سرویس جنگ نرم مشرق - کارشناسان بینالمللی بارها و بارها پیامدهای خروج آمریکا از برجام را بررسی کردهاند. اگرچه اکثر این کارشناسان تا کنون تلاش کردهاند تا سرنوشت توافق هستهای بعد از خروج آمریکا را پیشبینی کنند، اما با گذشت زمان، نکتهای که اخیراً در گزارشهای مرتبط با برجام برجسته شده، پرداختن به سرنوشت آمریکا بعد از لغو یکجانبه توافق هستهای با ایران است. تحلیلگران بینالمللی رفتهرفته به این مسئله میپردازند که چه توافق هستهای بدون آمریکا پابرجا بماند و چه نماند، بلایی که بر سر آمریکا میآید بسیار بزرگتر از بلایی است که ممکن است بر سر توافق هستهای بیاید.
در همینباره بخوانید:
هیاهوی ترامپ برای هیچ؛ چرا «شدیدترین تحریمهای تاریخ» علیه ایران بیفایده خواهد بود؟
ایران میتواند از فناوری «بلاکچین» و «ارز دیجیتال» برای دور زدن تحریمهای آمریکا استفاده کند
ترامپ توان ضربه زدن به اقتصاد ایران را ندارد
«دن گلیزبروک» کارشناس مسائل سیاسی و بینالمللی صرفاً یکی از این تحلیلگران است که در گزارشی تحت عنوان «برای تدبیر توهمآلود ترامپ درباره نفت ایران دهها سال دیر شده است [۱] » نتیجهبخش بودن یا نبودن سیاست ضدایرانی ترامپ بعد از لغو توافق هستهای را ارزیابی کرده است. گلیزبروک گزارش خود را با این جملات طعنهآمیز آغاز میکند: «ترامپ دارد از تمام آنچه که دارد برای به راه انداختن یک جنگ اقتصادی علیه ایران استفاده میکند. با این حال، مشکل او این است که «تمام آنچه که دارد» با «اندازه کافی» خیلی فاصله دارد، چون آن قدرتی که زمانی عملاً منحصراً در اختیار آمریکا بود، اکنون مدتهاست که بر باد رفته است.»
وی ضمن یادآوری تحریمهای مدنظر آمریکا، در اشاره به احتمال اندک موفقیتآمیز بودن این تحریمها مینویسد:
هفته گذشته یک مقام ارشد در وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که این کشور قصد دارد تا تاریخ ۴ نوامبر امسال، با تهدید به اِعمال تحریم علیه هر شرکتی که بعد از این تاریخ به همکاری تجاری با تهران ادامه دهد، صادرات نفت ایران را به «صفر» برساند [۲] . این در حالی است که کارشناسان پیشتر پیشبینی کرده بودند تحریمهای آمریکا تا پایان سال بتواند منجر به کاهش صادرات نفت ایران به میزانی حدود ۵۰۰ هزار بشکه در روز (تقریباً یکپنجم میزان صادرات فعلی این کشور یعنی تقریباً ۲/۴ میلیون بشکه در روز) بشود [۳] . حتی تحریمهایی که پیش از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ اِعمال شده بودند (و بر خلاف اقدام یکجانبه این روزهای آمریکا، حمایت یک اتحاد گسترده از قدرتهای جهانی، از جمله روسیه و چین را پشت خود داشتند) هم صرفاً موفق به کاهش نیمی از صادرات نفت ایران در بازار شده بودند.
گلیزبروک خاطرنشان میکند: «این مصمم بودن برای نابودی ایران با استفاده از هر ابزاری که لازم باشد، از همان روز اول تا کنون، اصلیترین سیاست خارجی دولت ترامپ بوده است، و تقریباً تکتک اعضای تیم او هم یک دشمنی خونیِ قدیمی و کاملاً مستند [و علنی] را علیه جمهوری اسلامی دارند. با این حال، آنچه که درباره ترامپ جدید است، بیش از مصمم بودنش به مقابله با ایران (یادمان باشد که تهران دستکم از سال ۲۰۰۱ به این سو، در لیست ترور پنتاگون قرار داشته است)، ابزارهایی است که وی برای اجرای این سیاست از آنها استفاده میکند.»
در همینباره بخوانید:
یادداشت محرمانه یک ژنرال آمریکایی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران
«برجام» ابزار و آغاز مقابله با ایران است نه پایان آن
براندازی در ایران به سبک ترامپ: ایجاد نارضایتی با مشکلات محیط زیستی
براندازی در ایران به سبک ترامپ: ایجاد نارضایتی با پروپاگاندا
برجام امضا شده بود تا نقض شود
برجام با هدف آشتی با ایران امضا نشده بود، بلکه برنامهای بلندمدت برای نفوذ در دولت ایران و «تغییر رژیم» در آینده بود.نویسنده گزارش با اشاره به گزارشی با عنوان «درسهای لیبی [۴] » که سال ۲۰۱۴ و پیش از انعقاد توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ نوشته بود، بار دیگر تأکید میکند:
توافق هستهای، از دیدگاه غرب، هیچگاه دارای یک رویکرد واقعی مبتنی بر حسن نیت و آشتی با ایران نبود، بلکه یک برنامه بلندمدت برای نفوذ غرب در ایران بر اساس «مدل لیبی» و با هدف ایجاد یک ستون پنجم طرفدار امپریالیسم در داخل دولت ایران به منظور آمادهسازی زمینه برای «تغییر رژیم» در آینده بود. با این حال، تیم ترامپ صبر کافی برای بازی طولانیمدت را ندارد و فقط میخواهد زودتر به هدفش برسد.
در همینباره بخوانید:
هدف اوباما از توافق هستهای «تغییر صلحآمیز رژیم» در ایران بود/ برجام ممکن است جوانمرگ شود
از «برجام در برزخ» تا بسیج متحدان؛ مقابله ترامپ با نفوذ منطقهای ایران
گلیزبروک ادامه میدهد: «علت این جنون برای نابود کردن ایران (که میان تمام جناحهای طبقه حاکم در غرب، صرفنظر از اختلافات میان آنها در مورد ابزارها، مشترک است) واضح است: وجود ایران به عنوان یک کشور مستقل، به خودی خود، کنترل امپریالیستی بر منطقه را تهدید میکند؛ و این مسئله به نوبه خود موجب تضعیفِ هم قدرت نظامی آمریکا و هم نقش جهانی دلار میشود. به علاوه، همچنانکه «همکاری جنوب-جنوب [۵] » [تبادل علم، فناوری و منابع میان کشورهای در حال توسعه] ادامه پیدا میکند، این تهدید [علیه کنترل غرب بر خاورمیانه] هر روز تقویت میشود و همزمان، ابزارهای موجود برای مقابله با این تهدید نیز، به همان نسبت، تضعیف میشوند.»
این کارشناس مسائل بینالمللی جنگ تجاری و سیاستهای ترامپ علیه چین را نیز بیارتباط با مسئله ایران نمیداند و توضیح میدهد: «در همین حال، محاصره نظامی چین توسط آمریکا (که با سیاست جدی اوباما موسوم به «محوریت به آسیا» آغاز شد، اما مانند بسیاری سیاستهای دیگر، اکنون در معرض تنشآفرینی شدید به سبک ترامپ قرار گرفته) نیز وابستگی نزدیکی به سیاست قطع کردن ارتباط پکن با تأمینکنندگانش دارد. به عبارت دیگر، سیاست «منزوی کردن» ایران با هدف منزوی کردن چین نیز هست، چراکه چین بزرگترین بازار نفت خام ایران به شمار میرود.»
در همینباره بخوانید:
دلیل عجیب علاقه اوباما به آسیا چه بود؟/ اگر رابطه با چین را درست کنیم، آسیا را در چنگ خواهیم داشت
دوست و دشمن ارزشی برای تحریمهای ترامپ قائل نیستند
«پپه اسکوبار» یکی دیگر از کارشناسان مسائل بینالملل نیز اعتقاد دارد که تحریمهای جدید ترامپ علیه ایران، به ویژه در حوزه نفتی، راه به جایی نخواهند برد. اسکوبار در گزارشی با موضوع تأثیر تحریمهای نفتی آمریکا بر خریداران نفت ایران مینویسد [۶] :
هند نفت ایران را با روپیه خواهد خرید. چین هم هیچ توجهی به دستور دولت ترامپ نخواهد کرد. به عنوان نمونه، «ساینوپک» [بزرگترین شرکت نفت و گاز چین بعد از شرکت ملی نفت این کشور] برای تأمین پالایشگاههای جدید خود در نواحی مختلف چین، به شدت به نفت ایران نیازمند است [۷] و هرگز خرید نفت از تهران را متوقف نخواهد کرد. «نیهات زیبکچی» وزیر اقتصاد ترکیه نیز نظر خود در اینباره را بیپرده مطرح کرده است: «تصمیماتی که آمریکا در مورد این موضوع اتخاذ میکند، برای ما الزامآور نیستند. ما هیچ منافع دیگری غیر از منافع خودمان را به رسمیت نمیشناسیم [۸] .» ایران تأمینکننده شماره یک نفت ترکیه است و تقریباً ۵۰ درصد از کل واردات نفت آنکارا را تأمین میکند. روسیه نیز از تصمیم خود برای سرمایهگذاری ۵۰ میلیارد دلاری در حوزه زیرساخت انرژی ایران [۹] برنخواهد گشت. همچنین، عراق نیز همکاریهای استراتژیک خود با ایران در حوزه انرژی را رها نخواهد کرد [۱۰] . حکومت در دست زنجیره تأمین است؛ بغداد نفت خود را از کرکوک به پالایشگاهی در کرمانشاه ایران میفرستد و از این کشور نفت پالایششده برای مصرف مناطق جنوبی خود تحویل میگیرد.
در همینباره بخوانید:
بازنویسی قواعد بازی در خاورمیانه توسط ائتلاف ایران-روسیه مقابل چشم آمریکا
گلیزبروک معتقد است که بنابراین «احتمالاً تلاشهای ترامپ برای متقاعد کردن بقیه کشورهای دنیا به اینکه از چاله بیرون بیایند و در چاه بیفتند، راه به جایی نخواهد برد.» وی مشکلات دیگر سیاستهای اقتصادی ترامپ را نیز بررسی نموده و با اشاره به تعرفههای ۲۵ درصدی آمریکا علیه واردات از چین و جنگ بزرگتر اقتصادی ترامپ علیه پکن یادآور میشود که کانادا با ۲ میلیارد دلار در سال و برزیل، روسیه، چین و کره جنوبی هرکدام با دستکم ۵۰۰ میلیون دلار در سال، از وضع تعرفههای جدید علیه واردات در آمریکا ضربه خواهند دید [۱۱] . این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه تصریح میکند: «در عین حال، ممکن است هدف هم دقیقاً همین مسئله باشد: نه تنها «بازگشت شغل به آمریکا»، بلکه دستیابی به اَشکال جدیدی از اهرم برای استفاده علیه دشمنان و متحدان (هرچند مگر این روزها «دشمنان» و «متحدان» آمریکا با هم فرقی هم دارند؟)»
ترامپ بیش از آنکه گاز بگیرد، پارس میکند
ترامپ بسیار بیشتر از آنکه گاز بگیرد، پارس میکند.در ادامه گزارش میخوانیم: «تا کنون، ترامپ به شکل عامدانهای علناً از تخفیف قائل شدن برای متحدانش [در موضوع تعرفهها] سر باز زده است. با این حال، در مورد ترامپ، هیچ چیز، همیشگی نیست، بلکه همه چیز، اهرم است، و هر کجا نیاز باشد قابلبازی و قابلمعامله است.» نویسنده با توضیح اینکه ممکن است این اهرمها برای تشویق و تنبیه کشورها در راستای تحریمهای ضدایرانی مورد استفاده قرار بگیرند، مینویسد:
با این وجود، ترامپ بسیار بیشتر از آنکه گاز بگیرد، پارس میکند [۱۲] . اقدامات تقابلی چین مقابل تعرفههای آمریکا (تعیین متقابلاً ۲۵ درصد تعرفه برای واردات از آمریکا به ارزش ۵۰ میلیارد دلار [۱۳] ) به شدت به آمریکا ضربه خواهد زد. به عنوان نمونه، سویا یکی از محصولاتی است که قرار است تعرفههای جدید چین، در مورد آن اجرا شود. چین بزرگترین بازار برای محصول سویایی است که در آمریکا تولید میشود. «گرانت کیمبرلی» یکی از تولیدکنندگان سویا و عضو «انجمن سویای آیووا» تخمین میزند که این تعرفه به تنهایی میتواند منجر به کاهش ۷۰ درصدی صادرات سویا شود [۱۴] .
گلیزبروک با استناد به یکی از گزارشهای شبکه ملی رادیوی آمریکا تأکید میکند که حتی اگر اقدامات تقابلی چین را هم در نظر نگیریم، اقتصاد و صنعت آمریکا بیشتر از طرف چینی، از وضع تعرفههای واردات از چین ضربه خواهد خورد [۱۵] ، چراکه بسیاری از کمپانیهای آمریکایی برای ادامه فعالیتهای خود و در گردش نگه داشتن زنجیره تأمینشان، به وارد کردن قطعات حیاتی از چین وابسته هستند. این در حالی است که «ایتان هریس» مدیر تحقیقات اقتصادی در کمپانی مالی «مریل لینچ» وابسته به «بانک آمریکا» معتقد است تأثیر وضع تعرفه بر واردات از چین، برای پکن «بسیار کوچک [۱۶] » خواهد بود.
در همینباره بخوانید:
تحریم ایران بیشتر به خود آمریکا ضربه میزند
با توجه به جنگ تجاری ترامپ علیه پکن، چین به زودی نفت ایران را جایگزین نفت وارداتیاش از آمریکا خواهد کرد.دن گلیزبروک از بینتیجه بودن ترفندهای ترامپ علیه چین (با توجه به حجم تجارت و وابستگی منحصربهفرد تجاری میان واشینگتن و پکن) نتیجه میگیرد:
بنابراین روی هم رفته به نظر میرسد این تئوری که جنگ تجاری به نوعی میتواند چین (و کشورهای دیگر) را تحت فشار بگذارد تا ایران را رها کنند، توهمآمیز باشد. فرآیند «قطع ارتباط» [و شکسته شدن انحصار اقتصادی آمریکا در دنیا] پیشاپیش بیش از اندازه جلو رفته است [و واشینگتن قادر به معکوس کردن این فرآیند نخواهد بود]. چین بزرگترین شریک تجاری ایران است و (از آنجایی که چین به زودی علیه نفت وارداتیاش از آمریکا نیز تعرفه تعیین خواهد کرد) به احتمال قوی، نفت وارداتی از ایران را جایگزین نفتی خواهد کرد که دیگر از آمریکا وارد نمیکند؛ نه اینکه [به تحریمهای آمریکا تن بدهد و] نفت آمریکا را جایگزین نفت ایران کند.
نویسنده گزارش ضمن خاطرنشان کردن برخی تمهیداتی که ایران برای مقابله با تحریمهای آمریکا اندیشیده است، آینده روشنی را پیش روی ایران تصور میکند و مینویسد: «ایران پیشاپیش نفت خود را با یوان به چین میفروشد، نه با دلار، و این یعنی تجارت دوجانبه میان ایران و چین، کل نظام مالی تحت کنترل آمریکا را به طور کامل دور میزند و بنابراین تحریمهای مالی اعمالشده توسط واشینگتن، به هیچ عنوان توان اِعمال کنترل بر این روابط دوجانبه تجاری را ندارد.»
ایران بهرغم تلاشهای آمریکا برای تحریم اقتصادیاش، نقشی حیاتی در توسعه آسیا و خاورمیانه ایفا خواهد کرد.در ادامه آمده است: «نگاهی به آینده نشان میدهد که ایران نقشی حیاتی در توسعه ابرپروژه «کمربند و جاده» چین ایفا خواهد کرد. یک خطآهن سریعالسیر قرار است [با عبور از درون ایران] دسترسی به دریا را برای مناطق محصور در خشکی در مرکز آسیا فراهم نماید. همچنین، اکنون که سرمایهگذاری هنگفت غول نفتی فرانسه، یعنی توتال، در میدان نفتی عظیم پارس جنوبی با تهدید مواجه شده است، قرارداد این سرمایهگذاری نیز احتمالاً به یک شرکت چینی سپرده خواهد شد [۱۷] .»
در همینباره بخوانید:
نقش ایران در ابَرپروژه «یک کمربند، یک جاده»/ جاده ابریشم جدید ناچار به عبور از ایران است
ایران؛ پلی برای انتقال انرژی میان دریای مازندران و خلیج فارس
گلیزبروک بار دیگر تصریح میکند: «در حال حاضر، کمتر از ۲۰ درصد از صادرات چین به مقصد آمریکا انجام میشود، در حالی که تقریباً نیمی از صادرات این کشور به نقاط دیگر در خودِ آسیا میرود. طبق آماری که سیآیای در «اطلاعاتنامه جهان [۱۸] » خود ارائه میدهد، کل صادرات چین معادل کمتر از ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است. بنابراین با یک ضرب و تقسیم ساده (۲۰ درصد از ۲۰ درصد) درمییابیم که فقط ۴ درصد از تولید ناخالص داخلی چین، از صادرات این کشور به آمریکا حاصل میشود. اگرچه این رقم، رقم چشمگیری است، اما بعید به نظر میرسد مطابق با اعتقادی باشد که ترامپ دارد و فکر میکند [با تهدید علیه چین] اسلحهای را روی سر پکن گذاشته است.»
نویسنده در آخرین بند از گزارش خود نیز توضیح میدهد:
دورهای که در آن از دست دادن بازار آمریکا به معنای نابودی کشورهایی مانند چین بود، مدتهاست که سر آمده است. آینده، اکنون، در همکاری جنوب-جنوب و دقیقاً در راستای پروژه چندین میلیارد دلاری کمربند و جاده نهفته است. دولت آمریکا هم این را درک کرده است و تلاشهایش برای نابود کردن چین و ایران به طور همزمان، صرفاً چنگ انداختنهای آخر برای جلوگیری از یک اتفاق اجتنابناپذیر است: ادامه فرآیند «قطع ارتباط» و به وجود آمدن یک اقتصاد جهانی که آمریکا در آن به طور فزایندهای به حاشیه رانده خواهد شد. واقعیت این است که همین الآن هم برای تلاشهای آمریکا بسیار دیر شده است.