از جمله تغییر رئیس بانک مرکزی، را یادآور میشود و در نهایت تأکید میکند: «این تصور که اقتصاد ایران در کوتاهمدت (چندین ماه یا حتی چند سال) سقوط خواهد کرد، کوتهبینانه و غلطانداز است. اقتصاد ایران مطمئناً آسیب خواهد دید، اما میتواند زنده بماند.»
آمریکا شریکی در اجرای تحریمهای ضدایرانی ندارد
«مؤسسه اقتصاد بینالملل پترسون» یکی از دیگر اندیشکدههای شناختهشده آمریکا نیز در گزارشی به قلم «جفری اسکات» با عنوان «بازگشت تحریمهای آمریکا [۴] » در دیدگاهی مشابه، به مشکلات به وجود آمده برای اقتصاد ایران پس از وضع دور اول تحریمها، از جمله خروج کمپانیهای بینالمللی مانند «توتال» فرانسه از این کشور، اشاره میکند، اما معتقد است: «آزمون واقعی اقدامات دولت [ترامپ] برای تحت فشار گذاشتن ایران، ۵ نوامبر و زمانی خواهد بود که آمریکا تلاش خود را برای وادار کردن اتحادیه اروپا، چین و هند به کاهش خرید نفت از ایران انجام میدهد. به هیچ عنوان مشخص نیست که این کشورها تا چه اندازه میتوانند و میخواهند [با دولت ترامپ] همراهی کنند.» به نظر اسکات، «کمک گرفتن از اروپا، چین و هند [برای تحریم ایران] در شرایط عادی هم چالشبرانگیز خواهد بود، چه برسد به الآن که کاخ سفید اروپا و چین را به یک جنگ تجاری بزرگ تهدید میکند.»
این اندیشکده آمریکایی در ادامه گزارش خاطرنشان میکند که به گزارش کمپانی آماری «کپلر» فرانسه، «در سهماهه دوم سال ۲۰۱۸، اتحادیه اروپا، چین و هند (هم مشتریان اصلی نفت ایران و هم اهداف تحریمهای قریبالوقوع آمریکا) حدود ۲/۱ میلیون بشکه در روز (از مجموع روزانه ۲/۴ تا ۲/۶ میلیون بشکه) نفت خام از ایران وارد کردهاند. بنابراین با توجه به وابستگی این کشورها به انرژی ایران، قطع کردن کامل صادرات نفت ایران، غیرممکن به نظر میرسد. با این وجود، اقدامات دولت [آمریکا] ممکن است منجر به کاهش نیمی از این صادرات نفتی شود که باز هم جای خالی بزرگی در درآمدهای ایران ایجاد خواهد کرد.»
مؤسسه پترسون در پاسخ به این سؤال که «آیا اتحادیه اروپا، چین و هند با تحریمهای نفتی آمریکا همکاری خواهند کرد» مینویسد:
تا به امروز، جنگ تجاری ترامپ با این کشورها، به وضوح به تلاشهای آمریکا در متقاعد کردن آنها به تحریم نفتی ایران لطمه زده است. اتحادیه اروپا پنج سال پیش خرید نفت از ایران را متوقف کرد، اما اکنون تمایلی به انجام دوباره این کار ندارد، چراکه میترسد در صورت توقف صادرات نفت تهران، ایران از توافق هستهای خارج شود. علاوه بر این، تعرفههای دولت ترامپ علیه [واردات] فولاد اروپا، و تهدید اِعمال تعرفه بر خودروها و قطعات اروپایی، روابط آمریکا با اتحادیه اروپا را در هاله سنگینی از ابهام فرو برده و متقاعد کردن کشورهای عضو این اتحادیه به هماهنگی با اقدامات آمریکا علیه ایران را دشوار کرده است.
نویسنده گزارش، متقاعد کردن چین به اجرای تحریمهای ضدایرانی را با توجه به جنگ بزرگ تجاری واشینگتن علیه پکن، از متقاعد کردن اروپا هم سختتر میداند و تصریح میکند که گزارشها حکایت از سر باز زدن چین از کاهش واردات نفت از ایران دارد. مؤسسه پترسون درباره هند هم مینویسد: ««نارندرا مودی» نخستوزیر هند (یکی دیگر از اهداف تعرفههای آمریکا علیه فولاد) طی ماههای اخیر، خرید نفت از ایران را بیسروصدا افزایش داده است. البته دهلینو [که نیازش به نفت در حال افزایش است [۵] ] ممکن است با کاهش واردات نفت ایران نسبت به سطح افزایشیافته کنونی موافقت کند... اما ممکن نیست واردات نفتش از ایران را نسبت به سطح تاریخی خود کمتر کند.»
چالشهای پیشبینیشده و پیشبینینشده در تحریم نفتی ایران
جفری اسکات کارشناس اندیشکده پترسون ضمن تأکید بر اینکه دولت ترامپ بر خلاف ادعاهای اولیه مبنی بر «به صفر رساندن» فروش نفت ایران، اکنون به «کاهش» صادرات نفت این کشور رضایت داده است، مینویسد:
اگر فرض کنیم که تحریمهای جدید، صادرات نفت ایران را حدود ۱ میلیون بشکه در روز کاهش دهد، آنگاه افزایش تولید نفت توسط عربستان و استفاده از ذخایر نفتی، در کوتاهمدت ممکن است بتواند، هم تأثیرات تحریمها و هم پیامدهای قطع/اختلال تولید نفت در ونزوئلا و کشورهای دیگر را از میان ببرد و از افزایش شدید در قیمت نفت جلوگیری کند. با این وجود، این کار موجب خواهد شد تا بخش عمده ظرفیت اضافی موجود در کشورهای بزرگ تولیدکننده نفت از میان برود و آسیبپذیری در مقابل اختلالات احتمالی و پیشبینینشده در عرضه افزایش یابد [۶] .
در همین راستا، اخیراً شرکت نفتی سعودی آرامکو [۷] صراحتاً درباره عدم وجود ظرفیت کافی در این کشور برای جبران حذف نفت ایران از بازار هشدار داد [۸] و اندیشکده پترسون نیز چالشهای پیشبینیشده دیگری را در این مسیر متصور است:
آنچه این ریسک [افزایش آسیبپذیری بازار در صورت حذف نفت ایران] را پیچیدهتر میکند، یک اتفاق چشمگیر و از همین الآن پیشبینیشده است که احتمالاً موجب بیثباتی بازار و افزایش قیمت نفت خام و محصولات آن خواهد شد. «سازمان بینالمللی دریانوردی» مقرراتی را وضع کرده است که (از سال ۲۰۲۰ اجرایی خواهند شد و) به موجب آن، حجم گوگرد در سوختهای دریایی باید کاهش یابد و به ۰/۵ درصد برسد. سوخت دریایی اکنون تقریباً ۶ درصد از تقاضای جهانی برای محصولات نفتی را تشکیل میدهد و با توجه به مقررات جدید، حدود ۳ میلیون بشکه در روز باید از سوخت با گوگرد زیاد به سوخت با گوگرد کم تبدیل شود. پالایشگاهها در حال حاضر برای پاسخگویی به این تقاضا، به خوبی مجهز نیستند و به این ترتیب قیمتِ هم نفت خام و هم فرآوردههای نفتی به احتمال زیاد افزایش خواهد یافت. «آژانس بینالمللی انرژی» در آخرین گزارش خود درباره بازار نفت، در پیشبینیهای محافظهکارانه، تخمین زده است که بر اثر وضع مقررات سازمان بینالمللی دریانوردی، قیمت گازوئیل با گوگرد کم، ۳۰ درصد افزایش داشته باشد.
اندیشکده آمریکایی مؤسسه اقتصاد بینالملل پترسون بر همین اساس به مقامات دولت ترامپ هشدار میدهد: «به نظر میرسد سیاست آمریکا [در تحریم نفتی ایران] برای چنین احتمالاتی آماده نشده باشد. با توجه به شرایط فعلی بازار نفت، سیاستگذاران آمریکایی باید بهتر از اینها خود را برای مقابله با این ریسک آماده کنند، چراکه اقدامشان در تشدید تحریمها علیه ایران ممکن است یک شوک جدید نفتی را تسریع کند.»
تحریمهای ایران، دلار را نابود خواهد کرد
اگرچه دو چالش بالا، یعنی همراه نشدن متحدان سابق واشینگتن با تحریمهای ضدایرانی و افزایش آسیبپذیری بازار نفت در صورت تحریم نفتی ایران، خودبهخود تأثیر تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه تهران را زیر سؤال میبرد، اما تمام ماجرا این نیست. بسیاری از کارشناسان آمریکایی پیشبینی میکنند که تحریمهای ترامپ علیه ایران در حقیقت نتیجه عکس خواهد داد و به جای اقتصاد ایران، در میانمدت یا بلندمدت، قدرت دلار در تعاملات بینالمللی را از میان خواهد برد. پایگاه اینترنتی «اویلپرایس» (به معنای «قیمت نفت») که از منابع خبری و تحلیلی شناختهشده درباره تحولات بازار نفت در دنیا به شمار میرود، اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «تحریمهای ایران دارد به دلار آسیب میزند [۹] » به قلم «نیک کانینگهام» به همین مسئله پرداخته است.
در همینباره بخوانید:
کانینگهام که کارشناس مسائل ژئوپلتیک و نفت و گاز است، در ابتدای گزارش خود مینویسد: «تحریمهای دردناک علیه ایران، گسترده وزارت خزانهداری آمریکا را نشان داده و بخش اعظم کشورهای دنیا را مجبور به تبعیت [از تحریمهای ضدایرانی] و کاهش واردات نفت از تهران بهرغم مخالفتهای گسترده با این سیاست آمریکا کرده است. با این وجود، ما تازه در چند فصل ابتدایی داستانی هستیم که ممکن است بسیار طولانی باشد و با فرسایش قدرت دلار آمریکا به پایان برسد.»
اویلپرایس سپس مقدمهوار توضیح میدهد:
آمریکا به خاطر نقش دلار در نظام مالی بینالمللی است که میتواند بسیاری از کشورهای دنیا را از خرید نفت ایران منع کند. نفت با دلار خرید و فروش میشود، همچنانکه بخش عمدهای از تجارت جهانی بر اساس همین واحد پولی انجام میگیرد. دلار در ۸۸ درصد از تبادلات تجاری خارجی نقش دارد [هرچند این سهم طی سالهای گذشته مرتباً در حال کاهش بوده است [۱۰] ]. به علاوه، شرکتهای چندملیتی هم به ناچار با واشینگتن روابط تجاری دارند و بنابراین وقتی میبینند تجارت با ایران منجر به قطع روابط آنها با نظام مالی و بازار آمریکا خواهد شد، تصمیمگیری در اینباره برایشان دشوار نخواهد بود.
این پایگاه خبری در ادامه مینویسد:
این یعنی حتی اگر دولتهای اروپایی هم بخواهند مثلاً از واردات نفت ایران حمایت کنند، سلطه نظام مالی آمریکا موجب میشود تا این دولتها ابزارهای زیادی برای انجام این کار در اختیار نداشته باشند. سیاستمداران اروپایی با دستپاچگی تلاش کردهاند تا روابط خود با ایران را حفظ و این کشور را قانع کنند تا به مفاد توافق هستهای سال ۲۰۱۵ پایبند بماند (و تهران هم همچنان پایبند به این توافق هست [۱۱] )، ولی این به معنای آن نیست که پالایشگاههای اروپایی، که شرکتهایی خصوصی هستند، با ادامه واردات نفت از ایران، خطر گرفتار شدن در تحریمهای آمریکا را به جان خواهند خرید. واقعیت این است که این کمپانیها از ماهها پیش خرید نفت از ایران را به طور محسوسی کاهش دادهاند.
اروپاییها به دنبال جایگزین کردن دلار با یورو
کانینگهام بعد از مقدمهچینی، به نقطه عطف گزارش خود میرسد و مینویسد: «[به این ترتیب] قدرت دلار هیچگاه بیش از این نبوده است، [دستکم اینگونه] به نظر میرسد. با این حال، این پایان داستان نیست. دولت ترامپ، به چند طریق، در حال دامن زدن به تهدیدی روزافزون علیه دلار است؛ هرچند شاید این مسئله در حال حاضر آنقدرها واضح نباشد. هرچه باشد، دلار در سال جاری قدرت بیشتری پیدا کرده، تولید ناخالص داخلی آمریکا نسبت به دیگر اقتصادهای صنعتی رشد سریعتری داشته، و دنیا نیز مجبور شده است تا به تحریمهای آمریکا علیه فهرست روزافزونی از کشورها و نهادها، از جمله ایران، روسیه و ونزوئلا تن بدهد.»
در همینباره بخوانید:
آیا اروپاییها روی دیوار ایران یادگاری مینویسند؟/ ترامپ به حکم کدام قانون از برجام خارج میشود؟
در ادامه گزارش اویلپرایس میخوانیم:
با این وجود، سیاست خارجی «اول، آمریکا»، جنگهای تجاری، ماهیت ظاهراً دلبخواهی تعرفهها، تنشهای فراآتلانتیکی، و دیگر رقابتهای ژئوپلتیک، همه و همه عواملی هستند که ممکن است دلار را از اریکه قدرتش به زیر بکشند. در عین حال، برخی کارشناسان بر این باورند که [در میان عوامل احتمالی سقوط دلار] احتمالاً استفاده بیش از حد از تحریمها مهمترین عاملی خواهد بود که ممکن است نهایتاً سلطه دلار را تضعیف کند. در این میان، به طور خاص، تحریمها علیه ایران [به علت گستره بیسابقه] میتواند به تضعیف قدرت دلار دامن بزند.
کانینگهام سپس به اظهارات برخی کارشناسان و متخصصان درباره تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه تهران اشاره میکند:
ماه آگوست، «کلسی داونپورت» تحلیلگر «انجمن کنترل تسلیحات»، در گفتوگو با واشینگتنپست گفت: «آمریکا، در مورد ایران، دارد [با استفاده بیش از حد،] به تحریمها به عنوان یک ابزار اداره جهان، آسیب میزند. واشینگتن بسیاری از کشورها را در منگنه گذاشته است [۱۲] .» «ژان کلود یونکر» رئیس کمیسیون اروپا، نیز چند روز پیش در یکی از سخنرانیهایش گفت که یورو باید به عنوان یک ارز ذخیرهای [و بینالمللی] تقویت گردد تا وابستگی اروپاییها به دلار شکسته شود [۱۳] . یونکر یادآور شد که اتحادیه اروپا ۸۰ درصد از هزینه واردات انرژی خود را به دلار پرداخته است، در حالی که تنها ۲ درصد از این واردات از آمریکا بوده است. در همین راستا، یکی از دیپلماتهای اتحادیه اروپا نیز به پولیتیکو میگوید: «هیچ منطقی وجود ندارد که بر مبنای آن برای پرداخت هزینه واردات انرژی، به جای یورو، از دلار استفاده شود [۱۴] .»
اویلپرایس تصریح میکند: «برای مثال، اکثر وارداتی که با دلار انجام میشود، از روسیه و کشورهای خاورمیانه میآیند. این هم یکی دیگر از نشانههای وابستگی ماهیتی نظام مالی بینالمللی به آمریکاست که وقتی یک شرکت پالایشگر اروپایی میخواهد از ایران، عراق یا روسیه نفت وارد کند، باید این کار را با دلار آمریکا انجام دهد و به [تحریمها و] خواستههای واشینگتن تن بدهد، در حالی که هیچ نهاد آمریکاییای هیچ دخالتی در این تراکنش مالی ندارد.»
نقش محوری ایران در حذف دلار از تراکنشهای بینالمللی
گزارش ادامه میدهد:
بدیهی است، تا زمانی که منافع اروپا و آمریکا در راستای یکدیگر بودند، این تمهیدات [استفاده از دلار] بدون مشکل ادامه داشت، اما اخیراً منافع این دو در طیفی از مسائل مانند ناتو، توافق اقلیمی پاریس، و مهمتر از همه، توافق هستهای ایران، از یکدیگر فاصله گرفته است. به نظر میرسد خواسته دولت ترامپ از اروپا مبنی بر قطع واردات از ایران، آخرین میخ [به تابوت روابط دوجانبه واشینگتن و بروکسل] بوده است. برخی در بروکسل، اکنون خواهان پایان روابط فراآتلانتیکی شدهاند. ناتوانی اروپا در بیاثر کردن تحریمهای آمریکا علیه ایران، قدرت دلار را به نمایش گذاشته و باعث شده است تا مقامات اروپایی به دنبال راهحلهایی [برای دور زدن تحریمهای واشینگتن] باشند. بعضی از این مقامات طرح تأسیس یک نظام پرداخت بینالمللی رقیب [با نظامهای تحت سلطه دلار] را پیش کشیده و برخی نیز پیشنهاد دادهاند که نفت ایران با یورو خریداری شود. ماه آگوست، اتحادیه اروپا از اعطای یک بسته حمایتی ۱۸ میلیون یورویی به ایران خبر داد [۱۵] .
نویسنده گزارش در ادامه به نظام پرداخت مستقل برای ایران که مدنظر اروپاییهاست هم اشاره میکند و البته شانس موفقیت آن را به تنهایی زیاد نمیداند:
اتحادیه اروپا به رهبری فرانسه، آلمان و انگلیس، در آخرین اقدام خود، در حال تلاش برای تأسیس یک کمپانی مالی با «ویژه» است تا به ایران برای دور زدن تحریمهای آمریکا و ادامه فروش نفت کمک کند. چنانکه اشپیگل میگوید، این کمپانی با هدف انجام تراکنشها با ایران دور زدن کانالهای عادی مالی ایجاد خواهد شد [۱۶] ، چراکه نظامهای انتقال پول کنونی تحت نفوذ و دسترسی گسترده آمریکا قرار دارند. با این حال، دلایل متعددی وجود دارد که ممکن است موجب شود چنین طرحی شکست بخورد یا تأثیر کمی داشته باشد. برای مثال، شرکتهای خصوصی باید بپذیرند که در این طرح شرکت کنند، در حالی که شواهد تا کنون حکایت از تمایل پالایشگرهای اروپایی به پذیرش این ریسک ندارد. همچنین، تلاشها برای تقویت یورو و رساندن آن به جایگاه دلار نیز فوقالعاده سخت و پروژهای طولانیمدت است.
در همینباره بخوانید:
اقتصاد ایران وسط الاکلنگ آمریکا–اروپا/ راه عبور از تحریمهای واشینگتن چیست؟
البته کانینگهام معتقد است: «در عین حال، افزایش تلاشها در جهت تقویت یورو، یا انجام تراکنشهای نفتی با این ارز، به علاوه اندکی از طرحهای دیگر با هدف تضعیف نفوذ واشینگتن در نظام مالی بینالمللی، میتواند با گذر زمان، قدرت دلار را تضعیف کند. در این میان، چین اوایل سال جاری و به دلایل خودش، یک قرارداد نفتی مبتنی بر یوان را در شانگهای منعقد کرد [۱۷] . هدف از انجام این کار، تقویت ارز چین، کاهش ریسک معامله با ارز خارجی، و در سطح گستردهتر، دستیابی به یک اهرم نفوذ ژئوپلتیک و اقتصادی به قیمت تضعیف قدرت دلار بود.»
اویلپرایس گزارش خود را اینگونه به پایان میبرد: «دلار همچنان یکهتاز میدان قدرت است، اما استفاده بیش از حد دولت ترامپ از تحریمها، که واضحترین نمونه آن، سیاست معافیت صفر در تحریمها علیه ایران است، ممکن است در صورتی که کشورهای بیشتری شروع به دور زدن [تحریمها و دلار آمریکا] کنند، با گذر زمان، دلار را تضعیف کند.