به گزارش مشرق، بیپولی، بیچارگی، بیارزشی، بیوجدانی، بیخیالی، بیقاموسی (از آنجا که دست و بال ما در نوشتن برخی واژهها بسته است لطفاً خودتان واژه هموزن با کلمه آخر را در نظر بگیرید!)
همانطور که میبینید تمام کلماتی که با «بی» شروع میشوند بار منفی دارند یا به قول زبانشناسها «بی» وند منفیساز است؛ یعنی دو تا حرف کوچک میتواند کلمه زیبا و شادی مثل پول را به کلمه منحوس و غمانگیز بیپولی تبدیل کند. یا واژه شیک و با کلاسی مثل کتاب را به واژه عجیب و غریب بیکتابی تبدیل کند. بله! بیکتابی. اگر اهل کتابخوانی باشید (که لابد هستید که دارید قفسه را میخوانید!) احتمالاً با بیکتابی آشنا هستید و چند بار تجربهاش کردهاید. بیکتابی برای کتابخوانها مثل بیموادی برای معتادهاست! و در زمانهایی اتفاق میافتد که یک کتاب جذاب را تمام کردهای و تا مدتها هیچ کتاب دیگری برایت مزه ندارد یا وقتهایی که به هر دری میزنی اما کتاب مورد علاقهات را پیدا نمیکنی یا وقتی شدیداً به کتاب نیازمندی، اما پول خریدنش را نداری، اینجور وقتها یعنی بیکتابی یا وقتی که چندین و چند قفسه پر از کتاب داری، اما ولع کتاب خریدن دست از سرت برنمیدارد و برای روز مبادا کتاب میخری. اصلاً یک وجه تشابه دیگر بین کتابخوانها و معتادها همین سادیسم یا خودآزاریشان است. کتابهای نخوانده مثل مار دو سر نیشت میزنند اما باز هم کتاب میخری و نیش مارهای جدید را هم به جان میخری.
اگر تا حالا یکبار هم در این حالات قرار گرفته و خماری بیکتابی را کشیده باشید حتماً کتاب «بیکتابی» را بخرید و بخوانید و بدانید که آدمهایی مثل ما در طول تاریخ وجود داشتهاند و دردهایی کشیدهاند که مپرس!
یک نمونهاش میرزا یعقوب آنتیک فروش است که در دوره قاجار زندگی میکرده و تا جان و مال داشته کتابهای نفیس را میخریده و چند برابر میفروخته. مثل ما که هنگام قدم زدن در راهروهای نمایشگاه کتاب، آب از لب و لوچهمان راه میافتد میرزا یعقوب هم هر جا کتاب قدیمی میدیده هوش از سرش میرفته و اختیارش را از دست میداده؛ تنها تفاوت ما و میرزا این است که ما با دیدن کتاب مورد نظرمان آه هم از نهادمان بلند میشود، اما میرزایعقوب سریع دست به جیب شده و لعبت دلخواهش را میخرد.
«بیکتابی» پیوند تاریخ و ادبیات است. یعنی اگر اهل شعر و نثر کهن نباشید و مثلاً ضحاک و شاهنامه را نشناسید یا از داستان سر در نمیآورید یا خیلی به دلتان نمینشیند اما اگر با ادبیات کلاسیک، آشنا باشید آنقدر کیف میکنید که نگو و نپرس!
درست است موضوع اصلی «بیکتابی» کتاب است اما در حین خواندن سرنوشت جالب میرزایعقوب با ابعاد گوناگون دوران قاجار جزئیاتی مثل پوشش، غذا، معماری و گفتار، شخصیتها و ماجراهای تاریخی هم آشنا میشویم. به عبارتی با یک تیر چند نشان میزنیم و کمکم آنقدر با شخصیتها انس میگیریم که انگار خودشان هستیم یا خود ما هستند. مثلاً بعضیهایمان مثل لسانالدوله - کتابدار ناصرالدین شاه قاجار - قدر و ارزش کتاب را نمیدانیم و اگر کسی به ما کتاب هدیه بدهد چشم و ابرویمان درهم میرود. خیلیهایمان هم مثل میرزا یعقوب کتاب را به چشم کالای آنتیک میبینیم و دنبال کتابهای خوشرنگ و لعاب و قطور میگردیم که چشم و چال دیگران را دربیاوریم. حتی بعضیهایمان-دور از جان شما - رنگ کتابهایمان را با دکوراسیون خانههایمان ست میکنیم و به محتوای کتابها کاری نداریم. یا تعداد معدودیمان برای پر کردن پیج اینستاگرام و کانال تلگراممان کتاب میخریم و میخوانیم. اگر تصویر پروفایلمان یک کتاب زیر یک عینک کنار یک فنجان قهوه باشد هم که دیگر شاخ روشنفکری را شکستهایم و خیلی باسواد و هنریطوریم!
خب تکههایمان را انداختیم و دلمان خالی شد! حالا برگردیم به معرفی کتاب (بیکتابی) و چهار کلام حرف جدی بزنیم.
«بیکتابی» یک رمان تاریخی، ادبی، اساطیری، سیاسی، حماسی، عاشقانه و خیلی چیزهای دیگر است. حتی در این کتاب با مقادیر معتنابهی دشنام و ناسزا روبهرو هستیم که خدا را شکر اکثرشان در شکل کهن و منسوخ به کار رفتهاند!
عنصر اصلی «بیکتابی» بینامتنیت و تعلیق زمان است. یعنی زمان و مکان و متون و آدمها با هم درمیآمیزد و ماجرایی پر فراز و نشیب و معماگونه رقم میخورد. خواننده باید سر نخ داستان را پیدا کند و قدم به قدم پیش برود تا بفهمد بیچارگیها و بیارزشیها و بیهویتیها و تمام «بی» های جامعه، زیر سر «بیکتابی» است.
«آن روز نشسته بودم جای خنک پستو و بقچه ناهار مختصرم را باز کرده بودم و بیمیل، خودم را باد میزدم و قلیان میکشیدم و به این فکر بودم که مگر چهقدر بابت یک کتاب مصور میدهند؟ اگر مزین به تصویر چینی هم باشد، زیاد که بخرند، هزار تا ۲,۰۰۰ تومان است. این البته مال دلالها و عتیقهفروشهای بازار است که خود من هم داخلشان هستم. ما البته میدانیم چه کسی خریدار اینطور کتابهاست. آن دسته که اینجا عالمند و ارزش کتاب را میدانند، استطاعت این را ندارند که بابتش پول هنگفت بدهند، آن دسته هم که استطاعتش را دارند، علمش را ندارند که فهم کنند ارزش کتاب چهقدر است.»
بیکتابی، اثر محمدرضا شرفیخبوشان است که توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر و در بخش رمان دهمین دوره جایزه ادبی جلال، برگزیده شده است.
*ویژه نامه قفسه / روزنامه جام جم