سرویس جهان مشرق - دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا از همان روز اول نشان داد که پیشبینیها و ارزیابیهای کارشناسان آمریکایی و بینالمللی درباره او کاملاً صحت داشته است: ترامپ فوقالعاده دمدمیمزاج است و قطعاً تعادل روحی و روانی ندارد. این واقعیت بیش از آنکه یک «بازی سیاسی» باشد، یک تشخیص پزشکی است. اختلال روانی ترامپ، تقریباً همان اندازه که در خبرگزاریها [۱] و محافل رسانهای [۲] مطرح شده، در حلقههای روانشناسی [۳] و روانپزشکی [۴] نیز مورد بحث [۵] و بررسی قرار گرفته است. حتی برخی کارشناسان آمریکایی بر خود واجب دیدهاند تا وبسایتهایی مانند «تکلیف هشدار [۶] » را منحصراً به افشاگری درباره این مسئله و طرح درخواست رد صلاحیت ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا اختصاص بدهند.
با این حال، موضوع این گزارش، مشکلات روانی ترامپ نیست. به هر حال، چرخ روزگار چرخیده و ترامپ، رئیسجمهور کشوری شده که در امور بینالمللی به شدت تأثیرگذار است. هر کس هم که با ترامپ یا آمریکا ارتباطی دارد، اگر میخواهد در این ارتباط ضربه نخورد، باید مشکلات روانی رئیسجمهور آمریکا را در نظر بگیرد. موضوع گزارش حاضر، اظهارات اخیر ترامپ درباره مذاکره با ایران است که طی روزهای اخیر از دیدگاههای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفتهاند.
باز هم چماق، باز هم هویج
تهدید ایران به جنگ و تشویق تهران به مذاکره طی تنها چند روز نشان میدهد هیچیک از این مواضع اعتباری ندارد.ترامپ (در نتیجه همان اختلالات روانی؟) به فاصله تنها ۷ روز، یک بار در توئیترش ایران را به جنگ نظامی تهدید کرد [۷] و یک بار هم به تهران پیشنهاد مذاکره بدون قیدوشرط را داد [۸] . البته بعضی کارشناسان هم این دو اقدام ظاهراً متناقض ترامپ را در راستای سیاست تکراری چماق و هویج آمریکا طی سالهای اخیر دانستهاند.
در همینباره بخوانید:
ایران با ترساندن اروپا، تضمینهای عینی دریافت کند/ دوران جولان تندروها در آمریکاست
یکی از شواهدی که نشان میدهد ممکن است این تحلیل درست باشد، سیاست ترامپ مقابل کره شمالی بود، جایی که اتفاقی دقیقاً مشابه افتاد و ترامپ طی تنها چند روز، کیم جونگاون را با کلماتی عیناً مانند تهدید توئیتریاش علیه ایران [۹] ، البته با کمی چاشنی هستهای، مورد خطاب و عتاب قرار داد و در عین حال در اقدامی تاریخی، مذاکرات میان آمریکا و کره شمالی را کلید زد؛ مذاکراتی که البته به اعتقاد کارشناسان، بازی طراحیشده کره شمالی علیه ترامپ بود.
روی هم رفته، یک نکته در همه این سیاستهای ترامپ مشترک است: ترامپ خود را یک معاملهگر معرفی میکند و تلاش دارد تا سیاست خارجیاش را هم بر اساس معاملهگری تنظیم کند. بدیهی است که نه آن تهدید و نه این درخواست مذاکره، یکشبه به وجود نیامدهاند. قواعد روابط بینالملل حکم میکند که اصولاً هر سیاستی که یکشبه تدوین شود محکوم به شکست است. به این ترتیب، نه تهدید ترامپ به جنگ نشاندهنده عزم وی برای آغاز یک تقابل نظامی است [۱۰] و نه درخواست مذاکره او، به معنای اراده وی برای پایان خصومتها.
البته به اعتقاد و اذعان کارشناسان آمریکایی، مورد ایران با مورد کره شمالی بسیار متفاوت است و بنابراین قواعد برخورد با این دو کشور نیز یکسان نیست. هدف از سیاست چماق و هویج مقابل کره شمالی، وادار کردن این کشور به نشستن پشت میز مذاکره با آمریکا و تن دادن به خواستههای واشینگتن بود، اما هدف از اتخاذ این سیاست مقابل ایران متفاوت است. یکی از گزارشهایی که ممکن است نشان بدهد تهدید و تشویق ایران به فاصله تنها چند روز، چه معنا و هدفی میتواند داشته باشد، گزارش والاستریتژورنال است که حدود یک ماه پیش از تهدید توئیتری ترامپ نوشته شده بود.
در همینباره بخوانید:
تصمیم ترامپ درباره برجام میتواند آغاز «جنگ سرد جدید» باشد
هیاهوی ترامپ برای هیچ؛ چرا «شدیدترین تحریمهای تاریخ» علیه ایران بیفایده خواهد بود؟
مذاکره برای «نرسیدن» به توافق
۱۸ ژوئن (۲۸ خرداد ۱۳۹۷) روزنامه آمریکایی والاستریتژورنال طی گزارشی به قلم «دیوید پولاک» عضو اسبق وزارت خارجه آمریکا و کارشناس ارشد اندیشکده «مؤسسه واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک» ضمن اذعان به تفاوت میان کره شمالی و ایران، به صراحت اهداف احتمالی دولت ترامپ از پیشنهاد مذاکره با تهران را بیان کرده بود [۱۱] . این گزارش با این جملات آغاز میشود: «پس از نشست پرزیدنت ترامپ با کیم جونگاون، آیا ارزش دارد پیشنهاد جلسهای مشابه با رهبر ایران، آیتالله [سید] علی خامنهای، مطرح شود؟ چنین پیشنهادی آنقدرها هم که به نظر میرسد توهمآلود نیست، بلکه میتواند فشار مفیدی به حکومت ایران وارد کند.»
مذاکره با ایران راهی برای افزایش فشار علیه تهران است، نه تلاشی برای رسیدن به توافق.پولاک تأکید میکند:
آقای خامنهای تقریباً قطعاً پیشنهاد دیدار با آقای ترامپ را رد خواهد کرد، زیرا ایدئولوژی وی بر پایه مقاومت در برابر «استکبار جهانی» آمریکاست. با این حال، چشمانداز [و احتمال] چنین امتناعی، اتفاقاً خودش دلیل بزرگتری است که آمریکا پیشنهاد نشست را مطرح کند، چراکه این کار به مردم ایران و جهان نشان خواهد داد صلحطلب واقعی کیست. اگر ترامپ یکباره پیشنهاد ملاقات با آیتالله [خامنهای] را مطرح کند، متحدان اروپایی آمریکا هم احتمالاً خرسند خواهند شد. و سایر قدرتهای جهانی هم ممکن است از این ژست استقبال کنند.
والاستریتژورنال در ادامه توضیح میدهد:
حتی اگر سناریوی بعید اتفاق افتاد و آقای خامنهای چنین دعوتی را پذیرفت، باز هم تصور وی درباره اهرمهایش [برای مذاکره با آمریکا از موضع قدرت] احتمالاً موجب خواهد شد تا شرایط سختی [برای مذاکره] وضع کند. این مسئله به آمریکا امکان آن را میدهد که پیشنهاد مذاکرهاش را [پس بگیرد و] لغو کند و در عین حال، استقبال خود از مذاکرات بیقیدوشرط را حفظ نماید.
پولاک البته اذعان میکند: «نیازی هم نیست آمریکا این نگرانی را داشته باشد که دعوت از ایران برای مذاکره ممکن است به حکومت ایران «مشروعیت» ببخشد. چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، جمهوری اسلامی، بر خلاف کره شمالی، پیشاپیش از دید اکثر کشورهای دنیا مشروعیت دارد.» وی در نهایت خاطرنشان میکند: «حتی اگر نشست ترامپ-[آیتالله] خامنهای انجام هم بشود، این نشست فرصتی را فراهم خواهد کرد تا تقاضاهای دشوار، اما کاملاً موجه فراتر از هرگونه توافق هستهای را [مقابل ایران] بار دیگر مطرح کنیم و همچنین به مردم ایران نشان بدهیم که اولویتهای واقعی رهبرانشان چیست.»
چه کسی پیشنهاد مذاکره ترامپ را باور میکند؟
اگرچه ترامپ از گفتوگو با ایران صحبت میکند، اما اولاً این اولین باری است که وی درباره مذاکره با تهران برای رسیدن به توافقی صحبت میکند که البته دلخواه واشینگتن باشد؛ و دوماً، نه تنها مقامات ایران [۱۲] ، بلکه حتی کارشناسان آمریکایی نیز نسبت به این پیشنهاد ترامپ بدبین هستند و اعتقاد ندارند که رئیسجمهور آمریکا در موقعیتی است که به ایران پیشنهاد مذاکره صادقانه را بدهد.
ترامپ با تهدید به جنگ و تشویق به مذاکره بیقیدوشرط، صرفاً نسخه دراماتیکتری از سیاست قدیمی چماق و هویج واشینگتن را در پیش گرفته است.«متیو کرونیگ» نایبرئیس «مرکز استراتژی و امنیت اسکوکرافت» در اندیشکده شورای امنیت، معتقد است تمایل ترامپ به دیدار با رئیسجمهور ایران عیناً مطابق «دستورالعمل استراتژی فشار و تعاملی است که آمریکا از سالها پیش در برخورد با کشورهای یاغی از آن استفاده کرده است.» وی ادامه میدهد: «ترامپ مادامی که ایران برنامههای خطرناک هستهای و موشکی و حمایتش از تروریسم را ادامه بدهد، فشار اقتصادی و نظامی بر ایران را افزایش میدهد و در عین حال، همزمان، وعده میدهد در صورتی که ایران مایل به انتخاب یک مسیر مسئولانهتر باشد، حاضر به گفتوگو است.»
در همینباره بخوانید:
آیا ترامپ بعد از خروج یکجانبه از برجام و اِعمال تحریم علیه ایران حاضر خواهد بود در ازای دریافت یک سری امتیازات «معقول و منطقی» با تهران کنار بیاید؟«باربارا اسلاوین» مدیر «برنامه آینده ایران» در شورای آتلانتیک و از شناختهشدهترین کارشناسان آمریکایی در امور ایران تصریح میکند: «چنین دیداری روی کاغذ، عالی خواهد بود، اما سؤال من این است که آیا رئیسجمهور [ترامپ] پس از خروج یکجانبه از توافق هستهای با ایران و اِعمال ممنوعیت برای سفر اکثر ایرانیها به آمریکا، واقعاً مایل (یا قادر) هست که با تهران از روی حسن نیت مذاکره کند یا خیر.» اسلاوین که مهمان ثابت بسیاری از نشستهای اندیشکدهای آمریکا درباره ایران است توضیح میدهد: «اقدامات ترامپ، یکی از عوامل اصلی سقوط ارز ایران، عقبنشینی سرمایهگذاران غربی از این کشور و رنج عمومی در ایران بوده است. آیا وی مایل است که در ازای دریافت امتیازات واقعبینانه، این اقدامات خود را معکوس کند؟ یا این [پیشنهاد مذاکره] هم صرفاً یک شیرینکاری تبلیغاتی دیگر است؟»
«هالی داگرز» یکی دیگر از اعضای مرکز اسکوکرافت در اندیشکده شورای آتلانتیک و سردبیر سایت «ایرانسورس» نیز اظهارات اسلاوین را تأیید و اینگونه استدلال میکند که ایرانیها «به گفتوگوی مبتنی بر احترام متقابل اعتقاد دارند. تا این لحظه، دولت ترامپ با خروج از برجام ثابت کرده که بازیگری غیرقابلاعتماد است.» وی ادامه میدهد: «دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، هیچ کاری برای اعتمادسازی انجام نداده و دولتش نیز ثابت نکرده است که به قولهایش عمل خواهد کرد. ترامپ برای آنکه ایرانیها حاضر به دیدار [با او] شوند، باید فاصله زیادی را [که ایجاد کرده، جبران کند و] پُل بزند.»
چند نکته درباره توافق با ترامپ
با وجود آنچه که گفته شد، ممکن است هنوز هم افرادی معتقد باشند مذاکره با همین دولت آمریکا هم میتواند مفید و نتیجهبخش باشد. برای آنکه این «توهم مذاکره نتیجهبخش با دولت ترامپ» از میان برود، باید به چند نکته در اینباره توجه داشت:
- شکی نیست که مهمترین هدف مشترک اوباما و ترامپ در مذاکره با ایران، چنانکه هر دو صراحتاً گفتهاند، تأمین امنیت رژیم صهیونیستی است. اینکه آیا هرگونه مذاکره و پذیرش خواستههای دولت آمریکا، صرفنظر از رئیسجمهور روی کار، به معنای گام برداشتن در جهت تأمین امنیت رژیم صهیونیستی است یا خیر، جای بحث دارد. با این حال، دستکم یک نکته واضح است و آن اینکه باراک اوباما، حداقل روی کاغذ، حاضر بود برای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی امتیازاتی هم به ایران بدهد و به توافقی «منطقی» قناعت کند. این در حالی است که ترامپ حتی حاضر نیست به همین اندازه هم اصول بدیهی مذاکره و توافق دوجانبه را رعایت نماید.
در همینباره بخوانید:
هدف اوباما از توافق هستهای «تغییر صلحآمیز رژیم» در ایران بود/ برجام ممکن است جوانمرگ شود
- هر کس معتقد است مذاکره با دولت ترامپ نتیجهبخش خواهد بود، باید اظهارات مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ، را به خاطر بیاورد. پمپئو در اولین سخنرانی خود ۱۲ شرط را برای اصلاح توافق هستهای با ایران ضروری دانست که تعطیل کردن برنامه غنیسازی اورانیوم، پایان دادن به ساخت موشکهای بالستیک، اجازه دادن به بازرسان هستهای برای «دسترسی نامحدود به تمام تأسیسات در سراسر ایران»، متوقف کردن حمایت از حزبالله لبنان و گروههای فلسطینی از جمله حماس، پایان دادن به دخالت در سوریه و عراق، و خلعسلاح شبهنظامیان شیعه تنها بخشی از این خواستهها بودند [۱۳] . پمپئو بارها نیز رسماً از تغییر حکومت ایران صحبت کرده است. البته معلوم نیست اگر حکومت ایران تغییر کند، این شروط هم کنار گذاشته خواهند شد یا خیر.
در همینباره بخوانید:
- واقعیت امروز دنیا، هرچند ناعادلانه یا ناخوشایند، این است که ایران اهرمهای فشار کافی مقابل جامعه جهانی را ندارد تا مانند آمریکا به سادگی از زیر تعهدات و توافقهای بینالمللیاش شانه خالی کند. با توجه به این واقعیت، آیا آمریکا هم حاضر خواهد شد شروطی مانند نابودی زرادخانه هستهای، کنار گذاشتن برنامه موشکی، تعهد به عدم دخالت در امور بینالمللی، و خلعسلاح متحدان منطقهای و بینالمللیاش را «پیش از امضای توافق با ایران» برآورده کند؟
- نهایتاً فرض کنیم که مذاکره با دولت ترامپ هم انجام و توافق حاصل شد. فرض کنیم که ایران برنامه موشکیاش را کنار گذاشت و قول داد در امور بینالمللی هم دخالت نکند. اگر پس از توافق، آمریکا جنگی تمامعیار علیه سوریه و عراق به راه انداخت و/یا برای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی به لبنان و فلسطین حمله کرد، آنوقت تکلیف چیست؟ عدم دخالت ایران نتیجه مشخصی را به دنبال خواهد داشت و دخالت ایران هم به معنای نقض توافق با آمریکا خواهد بود. یادمان نرود که ترامپ تعادل روانی ندارد. اگر به هر دلیلی (از جمله جرقه رژیم صهیونیستی) قصد حمله مستقیم به ایران را گرفت، با توجه به خلعسلاح موشکی تکلیف چیست؟