سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت ۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
نامه «فدایت شوم» معاون افشانی برای حناچی؛ منتظرت بودیم بهترین!
«داریوش قنبری»، فعال اصلاحطلب و معاون پارلمانی شهردار افشانی(شهردار سابق)، طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه آرمان امروز درباره شهردار حناچی نوشته است:
«انتخاب پیروز حناچی به عنوان شهردار تهران یکی از بهترین انتخاباتی بود که صورت گرفت و طی آن شهرداری انتخاب شد که دارای تخصص کاملا مرتبط با حوزه مدیریت شهری است و تجربیات بسیار خوبی در این زمینه دارد. همانطور که انتظار میرفت اعضای شورای شهر تهران، شهرداری را انتخاب کردند که هم متخصص باشد و هم به لحاظ صلاحیت سیاسی به جریان اصلاحات تعلق داشته باشد. در واقع انتظار شهروندان تهرانی هم که به لیست امید رأی دادند همین بود که شهرداری انتخاب شود که ضمن اینکه دارای تخصص لازم باشد به هویت رأیدهندگان هم توجه کند. آقای حناچی هر دو معیار را دارد.»
او همچنین میافزاید:
پیروز حناچی فرد خاصی با دیدگاههای مترقی است و از این لحاظ باید گفت شورای شهر تهران توجه جدی و مناسبی به منافع شهروندان تهرانی دارد و با توجه به تعهدی که به انتخاب شهروندان داشت دست به این انتخاب زد. در مجموع این انتخاب باعث ایجاد امید نسبت به مدیریت شهر تهران شد به گونهای که در عرصه مدیریت کلانشهر تهران در آینده نگرانی نخواهیم داشت. آقای حناچی در مسیری حرکت میکند که بتواند بهترین استفاده را از امکانات موجود شهرداری به منظور بهبود وضعیت شهر تهران از جنبههای مختلف داشته باشد.
قنبری در بخش دیگری از این یادداشت تصریح میکند:
هرچند بعد از انتخاب پیروز حناچی به عنوان شهردار تهران از گوشه و کنار صحبت از عدم صدور حکم وی شنیده میشود، اما دلیلی برای این عدم تایید وجود ندارد. آقای حناچی با توجه به سوابق انقلابی و تعهد خاصی که همواره به ارزشهای انقلاب دارند، تایید خواهند شد.[1]
*ما قضاوت درباره این تقدیس ویژه قنبری از شهردارحناچی را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم...
در یادداشت کوتاه قنبری، 3 مرتبه از عبارت «بهترین» و 9 مرتبه از اسم پیروز حناچی یاد شده است.
قنبری همچنین با سخاوتمندی در بهکار بردن کلمه «خوب» در یادداشت خود! از این هم گفته است که حناچی دارای تجربیات خوب، اشراف خوب و موفقیت خوب بوده و خواهد بود!
بدیهیست که واکنش حناچی به این چاپلوسیها میتواند روشنکننده روش مدیریتی او در مقابل دیدگان مردم باشد؛ روشی که به چاپلوسی و تملّق واکنش مثبت نشان میدهد یا اینکه خاک بر دهان آن میپاشد؟!
گفتنیست، روزنامه آرمان امروز تا قبل از انتخاب حناچی، بصورت گستردهای بر شهردار شدن محسن هاشمی تأکید داشت.
***
شادمانی مردم ایران مثل «شادی بردهها» است!
«عماد افروغ»، استاد دانشگاه و از نمایندگان سابق مجلس به تازگی در بخشی از یک مصاحبه پیرامون مسئله شادی، به سایت جماران گفته است:
ما امروز شاید در وجه مطلق قضیه کمتر مشکل داشته باشیم، یعنی شاهد نباشیم که کسی در حال دست و پنجه نرم کردن برای تأمین معیشت خود باشد که البته من در این باره نیز دچار تردید هستم، اما ما از محرومیتهای نسبی و مقایسهای رنج میبریم. بنابراین ممکن است بتوانیم مردم را شاد نگه داریم و این کار را از طریق سرگرمیها و تفننهای روزانه انجام دهیم. اما من شخصاً چنین مقولهای را برنمیتابم، زیرا معتقدم که مردم را باید واقعاً شاد نگه داشت و به نیازهای واقعی آنها توجه کرد.
او میافزاید:
ممکن است یک برده نیز از وضع موجودش راضی باشد و از روی عدم آگاهی یا جهالت فراموش کند که یک برده است، اما به هرحال برده بودن او یک واقعیت انکار ناشدنی است. شاید بتوان یک برده را از برده بودن خود راضی نگه داشت، اما بدون شک این یک رضایت واقعی نیست. بنابراین باید با شاخصهای عینی و حقیقی رضایتمندی مردم را سنجید نه با شاخصهای القایی و مبتنی بر اوهامات و تصورهای کاذبی که در جامعه به وجود میآیند.
افروغ همچنین با بیان اینکه شکاف درآمدی میان اقشار و آحاد اجتماعی بیانگر این است که این دولت و دولتهای گذشته موفق نبودهاند، میگوید: وقتی که در شاخصهای عینی گفته میشود که 81 درصد پاسخ دهندگان یک نظرسنجی معتقدند ناآرامیهای دی ماه سال گذشته به دلیل مسائل اقتصادی و نارضایتی ناشی از آن به وجود آمده یا در نظرسنجی ملی نشان داده میشود که 78 درصد، مهمترین دغدغه کشور را مسائل اقتصادی میدانند، نمیتوان مسأله دیگری را مطرح نمود![2]
*تأکید اصلاحطلبان بر ناامید و ناشاد بودن مردم ایران، چندماهیست که توسط رسانههای این جریان خاص سیاسی پیگیری میشود.
در همین راستا چندی قبل بود که فردی به نام محمد سروشمحلاتی طی اظهاراتی در منزل غلامحسین کرباسچی گفته بود: ما در جامعه و فرهنگی رشد پیدا کردهایم که در آن میزان بسیار بالایی از مراسم و مناسک توأم با غصه و عزا و اشک وجود دارد.
این فرد مدتی قبلتر هم اظهار کرده بود: «تزریق شادی در جامعهای که دچار مشکل بیکاری، فقر، ازدواج و... است، خیانت به این جامعه و مخدر است و باید اجازه داد مردم درد را حس کنند و شادی برای آنها تنها یک مسکن است. شادی واقعی، از بین رفتن مشکلات معیشت مردم و اصلاح وضعیت فعلی است. در اینجا باید واقعیتهای تلخ را بهطور عریان مطرح کرد و جایی برای بحث شادی در چنین جامعهای وجود ندارد.»[3]
چند هفته پیش از این نیز پروانه مافی، نماینده اصلاح طلب مجلس نیز در صحبتهایی از این گفت که مردم ایران با تحریمهای آمریکا؛ ناشاد، محروم و ناراضی میشوند![4]
جدای از اینکه علت اصرار جریان چپ بر ناشادی مردم ایران، مقولهایست که دستگاههای امنیتی و چشمان بیدار نظام بایستی آنرا در چارچوب پروژه ناراضیسازی مردم و دمیدن بر آتش «فتنه اقتصادی» بررسی کنند اما ذکر این نکته گفتنیست که آمار و ارقام مستند کشور، به هیچ وجه این ادعای اصلاحطلبان را تأیید نمیکند و ایران اسلامی اگرچه با مشکلاتی مواجه هست اما هرگز در شرایط قحطی و گرسنگی و بحران و ناشادی قرار ندارد. (ستاد جریان چپ بر گرسنگی مردم ایران نیز تأکید دارد!)
افزایش فروش و مخاطب سینمای کشور[5]، رکورد شکنی فروش کنسرتها و ازدیاد پدیده Sold out، افزایش تعداد سفرهای داخلی و خارجی، کاهش جرایم خشن، بروز پدیده تکمیل ظرفیت هتلها و مراکز اقامتی در برخی نقاط گردشگری کشور که تا چند سال قبل ممکن نبود، بازار داغ برندهای خارجی در ایران، رونق خرید و فروش خودروی داخلی و خارجی در کشور و... همگی آمارها و بدیهیاتی است که بعید به نظر میرسد در یک جامعه ناشاد و ناامید وجود داشته باشند.
همچنین آمار اشاره شده از سوی دکتر افروغ پیرامون شکاف درآمدی یا همان ضریب جینی نیز آمار صحیحی نیست زیرا این رقم به گواه نهادهای بینالمللی در ایران بهبود یافته و هماکنون در جایگاهی حتی بهتر از آمریکا و چین قرار دارد.[6]
درباره نظرسنجی مورد اشاره دکتر افروغ پیرامون علت رخدادهای دیماه 96 و یا مهمترین دغدغه مردم نیز باید دانست که آمارهای دیگری هم وجود دارد که بایستی در کنار این آمار به آنها توجه کرد.
از جمله اینکه 60 درصد حاضران در اغتشاشات دیماه 96 شاغل بودهاند و نیز 70 درصد شعارهای آنها سیاسی بوده است.
در اولویت بودن مطالبه اقتصادی نیز یک امر رایج در تمام دنیاست و لزوما نمیتواند ربطی به ناشادی یا بحران اقتصادی داشته باشد.
زیرا همانطور که آشکار است در سایر ممالک نیز هنر نقاشی، جنگ و یا خواست دموکراسی در اولویت مردم نیست! بلکه این «اقتصاد» است که همواره بعنوان پردغدغهترین مقوله زندگی اجتماعی در تمام جوامع مورد توجه قرار دارد.
در واقع از دکتر افروغ انتظار بود که در ذیل این آمار، از یک تحلیل آماری هم برخوردار باشند و سپس به بیان مسئله بپردازند.
برای پیدا کردن یک نگاه واقعیتر به اقتصاد ایران که اگرچه مشکلاتی دارد اما با بحران مواجه نیست، میتوان به مقولات دیگری مثل قرار داشتن ایران در جایگاه هجدهمین اقتصاد جهان و همچنین کاهش نرخ بیکاری ایران طی 8 سال گذشته نیز اشاره کرد.
***
جنجال برخورد با نوازندگی خیابانی چند پسر رشتی در شب عزا
به تازگی ویدئویی در فضای مجازی منتشر شده است که طی آن نوازنده یک گروه موسیقی خیابانی در رشت در حال ساز زدن هستند که مورد برخورد افرادی قرار میگیرند.
هنوز خبری مبنی بر چند و چون این رخداد از سوی نهادهای رسمی منتشر نشده و پلیس هم مشغول بررسی موضوع است.
اما ایسنا گزارش داد که این گروه به دلیل نوازندگی در شب شهادت امام عسکری(ع) مورد اخطار قرار گرفته است.
ضمن اینکه یکی از اعضای این گروه نیز عنوان کرده است که ما مطلع نبودیم در شب شهادت در حال نوازندگی هستیم.[7]
در همین حال، محمدمهدی تندگویان، معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان طی اظهاراتی گفته است: معاونت جوانان از این جوانان دعوت کرده است تا در صورت تمایل به معاونت ساماندهی امور جوانان مراجعه کنند و با مسئولان این حوزه ملاقاتی داشته باشند![8]
رضا صادقی از خوانندگان پاپ کشورمان هم در واکنش به ویدئوی مورد اشاره در صفحه مجازی خود نوشته است: این سه جوون هم میدونم با این برخورد حقیر، کم نمیارن و برای هدفشون میجنگن!
او میافزاید: برای دلجویی از این عزیزانم میخوام دعوتشون کنم به کنسرت ١٥ اذر ماه ، تا به خیلیا ثابت بشه با این رفتارها نمیتونن ماهارو از هم بگیرن و ما بعد هر زخم کنار همیم و با همیم تا روز خوب شدن و ... اگه عزیزانی هستن که میشناسن این سه دوست هنرمند رو، بهشون اطلاع بدن که هم دعوتن و هم حواسمون بهشون هست و با تلفن مدیر برنامه من تماس بگیرن تا هماهنگ کنن باهاشون .[9]
*انتظار این است که سخنگوی پلیس هرچه سریعتر افکار عمومی را در جریان کمّ و کیف این قبیل قضایا قرار دهد.
قضایایی که مشخص نبودن ماهیت آنها میتواند ایجاد کننده برخی شبهات باشد.
اما حرف اساسیتر این ماجرا چیز دیگریست...
و آن اینکه معلوم نیست آقای تندگویان بعنوان معاون وزیر، چرا به جای مسئولیت و نقش خود در خیابانی شدن کار این جوانان از دعوت آنها به سازمان متبوع خود سخن گفته است؟
در واقع نکته اینجاست که به نظر میرسد تندگویان، بیش از این دلسوزی فرمایشی، در حال فرافکنی و انداختن مسئولیت آشکار خود در زندگی جوانان، به گردن نهادهای دیگر و از جمله پلیس است.
این مسئله بدیهیست که توجه به کار جوانان، تنها یک بخش کوچک از مسئولیت بزرگ تندگویان در وزارت ورزش و جوانان است. مسئولیتی که البته گویا مدتهاست که در سیل بیتوجهیهای این وزارتخانه به مسئله جوانان و ورزشی شدن صرف آن در نزد افکار عمومی، به محاق رفته است.
در بحث دعوت شدن این 3 نوازنده به کنسرت آقای صادقی هم سؤال اینجاست که آقای صادقی چرا تا پیش از این به فکر موسیقی خیابانی و دردسرهای کسانی که اقدام به این کار میکنند، نبوده است؟!
از طرفی، دعوتنامه پر کنایه صادقی برای این 3 جوان طوری منتشر شده گویی کنسرت او قرار است در یک کشور خارجی برگزار شود یا این سه جوان به اجرای موسیقی یا حضور در گروه رضا صادقی دعوت شدهاند!
به سخن دیگر اینکه انتظار این است طوری رفتار نکنیم که انگار ما در یک محیط ایزوله از تمام بد و خوبهای کشورمان زندگی میکنیم.
به هر حال برخورد با این سه نوازنده که در شب شهادت یک امام شیعه مشغول نوازندگی بودهاند، امریست که درست یا غلط آن مشخص خواهد شد و در هر دو صورت نیز راه حرکت در فرایندهای معقول باز است.
***
1_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/238959
2_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-1055641
7_ https://www.isna.ir/news/97082612870/