سرویس جنگ نرم مشرق - ترامپ حدود یک ماه پیش (اوایل ماه می سال ۲۰۱۸) رسماً روند خروج کشورش از توافق هستهای با ایران را کلید زد و عملاً با توجه به فرآیند «بازگشت خودکار» تحریمها، تحریمهای اقتصادی علیه ایران را نیز دوباره وضع کرد. دولت آمریکا حتی به این کار هم بسنده نکرد و «مایک پمپئو» وزیر خارجه و «جان بولتون» مشاور امنیت ملی این کشور، چنانکه کاملاً قابلپیشبینی هم بود، به صدای تندروها در واشینگتن تبدیل شده و یکصدا تهران را به وضع تحریمهای بیشتر و به قول خودشان «شدیدترین تحریمهای تاریخ» تهدید کردند[۱].
این در حالی است که کارشناسان آمریکایی اِعمال مجدد فشار علیه ایران و بازگرداندن تحریمهای پیش از توافق هستهای را غیرممکن یا دستکم بسیار بعید و سیاست جدید کاخ سفید را کاملاً غیرواقعگرایانه[۲]، مخرب و نسنجیده میدانند[۳]. در گزارش پیش رو از دیدگاه کارشناسان داخلی آمریکا به بررسی این موضوع میپردازیم که چرا ترامپ احتمالاً در تحریم مجدد ایران آن هم با «شدیدترین تحریمهای تاریخ» ناموفق خواهد بود.
موانع پیش روی سیاست ضدایرانی ترامپ
مجله آمریکایی آتلانتیک طی گزارشی به قلم «برزو دراقی» تحت عنوان «اینبار ایران چگونه میتواند از تحریمها بگریزد» توضیح میدهد: «ایران اصلاً با فشارهای شدید اقتصادی بیگانه نیست. این کشور حدود چهار دهه است که با موفقیت مقابل تحریمهای آمریکا ایستاده و از تحریمهای وحشیانه [و شدید] سازمان ملل بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ به خاطر برنامه هستهایش نیز جان سالم به در برده است. تهران آموخته است که چگونه با گریز از تحریمها، نفت خود را بفروشد و به محصولات و مواد اولیه مورد نیاز برای تداوم اقتصاد خود دست یابد[۴].»
دراقی در ادامه به برخی از روشهایی اشاره میکند که معتقد است ایران در گذشته برای دور زدن تحریمها از آنها استفاده کرده است. از جمله این روشها، استفاده از طلا و ارزهای محلی در تبادلات اقتصادی با کشورهایی مانند چین و هند و یا بهکارگیری شبکههای تجاری در روسیه و ترکیه برای انجام تراکنشهای مالی بینالمللی، و همچنین «استفاده از شبکهای متغیر از کمپانیهای پوششی در نقاطی مثل چین، امارات، عراق و لیختناشتاین» برای انجام امور تجارتی خود هستند.
ایرانیها با فشار اقتصادی بیگانه نیستند؛ اکنون هم غول چندسَر تحریمها به زانو درآمده و تهران فقط آمریکا را مقابل خود دارد.وی با خاطرنشان کردن تنشهای جدید در روابط واشینگتن با کشورهایی مانند ترکیه و روسیه و همچنین متحدان اروپاییاش، به نقل از «ادوارد کارلسون» کارشناس آمریکایی مسائل تحریمی ایران، تصریح میکند: «ایرانیها اکنون دشمنی نامتحدتر دارند. اگر در گذشته [دیو تحریمها] چندسَر بود، اکنون ایرانیها فقط آمریکا را [مقابل خود] دارند.» گزارش مجله آتلانتیک، موارد دیگری را نیز به عنوان موانع پیش پای دولت ترامپ برای اجرای سیاست بازگشت تحریمها علیه ایران برمیشمارد که به طور خلاصه از این قرارند:
سرپیچی چین و روسیه: به نظر میرسد چین و روسیه از همین الآن آمادهاند تا زمانی که تهران به تعهدات خود در توافق هستهای متعهد بماند، تحریمهای آمریکا را تا هر جا که بتوانند نادیده بگیرند. «بانک کونلون» مستقر در منطقه نیمهخودمختار «سینکیانگ» چین تنها یکی از ابزارهای مالیای است که ایران برای دور زدن تحریمها از آن استفاده میکند. این بانک پیشاپیش تحت تحریمهای آمریکاست خارج از نظام مالی وابسته به واشینگتن فعالیت میکند و بنابراین اِعمال تحریمهای بیشتر، تهدیدی جدی برای این بانک به شمار نمیرود.
باجخواهی دوست و دشمن: حتی اگر آمریکا ابتدائاً بتواند کشورهای دیگر را به رعایت تحریمهای ضدایرانی تشویق کند، قطعاً این کشورها برای پیروی از این تحریمها، مشوقهای بزرگی را از کاخ سفید طلب خواهند کرد. به عنوان نمونه، چین ممکن است تقاضای کاهش مقررات [محدودکننده] تجاری خود با آمریکا را بکند که ترامپ برای پذیرش این تقاضا مجبور خواهد بود سیاستهای دیگر خود را رها کند. روسیه ممکن است خواستار کاهش تحریمهای ضدروسیای شود که آمریکا به خاطر مسئله اوکراین و دخالت [ادعایی] مسکو در امور داخلی آمریکا [از جمله انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶] علیه کرملین وضع کرده است. ترکیه نیز ممکن است خواهان پایان حمایت آمریکا از شبهنظامیان کُرد در سوریه و همچنین استرداد «فتحالله گولن» رهبر معارضان ترکیهای شود که در حال حاضر در پنسیلوانیا زندگی میکند و به حمایت از کودتای ناموفق سال ۲۰۱۶ در ترکیه متهم است. علاوه بر همه اینها، ایران میتواند برای کاهش آثار تحریمهای واشینگتن به سراغ متحدان خود در عراق، لبنان، افغانستان یا سوریه نیز برود.
دست خالی وزارت خارجه: یکی از مواردی که موجب شد تا ایران پای میز مذاکره بیاید، موافقت چین، هند، کره جنوبی، ژاپن، تایوان و ترکیه با کاهش خرید نفت از ایران بود. دستیابی به این تحریمها صرفاً نتیجه دستور به کشورهای دیگر برای رعایت تحریمهای آمریکا نبود، بلکه نتیجه سالها دیپلماسی دقیق توسط مقامات آمریکایی بود که اکنون تکرار آن بسیار دشوار است. به نظر میرسد وزارت خارجه کنونی آمریکا، فاقد دیپلماتهایی با این اندازه عمق [و نفوذ بینالمللی] است.
قطعنامههای شورای امنیت: ایرانیها میگویند در مسئله تحریمهای آمریکا، دست برتر را در حوزه قانونی دارند. در ادبیات اکثر تحریمهای خارج از قلمرو آمریکا، به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل اشاره شده است و دادگاههای بینالمللی این تحریمها را با استناد به همین قطعنامهها بررسی میکردند. با این وجود، این قطعنامههای شورای امنیت در جریان توافق هستهای، لغو شدند. بدون تأیید دوباره چین و روسیه که این تحریمها را در شورای امنیت تأیید کرده بودند، احتمال آنکه بتوان تحریمها را دوباره احیا کرد، صفر است. به عبارت دیگر، از منظر قوانین بینالمللی، ترامپ با خروج از توافق هستهای، عملاً بدون چتر نجات از هواپیمای در حال پرواز بیرون پریده است.
ناتوانی دولت ترامپ در اِعمال مجدد تحریمها
مجله آمریکایی «فارنافرز» نیز طی گزارشی تحت عنوان «چالش بازگرداندن تحریمها علیه ایران» که البته قبل از اعلام رسمی تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از توافق هستهای منتشر شده است، توضیح میدهد: «منتقدان برجام در داخل و خارج از دولت [آمریکا] تصور میکنند این اقدام ساده که تخفیفهای تحریمی آمریکا را رها کنند تا منقضی شوند [و تحریمها علیه ایران دوباره خودبهخود برقرار شود] منجر به ایجاد فشار اقتصادی فلجکننده بر ایران خواهد شد.»
آمریکا اکنون که از برجام خارج شده است، برای اِعمال دوباره تحریمهای پیش از توافق هستهای، با مقاومتهای بینالمللی مواجه خواهد شد.نویسنده گزارش ادامه میدهد: «اما واقعیت این است که روند کار تحریمها بسیار پیچیدهتر است. فلج کردن اقتصاد ایران، نتیجه تلاشهای مشترک کنگره و دو رئیسجمهور آمریکا (جورج دبلیو بوش و باراک اوباما) طی نزدیک به یک دهه بود. ایجاد دوباره این فشار اقتصادی پس از خارج شدن واشینگتن از برجام، با توجه به مخالفتهای بینالمللی با خروج آمریکا و حمایتهای ناچیز بینالمللی از اِعمال تحریمهای جدید، چالش بزرگتری [حتی از اقدام دو دولت قبلی] خواهد بود. نتیجه [خروج آمریکا از توافق هستهای] میتواند وضعیت «برد-برد» برای ایران باشد؛ شرایطی که ایران در آن، هم از محدودیتهای برجام بر فعالیتهای هستهایش آزاد میشود و هم قادر خواهد بود تا دستکم بخشی از تخفیفهای تحریمیای را حفظ کند که به خاطر آنها توافق را امضا کرده بود.»
نشریه فارنافرز وابسته به اندیشکده شناختهشده «شورای روابط خارجی» ضمن اشاره به موانعی که در بالا به آنها اشاره شد و کار دولت ترامپ برای احیای تحریمهای ضدایرانی را دشوار میکنند، یکی دیگر از موانع پیش روی کابینه دونالد ترامپ را بازگشت از مسیر قانونی و حقوقیای میداند که دولت باراک اوباما به منظور اجرای توافق هستهای آن را طی کرد. این نشریه آمریکایی در توضیح این «چالش ترسناک» مبنی بر «بنیان گذاشتن یک ساختار قانونی برای احیای تحریمها علیه ایران» تصریح میکند: «دولت اوباما به عنوان بخشی از اجرای برجام، مقررات فدرال را بازنویسی، بیش از ۴۰۰ مقام، شرکت و نهاد دولتی ایران را از فهرست تحریمهای هدفمند آمریکا حذف، و دهها صفحه دستورالعمل مفصل را برای توضیح برجام به دولتهای خارجی و بخش خصوصی منتشر کرد.»
نویسنده علاوه بر اشاره به دشواری متقاعد کردن دوباره دولتها و شرکتهای خارجی برای بازگشت به شرایط تحریمی پیش از برجام، یادآور میشود:
«دولتهای بوش و اوباما ابتدائاً بسیاری از این شرکتها[ی ایرانی] را بر این اساس تحت تحریمهای هدفمند قرار دادند که این شرکتها با برنامه هستهای ایران ارتباط داشتند و یا از جاهطلبیهای هستهای این کشور حمایت مالی میکردند. با این حال، چنانکه حتی مقامات دولت خود ترامپ هم اذعان کردهاند، ایران از اوایل سال ۲۰۱۶ به تعهدات هستهای خود تحت برجام پایبند بوده، و بنابراین بعید است که واشینگتن بتواند نشان دهد شرکتهایی که [به موجب برجام] از فهرست تحریمهای آمریکا خارج شدهاند، اخیراً در فعالیتهای هستهای ایران مشارکت داشتهاند.»
فارنافرز آخرین چالش قانونی مقابل دولت ترامپ برای بازگرداندن تحریمهای ضدایرانی را نیز مراقبت از توانایی آمریکا برای پیگیری سیاست تغییر حکومت در ایران میداند و در توصیف این چالش مینویسد: «آخرین مانع قانونیای که ترامپ در اِعمال تحریمها علیه ایران با آن مواجه خواهد شد، اطمینان حاصل کردن از این است که تجدید تحریمها، دسترسی ایران به تجهیزات و خدمات ارتباطاتیای را قطع نمیکند که به شهروندان ایرانی کمک میکند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و دولتشان را وادار به پذیرش مسئولیتهایش نمایند.»
استیون منوچین وزیر خزانهداری آمریکا میگوید کشورش خود را متعهد میداند که بهرغم تحریمها، فناوریهای ارتباطاتی را از مخالفان و معارضان در ایران دریغ نکند.در ادامه میخوانیم: «پس از اعتراضات مردمی در ایران در اواخر سال ۲۰۱۷، استیون منوچین وزیر خزانهداری آمریکا بار دیگر تأکید کرد: «آمریکا به توانمندسازی ایرانیها به منظور برقراری ارتباط با جهان، بیان [درخواستها و اعتراضات]شان و تحمیل مسئولیتپذیری به حکومت ایران به خاطر اقداماتش، متعهد است.» این وزارتخانه همچنین بر حمایتش از مجوزهای صادرشده در سال ۲۰۱۴ مبنی بر اجازه داشتن شرکتهای آمریکایی و خارجی برای ارائه گوشیهای هوشمند، تبلت، نرمافزارهای ارتباطاتی و خدمات اینترنتی در ایران نیز تأکید کرد.»
سرنوشت مکانیسم «ماشه» و «بازگشت خودکار» تحریمها
مجله شناختهشده فارنافرز نیز مانند برزو دراقی، قسمتی از گزارش خود را به بیان موانع دیپلماتیک بر سر راه سیاست ضدایرانی ترامپ اختصاص داده است. در ابتدای این بخش میخوانیم:
«این چالشهای قانونی و مقرراتی [که پیشتر به آنها اشاره شد]، اگرچه قابلتوجه هستند، اما در مقایسه با چالشهای دیپلماتیکی رنگ میبازند که ترامپ ممکن است برای متقاعد کردن دولتها و کمپانیهای خارجی به قطع واقعی تجارت با تهران، با آنها مواجه شود.» نویسنده گزارش فارنافرز سپس بار دیگر به تلاشهای دیپلماتیک دولتهای بوش و اوباما در ایجاد یک «اجماع جهانی علیه ایران» اشاره میکند و یادآور میشود: «دولت ترامپ چنین روحیه همکاریای را در دولتهایی پیدا نخواهد کرد که بر اثر خروج آمریکا از برجام، از واشینگتن فاصله گرفتهاند.»
منافعی که دیگر اعضای برجام، از چین[۵] و روسیه گرفته تا کمپانیها و دولتهای اروپایی[۶]، و از توافق هستهای با ایران به دست آوردهاند و بسیار بعید است حاضر باشند آنها را از دست بدهند، موجب شده تا نویسنده فارنافرز نیز همصدا با نویسنده گزارش مجله آتلانتیک، بزرگترین مانع دیپلماتیک مقابل ترامپ را متقاعد یا وادار کردن خریداران نفت ایران، از جمله چین و هند و برخی از کشورهای اروپایی، به کاهش یا قطع خرید نفت از ایران بداند، به ویژه با در نظر گرفتن اختلافات اخیر میان آمریکا و چین و همینطور تنشها میان واشینگتن و متحدان اروپاییاش.
اگرچه روی کاغذ، مکانیسم «بازگشت خودکار» تحریمها هنوز هم برقرار است، اما استفاده یکجانبه از این مکانیسم برای آمریکا هزینههای سنگینی به دنبال خواهد داشت. اکنون یک سؤال مهم باقی مانده است: سرنوشت مکانیسم «ماشه» و «بازگشت خودکار» تحریمها که در متن برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت نیز گنجانده شده چه میشود؟
نویسنده گزارش فارنافرز به این سؤال نیز پاسخ میدهد: «از منظر صرفاً قانونی [و روی کاغذ]، مکانیسم «بازگشت خودکار» در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل به آمریکا این امکان را خواهد داد تا به طور یکجانبه، تقاضای [و دستور] اجرای مجدد تحریمهای سازمان ملل علیه ایران تحت قوانین بینالمللی را بدهد. با این وجود، با توجه به اینکه دیدهبان هستهای سازمان ملل بارها تأیید کرده که ایران مطابق مفاد هستهای برجام عمل نموده است، واشینگتن از هیچ حمایت سیاسیای برای بازگرداندن تحریمها برخوردار نخواهد بود و هزینههای دیپلماتیک تقاضای یکجانبه برای بازگشت مجدد تحریمهای سازمان ملل، سنگینتر از هر فایدهای خواهد بود که این کار ممکن است داشته باشد.»
به این ترتیب، با خروج آمریکا از برجام، کفه ترازو در سازمان ملل و حتی شورای امنیت، به سود ایران سنگین شده است و اگر هم هیلاری کلینتون چنانکه در کتابش توضیح میدهد در زمان تصدی وزارت خارجه با متقاعد کردن روسیه و چین به وتو نکردن قطعنامههای تحریمی علیه تهران، «اقتصاد ایران را به قربانگاه برد» (جزئیات بیشتر) اکنون ترامپ سیاستی را اتخاذ کرده که مسکو و پکن حتی اگر شده به قیمت استفاده از حق وتو در سازمان ملل مقابل آن خواهند ایستاد و اینبار، کشورهای اروپایی و متحدان واشینگتن نیز از این دو کشور حمایت خواهند کرد. به عبارت دیگر، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
به هر حال به نظر میرسد بهرغم هیاهوی تبلیغاتی و، به قول روزنامه آمریکایی «یواسایتودی»، «مشت به سینه کوبیدن»های مقامات آمریکایی[۷] از جمله پمپئو و بولتون، تهدیدهای واشینگتن مبنی بر اِعمال تحریم علیه ایران راه به جایی نخواهد برد. چنانکه برخی کارشناسان آمریکایی معتقدند، ایران اکنون دو راه پیش رو دارد که هر دو به نفع تهران و به ضرر واشینگتن خواهد بود[۸]. ایران میتواند در توافق هستهای باقی بماند و در کنار سایر اعضای توافق، از مزایای آن بهرهمند شود؛ یا اینکه نقض توافق توسط کاخ سفید را زمینه خروج از برجام و پیگیری برنامه صلحآمیز هستهای با تمام توان قرار دهد. در این مقطع مهم، هوشیاری و دیپلماسی مؤثر سیاستمداران ایرانی، میتواند شکاف میان آمریکا و متحدانش را تعمیق کند و بهترین واکنش را مقابل سیاست قلدرمآبانه ترامپ شکل دهد.