سرویس جنگ نرم مشرق - آمریکا بدون شک قویترین دستگاه رسانهای و تبلیغاتی جهان را در اختیار دارد و از این قدرت بلامنازع برای پیشبرد اهداف استراتژیک، سیاسی، اقتصادی و نظامی خود بهره میبرد. دستگاه پروپاگاندای آمریکا البته بیش از آنکه بر «واقعیت» متکی باشد، بر «روایت» تکیه دارد. به عبارت دیگر، آمریکاییها برای شکل دادن به افکار عمومی داخلی و خارجی، واقعیتهای موجود را به گونهای روایت میکنند که در جهت تأمین منافعشان باشد. هر اندازه تاکتیکهایی که برای روایت یک واقعیت از آنها استفاده میشود طبیعیتر و حرفهایتر باشند، آن روایت، باورپذیرتر و تأثیرگذارتر خواهد بود.
توضیحات کلی درباره عملیات روانی و مدیریت برداشت
مفاهیم «مدیریت برداشت [۱] »، «عملیات/جنگ روانی [۲] »، «دیپلماسی عمومی [۳] »، «روابط عمومی [۴] »، «جنگ سیاسی [۵] »، «جنگ اطلاعاتی [۶] »، «پروپاگاندا [۷] » و برخی موارد مشابه و وابسته دیگر، اجزای تشکیلدهنده جنگ نرم هستند که اگرچه به شکل مجزا تعریف میشوند، اما معمولاً با یکدیگر همپوشانی دارند. تعریف و توصیف هر یک از این عبارتها مسلماً گزارشی مستقل را میطلبد، اما در اینجا صرفاً به تعریف «مدیریت برداشت» از دل اسناد وزارت دفاع آمریکا قناعت میکنیم. از دیدگاه پنتاگون، مدیریت برداشت یعنی:
اقدام به انتقال و/یا انکار اطلاعات و نشانگرهای انتخابشده به مخاطبان خارجی به منظور تأثیرگذاری روی احساسات، انگیزهها و استدلال بیطرفانه آنها، و همچنین [انتقال و/یا انکار اطلاعات و نشانگرهای انتخابشده] به سیستمهای اطلاعاتی و رهبران [خارجی] در همه سطوح به منظور تأثیرگذاری روی [محاسبات و] تخمینهای رسمی آنها، به طوری که در نهایت منجر به اقدامات رسمی و رفتارهای خارجی در راستای اهداف آغازکننده [مدیریت برداشت] شود. مدیریت برداشت، به روشهای گوناگون، القای حقیقت، امنیت عملیاتی [و عملیات ضدجاسوسی]، پوشش و فریب، و عملیات روانی را با یکدیگر ترکیب میکند [۸] .
در همینباره بخوانید:
›› دست برتر دیپلماسی عمومی ایران مقابل اعراب و آمریکا در خاورمیانه
›› حاج قاسم؛ قویترین ژنرال خاورمیانه و معمار استراتژی قدرتمند ایران
›› ایران آمریکا را در «جنگ سیاسی» عراق و سوریه شکست داده است
›› پیروزی بر داعش عامل تقویت نفوذ منطقهای ایران
›› نفوذ بینالمللی ایران گستردهتر از تصور مقامات آمریکاست
مدیریت برداشت روشهای بیشماری دارد که از جمله آنها، انکار واقعیت (سانسور)، تحریف واقعیت، انتقال هدفمند واقعیت (روایت)، القای تردید و ابهام، و صراحتاً دروغ است. شاید سالها پیش این امکان وجود داشت که یک واقعه در یک کشور را از دید عدهای از مردم دنیا پنهان نمود. با این حال، اکنون با توجه به گسترش و نفوذ شبکههای اجتماعی و انتشار اخبار با سرعتی بیسابقه در طول تاریخ، دوران انکار واقعیت گذشته است و منابع اطلاعاتی-خبری و رسانهها بیشتر رو به تحریف و روایت واقعیت آوردهاند. اگرچه مردم امروزه به رسانههای اجتماعی مجهز شدهاند و قدرت اطلاع و درک واقعیتهای بینالمللی را در خود تقویت کردهاند، اما از سوی دیگر، پیشرفت فناوری و مهندسی اجتماعی، ابزارهای فوقالعاده قدرتمندی را به امپراتوری رسانهای آمریکا (و متحدان غربی این کشور) داده است که به کمک آنها میتوانند همچنان برداشت مخاطبان خود را مدیریت کنند.
آنچه تا اینجا گفتیم، تعاریف و توضیحات ضروری (اگرچه احتمالاً کسلکننده) بود، اما این مفاهیم، حقیقتاً پیچیده هستند و مؤثرترین راه برای درک آنها ابداً ارائه تعاریفِ هرچند ساده نیست، بلکه اشاره به نمونههایی است که اتفاقاً در اطراف ما بیشمارند. واقعیت این است که امکان آنکه شما خبری را بخوانید و دچار مدیریت برداشت نشوید، مطلقاً صفر است. به عبارت دیگر، تعداد نمونههای مدیریت برداشت، برابر با تعداد اخباری است که در دنیا منتشر میشود. با این حال، آنچه شما برای تشخیص اقداماتی که در جهت مدیریت برداشتتان انجام میشود لازم دارید، آن است که با دقت بیشتری در فضای مجازی پرسه بزنید. در اینجا با بیان برخی نمونهها از مدیریت برداشت توسط پرمخاطبترین پایگاههای اطلاعاتی و تحلیلی دنیا، تلاش خواهیم کرد تا نمونههایی از تفاوت آشکار و بعضاً تناقض میان روایت و واقعیت در این پایگاهها را نشان بدهیم.
به لطف آشوبها در فرانسه، امکان مقایسه میان پوشش خبری حوادث کموبیش مشابه در این کشور و در کشوری به نام ایران کاملاً فراهم است؛ فرانسه به عنوان کشوری که عمدتاً متحد با آمریکا محسوب میشود (ترامپ را فعلاً به عنوان یک استثنا کنار میگذاریم) و ایران به عنوان کشوری که دهها سال است دشمن آمریکا به حساب میآید. برای مقایسه روایتها درباره فرانسه و ایران، اعتراضات کنونی در فرانسه و اعتراضات سال ۱۳۸۸ در ایران را کنار یکدیگر خواهیم گذاشت.
توجه:
هر آنچه در گزارش پیش رو خواهید خواند و خواهید دید، توسط «شخص شما» قابلراستیآزمایی است؛ به هر شکلی، در هر زمانی و با هر ابزاری که خودتان اراده کنید. لطفاً مطالب این گزارش را باور نکنید... امتحان کنید.
ویکیپدیا
دانشنامه مبتنی بر اینترنت ویکیپدیا پس از تأسیسش در سال ۲۰۰۱ به سرعت به یکی از اصلیترین مراجع اینترنتی برای کسب اطلاعات درباره تقریباً «هر چیزی» تبدیل شد. میلیونها نفر در سراسر جهان برای کسب اطلاعات درباره هر موضوعی به سرعت به ویکیپدیا مراجعه میکنند و عموماً مطالب آن را موثق میدانند، در حالی که اینگونه نیست. مقایسه کوتاهی میان توضیحات ویکیپدیا درباره اعتراضات فرانسه از یک سو و اغتشاشات ایران از سوی دیگر، به خوبی نشان میدهد که ویکیپدیا چگونه برداشت مردم دنیا را مدیریت و مهندسی میکند.
ویکیپدیا در صفحهای تحت عنوان «جنبش جلیقهزردها» (اینجا) به توضیح جزئیات اعتراضات در فرانسه پرداخته است. کمی دقت در متن صفحه ویکیپدیا درباره اعتراضات جلیقهزردها شواهد جالبی را درباره موضع مقاله در قبال معترضان نشان میدهد. در سرتاسر مقاله ویکیپدیا هر جا صحبت از خشونت میشود، این خشونت به معترضان نسبت داده میشود. در هیچ بخشی از گزارش اشاره نمیشود که پلیس در برخورد با معترضان مرتکب خشونت شده است، بلکه دائماً «روایت» میشود که نیروهای پلیس فرانسه برای محدود کردن خشونت به خیابانها اعزام شدهاند. یکی از مواردی که در طول گزارش به آن بارها اشاره میشود، اقدام معترضان به بستن مسیرهای رفتوآمد و ایجاد اختلال در کارکرد جایگاههای عرضه سوخت به خودروهاست. ضمناً مقایسه با اعتراضات خشونتبار مردم فرانسه در سال ۱۹۶۸ نیز به طور خاص با هدف برجسته کردن خشونت در اعتراضات کنونی در این کشور انجام میشود. ویکیپدیا در توضیح روشهای اعتراض مردم فرانسه، از تخریب، آتشافروزی و غارتگری به صراحت نام میبرد.
با این حال، رویکرد ویکیپدیا درباره اغتشاشات ایران در سال ۱۳۸۸، رویکردی کاملاً معکوس است. صفحه این دانشنامه تحت عنوان «اعتراضات سال ۲۰۰۹ علیه انتخابات ریاستجمهوری ایران» (اینجا)، از نسبت دادن حتی یک مورد خشونت به معترضان نیز خودداری میکند و حتی بر «کاملاً مسالمتآمیز» بودن اعتراضات تأکید دارد. ویکیپدیا اتفاقاً همه خشونتها را به دولت و حکومت ایران و به طور خاص «سپاه پاسداران» و «بسیج» نسبت میدهد و دولت را به قتل، شکنجه و تجاوز به مردم متهم میکند. این دانشنامه، در توضیح انتخابات نیز ابتدا مواضع سیاست خارجی احمدینژاد در دور اول ریاستجمهوری را به شدت مورد انتقاد قرار میدهد و بدون آنکه به سیاستهای داخلی وی اشارهای کند، عملاً اینگونه القا میکند که محمود احمدینژاد امکان نداشته است برای دور دوم توسط مردم انتخاب شود. ویکیپدیا برای تبرئه موسوی، اشاره میکند که وی درخواستی رسمی مبنی بر بررسی صحت انتخابات را به شورای نگهبان تحویل داده است و به هیچ عنوان اشاره نمیکند که نقش موسوی در اغتشاشات بعدی چه بوده است. در عوض، یکی از مواردی که ویکیپدیا روی آن به شدت تأکید میکند، مرگ «ندا آقاسلطان» است. در مقاله این دانشنامه مسئولیت مرگ آقاسلطان به طور کامل به عهده نیروهای بسیج گذاشته میشود و هرگز اشارهای به شواهد و مدارک ارائهشده درباره ساختگی بودن فیلم قتل وی نمیگردد. در اشاره به روشهای اعتراض در ایران نیز هیچ اشارهای به تخریب و آتشافروزی نمیشود، بلکه صرفاً تظاهرات، شورش، نافرمانی مدنی و اعتصاب ذکر میشود.
در میان پایگاههایی که در این گزارش بررسی میکنیم، یک نکته منحصربهفرد درباره ویکیپدیا وجود دارد: قابلیت ویرایش عمومی. این قابلیت میتواند اولاً اعتبار مطالب خود ویکیپدیا و دوماً صحت ادعای این گزارش درباره جانبداری ویکیپدیا را زیر سؤال ببرد. البته خود ویکیپدیا مدعی است که صفحات این دانشنامه اینترنتی مرتباً توسط عدهای ویراستار بررسی و اصلاح میشوند، اما اذعان میکند که استفاده از ویکیپدیا مستلزم دانستن این واقعیت است که احتمال وجود اطلاعات غلط در مقالههای این دانشنامه همیشه وجود دارد [۹] . اینکه چه کسی بر ویکیپدیا نظارت و کنترل دارد، اصول راستیآزمایی و منابع موثق از نظر مدیران ویکیپدیا چیست، و بیطرفی تا چه اندازه در ارزیابی محتوای ویکیپدیا رعایت میشود، جای بررسی بیشتری دارد که قطعاً در حوصله یا موضوع گزارش حاضر جای نمیگیرد. تنها دلیلی که موجب شد ویکیپدیا در گزارش حاضر بررسی شود، صدها میلیون بازدیدی است که هر ماه از این دانشنامه میشود و این پایگاه اطلاعاتیِ دائماً غیرقابلاتکا را به یکی از رایجترین مراجع خبری و قدرتمندترین منابع مدیریت برداشت مردم دنیا تبدیل کرده است. منابع بعدی که در گزارش بررسی خواهیم کرد، بسیار کنترلشدهتر و برای اثبات پدیده مدیریت برداشت، موثقتر هستند.
گوگل
گوگل مهمترین جستوجوگر اینترنتی است و شکی نیست که دولت آمریکا روی آن دخالت مستقیم دارد؛ برخی شواهد حتی نشان میدهد نهادهای اطلاعاتی آمریکا، از جمله سیآیای، از اساس در ایجاد گوگل سهیم بودهاند [۱۰] . مسئله جایگاه وبسایتها در نتایج جستوجوی گوگل، مسئله پیچیدهای است و عوامل متعددی در تعیین جایگاه دقیق هر وبسایت نقش دارند که از توضیح آنها در اینجا به علت دور شدن از موضوع اصلی گزارش معذوریم. عجالتاً توجه داشته باشید که تنظیمات شخصی هر کاربر، عبارت جستوجو شده، پارامترهایی نظیر موضوعیت یک وبسایت خاص در جستوجو و موارد دیگر در اینباره اهمیت دارد. آنچه مهم است اینکه موتور جستوجوگر گوگل در نمایش محتوای اینترنت در نتیجه جستوجوی شما، ابداً بیطرف یا اتفاقی عمل نمیکند، بلکه پشت هر نتیجهای که شما پس از جستوجو در گوگل مشاهده میکنید، بیشمار فرمول و محاسبه و تصمیمگیری وجود دارد. بر همین اساس هم هست که بررسی نتایج جستوجو در گوگل درباره یک خبر یا واقعه بینالمللی، اهمیت فوقالعاده زیادی برای پی بردن به ابعاد موضوع مدیریت برداشت و افکار عمومی مردم جهان دارد.
برای آنکه نتایج بررسی روی گوگل را بتوان به وضوح «مشاهده» کرد، در اینجا جستوجوی تصویری را انتخاب کردهایم که گویاتر از جستوجوی متنی است. هر سال همزمان با ماههای محرم و صفر، موضوع جستوجوی عبارت «شیعه» (به انگلیسی Shi'a یا Shia) در گوگل و مواجهه با تصاویر قمهزنی و موضوع «معرفی خشونت به عنوان بخشی جداییناپذیر از تشیع» مطرح میشود. البته همین الآن هم میتوانید عبارت «شیعه» را در گوگل جستوجو کنید و مشاهده نمایید که چند تصویر «خشونتبار» از تشیع حتماً جزو نتایج اول در جستوجوی تصویری گوگل هست. آزمایشی که ما درباره جستوجو در گوگل با موضوع اعتراضات ایران و فرانسه انجام دادهایم، از همین نوع است. البته مخاطبان محترم حتماً میتوانند همین آزمایش را روی کشورهای دیگر هم انجام بدهند. برای درک این تفاوت، میتوانید اعتراضات ضددولتی در چند کشور همسو با آمریکا و چند کشور دشمن با آمریکا را برای بررسی انتخاب کنید. به علاوه، جستوجوی متنی را هم حتماً امتحان کنید.
جستوجوی عبارت کاملاً عمومی «اعتراضات فرانسه» (France protests) در صفحه جستوجوی تصویری گوگل، همزمان با نگارش این گزارش، تصاویر زیر را نتیجه داد. در این تصاویر، به وضوح مشخص است که گوگل تلاش دارد القا کند که معترضان فرانسوی، خشن، تخریبگر، آتشافروز و حتی ضدفرانسوی هستند. آتش زدن خودروها، تخریب اموال عمومی، و حتی آتش زدن پرچم فرانسه به دست یکی از معترضان، در نگاه اول، این «برداشت» را به ذهن مخاطب القا میکند که اعتراضات جلیقهزردها در فرانسه نه تنها وجاهت و مشروعیتی ندارد، بلکه مصداق یک آشوب مدنی است که نیروهای پلیس فرانسه حق دارند و بلکه موظف هستند با شدت با آن برخورد کنند. روی دیگر این تصاویر، نیروهای امنیتی و گارد ضدشورش فرانسه هستند که در اکثر قریب به اتفاق تصاویر، صرفاً ایستادهاند و سعی در «کنترل اوضاع» دارند. در این تصاویر هرگز نمیبینیم که نیروهای پلیس فرانسه با جلیقهزردها درگیر شوند یا از خشونت علیه «آشوبگران» استفاده کنند. این در حالی است که آمار تلفات در فرانسه حکایت از واقعیت دیگری دارد.
اکنون نوبت به جستوجوی عبارت «اعتراضات ایران» (Iran protests) در گوگل میرسد. جستوجوگر تصویری گوگل، تصویری کاملاً متفاوت را از اعتراضات در ایران به نمایش میگذارد. در تصاویری که نتیجه جستوجوی عبارت «اعتراضات ایران» هستند، تقریباً هیچ اثری از خشونت دیده نمیشود، مگر تصاویری مهآلود که استفاده پلیس از گاز اشکآور را نشان میدهد. با این حال، یک طیف تصویری در نتایج جستوجوی گوگل کاملاً برجسته است: پلاکاردهایی به زبانهای انگلیسی و فارسی (عموماً در خارج از ایران) که نشان میدهد معترضان خواهان «تغییر رژیم» و حتی روی کار آمدن «مجاهدین خلق» و «مریم رجوی» هستند؛ و برای رسیدن به این هدف، از جامعه جهانی تقاضای کمک و حمایت دارند. این در حالی است که کارشناسان آمریکایی نیز بارها اذعان کردهاند حمایت دولت آمریکا از مجاهدین خلق، به ضرر معارضان در ایران تمام میشود، چون این گروهک تروریستی درون ایران به شدت منفور است.
در مرحله بعد، برای آنکه جستوجویمان محدودتر شود، عبارت «اعتراضات ۲۰۰۹ ایران» (2009 Iran protests) را جستوجو میکنیم. با جستوجوی این عبارت، صحنههایی معدود از خشونت در اعتراضات ایران به نمایش گذاشته میشود که البته به نظر میرسد برای نشان دادن لبریز شدن صبر معترضان، وخامت شرایط، و از کنترل خارج شدن وضعیت در سال ۲۰۰۹ است. حتی همین خشونتها هم از طرف معترضان به یک تصویر از انداختن سنگ توسط یک معترض سامسونت به دست، و یکیدوتا تصویر دیگر، محدود میشود، در حالی که تصاویر گوگل نشان میدهد مأموران پلیس و گارد ضدشورش در ایران «چگونه با خشونت به معترضان حمله میکنند». سایر تصاویر، درباره مرگ ندا آقاسلطان، حمایت مردم در خارج از ایران از معترضان، و جمعیت انبوهی است که در اعتراضات شرکت کردهاند؛ که البته در بسیاری از موارد، تصاویری که جمعیت انبوه مردم را نشان میدهند در واقع تصاویر تجمعهای حمایتی از جمهوری اسلامی است. روی هم رفته، گوگل اینگونه القا میکند که اغتشاشگران در ایران هیچگاه دست به خشونت و تخریبگری نمیزنند و بنابراین مسئولیت هر خشونتی که در ایران رخ میدهد، به عهده حکومت و نیروهای پلیس است.
یک آزمایش جالب دیگر هم انجام دادیم که ثابت میکند گوگل بیش از آنکه تصورش را بکنید هوشمندانه به دنبال مهندسی افکار عمومی و مدیریت برداشت است. طی روزهای اخیر، در رسانههای ایران، تصویری از اعتراضات در فرانسه منتشر شد که یکی از مأموران پلیس ضدشورش فرانسه را در حال لگد زدن به یک زن نشان میداد (تصویر اول در همین گزارش). البته این تصویر ارتباطی به اعتراضات جلیقهزردها ندارد و مربوط به سال ۲۰۱۶ و اعتراضات دیگری در فرانسه میشود [۱۱] . با این حال، انتشار مجدد این تصویر از خشونت پلیس فرانسه علیه زنان، آزمایش جالبی را با گوگل رقم زد. پس از «جستوجوی معکوس» این تصویر در گوگل (جستوجو به دنبال تصویر به جای جستوجوی متن)، نتایج نشان میداد که این تصویر «مربوط به ایران» است. حتی گوگل «نتایج مشابه» را هم در رابطه با این تصویر نمایش میدهد که اعتراضات سال ۲۰۰۹، زنان ایرانی، و حضور نیروهای گارد ضدشورش ایران را به تصویر میکشد. زیر این تصاویر، هشتگهای #نه_به_خشونت_علیه_زنان و #خشونت_علیه_زنان در توئیتر و اخباری درباره «دستگیری و بازجویی از یک دختر ۸ ساله در برج میلاد به علت رقص محلی» نیز به مخاطب پیشنهاد شده بود.
مؤسسه بروکینگز
ویکیپدیا توسط عموم کاربران اینترنت قابلویرایش است؛ گوگل هم صرفاً محتوای اینترنت را به مخاطب عرضه میکند و از خودش مطلبی تولید نمیکند؛ اما محافل اندیشکدهای چهطور؟ اندیشکدهها کاملاً کنترلشده هستند و هیچ مطلبی در آنها منتشر نمیشود، مگر آنکه تصمیم به انتشار آن توسط مسئولین اندیشکده عامدانه گرفته شده باشد. در اینجا برای انجام آزمایش درباره پوشش تحلیلی اعتراضات در ایران و اعتراضات در فرانسه، اندیشکده «مؤسسه بروکینگز» آمریکا را انتخاب کردهایم. رتبهبندیهای مختلفی درباره «معتبرترین اندیشکدهها» یا «اندیشکدههای برتر» در دنیا هر سال منتشر میشود، اما شناختهشدهترین مرجع برای ارزیابی اندیشکدهها، دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا محسوب میگردد. این دانشگاه سالهاست که مؤسسه بروکینگز را در رتبه اول جهان و به تبع آن جایگاه اول در میان اندیشکدههای آمریکایی قرار میدهد [۱۲] . اما «برترین اندیشکده دنیا» اعتراضات در فرانسه و اعتراضات در ایران را چگونه تحلیل میکند؟
جستوجوی عبارت «اعتراضات فرانسه» در اندیشکده بروکینگز نتیجه عجیب و غریبی میدهد. ظاهراً موتور جستوجوگر بروکینگز هرکدام از این دو کلمه را جدا جستوجو کرده است و اولین نتیجهای که میآورد درباره این است که چگونه ««معجزه مکرون» میتواند فرانسه را به یک قدرت جهانی تبدیل کند»؛ مطلبی که به چند ماه قبل برمیگردد و ارتباطی با اعتراضات در فرانسه ندارد. جالبتر اینکه به موجب وجود کلمه «اعتراضات» در عبارت جستوجو شده، برخی از نتایجی که مؤسسه بروکینگز به ما نشان میدهد، درباره اعتراضات در «ایران» است. در مرحله بعد، عبارت جستوجو را به «اعتراضات» تغییر میدهیم و در گزینههای جستوجو، موضوع را «فرانسه» انتخاب میکنیم. اینبار به نتیجهای میرسیم که شاید حتی عجیبتر هم باشد. اولین نتیجه، مربوط به اعتراضات در فرانسه میشود، اما مطلب مربوط به سال ۲۰۱۰ است. وقتی نتایج را بر اساس تاریخ میچینیم به این نتیجه میرسیم که اندیشکده بروکینگز هیچ مطلبی درباره اعتراضات اخیر در فرانسه منتشر نکرده است. مشخص نیست آیا اعتراضات در فرانسه آنقدر گسترده نیستند، یا اینکه این اعتراضات از دید «برترین اندیشکده جهان» آنقدر اهمیت ندارد.
با این حال، مسئله اعتراضات در ایران کاملاً متفاوت است. جستوجوی عبارت «اعتراضات» و انتخاب موضوع «ایران»، بیش از ۱۵۰ نتیجه را در میان گزارشهای اندیشکده بروکینگز به دنبال دارد؛ گزارشهایی که صرفاً مربوط به اغتشاشات سال ۱۳۸۸ نیستند و تقریباً هر اعتراضی در هر زمانی در ایران را شامل میشوند. عنوان برخی از این گزارشها از این قرار است: «چرا اعتراضات ایران موضوعیت دارد»، «اعتراضات ایران و افسانه سکوت خیرخواهانه» (تأکید بر حمایت دولت آمریکا از اعتراضات در ایران)، «اعتراضات ایران را نباید ساده انگاشت»، «مصاحبه: اعتراضات ایران تمام میشود، اما رنجها باقی میماند»، «واقعیتِ اعتراضات ایران بیش از آن چیزی است که به شما میگویند». در همان نگاه اول مشخص است که مسئله اعتراض در ایران، بر عکس اعتراضات در فرانسه، برای کارشناسان بروکینگز فوقالعاده اهمیت دارد.
ابزارهای جدید در دست امپراتوری رسانهای آمریکا
موضوع مدیریت برداشت و جنگ روانی، واقعیتی است که جای هیچگونه انکاری ندارد. آزمایشهایی نظیر آزمایشهای این گزارش را میتوان با بسیاری از خبرگزاریها و رسانههای بینالمللی دیگر نیز انجام داد. مهم این است که بدانیم شبکههای اجتماعی، خبرگزاریها و حتی اندیشکدههای غربی، هرگز بیطرف نخواهند بود و چنانکه مقایسه پوشش خبری و تحلیلی اعتراضات در فرانسه و اغتشاشات در ایران نشان داد، هر مطلبی را که در آنها منتشر میشود باید با دیده تردید، دقت و موشکافی خواند و دید. شاید زمانی صرفاً نسبت به مطالب بیبیسی یا صدای آمریکا هشدار داده میشد، اما امروزه باید دانست که ابزارهای جدیدی در دست کشورهای غربی و به خصوص آمریکا قرار دارد که از خبرگزاریهای سنتی بسیار قدرتمندتر هستند.
امپراتوری قدرتمند رسانهای و اطلاعاتی آمریکا، دیگر صرفاً با انکار واقعیت یا القای دروغ قصد تأثیرگذاری روی مردم در جوامع دیگر را ندارد، بلکه با مدیریت جریان اطلاعات به دنبال مهندسی افکار عمومی جهان با هدف تأمین منافع خودش است. قطعاً این امکان وجود ندارد که انسان چشم و گوشش را روی تمام اخباری ببندد که در اطرافش روایت میشود، اما اطلاع از ترفندهایی که منابع اطلاعاتی و رسانههای معاند برای انعکاس اخبار از درون ایران از آنها استفاده میکنند، کمک میکند تا انسان بتواند در میان سیل عظیم اطلاعاتی که از همه طرف به سویش روانه میشود، درست را از نادرست به خوبی تشخیص بدهد.
در همینباره بخوانید:
›› شناسایی مردمی اغتشاشگران، تاکتیک جدید حکومت ایران و فیلم
›› آمریکا به دنبال «جنبش سبز 2» و تجزیه ایران در دوره ترامپ است
›› براندازی در ایران به سبک ترامپ: ایجاد نارضایتی با پروپاگاندا
›› حاکمیت ایران چگونه بدون جنگ حاضر به پذیرش آمریکا میشود؟
›› دسترسی انگلیس به اطلاعات کاربران ایرانی با قرارداد «ودافون» و یک شرکت ایرانی
›› بیگانگان وارد میشوند؛ زیرساخت «اینترنت اشیاء» ایران به فرانسه واگذار شد