به گزارش مشرق، چند سال قبل در حاشیه یکی از جلسات دیدم. مادرانه کناری نشسته بود و در سکوت فقط گوش میکرد. نزدیک رفتم و سلام و احوالپرسی کردم. چشمانش برقی زد و تشکر کرد. کمک کردم تا اندک پذیرایی که شده بود را درون نایلونی قرار دهد. انگار که کسی را پیدا کرده که میتواند به او اعتماد کند شروع کرد به صحبت و درد دل کردن. از نوهاش گفت که شیرینی و نشاط کودکانهاش حالا او را در این روزهای کهنسالی سر ذوق میآورد و امید به زندگی را درونش شعلهور میکرد. گفت پذیرایی را برای او میبرد که اگر اینها را ببیند خوشحال میشود: «انگاری که دنیا رو بهش بدن!» از نام نوهاش پرسیدم. مادرانه لبخندی زد و چشمهایش خیره شده به دیوار: «اسم بچهها تو ذهنم نمیمونه حتی نوهام!» مادر بزرگ شعر و ادبیات ایران به دلیل بیماری حتی اسم نوهاش را هم به ذهن نداشت. از دست و پا نیفتادم و حرف را عوض کردم تا احیانا ناراحت نشود. سیمیندخت اما انگاری که با عوارض بالا رفتن سن و از جمله همین بیماریاش کنار آمده بود.
یکی دو روز قبل مهدی قزلی که حالا چند سالی میشود نامش با بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان گره خورده با انتشار تصویری در صفحه اینستاگرام شخصیاش از حضور در منزل سیمیندخت وحیدی خبر داد. نکته جالب در این دیدار، حضور و همراهی دکتر سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. طبق روایتی که قزلی دارد، سیمیندخت وحیدی از جمله کسانی بوده که قرار بود به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در بخش ویژه هشتمین جایزه ادبی پروین اعتصامی با عنوان «ادبیات زنان، انقلاب و امام خمینی» از او به پاس فعالیتهای ادبی تجلیل شود که به دلیل کسالت در اختتامیه حضور نیافته بود.
در نهایت هم قزلی تصمیم گرفته ندایی به وزیر ارشاد بدهد و لوح سپاس جایزه را بردارند و بروند منزل وحیدی. ناگفته نماند غیر از صالحی و قزلی، جواد محقق، شاعر آرام و بیحاشیه انقلاب که از اعضای هیات امنای بنیاد شعر و ادبیات داستانی محسوب میشود هم در این دیدار حضور داشته است.
3 تفنگدار ادبیات انقلاب
اسم سیمیندخت وحیدی را که ببری و در کنارش نام مرحوم طاهره صفارزاده و سپیده کاشانی را هم بگذاری، تیم سه تفنگدار بانوی شعر انقلاب کامل میشود. سیمیندخت وحیدی که این روزها 85 سالگی خود را میگذراند. سال 1312 در شهرستان جهرم از توابع استان فارس به دنیا آمد. ابتدایی و متوسطه را در همان جهرم سپری کرد و بعد هم راهی تهران شد. او اولین شعرهای خودش را در 17 سالگی در سال 1329 سروده است. هرچند التفات وحیدی به شعر بیشتر بوده، اما دورادور دستی هم در داستاننویسی داشت. اولین مجموعه داستانی خودش را هم در 25 سالگی نوشت. اسمش هم شاعرانه بود: «لالههای داغدار!»
وحیدی در زمره بانوان شاعری قرار داشت که سرشان در حمایت از جریانی که بعدها منجر به انقلاب اسلامی شد، درد میکرد. همین هم باعث شده بود اشعار سیاسی هم جایی میان سرودههای او داشته باشند. بعد از انقلاب هم پایش به حوزه هنری باز شد. تا الان هم بیش از هفت عنوان شعر از او به چاپ رسیده است. بخش مهمی از کارنامه و شهرت وحیدی به سالهای جنگ برمیگردد. وحیدی در زمره شاعرانی بود که سرودههای قابلتوجهی در حمایت از جبهههای جنگ و حماسهآفرینیهای رزمندگان دارد. حتی جالب است بدانید حضور در جبهه و شعرخوانی برای رزمندگان هم در کارنامه سیمیندخت وحیدی دیده میشود.
نمودی از هنر زنانه
خانم وحیدی، پیشکسوت زنان شاعر و شاعران انقلاب در ایران هستند. ما خاطرات شیرینی از حضور ایشان در عرصه شعر و ادب انقلاب و جمهوری اسلامی در سالهای پس از انقلاب داریم. درست است که هنر، جنسیت نمیشناسد؛ اما بالاخره هنر زنانه، خودش را نشان میدهد و خصوصیت زنانگی در آن جلوه میکند. چون هنر از عمق جان هنرمند برمیخیزد. در شعر زنان ظرافت و لطافتی وجود دارد که مردان شاعر کمتر قادر به داشتن چنین ویژگیهایی در آثارشان هستند. در نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب، ما نیاز بسیاری به منابع فرهنگی داشتیم و عرصه بر ما تنگ بود. در این سالها از میان مردان محمود شاهرخی، مشفق کاشانی و حمید سبزواری و از میان زنان سیمیندخت وحیدی و سپیده کاشانی در عرصه ادبیات حضور فعال و تحسینبرانگیزی داشتند. خانم وحیدی در چهار دهه اخیر بدون ذرهای حاشیه و انحراف، همراه و مدافع انقلاب اسلامی بودند. ایشان زنی متعهد، متدین و برخاسته از خانوادهای فرهیخته و از شهری متدین و مبارز هستند که همواره بیتوقع در خدمت انقلاب اسلامی بودهاند. خانم وحیدی همواره خانمهای جوان شاعر را جذب میکردند و در پرورش استعداد آنها مانند یک مادر دلسوزی میکردند. در جلسات دیدار شعرا با رهبر معظم انقلاب همیشه جای خانم وحیدی ثابت است. اما هرگاه آقا از ایشان میخواهد شعری بخوانند؛ ایشان با بزرگواری میگویند: «من وقتم را به جوانها میدهم.»
*جام جم